eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
45 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه مسجدی شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها ای گل یاسِ باغ ولایت جان سینه زنانت فدایت جان فدایت جان فدایت جان فدایت... بنتِ زهرا و دخت پیمبر نور چشمان موسی بن جعفر جان فدایت جان فدایت جان فدایت... شام غفلت زِ یاران سحر کن ای کریمه به ما یک نظر کن جان فدایت جان فدایت جان فدایت... حُبّ تو داده شوری به سینه قبر تو دارد عطر مدینه جان فدایت جان فدایت جان فدایت... ای وجودت بهاری مطهّر آیه ی کوثرِ نورِ مادر جان فدایت جان فدایت جان فدایت... لاله گلشن مرتضایی تو تمامیِ هستِ رضایی جان فدایت جان فدایت جان فدایت... ای رهت راهِ خیر و سعادت ای عروجِ تو فیض شهادت جان فدایت جان فدایت جان فدایت... مانده بر قلبت ای دخت حیدر داغ دیدار روی برادر جان فدایت جان فدایت جان فدایت... تو ندیدی رضا را ولیکَن طعنه نشنیدی از خیل دشمن جان فدایت جان فدایت جان فدایت... دل بسوزد زِ جور زمانه زینب و طعنه و تازیانه وامصیبت وامصیبت وامصیبت... طعنه از کینه بشنیده زینب رأسِ بالای نِی دیده زینب وامصیبت وامصیبت وامصیبت... دیده اشک غم و سوز و ناله داده جان کنج ویران سه ساله وامصیبت وامصیبت وامصیبت... 🔷🔷▪️▪️باب الحرم▪️▪️
استاد فاطمي نيا: نقل است كه پدرآيت الله العظمي مرعشي كه از علماي بزرگ بوده است چهل روز در مسجد سهله وكوفه متوسل به حضرت امام زمان ميشود؛ بالاخره به مقصودش ميرسد و در عالم مكاشفه يا بيداري به خدمت حضرت مشرّف ميشود و مطالبي از حضرت ميپرسد. از جمله سوالاتش اين بود كه قبرحضرت فاطمه زهراء عليهاالسلام كجاست؟ حضرت پاسخ ميدهند: كشف اين سرّ در زمان غيبت ما نميشود ؛ اما اگر خواستيد مادر ما را زيارت كنيد، برويد قم و قبر را زيارت كنيد!
ازشب میلاد تو اینگونه حاصل می شود ماه،روز اول ذی القعده کامل می شود بارها سر در میارد از شب میلاد تو تا که جبرائیل ازخورشید غافل می شود گوئیا شان نزولش می شود ایران ما هرچه بر"موسی بن جعفر"سوره نازل میشود پای او "شاه چراغ "ودستها "عبدالعظیم" چشم ایران چون که مشهدگشت-قم؛دل میشود خاک مشهدنسخهء ایرانی کرب وبلاست حضرت معصومه زینب را معادل می شود هرچه قابل‌تر دراین مجموعه ناقابل ترست هرچه ناقابل دراین مجموعه قابل میشود هرکسی ازخویش داخل گشت خارج میشود هرکسی ازخویش خارج گشت داخل میشود هرکسی درشهرعاقل گشت عاشق هم نشد هرکسی درصحن عاشق گشت عاقل میشود رتبه هابر عکس دنیا می دهد اینجا جواب شاه باترفیع در صحن تو سائل می شود درحریمت شعر گفتن کار خودرا می کند "شاطرعباس قمی"هم گاه"دعبل"می شود اشک وقتی واقعی شددرحرم هم سرگرفت پس به جای مُهر پیشانی من گل می شود هرکسی طرز ارادت را به تو توضیح داد صاحب یک جلدتوضیح المسائل می شود گوشه ای ازلطف پنهان توکه معلوم نیست گوشه ای ازلطف معلوم تو"فاضل"میشود تاچهل شهرمجاور وسعت اکرام توست پس من ِهمسایه ات رانیز شامل می شود مشکلات سختم آسان شد ولی کاری بکن دل بریدن از تو دارد باز مشکل می شود
💠 زیارت در کلام اهلبیت علیهم السلام 🔸 عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ، وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ، وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ، وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ، وَ سَتُدْفَنُ فِيهِ امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ، مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. (بحار الأنوار، ج۱۰۲، ص۲۶۷) حضرت صادق عليه السلام فرمود: برای خداوند، حرمی است و آن مکّه است. برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینه است. برای امیراالمؤمنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه است. و براي ما حرمي است و آن، قم است. به زودي زني از فرزندان من در آن جا دفن مي‌شود که نامش فاطمه مي‌باشد. هر کس او را زيارت کند، بهشت براي او واجب می شود. 🔸عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ:إنَّ زِيَارَتَهَا تَعْدِلُ الْجَنَّة. (بحار الأنوار، ج۱۰۲، ص۲۶۷) حضرت صادق علیه السلام فرمود: (ثواب) زیارت فاطمه دخت موسی علیهماالسلام، برابر با بهشت است. 🔸عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ، أَلَا وَ إِنَّ قُمَّ الْكُوفَةُ الصَّغِيرَةُ، أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ، تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى، وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ. (بحار الأنوار، ج۶۰، ص۲۲۸) حضرت صادق علیه السلام فرمود: آگاه باشید که برای امیرالمؤمنین علیه السلام، حرمی است و آن حرم، کوفه است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچک است. آگاه باشید که از هشت در بهشت، سه در آن به قم باز مى شود. زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه بنت موسى علیهماالسلام است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند. 🔸 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قالَ: إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ، وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ، فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. قَالَ الرَّاوِي: وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ يُولَدَ الْكَاظِمُ عَلَيْهِ السَّلَامُ. (بحار الأنوار، ج۶۰ ص۲۱۶) حضرت صادق علیه السلام فرمود: برای ما حرمی است و آن حرم، شهر قم است. به زودی در آن شهر زنی از اولاد من دفن می شود که نامش فاطمه است. پس هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود. راوی گفت: کلام آن حضرت در زمانی بود که هنوز، حضرت کاظم علیه السلام به دنیا نیامده بود. 🔸عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ زِيَارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى علیهاالسلام، قَالَ: مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ. (كامل الزيارات، ص۳۲۴) از حضرت رضا علیه السلام از زیارت حضرت فاطمه معصومه علیه السلام سؤال شد. فرمود: هرکس او را زیارت کند، بهشت برای او خواهد بود. 🔸 عَنْ سَعْدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام قَالَ: يَا سَعْدُ! عِنْدَكُمْ لَنَا قَبْرٌ. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! قَبْرُ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى علیهماالسلام؟ قَالَ: نَعَمْ، مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ. (بحار الأنوار، ج۱۰۲، ص۲۶۶) حضرت رضا علیه السلام به سعد فرمود: ما نزد شما قبری داریم. سعد گفت: فدایت شوم، قبر فاطمه دخت موسی علیهما السلام را می فرمایید؟ حضرت فرمود: بله، هرکس در حالی که به حقّ او عارف است، وی را زیارت کند، بهشت برای او خواهد بود. 🔸حضرت رضا علیه السلام فرمود: هرکس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى یا خواهرم را در قم زیارت کند که ثواب زیارت مرا در مى یابد. (زبدة التّصانیف، ج ۶، ص ۱۵۹) 🔸قال الرّضا علیه السلام: مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى. (ناسخ التواریخ-رحلی، ج ۳ ص ۶۸) حضرت رضا علیه السلام فرمود: هرکس معصومه را در قم زیارت کند،مانند کسى است که مرا زیارت کرده است. 🔸عَنِ ابْنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: مَنْ زَارَ قَبْرَ عَمَّتِي بِقُمَّ، فَلَهُ الْجَنَّة. (كامل الزيارات، ص۳۲۴) حضرت جواد علیه السلام فرمود: هرکس عمّه مرا در قم زیارت کند، بهشت برای او خواهد بود.
هم زمزمه‌ء سبز بهاران با تو هم روح بلند چشمه ساران با تو از راه رسيدي و کويري تشنه جنت شده اي حضرت باران با تو تا خاک مرا سرشت، يا معصومه روي دل من نوشت: يا معصومه يک پنجره پرواز مرا خواهد برد ازصحن تو تا بهشت، يا معصومه       
ای پناه اهل محشر عید میلادت مبارک ای همه روح مطهّر عید میلادت مبارک ای رخت مرآت مادر عید میلادت مبارک ای گل باغ پیمبر عید میلادت مبارک ای قم از خاکت معطّر عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک ای سلام چارده معصوم بر جان و تن تو نام تومعصومه و، عصمت گلی از دامن تو بضعۀ موسایی و قم گشته طور اَیمن تو پابه چشم قم نهادی قلب قم شد گلشن تو یافت این خاک ازتوزیورعیدمیلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک نور از هرسو به ایوان طلایت سجده آرد حور بر خاک قدوم زائرت صورت گذارد جود با کلِّ وجودش هرچه دارد از تو دارد دانش از گلدسته‌هایت بر سر فیضیّه بارد علم را صحن تو سنگر عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک دخت واخت وعمۀ‌ سه حجت داورتویی تو پارۀ تن بر رسول و احمد و حیدر تویی تو فلک استقلالِ مُلک شیعه را لنگر تویی تو گر درجنّت ز قم وامی‌شود،آن در تویی تو بضعۀ یاسین و کوثر!عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک قبه‌ات را اقتدار قبة الخضراست، آری! تربت تو تربت گمگشتۀ زهراست، آری! زائر تو زائر صدیقۀ کبراست، آری! صورتت راصورت انسیةالحوراست،آری نخل«میثم»ازتو پُر بَر،عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک
🔹حضرت رضادر مورد پاداش زيارت مرقد مطهر حضرت معصومه فرمود: "مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِها فَلَهُ الْجَنَهُ كسي كه او را در حالي كه حقش را شناخته، زيارت كند براي او بهشت است.(۱) 🔹حضرت رضافرمود: مَنْ زارَ الْمَعْصُومَهَ بِقُمْ كَمَنْ زارَني كسي كه معصومه را در قم زيارت كند، مانند آن است كه مرا زيارت كرده است.(۲) 🔹حضرت رضافرمودند در زيارت ایشان چنين بخوانيم: يا فاطِمَهُ اِشْفَعي لِي فِي الْجَنَهِ، فَاِنَ لَكِ عِنْدَاللهِ شأناً مِنَ الشَأنِ اي فاطمه معصومه! در مورد رفتن به بهشت، مرا شفاعت كن، چرا كه در پيشگاه خداوند، داراي مقام و منزلتي بس ارجمند هستي(۳) 🔹يكي از شيعيان به محضر امام صادق آمد، ديد آن حضرت در كنار گهواره كودكي با آ‌ن كودك گفتگو مي كند. تعجب كرد و گفت: آيا با كودك نوزاد سخن مي گويي؟ امام صادق فرمود: اگر تو هم مايل هستي نزد اين كودك بيا و با او گفتگو كن. او مي گويد: كنار گهواره آن كودك نوزاد رفتم، سلام كودكم، جواب سلام مرا داد به من فرمود: نامي كه براي دختر تازه متولد شده ات برگزيده اي عوض كن، زيرا خداوند آن نام را دشمن دارد.(با توجه به اين كه او چند روز قبل از او داراي دختر شده بود نامش حميرا گذاشته بود) آن شخص مي گويد: سخن گفتن نوزاد و اطلاع او از اخبار پنهان و نهي از منكر او مرا بيشتر به تعجب واداشت. بهت زده شدم، امام صادق به من فرمود: تعجب نكن، اين كودك فرزندم موسي است خداوند از او دختري به من عنايت كند كه نامش فاطمه است، او در سرزمين قم به خاك سپرده مي شود و هر كس(مرقد) او را در قم زيارت كند، بهشت بر او واجب است.(۴) 🔹 امام صادق فرمودند: در قم بانويي از فرزندانم رحلت مي كند كه به شفاعت او همه شيعيانم وارد بهشت مي گردند(۵) 📚منابع: (۱): بحارالانوار ؛ ج ۴۸؛ ص ۳۱۷ (۲): ناسخ التواريخ؛ ج ۳؛ ص ۶۸ (۳): بحارالانوار؛ ج ۱۰۲ ؛ ص ۲۶۶ (۴): منهاج الدموع ؛ ص ۴۴۱ (۵): بحارالانوار ؛ ج ۶۰ ؛ ص ۲۲۸
ای حرمت نور... عَلیٰ کلِّ نور وارث زهراییِ قلبِ صبور خواهرِ شمس ،دخترِ محجوبِ ماه ای که شدی خالی از هر اشتباه چادرِ تو بر دلِ شب ...سر پناه جلوه گرفت... از رخِ تو چشمِ ماه فاطمه اِی عمّه ی ساداتِ عشق خواهرِ سلطان و مباهاتِ عشق شمسِ شرَف، دختر ایران تویی خواهرِ خورشیدِ خراسان تویی نجمه کند در دو جهان سروَری چون که کند بر سرِ تو مادری ای همه جود و کرم، همچون رضا آیه یِ تطهیر و گلِ مرتضیٰ دختر حیدر...نسبِ فاطمی بانویِ مظلوم بنی هاشمی فاطمه یِ ثانیِ در شهر قم دختر محجوبِ امامِ هفتم زینتِ موسیٰ ...گلِ سرسبزِ عشق می زَند از یادِ شما نبضِ عشق جلوه یِ تو ، آینه دارِ علی است عصمتِ زهراییِ تو منجلی است از شرف خاک شما ...شهرِ قم شور گرفت از ازدحامِ مردم منشاء و سرمایه یِ در یایِ عشق خواهر آواره یِ صحرای عشق ای که چو زینب، لبِ خواهر مدام می زند از عشق برادر، کلام نام رضا وِرد زبانِ تو شد در همه جا عشقِ عیانِ تو شد معدن ایمان و کرامات و علم با دلِ زینب شده ای کوهِ حلم از حرَمِ قدسی اَت ای مَهلقا نیست دِگر فاصله ای تا خدا می رسم از کوی تا با نام عشق مثل کبوتر به سرِ بامِ عشق بانویِ عشق و ادب و ذوالکرَم تذکره ای دِه که بیایِم حرم سخت دلم تنگِ حریمَت شد تنگِ دل و دستِ کریمَت شده اذن بده زائر رویَت شوم شاعرِ دل خسته یِ کویت شوَم در حرمِ عشق ... مرا جا بده هر چه خوب است همانجا بده محضِ گلِ روی رضا کن نگاه خواهر سلطان... بده ما را پناه بانویِ قم ...خواهرِ سلطان ما چاره یِ عشق...علّتِ درمان ما دردِ دلم با تو دوا می شود هر گره با دست تو وا می شود نام شما عزّتِ ایران زمین عشق شما شوکتِ این سرزمین روشنی عرشِ حرم دستِ تو شاخه گل فرشِ حرم مست تو عطرِ گلِ فرشِ حرم...گوئیا آمده از باغ بهشتِ رضا هر که در این خانه نشان می شود هر نفسش مشک فشان می شود هر در از این صحن و سرا یک بهشت عشق شما... خوبترین سرنوشت بوی بهشت از حرمت می رسد خوب شوَد در حرمت... حالِ بد بانوی عرش و فلک و شمس و ماه بانوی من ثانیه ای یک نگاه ثانیه ای حال مرا کن نگاه اذن بده تا که بیایم به راه کوله یِ چشمان ترم پر از آه نیست در این غمکده جز اشتباه نیست به جز اشک در این دست من جان رضا دست مرا پس مَزن آمده یک عبدِ سراسر گناه با دلِ خسته...دلِ پُر... اشک و آه سویِ تو با کوله یِ غم آمدم خسته به آغوشِ حرم آمدم نیست مرا جز حرمِ تو پناه گُم شده اَم می طلبم از تو راه دست تهی آمدم و پُر گناه کاسه یِ چشمِ ترِ من پر زِ آه لیک به امّیدِ کَرَم آمدم رانده زِ هر جا به حرَم آمدم تا به حرَم عُقده یِ دل وا کنم لطفِ تو را خوب... تماشا کن می رسد از قلب حرم بویِ عشق عطر همان مادر دلجویِ عشق هر نفسی ، زائر باران تویی زائر آن مرقدِ پنهان تویی اذن ورود حرمِ کاظمین تذکره اَم ده تو به سوی حسین عشقِ تو بانو شده سرمایه اَم همرهِ من آمده چون سایه ام کفترِ بامِ تو منِ بی قرار با دلِ خود پر زده اَم سویِ یار بال و پرم تا به هوا بُرده اَم سر زِ حریم تو درآوردِه اَم حال من همراه شما بهتر است نام تو همراه رضا خوش تر است خواهرِ زیبنده یِ شمسَ الشموس تذکره ای ده که رَوم سمت طوس می گذرد لطف تو بانو...زِ حدّ بر اَحدی تو نزدی... دستِ رد پای ضریحَت همه را می بری درهم و برهم همه را می خری چشمِ من و دولتِ احسان تو رو زده اَم با قسمِ جانِ تو بانویِ مِهر...ای صنمِ هموطن جانِ رضا دستِ مرا پس مزن گرد و غبارَم به سرِ دامَنَت یک پر کاهم زِ سرِ خرمَنَت ملجأ حاجاتِ بشر...دستِ توست زائر این میکده...سرمستِ توست هر چه قلم می کند هِی اهتمام باز شد این مثنوی هم ناتمام.... اذن بده تا که سلامی دهم آخرِ شعر ...حسن ختامی دهم اَخترِ تابنده، سلامٌ عَلیکْ دختر زیبنده ،سلامٌ عَلیکْ دختر ایران... گلِ عشق... اَلسَلام رمزِ عبور از دلِ عشق.... اَلسَلامُ حرف دلم هست فقط،یک کلام عشقَ تو و عشقِ رضا... وَ َالسلامــ
اِمشَب برایِ مَطلَعِ شعرِ پُر ازآهـَم ماتَم گرفتَم آهـ! "بیت النور" میخواهـَم! شُڪرِخُدا شَهـرَم خیابانِ ارَم دارَد مَن خوب میدانم ڪہ زهـراهـَم حَرَم دارَد پَرمیڪِشَم دَر خاطراتِ ڪودَڪے هـایَم انگار دَستَم را گرفتہ باز بابایَم پَس پابہ پایَش میرَوَم تا جانِ آیینهـ سے سالِ قَبل از این و دَر ایوانِ آیینهـ بَہ بَہ چہ دورانِ خوشے بَہ بَہ چہ دورانی سوهـان برایَم میخَرَد بابا چہ سوهـانی از دَستِ بابا میڪِشَم این دستِ ڪوچَڪ را هـے میدَوَم سَرتاسَرِ صَحنِ اَتابَڪ را ناگاہ میبینَم ڪہ بابا رَفتہ از پیشَم حالا خودَم بابا شُدَم با ڪودَڪِ خویشَم! بعدَش بہ خود مے آیَم و خود را ڪہ میجویَم میگریَم و زیرِلَبَم آهـستہ میگویَم: آرے بَدَم امّا دِلَم دیگَر چہ غَم دارَد؟ شُڪرِخُدا ، شُڪرِخُدا شَهـرَم حَرَم دارَد اینبار اَگَر رَفتے حَرَم شَب بود دقَّت ڪُن غیراَز ڪَبوتَر صَحنِ او خُفّاش هـَم دارَد! پَس مَن چِرا دَر نااُمیدے غوطہ وَر باشَم وقتے ڪہ بانو این هـَمہ لُطف وڪَرَم دارَد هـَرجایِ این دُنیا ڪہ باشَم غیرِ شَهـرِ خود حِس میڪُنَم دُنیایِ مَن یڪ چیز ڪَم دارَد هـَرچَند شَهـرِ مَن پُراَز غَمهـایِ پنهـان است هـَرچَند شَهـرِ مَن هـَوایَش سَخت دَم دارَد اَمّا بہ دُنیایے نَخواهـَم داد این دَم را یڪ تارِمویِ ڪاج هـایِ سَبزِ شَهـرَم را اینجا شَمیمَش اختیارِ دلبَرے دارَد اینجا مُحَرَّم هـَم صَفایِ دیگَرے دارَد ((بَر سَنگفَرشِ صَحنِ او بال ِمَلَڪ خوردهـ اَز سُفرہ ے او آب هـَم اینجا نَمَڪ خوردهـ)) هـَربار اینجا پیشِ او بے اختیارِ خود میگریَم و میگویَم از رَسمِ دیارِ خود عُمْریست رویِ حُرمَتِ سادات پابَندیم مارویِ مهـمان آب را هـَرگِز نمیبَندیم ما رَسمِمان این بودہ مِهـمان را نَرَنجانیم اَز بام هـا گُل بَر سَرِ مِهـمان بیَفشانیم خواهـَر فَراوان دوست مے دارَد بَرادَر را اصلاً نمے خواهـَم بِخوانَم روضہ ے "سَر" را اَشڪَم چِڪید و عاشقانہ روسپیدَم ڪَرد بانو نگاهـے ڪَرد و انسانے جَدیدَم ڪَرد این روسپیدے یادِ مَن آوَرد بابا را میشُست دَر حوضِ حَرَم او صورتِ مارا حالا مَن و فَرزَندَم و یڪ عشقِ دیرینهـ حالا مَن و فَرزَندَم و ایوانِ آیینهـ از دَستِ گَرمَم میڪِشَد یڪ دَستِ ڪوچَڪ را هـے میدَوَد سَرتاسَرِ صَحنِ اَتابَڪ را ...! ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
رکاب کشور ما راتویی نگین بانو نوشته اند تورا کوثر زمین بانو گدای صبح حریمت همیشه بهجت بود تویی خدیجهٔ امروزِ مومنین بانو علی و فاطمه و زریه که جای خودش خدا به خلقت تو گفته آفرین بانو برای دیدن زهرا به قم سفارش شد برای دیدن زهرا تو بهترین بانو غریب هستی و بر غربت شب قبرم امید جان محبی به واپسین بانو بیا بهشت گدا را فقظ تو ضامن باش بیا بخوان تو مرا سایلت همین ٬ بانو فدای عشق حسین است زینب کبری تویی فدایی آن نور هشتمین بانو ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بند اول اومدی بهار آوردی هییبت و وقار آوردی دختر علی تو چشمات برق ذوالفقار آوردی الحمدالله غرقی تو مسیر گلها قدیسه حضرت موسی بادیدنت همه میفتن به یاد زهرا(۲) مبهوتت شمس و قمر خاک پات دُر و گوهر مقصود اهل نظر(۲) یا حضرت معصومه(۴) بند دوم کعبه دل شیدایی لیلی منی مجنونم طرز دلبریت شیعم کرد من به چادرت مدیونم الحمدلله خون علی توی رگامه ایون طلاش قاب چشامه داد میزنم همه بدونن علی بابامه(۲) وقف این نوکریم مثل حسن مادریم عاشقم و حیدریم یا حضرت معصومه(۴) بند سوم خواهر امیر دلها فرش زیر پات دریا مقدمت مبارک باشه ای عزیز قلب زهرا الحمدالله مسیرت افتاده به ایران جلوه کنه دوباره ایمان اومدی و ذکر لبا شد آیه قرآن(۲) بانوی ارض و سما عیدی از دست شما کاش باشه کرببلا یاحضرت معصومه(۴) محمد حبیب زاده
ای حرم پاکت _ دارالشفای ما هم نجف ما هم _ کرببلای ما کریمه قم ، پناه مردم بانوی والا مقام بر روح بلندت سلام سلام ... ای دختر بدرالدجا ای خواهر شمس الشموس ای عمه باب المراد سلام ... ای بانوی با منزلت همسایه من سایه ات از روی سرم کم مباد یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه ....... لطف تو باران و _ کرامتت دریاست زیارتت مثلِ _ زیارت زهراست شمیمِ عطرِ ، فاطمه آید از حرم تو مدام بر روح بلندت سلام سلام ... ای فخر و مباهات ما ای قبله حاجات ما ای کریمه اهلبیت سلام ... ای معدن جود و کرم دورم مکن از این حرم ای کریمه اهلبیت یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه ...... کرامت موسی بن جعفری داری به گردن ما حق مادری داری عنایت تو ، کرامت تو رسیده بر خاص و عام بر روح بلندت سلام سلام ... ای کوثر هفتم امام همشیره هشتم امام ای زینت و زِین قم سلام ... ای عمه صاحب زمان از کوی تو تا جمکران بین الحرمین قم یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه ...... در این حرم دردِ همه دوا گردد به روی ما دربِ بهشت وا گردد به زائرِ تو _ بهشت واجب _ آتش دوزخ حرام بر روح بلندت سلام سلام ... ای پناه امروز من ای امید فردای من ای رحمت و خیر کثیر سلام ... یا فاطمه جانِ رضا در روز حساب و جزا لطفی کن و دستم بگیر یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه ...... خدا کند باشیم تا به صف محشر تحتِ لوای این برادر و خواهر زحیِّ سرمد _ زآل احمد _ بر این برادر سلام هم به روح خواهر سلام سلام ... بر بضعه پاک نبی بر عالم آل علی بر محضر سلطان طوس سلام ... بر قائمه عرش حق بر فاطمه شهر قم بر خواهر سلطان طوس یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه
قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه پرستوی پرپرش باشی «مدینه» شهر غریبی برای «فاطمه»‌هاست نخواست گم شده‌ای مثل مادرش باشی خدا تو را به دل تشنۀ‌ زمین بخشید که قاب روشنی از نور کوثرش باشی به «قم» رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد و تا همیشه تو یاس معطرش باشی کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید که خواهرش باشی خدا نخواست تو هم با «جوادِ» او در طوس گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی کنار خواهر خود ... نخواست «زینبِ» یک شام دیگرش باشی
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است قلبم از اشتیاق زیارت بایستد بانو سلام کاش زمان با همین سلام در آستانۀ درِ ساعت بایستد و گردش نگاه تو در بین زائران روی من – این فتاده به لکنت – بایستد تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام در محضر شما دو سه رکعت بایستد بانو اجازه هست که بار گناه من در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟ در این حرم هزار هزار آیۀ عذاب هم وزن با یک آیۀ رحمت بایستد باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما زیر رواق‌های کرامت بایستد شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید طاقت نداشت تا به قیامت بایستد آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است در روز حشر هم به شفاعت بایستد تو خواهر امام غریبی و این غزل با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد من واژه واژه عطر تو را پخش می‌کنم حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو مستی که روی پاش به زحمت بایستد
مامان خوبم: ای پناه اهل محشر عید میلادت مبارک ای همه روح مطهّر عید میلادت مبارک ای رخت مرآت مادر عید میلادت مبارک ای گل باغ پیمبر عید میلادت مبارک ای قم از خاکت معطّر عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک ای سلام چارده معصوم بر جان و تن تو نام تومعصومه و، عصمت گلی از دامن تو بضعۀ موسایی و قم گشته طور اَیمن تو پابه چشم قم نهادی قلب قم شد گلشن تو یافت این خاک ازتوزیورعیدمیلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک نور از هرسو به ایوان طلایت سجده آرد حور بر خاک قدوم زائرت صورت گذارد جود با کلِّ وجودش هرچه دارد از تو دارد دانش از گلدسته‌هایت بر سر فیضیّه بارد علم را صحن تو سنگر عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک دخت واخت وعمۀ‌ سه حجت داورتویی تو پارۀ تن بر رسول و احمد و حیدر تویی تو فلک استقلالِ مُلک شیعه را لنگر تویی تو گر درجنّت ز قم وامی‌شود،آن در تویی تو بضعۀ یاسین و کوثر!عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک قبه‌ات را اقتدار قبة الخضراست، آری! تربت تو تربت گمگشتۀ زهراست، آری! زائر تو زائر صدیقۀ کبراست، آری! صورتت راصورت انسیةالحوراست،آری نخل«میثم»ازتو پُر بَر،عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک
ای به قم آفتاب قلب جهان! دخت موسی !سلالۀ قرآن! عمه و دخت و خواهر سه امام! مادر کل عالم امکان! تو به چشم ائمه زهرایی بعد زهرا به قدر و عزت و شان زینب دوم بنی الزهرا عمۀ چار حجّت یزدان هم وجودت کریمة عترت هم ولایت، حقیقتِ ایمان فیض فیضیه از کرامت توست شهر قم از تو گشته مهد امان حرم یازده ولی خدا حرم توست ای سپهرمکان مدح تو ای ملیکۀ هستی وصف تو ای یگانۀ دوران نه توان با هزار دست نوشت نه!توان گفت با هزار زبان صحن تو مسجدالرسول همه حرمِ امن توست کعبۀ جان پدر و مادرم به قربانت نه، همه جان عالمت قربان کوثر کوثر رسول خدا عصمت عصمت الله منّان قم، جلال مدینه پیدا کرد تا نهادی قدم به دیدۀ آن گشت روز ورود تو در قم روز عید کرامت و احسان روز عید نزول رحمت ها روز عفو و عنایت و غفران اهل قم از برای استقبال همه با دسته‌گل شدند روان مرد و زن دور محملت گشتند اشک شوق همه ز دیده روان قم دل از گلشن بهشت گرفت محملت بس که گشت گل‌باران همه گفتند فاطمه در حشر پای بنهاده ای گنهکاران حرمت شیعیان قم، ز تو کرد ستم اهل شام را جبران کاش زینب به قم سفر می کرد تا نمی دید آن همه طغیان اهل قم کی برند مهمان را گه به بزم شراب و گه زندان؟ جای تو بیتِ «موسی خزرج» جای زینب به گوشۀ ویران دور تو عالمان فقه و اصول دور او ابن سعد و شمر و سنان دور تو دسته های گل در دست دور او سنگ بود و زخم زبان
دارد قلم هوای تو والا تبار را خواهد بیان کند کمی از اعتبار را باید بگوید از تو و یا ذوالفقار را شاعر بساط کرده چنین نقش یار را ترسیم کرده جای نگاهت بهار را عطر تو میوزد به خزان و بهار قم گلدسته گنبد و حرمت اعتبار قم تنها نه من امام زمان بیقرار قم علامه ها حقیر و تویی شاهکار قم مستی بده ز یک نگهت میگسار را ای آنکه از وجود تو قلبم جلا گرفت از یمن مقدمت قم و ایران صفا گرفت باید که از تو مشهد و هم کربلا گرفت هر کس به هر روش مددی از شما گرفت روشن کند ز برق نظر شام تار را بانو دخیل دامن پاکت تمام شهر ساییده سر به پای و به خاکت تمام شهر شد سینه چاکِ سینه ی چاکت تمام شهر اصلا خراب و مست و هلاکت تمام شهر لبریز کرده ساغر مهرت خمار را اخت الرضا تویی و وفا اصل کارتان تو بیقرارِ یار و جهان بیقرارتان راهی شدی ز خانه ی خود سوی یارتان آری کم از عقیله نبود اعتبارتان تفسیر کرده ای به عمل غمگسار را معصومه ای و دختر موسی بن جعفری زینب شناس و زینب کبرای دیگری آهو منم تو ضامن آهوی محشری از نسل حیدری و رضا را تو خواهری درمانده ام سیاهه کنم اعتباررا تو آمدی که بهر رضا خواهری کنی با نام فاطمه ز دلم دلبری کنی اینجا حرم زدی که به ما سروری کنی قم را دمشق محترم دیگری کنی زهرا شدی مدینه کنی این دیار را وقتی که هفته ای ز تو نامش کرامت است وقتی برای ما قدمت عین رحمت است وقتی که خادمت به جنان غرق عزت است وقتی برای ما همه ایل تو نعمت است باید فدایی ات کنم ایل و تبار را خاکم اگر ندیده بلا از تو و رضاست هر کس که رفته کرببلا از تو و رضاست این لطف و مرحمت ز خدا از تو و رضاست این اعتبار و عزت ما از تو و رضاست شاهد گرفته از تو چنین برگ و بار را
. بند اول اومدی بهار آوردی هییبت و وقار آوردی دختر علی تو چشمات برق ذوالفقار آوردی الحمدالله غرقی تو مسیر گلها قدیسه حضرت موسی بادیدنت همه میفتن به یاد زهرا(۲) مبهوتت شمس و قمر خاک پات دُر و گوهر مقصود اهل نظر(۲) یا حضرت معصومه(۴) بند دوم کعبه دل شیدایی لیلی منی مجنونم طرز دلبریت شیعم کرد من به چادرت مدیونم الحمدلله خون علی توی رگامه ایون طلاش قاب چشامه داد میزنم همه بدونن علی بابامه(۲) وقف این نوکریم مثل حسن مادریم عاشقم و حیدریم یا حضرت معصومه(۴) بند سوم خواهر امیر دلها فرش زیر پات دریا مقدمت مبارک باشه ای عزیز قلب زهرا الحمدالله مسیرت افتاده به ایران جلوه کنه دوباره ایمان اومدی و ذکر لبا شد آیه قرآن(۲) بانوی ارض و سما عیدی از دست شما کاش باشه کرببلا یاحضرت معصومه(۴) محمد حبیب زاده✍
قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی @babollharam
ای روح کرامت ها یا حضرت معصومه ای مظهر رحمت ها یا حضرت معصومه ای منشا غیرت ها یا حضرت معصومه سرچشمه عصمت ها یا حضرت معصومه گریم به عزای تو یا حضرت معصومه جانم به فدای تو یا حضرت معصومه مظلومی تو آه و سوز دل و سینه شد دلها همه محزون ای بانوی حزینه شد نور تو پس از زهرا بی مثل و قرینه شد چون بارگه ات در قم همتای مدینه شد آیم به هوای تو یا حضرت معصومه جانم به فدای تو یا حضرت معصومه گویند کسی زهری در کام تو بنهاده یا مرغ دلت جان از اندوه رضا داده هر چه که بود بر او بودی تو چو دلداده جان داده ای از هجران ای بانوی آزاده خوانم به رثای تو یا حضرت معصومه جانم به فدای تو یا حضرت معصومه در راه وصال یار دانم چه کشیده ای چون مادر خود زهرا بانوی شهیده ای اما نه چنان زینب نیلی و خمیده ای رأسی به سر نیزه هرگز تو ندیده ای هستم گدای تو یا حضرت معصومه جانم به فدای تو یا حضرت معصومه با قافله عشاق رو سوی خراسانی یاران همه جان دادند بر خاک بیابانی تو مانده ای و در قم در غصه جانانی بر دوری محبوبت تو کشته هجرانی قربان وفای تو یا حضرت معصومه جانم به فدای تو یا حضرت معصومه برتر ز دو صد ساره یا مریم عذرایی هم پایه زینب تو دردانه طاهایی بالاتری از عصمت ای روح طهورایی ای نایبة الزهرا تو جلوه زهرایی ماییم و ولای تو یا حضرت معصومه جانم به فدای تو یا حضرت معصومه ما با دل و جان خود پیمان وفا بستیم در کوی شما جانان عمری همه بنشستیم بر در کرم آییم از غیر شما ترسیم از اول دنیا ما تا روز جزا هستیم در تحت لوای تو یا حضرت معصومه جانم به فدای تو یا حضرت معصومه بر خاک تو در معراج گردیده نبی ناظر گفته که بود اینجا نوری ز خدا حاضر خوش می شود ای بانو با جان دل و خاطر با مهدی زهرا در کوی تو شوم زائر در صحن و سرای تو یا حضرت معصومه جانم به فدای تو یا حضرت معصومه @babollharam
و دانه ريخت بيايي کبوترش باشي دوباره آينه‌اي در برابرش باشي   نه اينکه پر بکشي و به شهر او نرسي ميان راه پرستوي پرپرش باشي   مدينه شهر غريبي براي فاطمه هاست نخواست گم شده‌اي مثل مادرش باشي   خدا تو را به دل بی قرار ما بخشيد و خواست جلوه‌اي از حوض کوثرش باشي   به قم رسيدي و گم کرد دست و پايش را چو ديد آمده‌اي سايه‌ي سرش باشي   اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد و تا هميشه تو ياس معطرش باشي   نگاه تو همه را ياد او مي‌اندازد به چهره‌ات چه مي‌آيد که خواهرش باشي   خدا نخواست تو هم با جوادِ کوچکِ او گواه رنج نفس‌هاي آخرش باشي   نخواست باز امامي کنار خواهر خود ... نخواست زينبِ يک شام ديگرش باشي     @babollharam
برای بار غمت سوگوار باید شد تمام عمر از این غصه زار باید شد   برای خضرشدن در کنارصحن تو با غلام و نوکر تو همجوار باید شد   نوشته اند برای زیارت زهرا بسوی مرقد تو رهسپار باید شد   برای مثل سلیمان شدن فقط بی بی به روی فرش حریمت سوار باید شد   برای اینکه امام رضا مرا بخرد ز داغ روضه ات ابر بهار باید شد   ندیدی آخر کاری برادر خود را از این مصیبت تو غصه دار باید شد   نوشته اند: کریمه، به مصحف نامت به شوق دانه رسیدم دوباره بربامت   تو آمدی و همه آمدند دیدن تو بهار شد همه جا با تب رسیدن تو   شبیه خیمه و گودال کربلا که نبود کریمه،پشت امام رضا دویدن تو   اگرچه از نفس افتادی و شدی پرپر ولی نبود چو زینب نفس بریدن تو   تو آمدی و در این شهر دلسپرده کسی به تازیانه نیامد برای چیدن تو   تو را نبرد کسی بر دهانه بازار فقط فراق شده علت خمیدن تو   عنان ناقه ی تو دست محرمان بود و نیامدند برای اسیر دیدن تو   ولی زسینه ی زینب زبانه بالا رفت به هرکجا که رسید تازیانه بالا رفت   سه ساله دخترکی زیر دست و پا افتاد به روی گونه ی این تک ستاره جا افتاد   هزار مرتبه جای همه کتک زدنش هزار مرتبه از ناقه بی هوا افتاد   به تازیانه کتک خورد و پاشد از جایش ولی دو مرتبه با ضربه های پا افتاد   زمین که خورد سه ساله کنار او عمه به یاد صحنه گودال کربلا افتاد   کنار دیده درخون نشسته اش صد بار سر عموی رشیدش ز نیزه ها افتاد   شبی که گم شد و آن زجر رفت دنبالش به روی ناقه روان بود و بی صدا افتاد   ولی به عمه پر از بوی فاطمه برگشت به سوی قافله زخمی تراز همه برگشت     @babollharam
غمی میان دل خسته ام شرر دارد دل شکسته ام اینگونه همسفر دارد   کبوتری که نشسته به روی ایوانم دوباره آمده و از رضا خبر دارد   خیال غربت او می کشد مرا ، اما دلم زغصه زینب غمی دگر دارد :   ز کاروان اسیران و خواهری تنها که حلقه ای زیتیمان در به در دارد   ز مادری که سپر شد کبود شد خم شد ز مادری که ز غم دست بر کمر دارد   زمادری که کنار سر دو طفلانش ز کوچه های یهودی نشین گذر دارد   ز دختری که یتیم است و در تمامی راه به سمت نیزه بابا فقط نظر دارد   ز دختری که به لکنت به عمه اش میگفت بگو به دختر شامی که این ، پدر دارد   ز صوت ضربه سنگین سنگها فهمید لبان خشک پدر زخم های تر دارد   سر پدر به زمین خورد و بین آن مردم کسی نبود که سر را زخاک بردارد   @babollharam
بی‌تاب رضا بودی و در تب بودی هرچند که از غصه لبالب بودی تو باهمه رنج‌ها که دیدی بانو برگی زکتابِ رنجِ زینب بودی @babollharam
دعاها و زیارت ها نشستند همیشه سرو قامت ها نشستند تویی آن ماه که پایین پایت خمینی ها و بهجت ها نشستند @babollharam