eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
. تو بی کرانه تر از آسمان و دریایی تو عطر باغ بهشتی امید گلهایی به احترام تو پیغمبر است پیغمبر که در تمام شئون در کنار بابایی برای خلقت عالم دلیل دیروزی برای (ما خلق الله) امید فردایی تو آن یگانه ی دردانه ای که پیشانی به جز برای خدا بر زمین نمیسایی تو رو گرفته ای از آن فقیر نابینا که خلق را برسانی به اوج بینایی نخواستیم جهانی که نیستی در آن که نیست بی تو بهشت خدا تماشایی تویی جمال خداوند از تمام جهات تویی تصور حق در کمال زیبایی فقط مرید در خانه ی شما شده است به طعم ناب طعام جنان پذیرایی تو کوثری به همه خیر میرسد از تو که مایه برکت در تمام دنیایی نه قدر و کوثر و تطهیر و هل اتی، تنها که در سراسر آیات وحی پیدایی کبیره ای است به شکل زنا و رنگ ریا نماز بی تو مگر چیست غیر رسوایی؟؟؟ در این قصیده که اوصاف توست ای مادر چه کار میرسد از ما به غیر شیدایی؟؟؟ دمیده میشود آن دم که صور اسرافیل ملائکه همه هستند در صف آرایی شفاعتی برسان محضر خدا و بگو که غیر حب تو مارا نبوده دارایی سری که حب تو دارد قیامت است بلند به نام نامی تو میشود شناسایی قسم به خنده ی شیرین مرتضی که بهشت نداشت بی گل لبخندی ازتو ، گیرایی اگر نبود علی صادق مُصدَّق گفت برای فاطمه هرگز نبود همتایی به غیر از این که در عالم برای همسری ات فقط علی است برازنده،چیست یکتایی؟؟؟ صدای کوبه درب بهشت نام علی است نبوده در نظرت دلنشین تر آوایی برای خیر رساندن به ما که پایینیم هبوط کرده ای ، اصلا تو اهل بالایی مگر نه اینکه بهشت است خانه ی تو چرا؟ مقیم خانه ی غمها میان صحرایی؟ میان این همه ظلمت به نور زهرایی طلوع میکنی از خاک سرد تنهایی حریف عزم تو این زخمها نخواهد شد شهیده میشوی اما کنار مولایی خِمار روی سرت بوده یا نه روز هجوم؟ برای ما شده این ماجرا معمایی کدام دست سیاهی به عرش لطمه زده؟ چگونه پا زده بر بال چادرت پایی؟ چرا هنوز نگاهت کبود و تب دار است؟ تویی که مادر دو بهتر از مسیحایی شکسته دست تو گهواره را نداده تکان چقدر بغض گلویت نخوانده لالایی؟؟؟ دلیل داشت که در کوچه ها زمین خوردی نداشت زانوی از پا فتاده ات نایی چه حکمت است که بعد از خسوف،ماه علی در آسمان غریبانه اش نمی آیی؟ اگرچه صورت تو زخمی است وسرخ کبود هنوز فاطمه هستی هنوز زهرایی .
. تو بی کرانه تر از آسمان و دریایی تو عطر باغ بهشتی امید گلهایی به احترام تو پیغمبر است پیغمبر که در تمام شئون در کنار بابایی برای خلقت عالم دلیل دیروزی برای (ما خلق الله) امید فردایی تو آن یگانه ی دردانه ای که پیشانی به جز برای خدا بر زمین نمیسایی تو رو گرفته ای از آن فقیر نابینا که خلق را برسانی به اوج بینایی نخواستیم جهانی که نیستی در آن که نیست بی تو بهشت خدا تماشایی تویی جمال خداوند از تمام جهات تویی تصور حق در کمال زیبایی فقط مرید در خانه ی شما شده است به طعم ناب طعام جنان پذیرایی تو کوثری به همه خیر میرسد از تو که مایه برکت در تمام دنیایی نه قدر و کوثر و تطهیر و هل اتی، تنها که در سراسر آیات وحی پیدایی کبیره ای است به شکل زنا و رنگ ریا نماز بی تو مگر چیست غیر رسوایی؟؟؟ در این قصیده که اوصاف توست ای مادر چه کار میرسد از ما به غیر شیدایی؟؟؟ دمیده میشود آن دم که صور اسرافیل ملائکه همه هستند در صف آرایی شفاعتی برسان محضر خدا و بگو که غیر حب تو مارا نبوده دارایی سری که حب تو دارد قیامت است بلند به نام نامی تو میشود شناسایی قسم به خنده ی شیرین مرتضی که بهشت نداشت بی گل لبخندی ازتو ، گیرایی اگر نبود علی صادق مُصدَّق گفت برای فاطمه هرگز نبود همتایی به غیر از این که در عالم برای همسری ات فقط علی است برازنده،چیست یکتایی؟؟؟ صدای کوبه درب بهشت نام علی است نبوده در نظرت دلنشین تر آوایی برای خیر رساندن به ما که پایینیم هبوط کرده ای ، اصلا تو اهل بالایی مگر نه اینکه بهشت است خانه ی تو چرا؟ مقیم خانه ی غمها میان صحرایی؟ میان این همه ظلمت به نور زهرایی طلوع میکنی از خاک سرد تنهایی حریف عزم تو این زخمها نخواهد شد شهیده میشوی اما کنار مولایی خِمار روی سرت بوده یا نه روز هجوم؟ برای ما شده این ماجرا معمایی کدام دست سیاهی به عرش لطمه زده؟ چگونه پا زده بر بال چادرت پایی؟ چرا هنوز نگاهت کبود و تب دار است؟ تویی که مادر دو بهتر از مسیحایی شکسته دست تو گهواره را نداده تکان چقدر بغض گلویت نخوانده لالایی؟؟؟ دلیل داشت که در کوچه ها زمین خوردی نداشت زانوی از پا فتاده ات نایی چه حکمت است که بعد از خسوف،ماه علی در آسمان غریبانه اش نمی آیی؟ اگرچه صورت تو زخمی است وسرخ کبود هنوز فاطمه هستی هنوز زهرایی .
عالم تمام غـرق تـمـنای فاطمه سـت اصلا دلیل خلق، تماشای فاطمه ست باشد به زیر سایه ی مهرش تمام خلق... هـرذره ای کـه زیر قدمـهـای فاطمه ست... هاجر که زمزم از قدم کودکش شکفت در آرزوی بوسه ای از پای فاطمه ست عیسی که مرده از نفسش جان گرفته بود در آرزوی فـیــض نـفـس هـای فـاطـمـه ست موسی که با عصاش دل بحر می شکافت بی بادبان فــتـاده به دریــای فـاطـمه سـت مـریـم کجا و رسیدن بر گرد پای او مریم کنیز زینب کبرای فاطمه ست او زن بُــوَد ولـــی بــه خــداونـد تا به ابد مردانگی خلاصه ی معنای فاطمه ست امــا بــه جـز عـلـی که سزاوار مدح اوست؟ آری فقط علیست که همتای فاطمه ست رخسار نیلی و قدِ خم ، بازوی كبود این ها همه نشان ز تولای فاطمه ست 🔸شاعر:
بهار، سفرۀ سبزی‌ست از سیادت تو شب تولّد هستی‌ست یا ولادت تو؟ تو سرّ مخفی لولاکی و جهان گم بود اگر نبود گل‌افشانی ولادت تو شهود، شمّه‌ای از ربّنای شعله‌ورت حضور، گوشه‌ای از خلوت عبادت تو تو نورِ نورٌ علی نوری، ای تمامت نور! کدام ذرّه ندارد سرِ ارادت تو؟... پُر از جمال و جلالِ جمادی و رجبم شب ولادت مولاست یا ولادت تو؟! 🔸شاعر: