#حضرت_عباس
#مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
دوتا بازو به دنیا آمده نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته ضامن وامش اباالفضل است
همان که خَلقَن و خُلقَن شده مانند پیغمبر
علیِ اکبری که نسخه ی خامش اباالفضل است
علی در ضربه های مستقیمش چون حسین است و
علی در ضربه های نا به هنگامش اباالفضل است
حسین بن علی خاصیت خاصش علی اصغر
حسین بن علی خاصیت عامش اباالفضل است
اباالفضل است معنای ابوالقِربَه به وقت صلح
و عباس است شیر آن شیر که رامش اباالفضل است
فرات این فالگیر کهنه چون بر عکس شد در خود
خودش هم دیده که عکس تَه جامش اباالفضل است
شبیه تو شبیه او میان مردمان من هم
کسی را می شناسم کُل اسلامش اباالفضل است
اگر کوهی به دریا تکیه دارد در دل شیعه ست
که زینب نیز اقیانوس آرامش اباالفضل است
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
___________________________
🔴آدرس کانال سبک وشعرباب الحرم در ایتا👇
https://eitaa.com/babollharam
#مناجات
#وداع_با_ماه_شعبان
#مناجات_شعبانیه
وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده
وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده
اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست
در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده
دارم فراری می شوم از خود به سوی تو
در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده
ناجی تویی راجی منم در دست های من
بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده
وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد
باید بگیری دست من را که رها مانده
پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را
اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده
از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم
در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده
شعبان به پایان آمد و روی لبان من
وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده
خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است
مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده
لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم
لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده
یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو
پس فَاقْبَل عُذری کهدلیل روضه ها مانده
جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو
تازه عنایات علی موسی الرضا مانده
بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد
تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده
تنها محبت راه ترک معصیت گشته
با دوستت دارم جهانی روی پا مانده
#مهدی_رحیمی
https://eitaa.com/babollharam
بسمالله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا؛ #شروع_ماه_مبارک_رمضان
#مهدی_رحیمی
▶️
رمضان آمد و من آمده ام
باز هم قید خودم را زده ام
راه گم کرده ترین بنده منم
پیش چشمان تو شرمنده منم
میزبانی و منم مهمانت
لقمه ای اشک بده از خانت
رمضان آمده با طعم دعا
سفره انداخته اند در همه جا
سر این خان همه نوع آدم هست
شاه اگر هست گدایی هم هست
عمر یک سال جلوتر رفته
از خودم حوصله ام سرفته
یازده ماه گناه آلودم
من همانم که همیشه بودم
چشم، حقّ بدنم را خورده
هر کسی خواست دلم را برده
خو گرفته است به بن بست خودم
طاقتم طاق شد از دست خودم
سال ها در تن خود گم شده ام
تاجر سفره ی گندم شده ام
لحظه هایم به تجارت رفته
از کفم این همه فرصت رفته
مددی من به خودم برگردم
جان بگیرم به تنم برگردم
روسیاهم خدایا چه کنم ؟
بی پناهم خدایا چه کنم؟
من بدم شاه ولی بد نکند
پشت در آمده را رد نکند
⏹
http://eitaa.com/joinchat/4053008384Cb0cf37005d
#سالروز_تخریب_بقیع
#مثنوی
اشکم به رخ، خونم به دل، آهم به سینه است
ای زائرین، ای زائرین این جا مدینه است
شهری که خاکش آبرو بخشد به جنّت
شهر محمّد شهر قرآن، شهر عترت
در هر وجب صدها چراغ راه دارد
نقش از قدم های رسول الله دارد
ای جا محمّد عالمی را رهبری کرد
هم یار امّت بود و هم پیغمبری کرد
ای جا ستمکاران کافر عهد بستند
پیشانی و دندان پیغمبر شکستند
این جا شرار آه جبریل امین ریخت
خون از سر و روی محمّد بر زمین ریخت
این جا علی پروانه سان گرد پیمبر
گردید تا آمد نور زخمش به پیکر
این جا دل پیغمبر اسلام خون شد
این جا جگر از پهلوی حمزه برون شد
این جا محمّد داغها بر سینه اش ماند
زنگ غم و اندوه بر آئینه اش ماند
این جا قدم بر عرش اعلامی گذارید
چون پا به جای پای زهرا می گذارید
این جا مراد از قبّة الخضراء بگیرید
این جا سراغ از تربت زهرا بگیرید
این جاست کعبه نه، زکعبه بهتر این جاست
هم فاطمه هم تربت پیغمبر این جاست
آوای وحی آید زدیوار رفیعش
هم باب جبرائیل و هم باب البقیعش
در بین آن محراب و منبر جا بگیرید
بوسه زقبر مخفی زهرا بگیرید
گلزار وحی و روضۀ طاهاست این جا
آتش گرفته خانۀ زهراست این جا
پشت در این خانه نزدیک همین قبر
زهرا کتک خورد و علی بگریست چون ابر
خورشید در این کوچه ها گردید نیلی
بلبل سراپا سوخته گل خورد سیلی
این جا امیرالمؤمنین را دست بستند
تا با لگد پهلوی زهرا را شکستند
این جا کشیده بر فلک آتش زبانه
این جا گلی پرپر شده با تازیانه
این جا به زیر پای مردم کوثر افتاد
تنهای تنها فاطمه پشت در اوفتاد
پیوسته چشم شیعه اینجا خون فشان است
زیرا زیارتگاه قبری بی نشان است
قبری که هر قلبی بیاد او کباب است
قبری که تنها زائر او آفتاب است
قبری غریب و بی رواق و بی نشانه
بر خاک آن صورت نهد طفلی شبانه
قبری که مخفی در دل تنگ زمین است
خاکش گل از اشک امیرالمؤمنین است
قبری که ما گشتیم و پیدایش نکردیم
از دور هم حتی تماشایش نکردیم
این قبر، قبر دختر پیغمبر ماست
با آن که پیدا نیست چون جان در بر ماست
این قبر احمد، این بقیع و قبرهایش
گلهای پرپر گشته اما با صفایش
آن فاطمه بنت اسد آن ام عباس
این قبر ابراهیم، احمد را گل یاس
این مجتبی این قبر بی شمع و چراغش
این سید سجاد با آن درد و داغش
این باقر و این صادق آل محمّد
این قبر عباس آن عموی پیر احمد
این قبرها را یک به یک دیدیم اما
یابن الحسن، یابن الحسن، کو قبر زهرا
این جا محمّد رازها در پرده دارد
این جا امیرالمؤمنین گُم کرده دارد
این جا شرار، از سینۀ عالم برآید
جا دارد ار جان از تن میثم برآید
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#سالروز_تخریب_بقیع
#غزل
به یمن مِهر تو شد از سراب، آب درست
بدون مِهر تو از آب شد سراب درست
نگاه کردن تو خلقت است تکویناً
نگاه کردی و شد ماه... آفتاب... درست
خدا به طرح تو پرداخت، شد امام درست
خدا به شرح تو پرداخت، شد کتاب درست
اگر قبول کنی من تراب نعلینم
مرا برای تو کرده ابوتراب درست
یکی برای حسین و یکی برای حسن
از این دو قطره فقط میشود شراب درست
بتول در عوض پیرهن برای حسین
برای صورت تو میکند نقاب درست
بقیع مظهر آبادی است پس عرش است
بهشت نیز شده از همین خراب، درست
"عتاب یار پری چهره" را کشیدم من
اگر چه هم نشود کار با عتاب درست...
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#سالروز_تخریب_بقیع
#غزل
چارتا گل چونکه دٙرهم شد گلابش بهتر است
با همین توجیه این وادی شرابش بهتر است
چار خورشید است بر انگشتر دست بقیع
اینچنین جنس نگینش از رکابش بهتر است
در کرم در علم در بحث صبوری در اصول
مطلب این خاک از جلد کتابش بهتر است
کو ضریح و کو حرم؟اینجا فقط جاییست که
غالبا طرح سوالش از جوابش بهتر است
تا بفهمی ماجرای کوچه را مثل حسن
اصلا اینجا در زیارت اضطرابش بهتر است
مرقد و گلدسته ها خوبند اما نزد ما
کوری چشم عدو اینجا خرابش بهتر است
هرچه سوزان باشد و هر قدر با شدت بقیع
از زمین کربلا که آفتابش بهتر است
گرچه مانع می شود اما به دستی بسته نیست
اینچنین از شام و از کوفه طنابش بهتر است
حرف ها را میزنند اما سری بر نیزه نیست
پس شنیدن گاه از دیدن عذابش بهتر است
گرچه می گردد کباب از حرف، قلب ما ولی
مجلس اینجا از آن مجلس کبابش بهتر است
#مهدی_رحیمی
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
به این دلیل که می زد پیامبر بوسه
گرفت تیغ از این جا شدیدتر بوسه
برای اینکه نبرّند ظهر روز دهم
گرفته است از این حنجر این قدر بوسه
همیشه بوسه نشان خوشی ست ایندفعه
از اتفاق بدی می دهد خبر بوسه
از اتفاق بدی مثل ظهر در گودال
از اتفاق بدی مثل تیغ،سر،بوسه
از اتفاق بد خیزران ،لب و دندان
که داده اند به هم بین تشت زر بوسه
به کربلاست که رویانده از لب شمشیر
به شانه های ابالفضل بال و پر بوسه
به کربلاست که حتی در اوج جنگ و گریز
گرفته است پدر از لب پسر بوسه
به کربلاست که تیر سه شعبه ثابت کرد
همیشه فاجعه ای هست پشت هر بوسه
به کربلاست که تیغ وضوگرفته به خون
تمام جسم تو را غرق کرد در بوسه
وَهر کسی که به این خاک پا گذاشته است
می آورد به تبرّک از این سفر بوسه
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
تا نگاهش را به روی قرص ماه انداخته
ماه را در فهم خود در اشتباه انداخته
روزگارش مثل شبهای پر از مهتاب شد
هرکسی چشمی در این چشم سیاه انداخته
نه فقط یوسف، که دست بی وفای روزگار
صادق آل علی را هم به چاه انداخته
باز هم تکرار کرده روزگار آن کوچه را
پشت درب خانه ای آتش به راه انداخته
چل نفر را دیده که پشت درِ یک خانه اند
چون به کوچه از شکاف در نگاه انداخته
زهر هم مانند میخ تیز اما از درون
خویش را بر پهلوی یک بی گناه انداخته
زهر کاری کرده که شیخ الائمه وقت وعظ؛
بین هر حرف خودش صدبار آه انداخته
زهر کاری کرده که فرزند مثل مادرش
گاه بالا برده دستش را و گاه انداخته
پیرمردی خسته در گودال حجره با عطش
کربلای دیگری امشب به راه انداخته
هر امامی بارگاهش قد کشیده، این امام؛
زیر پای زائرانش بارگاه انداخته
بارگاهی از سکوت و مرقدی از جنس دل
بر فرازش گنبدی از جنس ماه انداخته
هدایت شده از سبک وشعر باب الحرم
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
در محضرت اصول صداقت به هم نخورد
جمله که هیچ واو روایت به هم نخورد
ای در خدا فنا شده، بر دیدن شما
هفتاد سال پلک عبادت به هم نخورد
در وقت سر نگونی آن قامت بلند
من مانده ام چگونه قیامت به هم نخورد
آتش زدند و هلهله کردند پس چرا
پلک امام این همه مدت به هم نخورد
آتش گرفت گرچه دری بین کوچه ای
اما شبیه قبل به سرعت به هم نخورد
من مطمئنم این در از آن در، تقیه کرد
حتی اگر که خورد به شدت به هم نخورد
حتی اگر که خورد، نشد محسنی شهید
این بار داستان امامت به هم نخورد
دیوار و سنگ و کوبه ی در هرچه بود که
پهلو و میخ از دو سه قسمت به هم نخورد
🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼
✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃
http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f
🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایتِ خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت،آفتاب؛
از کار سَروَری جهان برکنار شد
اینگونه صبح سوم شعبان به خاطرت
هر سال از طلوع خودش شرمسار شد
یعنی که با طلوع تو پنجاه و هفت سال
خورشید در غروب خودش خانه دار شد
باعلت سپید و سیاهی چشم تو
پلکت دلیل گردش لیل و نهار شد
درمجلسی که گیسوی تو درس میدهد
بوی بهار موی تو شرح بِحار شد
نام حسین پهن شد و بین سین آن
جبریل شد زمینی و فُطرس شکار شد
ترویج گشت در شب میلادت این مَثَل
گاهی گلی بهانه ی فصل بهار شد
گفتم حسین پس همهی قُم قُمار شد
گفتم حسین مِی وسط خُم خُمار شد
با یا غفور و یا احد و یا صمد نشد
با یاحسین نَفْس ولیکن مهار شد
«وحشی بافقی» اگر «اهلی» شد ازتو شد
«انسانی» فخیم غمش «سازگار» شد
هم یا حسین بوی «گلاب وگل» آفرید
هم یا حسین ریشه ی «نخل» چهار شد
مجبور بودم از تو بگویم در این غزل
این جبر درنهایتِ امر اختیار شد
دستی که سجده تکیه برآن کرد پیش تو
درکربلا ز خاک درآمد مِنار شد
نگذاشت هیچگاه عبا روی دوش خویش
هرکس به روضه ی علی اکبر دچار شد
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
___________________
#حضرت_رقیه
#مدح_حضرت_رقیه
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ
.
با طعم خنده های تو دنیا از این به بعد
نشناخت فصل فصل سر از پا از این به بعد
ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان
در چهره ی تو حضرت زهرا از این به بعد
دردانه ی حسین شدی و چنین شدی
عشق علیِ اکبر لیلا از این به بعد
تو آمدی و لفظ عمو تازه پا گرفت
تکمیل گشت معنی بابا از این به بعد
تو گفته ای و عمه ی سادات گفته اند
در روضه ها به زینب کبری از این به بعد
هم دختر حسینی و هم مادرش،شدی
معنای لفظ ام ابیها از این به بعد
کم کم در این مسیر می آید به گوشمان
لفظی شبیه روضه بفرما از این به بعد
پایان این غزل همه روضه ست گریه کن
با گوشواره و تَرَک پا از این به بعد
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
________________________
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
اگر می آمدی ایران تو مرقد داشتی حتماً
به جز گلدسته و نقاره گنبد داشتی حتماً
شمال شرق ایران یا جنوب غرب یا مرکز
تو هم در بخشی از این خاک مشهد داشتی حتماً
کنار مضجعت در آخرش با شوق با فریاد
پس از صل علی،ٰ آل محمد داشتی حتماً
کسی با کفشهایش در حریم تو نمی آمد
به دور مرقدت از صحن ها حد داشتی حتماً
«مُؤَیِّد» داشتی در مشهدت با شعرهای ناب
و در کل زمین کلی مُؤَیَّد داشتی حتماً
اگر می آمدی ایران شبیه حیدر کرار
تو هم بین اذان یک جفت اَشْهَد داشتی حتماً
همیشه سمت بابُ الْقاسمت غوغای زائر بود
خودت هم از همانجا رفت و آمد داشتی حتماً
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
_________________
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
در محضرت اصول صداقت به هم نخورد
جمله که هیچ واو روایت به هم نخورد
ای در خدا فنا شده، بر دیدن شما
هفتاد سال پلک عبادت به هم نخورد
در وقت سر نگونی آن قامت بلند
من مانده ام چگونه قیامت به هم نخورد
آتش زدند و هلهله کردند پس چرا
پلک امام این همه مدت به هم نخورد
آتش گرفت گرچه دری بین کوچه ای
اما شبیه قبل به سرعت به هم نخورد
من مطمئنم این در از آن در، تقیه کرد
حتی اگر که خورد به شدت به هم نخورد
حتی اگر که خورد، نشد محسنی شهید
این بار داستان امامت به هم نخورد
دیوار و سنگ و کوبه ی در هرچه بود که
پهلو و میخ از دو سه قسمت به هم نخورد
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
___________________________
✅کانال سبک وشعرباب الحرم
هدایت شده از منبع سبک
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
در محضرت اصول صداقت به هم نخورد
جمله که هیچ واو روایت به هم نخورد
ای در خدا فنا شده، بر دیدن شما
هفتاد سال پلک عبادت به هم نخورد
در وقت سر نگونی آن قامت بلند
من مانده ام چگونه قیامت به هم نخورد
آتش زدند و هلهله کردند پس چرا
پلک امام این همه مدت به هم نخورد
آتش گرفت گرچه دری بین کوچه ای
اما شبیه قبل به سرعت به هم نخورد
من مطمئنم این در از آن در، تقیه کرد
حتی اگر که خورد به شدت به هم نخورد
حتی اگر که خورد، نشد محسنی شهید
این بار داستان امامت به هم نخورد
دیوار و سنگ و کوبه ی در هرچه بود که
پهلو و میخ از دو سه قسمت به هم نخورد
#امام_رضا_علیه_السلام
#دهه_کرامت
#مدح
#غزل
