eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
35 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 02155970902 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
هزار مرتبه گر سر برند از بدنم خدا نیاورد آن دم کـه از تـو دل بکنم تمام عمر سخن از تـو گفته ام چـه شود؟ کـه وقت مرگ بود نامت آخرین سخنم گریستم بـه تـو، یک عمر و از تـو می‌خواهم در آخرین نفسم باز بر تـو گریه کنم در آشیانه ی تن با تـو بوده ام مانوس مباد بی تـو از این آشیانه پر بزنم سری کـه خاک تـو نبوَد بـه دورش اندازم دلی کـه بر تـو نسوزد در آتشش فکنم بـه خاک کربلا سجدهِ کرده ام عمری کـه بوی تربت پاک تـو خیزد از کفنم بـه چشم مـن نگهی کن کـه وقت جان دادن تـو را نگه کنم و جان برآید از بدنم
 من و این روضه ها الحمدلله  من و یاد شما الحمدلله من و ماه محرم زنده بودن  بود حُسن عطا الحمدلله نبودم، حق مرا سینه زنت کرد  شدم اهل بکا الحمدلله من از دامان پاک مادر خود  تو را گشتم گدا الحمدلله من از هیئت هزاران خیر دیدم  شدم حاجت روا الحمدلله سیاهی عزایت نور محض است که گشته رزق ما الحمدلله رسد روزی که در سجده بگویم  رسیدم کربلا الحمدلله؟
غمخوارِ کربلا غم عالم نمی‌خورد دنیایِ بی حسین به دردم نمی‌خورد هرکس که خورد نان تو جایی نمی‌رود هرکس که خورد داغِ تو را غم نمی‌خورد شأنِ دو چشمِ خیسِ عزادار عرشی است این حرفها به چشمه‌ی زمزم نمی‌خورد آنکه به زیر سایه‌ی زهرا نشسته است غمهای روزِ حشر مسلم نمی‌خورد آنکس که جای بستر بیماری ، از غمت آتش گرفت حسرت عزیزم نمی‌خورد من با محرم تو نفَس می‌زنم هنوز هرچند طعنه نوکرتان کم نمی‌خورد من حتم دارم از نفسِ گرمِ مادرت این سینه باز داغِ محرم نمی‌خورد
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آن‌چه کند از تو ام جدا نکند صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند جواب ناله دل‌های خسته بر لب تو است که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر تو را به قطره اشکی ز خود رضا نکند رهایی همه عالم بود به دست کسی که هر چه بر سرش آید تو را رها نکند کشیدم از دو جهان آستین که دولت عشق مرا به جز در این آستان گدا نکند کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود چگونه از کرم خود نگه به ما نکند گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم بمیرم و نروم کربلا خدا نکند تو درد داده‌ای و تو طبیب درد منی به جز تو درد مرا هیچ‌کس دوا نکند هزار مرتبه میثم اگر رود سردار به جز علی و به جز آل را ثنا نکند
شکر حق روز و شبم با روضه ات سَر میشود چشم های من فقط با نام تو تَر میشود قیمتی داده به من این کیمیای مِهر تو خاک هم زیر قدم هایت چُنان زَر میشود خوانده ام آقا ثواب زائران کربلا همتراز با نود حج پیمبر میشود هر کسی که جان دهد پای بساط روضه ات چون شهیدان پیکرش پاک و مطهّر میشود لحظه ی مرگم سرم را روی زانویت بگیر خار در آغوش گل باشد معطّر میشود حرف گل آمد گریز روضه ام اینگونه شد گل اگر بی آب باشد زود پرپر میشود مادری خیمه به خیمه در پی یک قطره آب در دل صحرا روان مانند هاجر میشود اسمعیلم پا مکش برخاک اینجا کربلاست حال و روزت از عطش هر لحظه بدتر میشود نه غذایی خورده ام نه آب که شیرت دهم خنج بر سینه مزن شرمنده مادر میشود کودک لب تشنه ام اینگونه بی تابی نکن میرسد سقّا گلوی خشک تو تَر میشود عاقبت این تیر های حرمله شَر میشود مقصد تیر سه شعبه حلق اصغر میشود
دلم از ازل آشنای حسین است سرم تا ابد خاک پای حسین است من و شکر این موهبت ، کی توانم وجودم پر از غصه های حسین است خنک کی شود تا ابد این حرارت دل شیعه ماتم سرای حسین است رضا شد قضای خدا را عجب نیست رضای الهی رضای حسین است پدر گفت از اول به گوشم که باشم گدای کسی که گدای حسین است محب شه کربلا هر که باشد یقین دوستدارش خدای حسین است بهشتی که حق وعده داده به خوبان قسم می خورم کربلای حسین است الهی که لال از جهان پر نگیرد زبانی که گرم ثنای حسین است "مرا کیست یاری نماید" ، هنوزم به گوش فلک این ندای حسین است بود عاشق واقعیش کسی که روی ناقه ها در قفای حسین است شب جمعه شد باز مرغ دل من هوایی ایوان طلای حسین است
قرار دل بی قرارم حسین هوای همیشه بهارم حسین "من از کودکی عاشقت بوده ام" هنوزم تو را دوست دارم حسین من و روضه ات زندگی می کنیم تویی لحظه لحظه کنارم حسین تویی عشق شیرین عمرم و من بجز عشق کاری ندارم حسین تویی آسمانی ترین واژه ام تویی عزت و اعتبارم حسین در این برزخ ناامیدی فقط به لطف تو امیدوارم حسین دلم را درآشوب دنیای درد به چشمان تو می سپارم حسین لباس پرآوازه ی نوکری بود پرچم افتخارم حسین چه بالا چه پایین بدون غمت چه لطفی ست در روزگارم حسین
هيچ ايم و نداريم به جز روي سياهي در كوله نداريم به جز بار گناهي بر ما نظري كن،نظري گاه به گاهي ما بي تو شبيه ايم به طفل سر راهي بگذار كماكان سگ دربار تو باشيم بگذار كه در سايه ي ديوار تو باشيم ما بد،ولي از عشق تو ديوانه و مستيم دل را به نخ پرچم زيباي تو بستيم سر،صبح دهم از غمت اي شاه شكستيم پس رخصت مان دادي و در روضه نشستيم اينگونه خريدي دل ديوانه ي ما را دادي سر و سامان بخدا بي سر و پا را بر حرمت اين بزم عزا معتقدم من در مجلس روضه به شفا معتقدم من بر تربت پاكت بخدا معتقدم من با حرف نه،قلبأ به شما معتقدم من پس روضه ي تو امن ترين جاي جهان است (چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است) عاشق شده ام تا بپذيرم كه بميرم اصلأ به غم عشق اسيرم كه بميرم من آمده ام روضه بگيرم كه بميرم (بگذار بميرم كه بميرم كه بميرم) اين است و همين است و همين است و جز اين نيست اين روضه ي ارباب كم از عرش برين نيست اي عزت عالم ز تو،ما با تو عزيزيم از غير تو عمريست كه در حال گريزيم جائي به جز از روضه ي تو اشك نريزيم والله و بالله كه ما بي تو مريضيم تنها تو در اين عالم پر درد دوائي تنها تو شفائي تو شفائي تو شفائي دل تنگ حرم هستم و بي حوصله اقلب دارم گله پشت پشت گله از فاصله اقلب وا مانده و جا مانده ام از قافله اقلب سخت است گذر كردن از اين مرحله اقلب جز دوري ام از كرببلا غصه ندارم نگذار كه دور از حرمت جان بسپارم محتاج دعايت همه جا بوده و هستم پشت در اين خانه گدا بوده و هستم مجنون علم هاي شما بوده و هستم در آرزوي كرببلا بوده و هستم پس خواسته ام از تو فقط دفع بلا را با جمع محبين سفر كرببلا را...
شب جمعه حرم غوغاست انگار دوباره روضـه ها برپاست انگار پریشان حضرت زهراست انگار کنـارش زینب کبـــراسـت انگار «گلی گم کرده و میجوید او را» «به هر گل میرسد میبوید او را» لباس کهنــه را زهــــرا بیارد... به رگـهــای بریــده لب گـــذارد زبان گیرد ، ز دیده خون ببارد: «مسلمانان حسین مادر ندارد» گل نیلـــوفــــرِ پرپر حسینـــم سلام ای پیکر بی سر حسینم امیرِ هردو عالم لشکرت کو؟... گل لیــلا ، علیّ اکبــرت کـو؟... علمــدار سپاه ، آب آورت کو؟... سلیمانِ زمان ! انگشترت کو؟... «چرا بر تن حسینم سر نداری؟» «بمیــرم مـن مگر مادر نداری؟» خودم دیـدم پرت میســوخت مادر زمین خوردی،سرت میسوخت مادر تمام پیکـــرت میســوخت مادر بمیرم حنجرت میسوخت مادر هوا را دود میــدیدی حسینـــم سیاهی رفت چشمت نور عینم به خاک و خون کشیده شد سپاهت «الهــی شیعتــی...» گفتـی به آهـت شــــرر زد بر دل زینــب نگاهــت... دو چشمت بود سمت خیمه گاهت تنت از خون سر رنگیــن شد ای وای به ناگه سینه ات سنگین شد ای وای تنت را زخمی و بی حال دید و... میان قهـقـهــه خنجـر کشیـد و... صــدای گریه هایـم را شنیــد و... ســرت را روی زانویـم بریــد و... تمام قتلگــه دریای خــون شد ز مقتل قاتلت با سر بُرون شد تو را کشتند و لشگر بی حیا شد میـان خیمــه پای شمــر وا شــد ســرت با هلهلـه بر نیــزه ها شد به خاک کربلا جسمــت رها شـد «اگر کشتنــد چرا خاکـت نکـردند؟» «کفن بر جسم صد چاکت نکردند؟»
بهشت جلوه ای از کربلای توست حسین بهشت ما حرم باصفای توست حسین برات عفو به امضاى مادرت گیرد کسی که زائر صحن و سرای توست حسین به عالمی در دل بسته ايم از اول مگر به روی تو، این خانه جای توست حسین به داغ مرگ عزیزان خود نمی گرییم که اشک ما همه وقف عزای توست حسین هنوز دوست به یاد تو اشک می ریزد هنوز بر لب دشمن ثنای توست حسین سلام بر تو که قاتل، کریم خواند تو را سلام بر تو که عالم گدای توست حسین سلام بر تو که حتّی سپاه دشمن هم رهین منّت و لطف و عطای توست حسین بهای خون تو را جز خدا نداند کس تو کیستی که خدا خونبهای توست حسین  زیارت همه پیغمبران، زیارت حق  زیارت سر از تن جدای توست حسین سر بریده به بالای نیزه می بیند نگاه دل که به گلدسته های توست حسین   سر تو دفن شد امّا چهارده قرن است جهان پر از تو و بانگ رسای توست حسین تو آن صحیفهء صد پارهء ورق ورقی  که زخم های تنت آیه های توست حسین...  
گر دهد طوفان رنج و غم به بادم یا حسین تا دلم روشن به نور توست شادم یا حسین من که شیر مادرم شیرینی از مهر تو داشت می توان گفتن غلام خانه زادم یا حسین ای امیر هر دو عالم مبدأ من با تو بود کاش می شد با تو میزان و معادم یا حسین در شب تنهائیم ای با وفا دستم بگیر من که از صبح ازل دل بر تو دادم یا حسین عقده در کارم ، تویی مشکل گشا ای وای اگر یک سر مو کم شود از اعتقادم یا حسین گر چه امروزم مرا شرم تهی دستی بس است می رسد فردا غم عشقت به دادم یا حسین گرد راه عاشقانت را به چشمم می کشم من که در پای تو چون ذره فتادم یا حسین یادم آید از لب خشک تو در کرببلا تا غم جانسوز تو آمد به یادم یا حسین
نوکر این خانه در مدار حسین است جان و دلش تحت انحصار حسین است عارف و عالم , بزرگ و کوچک این جمع هر که به هر جا رسیده کار حسین است این که گدا سروری کند به دو عالم کار جدیدیست , ابتکار حسین است نوکری اصلا که اعتبار ندارد چیزی اگر هست اعتبار حسین است ما که نمیخواستیم زنده بمانیم زندگی ما به افتخار حسین است شرح مقامات او بس است همین که خون خدا نام مستعار حسین است فاطمه قبرش نهان شده که بگوید وعده ی دیدارمان مزار حسین است
ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین چشمه ی آب حیاتی لک لبیک حسین ز ازل بندگیم نوکری خانه ی توست حقاً ارباب صفاتی لک لبیک حسین بین طوفان گنه غرق شدم کاری کن ای که کشتی نجاتی لک لبیک حسین کاش سر تا به قدم گریه شوم آب شوم تو قتیل العبراتی لک لبیک حسین باز از قافله کرب و بلا جا ماندم کن عطا برگ براتی لک لبیک حسین
یا سَیِّدُالشَّهید، عزیزِ خدا، حسین ای نورِ چشمِ حضرتِ خَیرُالنِّسا، حسین با هر کسی به غیرِ تو بیگانه می شود آنکس که با غمِ تو شَود آشنا، حسین اعجازِ چشمِ توست، به ما داده آبرو آقا شود، به اذنِ تو اینجا گدا، حسین محکم گِره بزن دلِ ما را به زُلفِ خویش ای دستگیرِ در گُنَه اُفتاده ها، حسین آتش برای اهلِ جهنَّم شود بهشت فریاد اگر زنند همه یکصدا؛ "حسین" آقا، قسم به روزِ جدایی زِ خواهرت ما را مکن دَمی زِ غمِ خود جدا، حسین گودالِ قتلگاهِ تو شد بارگاهِ تو ای کشته ی فِتاده به صَحرا رها، حسین 😭💔🖤 @babollharam