باور نداشت زينب كبري كه مادرش
رفته است وجاي خالي او در برابرش
چادر نماز فاطمه لالايي شبش
دستان پر ز مهر علي بالش سرش
چشمان پرستاره ي زينب به در هنوز
يادي كند زمادر و محسن برادرش
هرنيمه شب به كنج دلش روضه ميگرفت
باخاطرات كوچه و سيلي و مادرش
وقتي دلش بهانه ي مادر گرفته است
چادرنماز مادر خود را كند سرش
مادركبوترانه پريده به آسمان
بابا دلش گرفته براي كبوترش
محمدجواد قدرتي
#بعد_از_شهادت
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چهار پاره-بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
چند شب می شود که آرامی
چند شب می شود که بی تابم
چند شب میشود که خوابیدی
چند شب میشود که بی خوابم
خانه ای سوت وُ کور مانده وُ من
وَ حسن میگَـزَد لبِ خود را
میکند مخفی از دو چشمِ ما
زینبـم بُقـچه وُ تبِ خود را
او نَه تنها به اِرث بُرد از تو
چادرِ خـاکی وُ پُر از لاله
از تو آموخته که نیمه یِ شب
دور از چشمـها کند ناله
چادر وُ بُقچه را بَغَل زده وُ ...
گوشه ای از اتاق کِز کردهَ ست
مثلِ چشم حسن دو چشمش خون
مثلِ قلبم دِلش پُر از درد است
دختر چـٰار ساله اَم امروز
خانه را خوب آب وُ جارو کرد
کار از دست وُ بازویَش که کشید
یادِ دردِ عجـیبِ بازو می کرد
بستـرِ لاله گونِ مادرِ ما
جمع کرد وُ دوباره آه کشید
یادِ پهلو وُ سینه اُفتاد وُ.....
تکّه ای گوشواره آه کشیده
یاد آن روزِ سخت که حَسنَش
رفت تا کـوچه هَـمـرهِ مادر
رفت وُ برگشت وُ شد عصایِ او
وای از خـاکِ چادر وُ معجر
بُقـچه را باز کرده وُ دیده
دو کـفن در کنارِ پـیراهن
هِی به خود طعنه میزند که چطور
دست وُ پا میزند ببینم من
حسن از خواب میپَرَد اِنگار
باز کابوسِ کـوچه را دیده
باز دیده که ضربه یِ سیلی
سَـندی پاره پاره دزدیده
او که آرام شد حسین پرید
تشنه وُ بی قـرار وُ سَرگردان
السَّلامُ علیَ الحـسین بگو
میخورد خیزران لب وُ دندان
آخـرِ روضه ها دلِ تنگـم
میتَپَد با نوایِ کرب وُ بلا
باز هم ندبه خوان وُ بی تابم
همنَـفَس با امام با شهدا
زیرِ چَترِ حمایتِ شاهم
مَنصَبَـم نوکری شاهِ کرم
آرزویم وصالِ دلدار است
بِخَرم باز هم حرم بِبَـرَم
#بعد_از_شهادت
.
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا
از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است
مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است
رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان
مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است
چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود
من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است
ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام
کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است
فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم
زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است
تو تمام قوت زانوی من بودی ببین
اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است
هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود
چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است
خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو
این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است
خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل
خانه امنی برای دختر پیغمبر است
محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من
بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است
✍علی اکبر نازک کار -فاطمیه ۱۴۰۰
#فاطمیه
#مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله
.
مادر سلام! می شنوی؟ زینب آمده!
با یک بغل شکایت و ذهنی پر از سوال
اول بگو که پیش خدا کی ببینمت؟
بعد از سه روز؟ چند دهه؟ یا که چند سال؟
آنجا که خوب میگذرد، با خدایتان
جمعید دور حوض و کسی هم غریبه نیست
اینجا هم اشک ما و دل تنگ خانه و
جمع شبانهی پدر و چاه دیدنی است !
در این سکوت غم زده حتی نمی شود
با خاطرات دور و برت درد دل کنی
اما شما هم از در و همسایه راحتی
هم می شود که با پدرت درد دل کنی
از ماجرای کوچه نگویی برای او!
تنها بگو که حال همه خوبِ خوب بود
یادش بخیر،حال همه خوب بود، حیف!
دنیا چه زود می گذرد، حیف شد، چه زود...
میبینمت هنوز میان حیاطمان
مشغول کار پخت و پز و آرد کردنی
مادر اگر که روسریام را درآورم
مثل قدیم موی مرا شانه می زنی
بابا برام گفته پس از فوت مادرت
میگفتهای همیشه «پدر! مادرم کجاست؟»
حالا شده است نوبت من تا بپرسم از
دیوار و میخ و کوچه و در «مادرم کجاست؟»
آخر چرا بدون صدا باید اشک ریخت؟
مادر! گلویمان به خدا درد می کند
گرچه به حد درد شما نیست... راستی
پهلوت خوب تر شده یا درد می کند؟!
مادر! چرا شبانه تو را دفن کرده ایم؟
اصلا چرا کسی به سراغت نیامده؟
مردم که گفته اند میاییم، دیر شد!
پس هیچ کس چرا سر ِ ساعت نیامده؟!
مادر! سوالها که همه بی جواب ماند
این بود رسم درددل؟ این بود مرهمت؟
پس می روم دوباره سر پله ی نخست
مادر بگو که پیش خدا کی ببینمت؟
ا.سادات هاشمی
#بعد_از_شهادت
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
.
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا
از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است
مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است
رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان
مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است
چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود
من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است
ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام
کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است
فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم
زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است
تو تمام قوت زانوی من بودی ببین
اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است
هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود
چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است
خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو
این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است
خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل
خانه امنی برای دختر پیغمبر است
محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من
بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است
✍علی اکبر نازک کار -فاطمیه ۱۴۰۰
#فاطمیه
#مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله
.
#امیرالمومنین_شور
#بعد_از_شهادت
#شور
عالم پریشونه
فضای خونه ی مولا امشب شبیه زندونه
مولای عالمین رفت از دنیا همه دلا خونه
عالم پریشونه
امیر دنیا رفت
با سر زخمی و خون آلودِش کنار زهرا رفت
تنها پناه و بابای کُلِّ بچه یتیما رفت
امیر دنیا رفت
چهره ی غم نشسته روو صورت زینبین
پُر شده خونه از صدای گریه ی حسین
زانوی غم توی بغل گرفته مجتبی
به سینه میزنن ملائکه به شور و شین
(علی یا علی)
........
شد راحت از غمها
از غم و غصه های سنگین و نامردیه دنیا
کوفه عزا گرفته این شبها از ماتم مولا
شد راحت از غمها
با حال خسته رفت
غریبونه کنار اون یار پهلو شکسته رفت
دمای آخری با یاد اون دستای بسته رفت
با حال خسته رفت
اونکه یه عمری با غمِ تلخ مدینه سوخت
یاد در شکسته و پهلو و سینه سوخت
دستاشو بین کوچه بستن عده ای لعین
فاطمه روو به روش تو شعله های کینه سوخت
(علی یا علی)
.......
توو یاد زینب موند
وصیتاشو با حال مضطر وقتی توو بستر خوند
از داغ کربلا تا گفت قلب زینبشو سوزوند
توو یاد زینب موند
کوفه رو میشناسم
گفت که حسینمو میسپارم به دستای عباسم
گریه میکرد و میگفت فکر خنده های خنّاسم
کوفه رو میشناسم
میگفت حسین و تشنه لب توو کوفه می کُشن
سرش رو بین قتلگاه یه عده می بُرن
دل نگرونم واسه ساعتی که زینبم
تو خیمه می ریزن مخدرات و می زنَن
(حسینم حسین)
#عباس_قلعه
.
#زمزمه
#بعد_از_شهادت
چَن شَبه که بابا جونم، حسن برات نخوابیده
چَن شَبه که ابرِ چشاش فقط برات خون باریده
چَن شَبه که دیگه بابا! سری به ما نمیزنی
تو میدونی که دخترت تو این شبا چی کشیده؟
گوشواره👇
بابای مظلومم علی
◾️◾️◾️◾️◾️
سرو رو زانوم میزارم فقط برات اشک میریزم
اصلاً برا تمومِ اون مظلومی یات اشک میریزم
وقتی که یادِ کوچه و غربتِ مادر می کنم
واسه اون آهِ خسته و بی کسی یات اشک میریزم
◾️◾️◾️◾️◾️
من بمیرم برا حسن بغضشو پنهون میکنه
بیشتر با این کاراش داره قلبِ منو خون میکنه
دردِ دلاشو تنهایی رو قبرِ مادر میکنه
این بی قرارییِ حسن زینب و داغون میکنه
◾️◾️◾️◾️◾️
عباس میگه خونه چِقد بدونِ بابا دلگیره
لحظه به لحظه از همه سراغ تونو میگیره
نمیدونم چیکار کنم چیجوری آرومش کنم
بابا جون از فراقِ تو طفلکی داره میمیره
◾️◾️◾️◾️◾️
بعدِ تو بابا زینبت به جز دلِ خون نداره
به جز یه کوهِ غصه و قلبِ پریشون نداره
غمی که زینبت داره هیچکی تو عالم نداره
این روزا از دوریِ تو جز چشِ گریون نداره!
#هستی_محرابی
#شب_قدر
#زبانحال_حضرت_زینب_س_با_پدر
#سبک_نوشته_عامیانه
#شب_بیست_و_سوم
#سبک_تامشکتو_توآب_زدی
.#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه ۲۳ رمضان بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام سبک از زندگی......
بابا دلم چقدر برات تنگه
این کوفه سرزمینِ نیرنگه
تویِ سینهَش به جایِ دل سنگه
به فکر جنگه/۲/
دلشوره داره دخترِ زهرا
می ترسم از این کوچهها بابا
چند سال دیگه بازم میام اینجا
همراهِ سرها
حسینِمن حسینِمن اِیوای/۳/برات بمیرم/۲/
باید غمِت تو قلبِ من باشه
وارثِ غصّههات حسن باشه
جسمِ حسینم بیکفن باشه
رو خاک صحرا/۲/
به رویِ نیزهای سرِ همدم
همسفرم یه عدّه نامحرم
به ضربِ کینه میشه قدَّم خَم
شبیه زهرا /۲/
حسینِمن حسینِمن اِیوای/۳/برات بمیرم/۲/
عشقه امیرالمؤمنین عشقه
سینه زدن به عشقِ دین عشقه
دلواپسیِ اربعین عشقه
حسینو عشقه/۲/
راهَم بده بازم به دربارت
جانمونم از خیلِ زَوّارت
به حقِّ عبّاسِ علمدارت
حسینو عشقه
حسین من...
#زمزمه #بعد_از_شهادت #کوفه #کربلا #حضرت_علی_علیه_السلام
#به_نام_نامی_شاه_نجف_به_نام_علی #ما_با_ولایت_زنده_ایم #مدیون_شهدائیم #شهید_مهدی_علیسواری #شهید_رضا_ایمانی #حسین_ایمانی