من ندیدم که کریمی به کرم فکر کند
به چه مقدار به زائر بد هم فکر کند
از شما خواستن عشق است ضرر خواهد کرد
هر که در وقت گدایی به رقم فکر کند
بهتر این است که زائر اگر آمد به حرم
دو قدم عشق بورزد سه قدم فکر کند
به کف صحن به گنبد به غم گوهرشاد
زیر این قبه به هستی به عدم فکر کند
به دو گلدسته دو تا ساق به دوش گنبد
به رواقی که شده پیش تو خم فکر کند
به چرا سال گذشته دو سه بار و امسال-
فقط این بار...به این قسمت کم فکر کند
به خودش...نه به کسانی که به یادش آمد
چون که در آینه کاری حرم فکر کند
موقع دست به سینه شدن و عرض سلام
کربلایی شده هرکس به علم فکر کند
چون که از باب جواد تو کسی داخل شد
خنده داراست که دیگر به قسم فکر کند
دیر وقتی ست که تا در حرمت دم بدهد
جای دم حضرت عیسی به دو دم فکر کند
بهترین نوع زیارت شده اینکه امشب-
هم کسی گریه کند پیش تو هم فکر کند
#مهدی_رحیمی
#ماه_رمضان #امام_حسن_مجتبی #مدح_امام_حسن_مجتبی
اگر می آمدی ایران تومرقد داشتی حتماً
به جز گلدسته و نقاره گنبد داشتی حتماً
شمال شرق ایران یا جنوب غرب یا مرکز
تو هم در بخشی از این خاک مشهد داشتی حتماً
کنارمضجعت در آخرش با شوق با فریاد
پس از صل علی،ٰ آل محمد داشتی حتماً
کسی با کفشهایش در حریم تو نمی آمد
به دورمرقدت از صحن ها حد داشتی حتماً
«مُؤَیِّد»داشتی در مشهدت باشعرهای ناب
و در کل زمین کلی مُؤَیَّد داشتی حتماً
اگر می آمدی ایران شبیه حیدر کرار
تو هم بین اذان یک جفت اَشْهَدداشتی حتماً
همیشه سمت بابُ الْقاسمت غوغای زائر بود
خودت هم ازهمانجا رفت و آمد داشتی حتماً
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
@babollharam
بسمالله الرحمن الرحیم
به مناسبت #سالروز_تخریب_بقیع
#مهدی_رحیمی
روزی اینجا بهار داشته است
چار سنگ مزار داشته است
به حریمش پناه می برده
هرکه با هر که کار داشته است
مثل مشهد در اين حرم زائر
از خودش اختیار داشته است
شانه ي بی قرارِ لرزان و
گونه ی آبدار داشته است
اشک با پلک، رو به روی ضریح
آشکارا قرار داشته است
روزگاری به خادمیِ بقیع
جبرئیل افتخار داشته است
روی زوار باز بوده حرم
ساعت دو سه چار داشته است
شاخه هایش به سنگ محکوم است
هر درختی که بار داشته است
*
گیرم اینجا خراب هم باشد
دائما آفتاب هم باشد
دل مهم است بین ما با قبر
گیرم اصلاً طناب هم باشد
گاه مثل بقیع میبایست
در زیارت شتاب هم باشد
این خودش باب رحمت است اگر
زدن شیعه باب هم باشد
پیرهن خود ضریح خواهد شد
زیر آن گر کتاب هم باشد
چون که اُمّ البنین در این خاک است
باید اینجا رباب هم باشد
باید اینجا شبیه کرب و بلا
ناله ی آب آب هم باشد
*
باید اینجا حرم درست کنند
چار تا مثل هم درست کنند
با امام حسن سزاوار است
چند باب الکرم درست کنند
با طلا دور مرقد سجاد
بیتی از محتشم درست کنند
به تولای باقر و صادق
صحن دارالقلم درست کنند
نزد ام البنین نمادی از
مشک و دست و علم درست کنند
"دودمه" نه در این مکان باید
شاعران "چاردم" درست کنند
با کریمان "کریم خانی"ها
قطعه ی "آمدم" درست کنند
دورِ گنبد چهار گلدسته
ولی از داغ خم درست کنند
کاش هر چیز را نمی سازند
کوچه را دست کم درست کنند
کوچه را در ادامه ی طرحِ
از حرم تا حرم درست کنند...
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
___________________
#حر_بن_ریاحی
فرمانده بودی آمدی سرباز دین باشی
دُر باشی و حُر باشی و مرد آفرین باشی
از حضرت زهرا شفاعت را طلب داری
باید بگویم هر چه داری از ادب داری
چون در حقیقت حضرت زهرا نگاهت کرد
با یک نظر فرمانده ی کل سپاهت کرد
معنی حُرکربلا اینطور شد ساده
هرکس که زهرا شد خریدارش،شدآزاده
نعلین را در کربلا انداختی بر دوش
یعنی به فرمانت شدم آقا سراپا گوش
سرباز اربابی و حکم آمد از آن بالا
فرماندهی لشکر صدیقه ی کبرا
تو در حقیقت چون که بر ارباب پیوستی
روز نخستین راه را روی خودت بستی
روز نخستین صحبت ارباب پاکت کرد
روز دهم تاثیر کرد و سینه چاکت کرد
پیوستنت تاریخ را یکدفعه برگرداند
بیش ازهمه این بازگشتن شمر را سوزاند
یک بار با برگشتنت یک بار با جنگت
یعنی دودفعه شمر افتاده ست در چنگت
فرمانده ی محض سپاه توبه کارانی
ازاین جهت درد مرا هم خوب میدانی
یک آیت از مجموع اعجاز حسینی تو
چون اولین سردارِ سرباز حسینی تو
درکربلا ازاین جهت مثل علی هستی
که بر سر خود دستمال زرد را بستی
آن دستمالی که حسین از مادرش دارد
حُر مثل سربندی همان را بر سرش دارد
پیداست بر انگشتر کرب و بلا دُرّی
زهرا خریدار تو شد ازاین جهت حُرّی
یعنی گریز روضه ی حُر میشود کوچه
یعنی ازآن نامردها پُر میشود کوچه
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند
دوتا کریم در عالم برای ما باشند
حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند
کبوتران همه راهی سامرا باشند
دلیل خوشه ی انگور عسکری این است
که تاک ها ننشینند روی پا باشند
حسن شدی که میان مُضیف چشمانت
تمام شهر به عشق شما گدا باشند
حسن شدی که به هنگام بردن نامت
بقیع آمده ها یاد مجتبی باشند
حسن شدی که شبیه بقیع اینجا هم
همیشه گنبد و گلدسته سر جدا باشند
حسن شدی که شبیه بقیع ،خُدامت؛
به دور قبر تو ذراتِ در هوا باشند
حسن شدی که غریبی غریب تر باشد
که زائران تو در بین کوچه ها باشند
حسن شدی که غریبی به اوج خود برسد
که خادمان تو در شهر کربلا باشند
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
_______________________________
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#غزل
از امام مجتبی داری تو نیمی بیشتر
پس اگر عبدالعظیم،عبدالکریمی بیشتر
ای سفیر حضرت هادی برای جامعه
برده ای از «جامعه» سهم عظیمی بیشتر
در نماز این حرم فهمیده ام از راه ها
هم صراطی هم صراط المستقیمی بیشتر
بی حرم جد تو بود و بارگاهت اینچنین
بوی غربت می دهد از هر حریمی بیشتر
بعد معصومه میان واجب التعظیم ها
اسوه ی احسن برای زندگیمی بیشتر
روضه ای برپاست از سوی ملائک بی گمان
در حریمت آمده هرجا نسیمی بیشتر
کربلایی هرشب جمعه به عشق مجتبی
در بقیعش جمعه شب ها را مقیمی بیشتر
روضه ی ارباب را با جان خود حس کرده ای
برده ای از گندم ری چون شمیمی بیشتر
#مهدی_رحیمی
#صلوات
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
از دل بیتاب قم بعد از تو غم بیرون نرفت
از تنت تا بعد هفده روز، سَم بیرون نرفت
خانهی «موسی»* بدون طور، کوه نور شد
نور در واقع ز بیتالنور هم بیرون نرفت
بعد شادی -آن رفیق نیمه راه- از سینهام؛
هرچه گفتم غم برو، غم از دلم بیرون نرفت
از همان روزی که با ذکر تو دم در سینه رفت
چونکه یا معصومه گفتم بازدم بیرون نرفت
چون دلم راهی مشهد گشت بر گرد ضریح
هم از این مجموعه بیرون رفت هم بیرون نرفت
درحقیقت این خودش اوج کریمه بودن است
مجرم از صحن تو حتی متهم بیرون نرفت
ای دل اندر صحنهایش از پریشانی منال
مُحْرِم از حد حریمش یک قدم بیرون نرفت
دست پُر گرچه نیامد هیچکس اینجا ولی
دست خالی هم کسی از این حرم بیرون نرفت
از حرم که هیچ، حتی شک ندارم زائرت؛
دست خالی از خیابان اِرَم بیرون نرفت
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_کلثوم_س_مصائب
#مهدی_رحیمی
▶️
نوه ی دختری و عشق پیمبر بودن
دختر دومی ِحضرت حیدر بودن
صدق الله العلی نام پدر بود و چنین
آیه ی چارمی سوره ی کوثر بودن
ام کلثوم شدن اینهمه مظلوم شدن
شاهد میخ، چهل مرد، لگد، در بودن
شاهد میخ،چهل مرد،لگد،در،فریاد
بعد هم شاهد یک عمر به بستر بودن
جزو آموختگان وصیت نامه ی او
جزو تشییع کنان تن مادر بودن
پشت تابوت به همراه حسین و زینب
جزو آن چندنفر در شب آخر بودن
درشب قدر به نوعی و به شکلی شب تشت
ام کلثوم...بگو زینب دیگر بودن
دختر فاطمه و عمه ی طفلان اما
عزتش این بشود:خواهر خواهر بودن
می کند خم کمرش را همه ی عمر فقط
لحظه ای عمه ی دلواپس اصغر بودن
می کند خم کمرش را به خدا درآنی
روی تل گریه کنان محو برادر بودن
چکمه ای آمد از آن سو واز این سو شد باب
در هیاهوی حرم دست به معجر بودن
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
امامی که از انوارش قیامت میشود معنا
اگر هادیست از اسمش هدایت میشود معنا
صبوری جلوه میگیرد اگر یک گوشه بنشیند
اگر برخیزد از جایش شجاعت میشود معنا
عرق از روی پیشانیش اگر بر روی آب افتد
از آن یک قطره دریای طهارت میشود معنا
کسی که حلقهی وصل محمد با محمد شد
علی هم گر شود با او رسالت میشود معنا
علیِّ چارمین وقتی که خود جد محمد شد
برای شیعهاش قطعا ولایت میشود معنا
علیِّ آخرین یعنی که بعد از حیدر کرّار
امامت در امامت در امامت میشود معنا
نه اینکه کور بینا گردد و از جا به پا خیزد
فقط با بردن نامش شفاعت میشود معنا
برای جامعه از یک فراز «جامعه» بیشک؛
دیانت میشود پیدا، سیاست میشود معنا
علیِّ دیگری هم برده شد در بزم«مِی» این بار؛
به سامرّا به جای شام غربت میشود معنا
گریز روضه دارد میرود در بزم «مِی» وقتی؛
میان تشت، خورشید قیامت میشود معنا
حسابش را بکن مستی بگیرد چوب در دستی
دراین حالت برای ضربه سرعت میشود معنا
دوچندان میشود در حالت مستی توان فرد
بدین ترتیب دربرخورد شدت میشود معنا
وَ دربرخوردها یک روز هم آیینه بر در خورد
شکستن بعد از آن برخورد راحت میشود معنا
یکی از دست،آن یک از در و آن دیگر از دیوار
فقط سیلی براین صورت سه صورت میشود معنا
شاعر: #مهدی_رحیمی
#تخریب_بقیع
عمریست به شیعیان حسادت دارند
بدجور به یکدگر شباهت دارند
از کوچه و از بقیع دانستم که
اینها به خراب کردن عادت دارند
از اینهمه خوب در جهان خوب تری
مرغوب تری اگر که مخروب تری
تاکور شود هر آنکه نتواند دید
بی گنبد و بی ضریح محبوب تری
اینها که همیشه جنگ را باخته اند
تخریب کنند گوئیا ساخته اند
زود است که بشنویم درشهر رسول
بین الحرمین راه انداختهاند
از آنهمه خاک انتخابت کردند
پس منشاء اینهمه ثوابت کردند
گاهی سبب خیر، عدو خواهد شد
آباد شدی چونکه خرابت کردند
#مهدی_رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#سالروز_تخریب_بقیع_شریف
تاکه ذهنم از مدینه مشهدی دیگر بسازد
بهتر است این شهر را از هرکجا بهتر بسازد
مثل فتح مکه درتغییر این بارِ مدینه
طرح را احمد بیارد شهر راحیدر بسازد
ازحسن دارالکَرَم محراب رابا نام سجاد
بین صحن باقر و صادق دوتا منبر بسازد
احتمالا بین صحن فاطمه باگریه حیدر
جای سقّاخانه حوضی بهتراز کوثر بسازد
احتمالا از پر جبریل باشد سنگفرشش
کفشداری حرم را هم فقط قنبر بسازد
حضرت عباس هم مثل ضریح خویش ای کاش
بارگاهی هم برای حضرت مادر بسازد
باید از خرمای نخلستان میثم«سازگاری»؛
هی تناول کرده و ازمزّه اش دفتربسازد
چون حسینیه بناگردد دراینجا باید این خاک؛
بعد از این باروضه ی سخت علی اکبر بسازد
چارتا گنبد، رواق وصحن ها، بااین مضامین؛
یک نفر باید«مدینه شهر پیغمبر»بسازد
روضه شداین شعر وقتی در ورودی نخستش؛
ازهمان کوچه علی بانام زهرا در بسازد
کاشکی این مرتبه در سمت کوچه بازگردد
کاش حیدر میخ را باضربه ای بی سر بسازد
#مهدی_رحیمی
(برگرفته از وبلاگ حسینیه)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#ولادت_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
خاک این شهر به چشمان تو عادت دارد
خوش بحال نفس قم که لیاقت دارد
چون تو یک روز از این کوچه گذشتی
عمری زندگی در دل این شهر سعادت دارد
گنبدت پر شده از کفتر و تنها دل من
چون کلاغی ست که رویای زیارت دارد
کوچک است آه ولی حوض تو با دریا و ...
گنبدت با خود خورشید رقابت دارد…
حرمت مثل نگيني است ولي در دل خاک
زير خاکي همه جا اين همه قيمت دارد
حرمت مثل نگینی ست در انگشتر شهر
که در اطراف خودش فاضل و بهجت دارد
حرم حضرت معصومه و درهای بهشت
جمکران ، این همه این شهر علامت دارد
.....وکجا بهتر از این شهر برایت دیگر
مومن آن است که یک ذره لیاقت دارد
#مهدی_رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollhara
#میلاد_حضرت_امام_رضا_علیه_السلام
پرواز خواهم کرد سویت، پر که باشد
پر چونکه باشد می پرم باور که باشد
شاه و گدا فرقی نخواهد داشت این است
درک کریم از اینکه پشت در، که باشد
آری رضا گفتن مؤثر بوده برلب
تاثیر دارد خطبه بر منبر که باشد
مثل شراب از سرکه بودن ها گذشتیم
پای طلب معنی ندارد سر که باشد
دیگر نمی آیم من از باب الجوادت
روی لبم سوگند بر مادر که باشد
قم می شود دروازه ی مشهد یقینا
حرف برادر می شود خواهر که باشد
وقت وداع اینجا ضریحت را همیشه
شش گوشه می بینم دو چشمم تر که باشد
#مهدی_رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam