هدایت شده از سبک وشعر باب الحرم
#شعر_ولادت_امام_رضا(ع)
به گفته های موثق روایت است اینجا
نفس کشیدن مان هم عبادت است اینجا
به کاسه و به کف دست اکتفا نکنید
که رود و چشمه نه دریای حاجت است اینجا
بیا به مجلس شمس الشموس ونیت کن
که بودن تو یقینا زیارت است اینجا
بیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
بگیر دامن خورشید عشق عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا
رسیده امبه حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق
________________________________
کریم گرکه تو باشی گدا نمی ماند
توسفره پهن کنی بی نوا نمی ماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمی ماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
نقاره خانه تو بی صدا نمی ماند
اگر نگاه خودت را بگیری از عالم
بجان فاطمه حاجت روا نمی ماند!!!
اگر که نام تو را آشناصدا بزنیم
کنار نام تو نام آشنا نمی ماند
میان اینهمه زائر که درکنار تواند
کسی نرفته به کرببلا نمی ماند
توچشمه ای تو زلالی تو مثل بارانی
امام هشتمی وپادشاه ایرانی
________________________________
تو آنکه در دل هر دل سپرده محبوب است
مرا بخر که دراین سینه قلبم آشوب است
نمک بریز زچشمت بکن نمک گیرم
که پای سفره چشم تو رزق من خوب است
خدا علی و علی هم علی توهم که علی
چقدر نام علی در حرم طلا کوب است
فدای صحن و سرایت فدای ایوانت
بهشت هم دم ایوان طلات مجذوب است
چقدر شان تو بالاست هرکسی از دور
سلام هم بدهد زائر تو محسوب است
زکار شیخ بهایی دوعالم حیرانند
فقط زلطف تو بوده اگر که اعجوبه ست
شنیده ام که به او گفته ای که تابه ابد
گناهکار نیاید حرم کجا برود
________________________________
بروی شانه ات آقا عبای سلطانی ست
فدای لحن صدایت شوم که قرآنی ست
به حوض آب و به فواره ی حرم سوگند
که چشمهای من اینجا همیشه بارانی ست
شکوه کوه و بلندای عرش و فرش و زمین
زقدو قامت گلدسته ی تو بالانیست
زگنبدو حرمت خوب می شود فهمید
که این حرم همه اش کار دست ایرانی ست
بدون شک فقط از لطف چشم تو بوده
که سایه سرمن رهبری خراسانی ست
تومیرسی دم جان دادن همه آنجا
گواه گفته من پیر مرد سلمانی ست
چه خوب ذکر تو را وقت مرگ می گیریم
همه به پای تو سر می نهیم و می میریم
#مهدی_نظری
🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼
✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃
http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f
🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹 ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ...🔹
ای آفتاب، سایهء خورشید گنبدت
باغ بهشت، باغچهء شهر مشهدت
ما را نوشته اند ميان اسيرها
از عاشقان درهمِ زلف مجعدت
دنيا فقير آمد و سرمايهدار رفت
حاتم درست ميشود از لطف بيحدت
قبل از ولادتت به ولايت رسيدهاي
جبريل خواند "عالم آل محمدت"
ما كه صدا زديم تو را "يا ابالجواد"
اي جان ما فداييِ فرزند ارشدت
"حاجات ماست يا عدد پنج يا كه هشت
ما خانه ميخريم فقط با پلاك هشت"
ای خندهات تبلور طبع دچار ما
از تو گرفته وام شرف، اقتدار ما
ختم خزان ماست تجلی گنبدت
صحن بهشت توست شروع بهار ما
صلح است بین آینه و سنگ این حرم
دلرحمتر نبود از آیینهدار ما
ما با کدام سجده تشکر کنیم که
افتاده دست دامن تو کار و بار ما
وقتی که اشک ریخت همه فیض میبرند
باید نشست موقع گریه کنار ما
ای بانی بهشت، حریم مکرمت
رقص ملائک است به فتوای پرچمت
پرواز میدهیم پری را که بسته نیست
با بوسه میزنیم دری را که بسته نیست
ما درد میکشیم اگر داد میکشیم
درمان نمیکنند سری را که بسته نیست
یک عمر ما به لطف شما تکیه کردهایم
بر ما نبند آن نظری را که بسته نیست
تو قول دادهای که ببندی بیا ببند
پلک امید محتضری را که بسته نیست
با در زدن به هرچه بخواهیم میرسیم
از ما نگیر پشت دری را که بسته نیست
دنبال نور آمدهها را نگاه کن
از راه دور آمدهها را نگاه کن
مشهد امید داد که ما زندگی کنیم
با ذکر یا امام رضا زندگی کنیم
گفتیم خرج زندگی و گفت پای من
یعنی اجازه داد گدا زندگی کنیم
یا ایهاالرئوفِ سر راه ماندهها
جا هست در کنار شما زندگی کنیم؟
مردن بپای عشق تو عین سعادت است
حالا که عاشقیم چرا زندگی کنیم
ما دل به زلف پنجره فولاد بستهایم
تا با برات کرب و بلا زندگی کنیم
زلفت اگر نبود رهایی نداشتیم
برگ برات کربوبلایی نداشتیم
اصلا به خاک پات سرم دوخته شده
امّید مادر و پدرم دوخته شده
زیر نظر گرفته مرا مهربانیات
از این نظر به تو نظرم دوخته شده
مثل کبوتران تو جَلد حرم شدم
طوری که در هوات پرم دوخته شده
دست گدا بهانه به دست تو میدهد
چشم گدا به دست کرم دوخته شده
هر سال به زیارت مخصوصهء شما
رزق مُحرم و صفرم دوخته شده
خود را شبیه ابن شبیب تو میکنیم
وقتی که یاد جد غریب تو میکنیم
با ياد يوسفي كه تنش پيرهن نداشت
برروي خاك بود وسري بربدن نداشت
يك عده ميزنند و يك عده ميبرند
انگشتر و عبا و ردا ظاهراً نداشت
اين ضربهها اجازه ندادند پا شود
از زير چكمهها نفسِ پا شدن نداشت
دربورياكه ريخته شدجمع شدحسين
پس بيكفن نبود كفن داشت تن نداشت
ميگفت خواهرش لب گودال قتلگاه
اين روبه قبله اينهمه نيزه زدن نداشت
زينب كه هست مادرمان را صدا نزن
پيش رباب حداقل دست و پا نزن
حامد خاکی
#شعر_ولادت_امام_رضا علیه السلام
#مناجات_با_امام_رضا علیه السلام
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹 ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ...🔹
روزي كه نام عشق بازان را نوشتند
اين قوم را مجنون ، تو را ليلا نوشتند
آنگاه مُلكِ عاشقي تقسيم كردند
اين سرزمين را مالِ تو آقا نوشتند
زهرا به هر سويي ، سفيري را فرستاد
نام تو را صد شكر سهم ما نوشتند
ايران چه كم دارد ؟ ديار اهل بيت است
يك سو علي ، يك سوي آن زهرا نوشتند
اين سرزمين را از همان اول خريدند
مديون خانوادة موسي نوشتند
با حُبِّ تو هر شيعه اي "اثني عشر" شد
يعني كنار نامتان " الا " نوشتند
از بعد آنكه ضامن آهو شدي تو
عشاق را آوارة صحرا نوشتند
تا عكس تو در چشمهاي آهو افتاد
در زير ابرويش دو تا شهلا نوشتند
تو سفره دار عالمي مشكل گشايي
آقاي ما سلطان علي موسي الرضايي
اشكي چكيد و باب صحبت با تو وا شد
ناگاه ديدم صحن تو عرشِ خدا شد
آنقدر وا كردي گره از كار مردم
تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد
اصلاً نمي دانم زِ كِيْ بُردي دلم را
اصلاً چگونه اين دلم جاي شما شد
يك نيمه شب افتاد راهم در حريمت
ديگر نمي دانم كه با حالم چه ها شد
من اولين باري كه بوسيدم ضريحت
از داغي آن بوسه قلبم مبتلا شد
تا آمدم لب وا كنم آقا ... آقا
آمد ندا برخيز حاجاتت روا شد
پاي ضريحت عاشقي با گريه مي گفت
در اين حرم امضا برات كربلا شد
غير از تو من با هيچ كس كاري ندارم
اصلاً بدون تو خريداري ندارم
تا روبروي گنبد تو ايستادم
دارو ندارم را همه نذر تو دادم
با چشم گريان راه افتادم به سويت
يك لحظه ديدم بر درِ باب الجوادم
اذن دخولم اشكهاي ديده ام شد
صورت به خاك گرم صحن تو نهادم
احساس كردم بين آغوش تو هستم
مانند طفل گم شده از پا فتادم
دلشوره هايم را خودت آرام كردي
دستان پُر مهر تو تسكين الفؤادم
كُلِّ زيارت نامه ام شد عشق بازي
گفتم : غلامم ، نوكرم ، من خانه زادم
گفتم كه يك دنيا برايت حرف دارم
اما ببخشش اين جمله هاي بي سوادم
بي قيمتم اما گرفتار تو هستم
با دست خالي بر سر راهت نشستم
آقا منم من ، مرغ بي بال و پر تو
با دست خالي آمدم در محضر تو
از دل دعا كردم كه از عزت نيُفتي
خالي نباشد از گدا دُورُ و بر تو
سلطان گداي ريزه خور بسيار دارد
نامم شده جزوِ سياهي لشكر تو
روزي ما را از همان اول خدا داد
دست تو دست كريمه خواهر تو
دلشورة ماه محرم دارم آقا
چون قول دادم من به زهرا مادر تو
ايران ما زان روز شد واديِّ گريه
كه آشنا گرديد با چشم تر تو
در سينة ما كوهي از اندوه و غم ريخت
"يابن شبيب " تو دلِ مارا بِهَم ريخت
در پيشگاهت عشق را ابراز كردم
من روضه را با نام تو آغاز كردم
هديه به زهرا گريه كردن بر حسين است
با تكيه بر گريه به عالم ناز كردم
شبهاي جمعه تو خودت هم كربلايي
من هم به سوي كربلا پرواز كردم
آقا ببخشم روضه اي از تو شنيدم
آقا ببخش گر روضه ات را باز كردم
آخر چه شد ، جَدِّ غريبت آب دادند؟!
يادِ لبانش سوز دل را ساز كردم
آقا شنيدم يك نفر فرياد مي زد
نيزه نزن بندِ زره را باز كردم
با چند ضربه ؛راستي سر بُريدند؟
اين روضه را در سينه مثل راز كردم
تا حرمت گيسوي زهرا را شكستند
چكمه به پا بر سينة جدت نشستند
با حوصله هر استخواني را شكستند
نامردها چشمان بازش را نبستند
قاسم نعمتی
#شعر_ولادت_امام_رضا علیه السلام
#مناجات_با_امام_رضا علیه السلام
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam