.
#حضرت_زهرا
بسم نور الله فی السماوات و الارضین
کسی که درد سوزانده دلش را
غریبه ریخت برهم منزلش را
بیا ای دل برای گریه امشب
بخوانیم اعتراف قاتلش را
معاویه نبودی چه خبر بود!
سر بیعت حکومت در خطر بود!
ازین سو کوه هیزم جمع میشد
ازان سو فاطمه در پشت در بود..
اراذل این شرایط را که دیدند
به سمت خانه ی حیدر دویدند
نصیحت کردن زهرا به هم خورد
میان صحبتش هو میکشیدند!
نفس میزد صدایش را شنیدم
علی را در احد یکباره دیدم
هزاران کینه در دل داشتم من
زدم با پا به در! نعره کشیدم
غرور چشم حیدر را شکستم
چنان محکم زدم در را شکستم
در خانه ز لولا تا جدا شد
زدم پهلوی کوثر را شکستم
در افتادو زمین افتاد زهرا
علی میزد فقط فریاد زهرا
همینکه ناله زد فضه خذینی
همه گفتند که جان داد زهرا
یکی آتش به کل باغ میزد
یکی بر قلب زینب داغ میزد
میان آن شلوغی ها مغیره
به دست فاطمه شلاق میزد...
کشیدم هر طرف شیرخدارا
زدم درآن میانه بچه هارا
تن زهرا به زیر دست و پا بود
علی انداخت بررویش عبا را
#سیدپوریاهاشمی
#فاطمیه
___________________________
.
مولاجان #امام_زمانم
ادرکنی یا صاحب الزمان
غم ما کم غم نگار زیاد
چشم ما خشک و اشک یار زیاد
قول های وفاشده معدود
زدن زیر هرقرار زیاد
امر معروف و نهی منکر کم
معصیت های آشکار زیاد
سخت شرمنده ایم اگر شده است
غفلت از اصل انتظار زیاد
کوفه هم بی قرار دیدن توست
منتظر مانده این دیار زیاد
روزی از دوری تو میمیریم
پس بیا بر سر مزار زیاد
یاحسین آبروی منتظر است
نام او آمده بکار زیاد
ما به قربان چشمهایت که
میشود ابر نوبهار زیاد
گریه بر حال اهل خیمه زیاد
گریه بر اسب بی سوار زیاد
#سیدپوریاهاشمی ✍
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم