بسم الله الرحمن الرحيم
#مناجات_با_خدا ، #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#سعید_تاج_محمدی
▶️
این آخرین شبی است که بیدار بوده ام
چشم انتظار لحظه ی دیدار بوده ام
این آخرین دقایق مهمانی است و من
تا صبح پای صحبت دلدار بوده ام
شکرخدا که سی شب اگر خواب مانده ام
وقت نماز صبح خبر دار بوده ام
سی روز گوش من به اذان بود و نام تو
سی مغرب از اهالی افطار بوده ام
یک سال من اسیر دل خویش بودم و
یک ماه را به دوست بدهکار بوده ام
بر من گذشت یک رمضان دگر! بگو
آیا پسند چشم تو اینبار بوده ام؟!
ای ماه! یک نظر کن و شرمنده کن مرا
شرمنده ی نگاه تو بسیار بوده ام...
هدایت شده از سبک وشعر باب الحرم
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت ، #بصیرت_انقلابی
#سید_محمد_مهدی_شفیعی ، #سید_علیرضا_شفیعی
#جواد_شیخ_الاسلامی ،#سعید_تاج_محمدی
#محمد_رضا_شفیعی
▶️
"بر جبین آسمان آثار غم شد آشکار
اشک می ریزند نم نم ابرهای داغدار
در میان سنگها آیینه ای تنها شده
روضه ی تنهایی اش هرگوشه ای برپا شده
غرق باران است هرکس جان او لایق شده ست
باز عالم سوگوار حضرت صادق شده ست"
حضرت صادق که جان ما فدای درس او
دانشآموزان او هستیم و پای درس او
"یادگار مصطفی را قوم سرکَش می کِشند
خانه ی وحی و نبوت را به آتَش می کِشند
باز در چشمم غم مولا مجسم می شود
روضه های مادرش زهرا مجسم می شود
قصه ی تلخ هجوم گرگ ها بر خانه ای
ماجرای شعله و بال و پر پروانه ای
وای من شیخ الائمه بی عمامه بی ردا
زنده شد در خاطر من روضه های کربلا
آنچه پیرش کرده داغ کشته ی کرب و بلاست
آنچه دائم پیش چشم اوست شرح روضه هاست
روضۀ آن پیکر عریان به روی خاک ها
بر سر او زخم ها بر پیکر او چاک ها
بر تن فرزند زهرا رد مرکب مانده است
داغ این بی حرمتی بر جان زینب مانده است
حاصل این روضه ها تنها نه اشک و آه ماست
خون اهل بیت پیغمبر چراغ راه ماست"
خون حق نورست و در ظلمت چراغ راه ماست
تا قیامت راه ما از راه خفاشان جداست
راه ما راه علی راه حسین بن علی ست
شاهراه ما درین بیراهه ها امر ولی ست
زور و تزویر و زر و عصیان کجا؟ایمان کجا؟
دین سلمان ها کجا دین ابوسفیان کجا
پیش روی ما به جز آیینه ی اسلام نیست
درد ما رد یا قبول نامه ی بر جام نیست
مرگ بر اسلام آمریکایی و مکر یهود
بشنوید این نعره های مرگ بر آل سعود
مرگ بر لبخندها و بر خیانت های گرگ
بر جنایت های آمریکای شیطان بزرگ
بار دیگر جنگ احزاب است و میدانی خطیر
این سوی میدان علمداریست بیدار و دلیر
شیعه را دشمن شناسی و تبرا باورست
شیعه را اینک کسی از نسل حیدر رهبر است
باز با نام حسین فاطمه، غوغا کنیم
جان خود نذر حریم زینب کبرا کنیم
شام با ویرانه هایش خطبه خوان درد هاست
گرچه چندی میشود جولان گه نامرد هاست
دیگر از دست علمداری نمی افتد علم
چشم ناپاک حرامی ها نیفتد بر حرم
باز هم یک دجله ی دیگر ، عطش آورده است
کودکانی را که دریا با خودش آورده است
آن طرف در سازمان لال ها خون می خورند
کودکان را این طرف چون حرمله، سر می برند
از غم هم کیش خود داریم میمیریم ما
آه و صد افسوس مشکی پوش کشمیریم ما
راه ما راه شهیدان، حرف ما حرف امام
جنگ با مستکبرین تا رفع فتنه، یک کلام
فاش میگوییم خط قرمز ما فتنه است
فتنهای که قلب مولا قلب امت را شکست
در صفوف ما، به غیر از شور بیداری مباد
در دل ما، جز شمیم و عطر هشیاری مباد
هر که یار فتنه شد، آگاهش از این کار کن
هر که در این راه خوابش برد را بیدار کن
خادمانی که برای میزشان دلواپسند!
پس کجا و کی به درد مردم خود میرسند؟!
وای اگر ایمان ما صرف بده بستان شود
باز بیت المال, بیت الحال نااهلان شود
بارالها! تشنهگان قدرت از ما نیستند
تشنهگان خدمت تو، اهل دنیا نیستند
با جهاد و صبر، آری فتح در دستان ماست
دست شیطان کی مگر بالاتر از دست خداست؟!
راه ما تا روز آخر راه سرخ کربلاست
پس بپاخیزید یاران وقت عاشورای ماست
در میان باد و توفان در میان فتنه ها
شیعه هرگز گم نخواهد کرد راه خویش را
🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼
✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃
http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f
🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
✔️مرور خاطره ها...
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها
من خسته بودم بر لبم اما تبسم بود
یک دست پرچم بود یک دست استکان چای
یک سو صدای روضه ی عباس می آمد
یک سو صدای گرم یک کودک که : بارِد مای!
بر ابری از اشک و شعف مشتاق می رفتم
هم آبله هم درد پایم را بغل می کرد
هر بار کامم تلخ می شد از غم دنیا
چای عراقی بود کامم را عسل می کرد
باور نخواهی کرد چیزی را که می گویم
چشمان من بیدار بود آن دم که می دیدند
ما را کسی در خانه مهمان کرد و با اهلش
بر خاک و سرما در حیاط خانه خوابیدند
مشّایه یعنی پیرزن یک کیسه ی کوچک
پر کرده بود از نان و با پای علیل خود
خود را به زائرها رساند و نان تعارف کرد
می ساخت درد و پیری و غم را ذلیل خود
مرد کهنسال رشیدی بین یک موکب
گویا زعیم و شیخ قومی از عشایر بود
گفتند نذری دارد و هر سال می آید
کارش در این جا شستن جوراب زائر بود
مشایه یعنی رنگ هفتاد و دو ملت را
هرجا که حرف عشق شد یکرنگ می سازد
مشایه یعنی هرکه هستی باش عاشق باش
هر چیز غیر از عشق اینجا رنگ می بازد
حیرت گناه ماست مایی که نفهمیدیم
این چیزها در کربلا بسیار عادی بود
ما آنچه می دیدیم را باور نمی کردیم
این ماجرا اصلا برای ما زیادی بود
باید که برگردیم راه کربلا باز است
در کربلا هستیم هر جای زمین هستیم
در خانه ی دل جز حسین ابن علی کس نیست
در خانه ی خود زائران اربعین هستیم
شاعر: #سعید_تاج_محمدی