eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
89 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
اباعبدالله(ع) باید این دل به تو و عشق تو مجذوب شود تا به درگاه خدا سائلِ محبوب شود عاصی ام! میشود آیا که نگاهی کنی و عملِ ناقص من کامل و مطلوب شود پیش چشمان تو عیب است گناه و نگذار- بیش از این قلبِ منِ غمزده معیوب شود پنج تن پیش خدا گرچه عزیزند ولی دل مقرّر شده با اسم تو آشوب شود تا که منبر شود و روضه بخوانند بر آن دوست دارد که طلا از غم تو چوب شود سند غربتِ تو رفت به دستت بالا دشمنت کاش همین ثانیه مغلوب شود میشود تشنگی اش رفع، اگر با کمی آب لبِ شش ماهه کمی تازه و مرطوب شود پرپرَش کرد عجب حرمله(لع) با تیرِ سه پر تا برایش سندِ جایزه محسوب شود داغ دیدی و سرت رفت و فقط پیکر ماند نعل آورده و گفتند لگدکوب شود اشک میریزم و ارباب نگو گریه نکن... حاضرم کور شوم زخم تنت خوب شود!  مرضیه عاطفی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
مدالِ نوکریِ آلِ حیدر خدا ز لطف و کرامت بر این دَرَم بخشید مدالِ نوکریِ آلِ حیدرم بخشید به عشق رویِ تو اصلا سرشت آب و گلم میان دستِ تو افتاد این عنانِ دلم مرا جدا ز پلیدانِ شهرِ کوفی کرد گدا نوشتُ مرا ایهاالرئوفی کرد تمام دار و ندارم شدی تو ای جانان کُنَم غُلامیه دربارت ایهاالسلطان حرارت سخنت دل ربوده از دستم به زیر دینِ احادیثِ نابِ تو هستم ز فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ تو دل خدایی شد اسیر دامِ شهنشاهِ کربلایی شد میانِ گریه و ماتم تو این چنین گفتی از آن قتیلِ غریبِ دیارِ کین گفتی تو خواستی ز صحابه که هدیه کن به غریب برای جدَّم حسین گریه کن یابن الشبیب برا آن امام هُمامی که زار و تنها ماند میان گله ی کفتارِ بی حیا جا ماند چه گویمت که چه بر آلِ کوثر آوردند چه کینه ها که سرِ جدِّ ما در آوردند تبر زدند به درختِ شکوه و احساسش ز تن بریدن و دستانِ نازِ عباسش مثالِ کاسه ی خون چشمِ انورش کردند نگین نگین تنِ رعنایِ اکبرش کردند ز ازدیادِ ستم شیر خواره پر پر شد ز تیرِ حرمله پاره گلویِ اصغر شد بریز اشکِ که حریمِ نبی به یغما رفت نوایِ واعطشا تا به عرشِ اعلی رفت هوا ز اوجِ مصیبت چو قیرِ گون گردید عزیزِ فاطمه از اسب واژِگون گردید عزیزِ مادر ما زخمیِ و غریب افتاد میانِ لشکر نامرد و نانجیب افتاد نگارِ حضرتِ احمد،عزیزِ رَّب افتاد غریقِ خون و عطش شاهِ تشنه لب افتاد میانِ گودی گودال شور بلوا بود برای زخم زدنِ او جِدالُ و غوغا بود ز هر طرف همه حمله به سمتِ او کردند به قصد کشتنش حَتّی بسی وضو کردند یکی با نوکِ خنجر به پهلویش میزد یکی با تهِ چکمه بر رویش میزد یکی با سرِ نیزه به پیکرش میزد یکی عصا به تن پاک و اطهرش میزد شد او کشته ز جور و جفا یابن الشبیب بریده شد سرِ او از قفا یابن الشبیب تنش برهنه شدُ جامه اش به غارت رفت تمامِ اهلِ حرم بعدِ او اسارت رفت شاعر؟؟؟ ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam