#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
زیر غلاف و تازیانه خورد شد بازو
زهرا به مسجد رفت اما دست بر پهلو
زهرا به مسجد رفت ، اما گرم فریاد است
سلمان ! بگو مسجد چرا در لرزه افتاد است
فریادهای فاطمه دیوار را لرزاند
سلمان بگو دیدی که مسجد را صدا لرزاند
زهرا اگر نفرین کند دنیا نمی ماند
مسجد فرو می ریزد و بر پا نمی ماند
تنها نمی ماند علی وقتی که زهرا هست
- پهلوی او هم بشکند - زخمی است ، اما هست
سرباز مولا می شود وقتی علی تنهاست
زهراست حیدر ، ای جماعت ! مرتضی زهراست
وقتی که مسجد در دل لات و هبل شد گم
بتخانه با مسجد چه فرقی می کند مردم!
منبر بدون مرتضی چوب است و جز این نیست
بی مرتضی هرجا که باشی حرفی از دین نیست
مردم ! فدک ارثیه ی قانونی زهراست
آیا غلاف و تازیانه اجر ذی القرباست؟!
زهرای مجروح علی آن روز غوغا کرد
دست علی را فاطمه با خطبه اش وا کرد
حیدر به زهرا گفت ؛ ما بی هم چه می کردیم؟!
زهرا بیا با هم به سمت خانه برگردیم
می دانم از بس درد داری ناتوانی تو
اما عزیزم با علی باید بمانی تو
با من بیا این روزها غوغاست در خانه
زهرا به زینب فکر کن تنهاست در خانه
همپای حیدر ! دست در دست علی بگذار
حالا که اذیت می شوی کم کم قدم بردار
هم صحبت تنهائیم ! تا خانه راهی نیست
باید بمانی ، بی تو حیدر را پناهی نیست
من بی تو بغضم ، گریه ام ، فریاد خاموشم
باید بمانی بار غم برداری از دوشم
زهرا چرا هی دست را بر گونه می گیری
زهرا بگو از مرتضایت رو نمی گیری
الجار ثم الدار میخواندی تو قبل از این
حالا چرا عجّل وفاتی می کنی تلقین
هر شب دعایت می کنم ، با من بمانی کاش
زهرا بمان ، شبها تو سقای حسینم باش
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
______________
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
-
زبانحال حضرت زهرا به امام حسن علیه السلام
-
می زنی با نگاه پر بغضت
آتشِ سرد بر دلم پسرم
گریه کم کن به خاطر مادر
من که امروز بهترم پسرم
-
به خدا خوب می شوم مادر
بی قراری نکن عزیزدلم
قول دادی که سِر نگه داری
گریه زاری نکن عزیزدلم
-
مادرت مرده اینچنین شده ای؟
قلب تو نا امید می بینم
من بمیرم...میان گیسویت
چند تاری سپید می بینم
-
بگذر از کوچه و خیالاتش
بگذر از آن شلوغیِ بسیار
بگذر از آتش و در و هیزم
بگذر از رد خون بر مسمار
-
هرچه بوده دگر گذشته حسن
فقط این بر دلم عذاب شده
که غریب است مرد این خانه
که سلامش چه بی جواب شده
-
عهد بستیم..خاطرت مانده؟
که پدر بو ز ما جرا نبرد..
گریه کم کن..خدای ناکرده
در دلش شک به کوچه ها نبرد
-
پسرم،جای من تو این شب ها
شانه کن موی زینبین مرا
نیمه شب ها ز یاد تو نرود
تشنگیِ لب حسین مرا
-
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
_____________
1_5737618489712050184.mp3
5.61M
.
#شور
#فاطمیه
#شور_های_فاطمیه
بند1⃣
ام ابیها صدیقهٔ کبرایی
خیراالنساو انسیة الحورایی
حضرت زهرا نور بی همتایی
حال خوبم از دعای توئه
توی مجلس عزای توئه
سرپناه من تو دنیا فقط
روضه های توئه
نیمه نگاه تو خیر کثیره
نوکر ازین خونه جایی نمیره
مث همیشه دستمرو میگیره
مهرت مادر
حبیبه ی خدا یازهرا
بند2⃣
کسی رو غیر از تو ندارم وللهه
سر به راهم کن تا نرم از بیراهه
زیر این پرچم حالم رو به راهه
چی میشه منو صدا بزنی
تو حسینیهت بشم حسنی
چی میشه که جون بدم واسه تو
بین سینی زنی
سنگتو میزنم عمری به سینه
چی واسه پسرت بهتر از اینه
سرمایه ی دین ودنیام همینه
مهرت مادر
حبیبهٔ خدا یازهرا
بند3⃣
بی تو این نوکر رسوای عالم میشه
روزگار من مثل جهنم میشه
روز قیامت حسرت سهمم میشه
توی محشر از غم بی کسی
گریه میکنم با دلواپسی
اما میدونم هوامو داری
به دادم میرسی
خدایی ندیدم جز خوبی ازت
منتظر توام وقت شفاعت
دستمو میگیره روز قیامت
مهرت مادر
حبیبهٔ خدا یازهرا
شعر: حسین نوری
سبک: احسان نوری
#شور_احساسی #حضرت_زهرا
#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا
هر تكيه ای كه با قَدَمَت پا گرفته است
بی شك اجازه از خودِ زهرا گرفته است
ميسوزد از غمت همهٔ تار و پودِ من
با هَر زبانه مِهرِ تو بالا گرفته است
عمريست مانده در عطشِ ديدنت دلم
اما گناه،راهِ تماشا گرفته است
دور از مَسير ِعشقِ تو ميگردد عاقبت
هركَس كه راهِ عشرت دنيا گرفته است
هستی كه هست تشنهٔ عدل و عدالتت
ازظلمِ ظالمان دل دنيا گرفته است
بَر انتقامِ محسنِ شش ماهه،دربهشت
دستِ قنوت،اُم ابيها گرفته است
"بايد خودت برای ظهورت دعا كنی"
عِصيانِ ما كه روحِ دعا را گرفته است
خوشبخت آن كَسی ست كه هنگام امتحان
ازصاحب الزّمانِ خود امضاء گرفته است
داود تيموری عاصی
#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا
روزی ام را روزگارم تا که آجر می کند
ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می کند
من کمی سختی که می بینم شکایت میکنم
آدم عاقل ولی اول تفکر می کند
مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم
روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می کند
آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد
آدم از این نوع برخوردش تحیر می کند
سنگ دل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش
سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می کند
یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد
در میان روضه ی مادر مرا حُر می کند
نوکری فاطمه محشر به دادم می رسد
از غلام مادرش آقا تشکر می کند
سینه ام می سوزد این ایام تا ذهنم کمی
چادری را زیر دست و پا تصور می کند
مطمئنم زیر دست پا که می افتد زنی
بازویش را ضربه ها همرنگ چادر می کند
محمد جواد شیرازی
#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا
پس مزن یار مسیحا دل بیمار مرا
آنقدر گریه کنم تا بخری بار مرا
قدر یک عمر فقط گریه بدهکارم من
کرمی کن بپذیر عمرِ بدهکار مرا
پهن کردم سر راه تو بساطی دل شب
تا که رونق دهد احسان تو بازار مرا
پرده پوشی تو پایم به حرم وا کرده
به کناری نزدی پردۀ اسرار مرا
گردنی کج سر پایین به پناه آمده ام
شود آیا سر و سامان بدهی کار مرا
آمدم تا که بگویم به خودم بد کردم
تا که اسباب شفاعت کنی اقرار مرا
حال مهمان شده ای... وقت پذیرایی ماست
بشنو این روضۀ بین در و دیوار مرا
مادرت پشت در افتاد و صدا زد پسرم
با تن سوخته جان داد و صدا زد پسرم
#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا
حال و روزم را بیا آقا ببین بهتر نشد
این گدای بی وفا هم واقعا نوکر نشد
درد و غم هایم زیاد و این دلم آلوده است
معصیت عادت شد و از من جدا آخر نشد
از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی
دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد
توبه ها کردم ولی توبه شکستم بعد از آن
این چنین بودم که درد من دوا دیگر نشد
با چه رویی حاجتم را بر زبان جاری کنم
من که دیدم غربتت اما دلم مضطر نشد
خوب کن بدحالی ام ، رو برنگردان از گدا
غیر تو اصلا برای من کسی یاور نشد
فاطمیه تو بیا کرببلایی کن مرا
آرزویی بهتر از شش گوشه ی دلبر نشد
مادر ارباب ما در بستر و دردش زیاد
چند روزی میشود هم صحبت حیدر نشد
زینبش دیده میان شعله ها پهلو چه شد
بعد از آن تب کرد و بهتر حال آن دختر نشد
روح الله پیدایی
#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا
صاحب عزای روضه های فاطمیه
برگوش جان آید صدای فاطمیه
بر غربت تو من بگریم یا که مادر؟
ای داغدار گریه های فاطمیه
من هر چه بودم آمدم اینجا گدایی
داراییم آقا فدای فاطمیه
من زنده ام از نوکری آلِ احمد
قربان این عشق و صفای فاطمیه
مزد رسالت را زما اینگونه میخواست
باشیم تا محشر گدای فاطمیه
زهرا دلیل خلقتِ خلق است و افلاک
درکم کجا؟ قدر و بهای فاطمیه
لعنت به هرکس منکر رخت سیاه است
بر داغ زهرا در عزای فاطمیه
نه خیرِ دنیا را ببیند نه که عقبا
هرکس که افتاده جدای فاطمیه
من هر چه دارم از دعای مادر توست
دار و ندار و من برای فاطمیه
هر نوکری دیدم به من میگفت هستم
دلتنگ اشک و ضجه های فاطمیه
یاد در و دیوار افتادم دلم سوخت
وای از غم و سوز و جفای فاطمیه
آتش گرفته مادرت از شعله ی در
عالم عزادار نوای فاطمیه
روی کبود مادرت داغ دلِ من
وای از غم و داغ و بلای فاطمیه
زهرای هجده ساله را پیرش نمودند
باید که مُرد از غُصه های فاطمیه
باشد ندای حشر ، این الفاطمیون؟
آنجا پناه من لوایِ فاطمیه
از ناله ی مادر به ما تکلیف شد که
مهدی بیا هم شد دعای فاطمیه
عبدِ کریم
#حضرت_زهرا
#شام_غریبان
می دهد بال و پر خستۀ جبریل خبر
پیشِ چشمان علی رفت ز دنیا کوثر
دور می کرد ز دُور و برِ خانه همه را
ماند، یک جمعِ یتیم و تنِ سردِ مادر
غنچه اش گوشۀ یک باغچه ای مدفون بود
به کجا دفن کند حال،گُلَش را حیدر
این گُلِ لِه شده را با چه دلی بردارد
با چه حالی بدهد غسل به یاسِ پَرپَر
زیر پیراهن اگر غسل دهد دستور است
باز می کرد علی از سرِ زهرا معجر
آب می ریخت به پهلو و به سینه امّا
باز می ریخت ز خونابه گهی خون جگر
زینب از گوشۀ آن حجره تماشا می کرد
وای از زخمِ تنِ مادر و حال دختر
پیکر فاطمه را با چه کسی باید بُرد
راهِ تشییع ، نمانده ست برایش دیگر
بر سرِ دوشِ علی می رود آیا پرِ کاه
یا فراتر شده تابوت ز فتح خیبر
زیرِ تابوت همین چند یتیمند فقط
حسنِ سر به گریبان و حسین و خواهر
عاقبت شد گُلِ پرپر به دلِ خاک نهان
اینچنین رَدِّ امانت شده بر پیغمبر
می رسد صوتِ حزین تا تهِ گودال به گوش
آه از پیکر بی غسل و کفن ، خاک بسر
محمود ژولیده
سیمای بهشتی
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
خانه ات گلشن ز طوبای بهشتی فاطمه
حجره ات عرش معلای بهشتی فاطمه
حجره ای داری معطر از مناجات و نماز
گوشه ای از آن ، مصلای بهشتی فاطمه
از دعایت می رسد دلهای یاران در بهشت
ای مناجات تو نجوای بهشتی فاطمه
برترین ذکر تو یا الله ، یا قدوس بود
کمترین یار تو حورای بهشتی فاطمه
چادرت زیباتری تصویر در چشمان ماست
چادرت یعنی که سیمای بهشتی فاطمه
ریشه های چادرت در تار و پود ما نشست
بانوی امروز و فردای بهشتی فاطمه
رنگ پائیزی نداری ای بهارستان عشق
چون تو باغ شکوفای بهشتی فاطمه
کی جدا می گردی از مولای هستی مرتضی
چون علی داری تو همتای بهشتی فاطمه
قطره ای از اشک خود را هدیه کن بر ما که هست
اشک تو از جنس کالای بهشتی فاطمه
جرم تو این بود بت ها را شکستی بی تبر
ای خلیل الله زن های بهشتی فاطمه
«یاسر» از دنیا و عقبا جز ولایت را نخواست
بانوی دنیا و عقبای بهشتی فاطمه
**
#محمود_تاری «یاسر»
@babollharam
.
#زمزمه یا #واحد_سنگین
شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها و گریز به روضه ی کربلا
#سخته_برام_غسلت
بند🕯
سخته برام غسلت ولی،چاره ندارم فاطمه
با اشک من میریزه اشک،اسما کنارم فاطمه
سخته برام کفن کنم،پیکر خسته ی تو رو
سخته برام باور کنم،باید وداع کنم با تو
تا صورتت رو،دیدم شکستم،چشامو بستم
تا که رسیدم،به زخم سینت،از پا نشستم
چجور بشوره حیدرت
آثار زخمه بسترت
چجور ببینه شوهرت
کبودی های پیکرت
زهرا خدانگهدار
بند🕯🕯
سخته برام تشییع تو،شبونه و بی سر صدا
آخه چجور دلت اومد،بری از پیش مرتضی
سخته برام نگاه کنم،به حال زار بچه ها
بگو چجور گریه کنم،آروم کنار بچه ها
بگو چطور من،وقت وداع با،تو اشک نریزم
بگو چجوری،زینب و آروم،کنم عزیزم
چادر خاکیتو رو سر
کرده و میزنه به سر
یه نگاهش به تابوته
یه نگاشم به میخ در
مادر خدانگهدار
بند🕯🕯🕯
زهرا شبونه رفتی و،تنها گذاشتی حیدرو
میگه حسن محاله که،تنها بزارم مادرو
بالا سر مزاره تو،قرآن میخونم فاطمه
خیلی بعیده بعد تو،زنده بمونم فاطمه
گفتی حسینم،تنها نمونه،مثل خزونه
یه روزی توی،دشته پرازغم،بی کس میمونه
روسینشه یه بی حیا
میره سرش رو نیزه ها
میره تنش به زیره پا
واسش علی کردم دعا
حسین من حسین من
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#فاطمیه #حضرت_زهرا
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
✍کربلایی مجید آقاجانی
👇👇👇
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5792148206250885838.mp3
8.74M
.
دم گویی در تشییع جنازه نمادین حضرت زهرا
#تشییع_شبانه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
.
بر روی شانه میبرم لاله رسول الله لا اله الا الله
میشویم امشب خون ز روی خسته وجه الله لا اله الا الله
لرزه فتاده ای خدا بر دست ولی الله لا اله الا الله
در سینه اش بند آمده راه نفس ثارالله لا اله الا الله
فانوس بزم مرتضی روی گرفته ماه لا اله الا الله
آهسته آهسته بریز آب روان ای اسما لا اله الا الله
از ناله مولا شده خانه مثل کربلا لا اله الا الله
خونابه میریزد ز زخم سینه اش واویلا لا اله الا الله
بر روی دست زینبش مانده کفن یا الله لا اله الا الله
امیرحسین محمودی🎤
#تشییع_مخفیانه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
.
#زمزمه #فاطمیه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#سبک_گلپونه_ها من مانده ام تنهای تنها
بند۱
ای روی تو از ارغوان نیلوفری تر
ای یار حیدر
حال دل و روز مرا برخیز و بنگر
ای یار حیدر
من مانده ام تنهای تنها
من مانده ام تنها میان سیل غم ها
چه کنم بی تو زهرا
زهرای من رویِ کبودت ، کرده پیرم کرده پیرم
زخمیِ سینه ، شستشویت ، کرده پیرم کرده پیرم
فهمیدم الآن از چه قدت ، شد خمیده
نیلوفرم ، ای یاورم ، قامت کمانم
یا فاطمه یا فاطمه جان
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه جان
نظری بر محبان
بند ۲
ای هر نگاهت آسمان آرزویم
از غم چه گویم
ای ماه نیلی کن نظر یک دم برویم
از غم چه گویم
ای غصه و محنت کشیده
ای در جوانی در جهان خیری ندیده
ای گل قد خمیده
زهرای من آشوب و کینه قاتلت شد قاتلت شد
بعد از نبی بغض و عداوت حاصلت شد حاصلت شد
یا فاطمه از داغ تو خون شد دل سنگ
نیلوفرم ، ای یاورم ، قامت کمانم
یا فاطمه یا فاطمه جان
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه جان
نظری بر محبان
#محمد_مبشری ✍
#غسل_شبانه
.
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا
از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است
مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است
رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان
مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است
چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود
من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است
ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام
کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است
فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم
زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است
تو تمام قوت زانوی من بودی ببین
اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است
هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود
چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است
خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو
این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است
خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل
خانه امنی برای دختر پیغمبر است
محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من
بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است
✍علی اکبر نازک کار -فاطمیه ۱۴۰۰
#فاطمیه
#مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله
.
.
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا
از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است
مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است
رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان
مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است
چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود
من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است
ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام
کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است
فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم
زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است
تو تمام قوت زانوی من بودی ببین
اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است
هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود
چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است
خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو
این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است
خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل
خانه امنی برای دختر پیغمبر است
محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من
بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است
✍علی اکبر نازک کار -فاطمیه ۱۴۰۰
#فاطمیه
#مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله
.
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_6025030146312896717.mp3
242.6K
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5998208668254863524.mp3
208.5K
✅ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
🔻آرش براری
عالم نبود، فاطمه اما حضور داشت
قبل از شروع خلقت دنیا حضور داشت
در آن زمان که ظرف مکان و زمان نبود
روح بزرگ حضرت زهرا حضور داشت
تا او نمینشست پیمبر نمینشست
در مجلسی که امابیها حضور داشت
مولا به زیر سایه زهرا حضور داشت
زهرا به زیر سایه مولا حضور داشت
وقت نماز، عرش میآمد به دیدنش
حتی خدا برای تماشا حضور داشت
زن بودنش دلیل نجنگیدنش نشد
در پشت جبهه فاطمه حتی حضور داشت
با اینهمه حضور ولی جلوهگر نبود
زهرا حجاب داشته هر جا حضور داشت
بین زنان هر دو جهان بهترین زن است
سر رشته امور به دست همین زن است
زهرا حقیقتی است که چون روز روشن است
کتمانپذیر نیست چون از بس مبرهن است
باید خدا مدیحه سرایش شود فقط
در وصف او زبان همه لال و الکن است
با شادیاش رسول خدا شاد میشود
چون گفته است شادی او شادی من است
سرچشمه عفافِ زنان عفیفه اوست
مریم به لطف فاطمه پس پاکدامن است
بالاست جایگاه زنان در نگاه دین
تاج سر ائمه اطهار یک زن است
ریحانه است اگرچه ولی در دفاع حق
چون ذوالفقار سخت تر از کوه آهن است
شرط رضای او و خدا و پیامبر
سربازی ولی و در این راه بودن است
باید شبیه فاطمه از حق دفاع کرد
با هرکسی که نیست در این خط وداع کرد
شأنش بلند مرتبهتر از مقامها
نامش زبانزدِ همه در بین نامها
واژه برای گفتنِ از فاطمه کم است
مدحش چگونه وصف شود در کلامها؟
از جانب خدا و تمام ملائکه
هر صبح میرسد به حضورش سلامها
از فرط رفت و آمد جمع فرشتهها
اطراف بیت فاطمه هست ازدحامها
گرچه ائمه حجت حق بر خلائقاند
او حجت خداست برای امامها
دارالشفاست، پس پدرش با وجود او...
...بیاحتیاج میشود از التیامها
بوسه به دست فاطمه فخر محمد است
مامور بوده است به این احترامها
قبل از همه به یاری مولا بلند شد
زهراست ابتدای تمام قیامها
روز قیام منتقمش هیچ دور نیست
برپا شده مقدمه انتقامها
تا روز شادی همه چیزی نمانده است
تا انتقام فاطمه چیزی نمانده است
نشناختند فاطمه را در زمانهاش
او را فقط شناخت خدای یگانهاش
عالم اگر به بحر تفکر فرو رود
فهمی نمیرسد به یَم بیکرانهاش
اذکارِ توصیه شده تسبیحفاطمه است
اعجاز میکند بخدا دانه دانهاش
قدیسه بود و خادمه و خانهدار وحی
بیتالمقدس است بوالله خانهاش
زهرا رسالت پدرش را به دوش داشت
پس میکشید بار علی را به شانهاش
مانند کوه پشت علی ایستاده بود
خوش بود مرتضی به همین پشتوانهاش
وقف علی شد و به خودش هم بها نداد
در طول زندگی بدون بهانهاش
مهریهاش شفاعت ما در قیامت است
جانم فدای مرحمت مادرانهاش
دل در هوای او سوی معصومه پر کشید
زیرا که گفتهاند قم است آشیانهاش
گلچین به یاس باغ نبوت هجوم برد
ساقه شکست و سوخت در آتش جوانهاش
کشتی شکست خورده و پهلو گرفته است
در خانه هم ز همسر خود رو گرفته است
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#آرش_براری
✅شور ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
🔻سید محمد رضا حسینی
1⃣بند اول
خدا داده به پيغمبر چه دختري
بهشت زير پاش افتاده چه مادري
اين صداي دل بي تاب منه
خادميه حرمش خواب منه
هرچه دارم به دعاي علي و
فاطمه ، مادر ارباب منه
اين همسر يه شيره ، فرمانده و امير و
نور چشه پيغمبره ، از جنس خود حيدره ، مثل علي دليره
2⃣بند دوم
خدا دسته گل داد امشب به مصطفي
به عشقش روشن شد چشماي مرتضي
شده زهراه همه دنياي علي
دلش و بسته به چشماي علي
داره مي گه از همين اول كار
اومده تا بمونه پاي علي
خيره شده به يارش ، برده دل و قرارش
اين حرف خود مادره ، هروقت علي هر جا بره ، زهرا باشه كنارش
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#محمد_رضا_حسینی
#شور
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
عالم تمام غـرق تـمـنای فاطمه سـت
اصلا دلیل خلق، تماشای فاطمه ست
باشد به زیر سایه ی مهرش تمام خلق...
هـرذره ای کـه زیر قدمـهـای فاطمه ست...
هاجر که زمزم از قدم کودکش شکفت
در آرزوی بوسه ای از پای فاطمه ست
عیسی که مرده از نفسش جان گرفته بود
در آرزوی فـیــض نـفـس هـای فـاطـمـه ست
موسی که با عصاش دل بحر می شکافت
بی بادبان فــتـاده به دریــای فـاطـمه سـت
مـریـم کجا و رسیدن بر گرد پای او
مریم کنیز زینب کبرای فاطمه ست
او زن بُــوَد ولـــی بــه خــداونـد تا به ابد
مردانگی خلاصه ی معنای فاطمه ست
امــا بــه جـز عـلـی که سزاوار مدح اوست؟
آری فقط علیست که همتای فاطمه ست
رخسار نیلی و قدِ خم ، بازوی كبود
این ها همه نشان ز تولای فاطمه ست
🔸شاعر:
#محمد_ناصری
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
بهار، سفرۀ سبزیست از سیادت تو
شب تولّد هستیست یا ولادت تو؟
تو سرّ مخفی لولاکی و جهان گم بود
اگر نبود گلافشانی ولادت تو
شهود، شمّهای از ربّنای شعلهورت
حضور، گوشهای از خلوت عبادت تو
تو نورِ نورٌ علی نوری، ای تمامت نور!
کدام ذرّه ندارد سرِ ارادت تو؟...
پُر از جمال و جلالِ جمادی و رجبم
شب ولادت مولاست یا ولادت تو؟!
🔸شاعر:
#علیرضا_قزوه
#حضرت_زهرا
عالم تمام غـرق تـمـنای فاطمه سـت
اصلا دلیل خلق، تماشای فاطمه ست
باشد به زیر سایه ی مهرش تمام خلق...
هـرذره ای کـه زیر قدمـهـای فاطمه ست...
هاجر که زمزم از قدم کودکش شکفت
در آرزوی بوسه ای از پای فاطمه ست
عیسی که مرده از نفسش جان گرفته بود
در آرزوی فـیــض نـفـس هـای فـاطـمـه ست
موسی که با عصاش دل بحر می شکافت
بی بادبان فــتـاده به دریــای فـاطـمه سـت
مـریـم کجا و رسیدن بر گرد پای او
مریم کنیز زینب کبرای فاطمه ست
او زن بُــوَد ولـــی بــه خــداونـد تا به ابد
مردانگی خلاصه ی معنای فاطمه ست
امــا بــه جـز عـلـی که سزاوار مدح اوست؟
آری فقط علیست که همتای فاطمه ست
رخسار نیلی و قدِ خم ، بازوی كبود
این ها همه نشان ز تولای فاطمه ست
🖋مهدی ناصری
#حضرت_زهرا
گرچه در سِرِّ هوالهو همهی ها زهراست
گرچه در جانِ حرا چلهی اِحیا زهراست
گرچه در عینِ علی معنی اَعلی زهراست
گرچه در معنیِ لولاک معما زهراست
بنویسید فقط حضرتِ زهرا زهراست
آنکه در ذائقهی عشق تصرف کردهاست
آنکه پیش از قدم خویش تشرف کردهاست
آنکه در قامت یک نور توقف کردهاست
شب معراج خودش سیب تعارف کردهاست
تا بدانند چرا اُمِابیها زهراست
از خدا جلوهی او گرمِ دلآرایی بود
موقع آمدنش عشق تماشایی بود
عرش تا فرش فقط غرقِ شکوفایی بود
آنکه در گوش خدیجه خودِ لالایی بود
قبل میلادِ خدیجه به تماشا زهراست
دید حق نور فقط نور جهان میخواهد
قلبِ بی جانِ زمین یک ضربان میخواهد
دید حق ظلمت مکه فوران میخواهد
جمع احمد و علی ، فاطمهجان میخواهد
گفت ای جهل و خرافات مهیا زهراست
دختری آمده تا زن به کمالش برسد
تاکه زمزم به تماشای زُلالش برسد
تا پیمبر به جوابش به جلالش برسد
صلواتی که خدا داده به آلَش برسد
تا ببینند همه کار فقط با زهراست
آمده تا بنشیند به شبستان علی
آمده تا برود باز به قربان علی
تا که نُهسال شود بی سرو سامان علی
تا بسازد فقط او با نمک و نان علی
تا بمیرند حسودانِ علی تا زهراست
شیر وقتی که به سر ، تیغِ دوسر میچرخاند
مثل گرداب سر و دست و سپر میچرخاند
گِرد خود دست خدا کوه و کمر میچرخاند
درِ خیبر به رویِ دست اگر میچرخاند
همه دیدند رجزهای علی یازهراست
آب را مهریهاش ساخت که باران بشود
دو سه خرما به کسی داد که سلمان بشود
چادرش داد که یک قوم مسلمان بشود
او رضا داد به ما ، کشورم ایران بشود
مادر اینهمه آلالهی زیبا زهراست
مادری کرد و به ما لطف ، فراوان کرده
با حسینش همه را مستِ حسن جان کرده
کربلا را جگرِ مردم ایران کرده
خاکِ ما را حرمِ شاهخراسان کرده
به شهیدان حرم زمزمهی ما زهراست
گفته بودیم به این خصم خزانش برسد
صبر کردیم فقط تا هیجانش برسد
رخش بر رستم و آرش به کمانش برسد
انتقامی که بزرگ است زمانش برسد
لب اگر تر بکند نعرهی ما یازهراست
حسن لطفی
#امام_حسن_زمینه
#حضرت_زهرا
#حضرت_محسن
امام حسن کریم آل الله
فدای غربتت بشم آقا
تو رو از این زمونه سیرت کرد
مصیبتای مادرت زهرا
نمی ره یادت اون، که راهتونو بست
میون کوچه ها ، غرور تو شکست
یکم حیا نکرد ، اون مرد پست
برات بمیرم
که مادرت پیش نگاه تو زمین خورد
ضربه ی محکم لگد چی سرش آورد
چی سرش آورد
آه ای مظلوم
مدینه پشت در یه مادر سوخت
خونه و زندگیه حیدر سوخت
پیش نگاه زینب و کلثوم
توو شعله ها چادر و معجر سوخت
یه عده بی حیا ، آتیش به در زدن
برای درده سر ، توو کوچه اومدن
لگد زدن به در ، دق کرد حسن
در شکسته
توو اون شلوغی ها به روی مادر افتاد
مادر پا به ماه ما یه گوشه جون داد
یه گوشه جون داد
آه وای مادر
ضربه ی محکم لگد شر شد
لحظه ی احتضار مادر شد
توو رفت و آمدا به زیر پا
یه طفل شیش ماهه چه پرپر شد
توو اون برو بیا ، حیا نکردن و
با ضربه های پا ، چه ها نکردن و
یکی لگد زد و ، کُشت محسنو
با ناله میگفت
فضه بیا کمک که از نفس فتادم
بچمو کشتن و بیا برس به دادم
برس به دادم
آه وای محسن
#عباس_قلعه
#حضرت_زهرا
#هجوم_به_بیت_وحی
خدا کند که کسی بی هوا زمین نخورد
به ضرب پا وسط شعله ها زمین نخورد
هزار مرد بیفتد به پیش چشم همه
ولی زنی وسط کوچه ها زمین نخورد
در ازدحام هجوم ستم ، در خانه
خدا کند که زنی (پا به ما) زمین نخورد....
به آن عبا که علی روی همسرش انداخت
زنی مقابل نامردها زمین نخورد
به اشک چشم حسینش خدا کند دیگر
که مادری جلوی بچه ها زمین نخورد
زدند فاطمه را هر چه ، باز هم میگفت
که من زمین بخورم ، مرتضی زمین نخورد
پس از مدینه و این مادر و زمین خوردن
خدا کند پسرش کربلا زمین نخورد
خدا کند که کسی نیزه بی هوا نزند
خدا کند که دگر بی هوا زمین نخورد
خدا کند که دگر پیش خواهری مضطر
سر برادری از نیزه ها زمین نخورد
سر بریده به نیزه خدا خدا میکرد
رقیه ام زروی ناقه ها زمین نخورد
رباب هم به روی ناقه ها دعا میکرد
علی اصغرم از نیزه ها زمین نخورد
عبدالحسین میرزایی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️