eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
50 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹 ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ...🔹 ای آفتاب، سایهء خورشید گنبدت باغ بهشت، باغچهء شهر مشهدت ما را نوشته اند ميان اسيرها از عاشقان درهمِ زلف مجعدت دنيا فقير آمد و سرمايه‌دار رفت حاتم درست مي‌شود از لطف بي‌حدت قبل از ولادتت به ولايت رسيده‌اي جبريل خواند "عالم آل محمدت" ما كه صدا زديم تو را "يا ابالجواد" اي جان ما فداييِ فرزند ارشدت "حاجات ماست يا عدد پنج يا كه هشت ما خانه مي‌خريم فقط با پلاك هشت" ای خنده‌ات تبلور طبع دچار ما از تو گرفته وام شرف، اقتدار ما ختم خزان ماست تجلی گنبدت صحن بهشت توست شروع بهار ما صلح است بین آینه و سنگ این حرم دلرحم‌تر نبود از آیینه‌دار ما ما با کدام سجده تشکر کنیم که افتاده دست دامن تو کار و بار ما وقتی که اشک ریخت همه فیض می‌برند باید نشست موقع گریه کنار ما ای بانی بهشت، حریم مکرمت رقص ملائک است به فتوای پرچمت پرواز می‌دهیم پری را که بسته نیست با بوسه می‌زنیم دری را که بسته نیست ما درد می‌کشیم اگر داد می‌کشیم درمان نمی‌کنند سری را که بسته نیست یک عمر ما به لطف شما تکیه کرده‌ایم بر ما نبند آن نظری را که بسته نیست تو قول داده‌ای که ببندی بیا ببند پلک امید محتضری را که بسته نیست با در زدن به هرچه بخواهیم می‌رسیم از ما نگیر پشت دری را که بسته نیست دنبال نور آمده‌ها را نگاه کن از راه دور آمده‌ها را نگاه کن مشهد امید داد که ما زندگی کنیم با ذکر یا امام رضا زندگی کنیم گفتیم خرج زندگی و گفت پای من یعنی اجازه داد گدا زندگی کنیم یا ایهاالرئوفِ سر راه مانده‌ها جا هست در کنار شما زندگی کنیم؟ مردن بپای عشق تو عین سعادت است حالا که عاشقیم چرا زندگی کنیم ما دل به زلف پنجره فولاد بسته‌ایم تا با برات کرب و بلا زندگی کنیم زلفت اگر نبود رهایی نداشتیم برگ برات کرب‌وبلایی نداشتیم اصلا به خاک پات سرم دوخته شده امّید مادر و پدرم دوخته شده زیر نظر گرفته مرا مهربانی‌ات از این نظر به تو نظرم دوخته شده مثل کبوتران تو جَلد حرم شدم طوری که در هوات پرم دوخته شده دست گدا بهانه به دست تو می‌دهد چشم گدا به دست کرم دوخته شده هر سال به زیارت مخصوصهء شما رزق مُحرم و صفرم دوخته شده خود را شبیه ابن شبیب تو می‌کنیم وقتی که یاد جد غریب تو می‌کنیم با ياد يوسفي كه تنش پيرهن نداشت برروي خاك بود وسري بربدن نداشت يك عده مي‌زنند و يك عده مي‌برند انگشتر و عبا و ردا ظاهراً نداشت اين ضربه‌ها اجازه ندادند پا شود از زير چكمه‌ها نفسِ پا شدن نداشت دربورياكه ريخته شدجمع شدحسين پس بي‌كفن نبود كفن داشت تن نداشت مي‌گفت خواهرش لب گودال قتلگاه اين روبه قبله اينهمه نيزه زدن نداشت زينب كه هست مادرمان را صدا نزن پيش رباب حداقل دست و پا نزن حامد خاکی علیه السلام علیه السلام ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹 ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ...🔹 می ایستم دلتنگِ تو در باورم سمت حرم یکباره می چرخد همه دور و برم سمت حرم مثل کبوتر بچّه ای محض طوافِ گنبدت یکریز پرپر میزند بال و پرم سمت حرم خود را تصوّر میکنم در کنج سقّاخانه ات زل میزنم لب تشنه با چشم ترم سمت حرم در ذهن خود محض ِ نماز صبح می آیم سحر در کوچه های مشهدت با مادرم سمت حرم از راهِ خیلی دور خواندم خط به خط اذن دخول یک چشم سمت جاده، چشم دیگرم سمت حرم یاضامن آهو سلام از راهِ دورم را ببخش راهی کن آقاجان مرا با همسرم سمت حرم سلطانِ رأفت خواندمت! چون دیده ام پُر میشود دستی که می آید به امید کرَم سمت حرم روزی اگر از عشق تو آتش بگیرد پیکرم من مطمئنّم میرود خاکسترم سمت حرم هنگام جان دادن به حال خود مرا بگذار اجل بگذار باشد تا دم ِ آخر سرم سمت حرم! مرضیه عاطفی علیه السلام ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹 ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ...🔹 روزي كه نام عشق بازان را نوشتند اين قوم را مجنون ، تو را ليلا نوشتند آنگاه مُلكِ عاشقي تقسيم كردند اين سرزمين را مالِ تو آقا نوشتند زهرا به هر سويي ، سفيري را فرستاد نام تو را صد شكر سهم ما نوشتند ايران چه كم دارد ؟ ديار اهل بيت است يك سو علي ، يك سوي آن زهرا نوشتند اين سرزمين را از همان اول خريدند مديون خانوادة موسي نوشتند با حُبِّ تو هر شيعه اي "اثني عشر" شد يعني كنار نامتان " الا " نوشتند از بعد آنكه ضامن آهو شدي تو عشاق را آوارة صحرا نوشتند تا عكس تو در چشمهاي آهو افتاد در زير ابرويش دو تا شهلا نوشتند تو سفره دار عالمي مشكل گشايي آقاي ما سلطان علي موسي الرضايي اشكي چكيد و باب صحبت با تو وا شد ناگاه ديدم صحن تو عرشِ خدا شد آنقدر وا كردي گره از كار مردم تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد اصلاً نمي دانم زِ كِيْ بُردي دلم را اصلاً چگونه اين دلم جاي شما شد يك نيمه شب افتاد راهم در حريمت ديگر نمي دانم كه با حالم چه ها شد من اولين باري كه بوسيدم ضريحت از داغي آن بوسه قلبم مبتلا شد تا آمدم لب وا كنم آقا ... آقا آمد ندا برخيز حاجاتت روا شد پاي ضريحت عاشقي با گريه مي گفت در اين حرم امضا برات كربلا شد غير از تو من با هيچ كس كاري ندارم اصلاً بدون تو خريداري ندارم تا روبروي گنبد تو ايستادم دارو ندارم را همه نذر تو دادم با چشم گريان راه افتادم به سويت يك لحظه ديدم بر درِ باب الجوادم اذن دخولم اشكهاي ديده ام شد صورت به خاك گرم صحن تو نهادم احساس كردم بين آغوش تو هستم مانند طفل گم شده از پا فتادم دلشوره هايم را خودت آرام كردي دستان پُر مهر تو تسكين الفؤادم كُلِّ زيارت نامه ام شد عشق بازي گفتم : غلامم ، نوكرم ، من خانه زادم گفتم كه يك دنيا برايت حرف دارم اما ببخشش اين جمله هاي بي سوادم بي قيمتم اما گرفتار تو هستم با دست خالي بر سر راهت نشستم آقا منم من ، مرغ بي بال و پر تو با دست خالي آمدم در محضر تو از دل دعا كردم كه از عزت نيُفتي خالي نباشد از گدا دُورُ و بر تو سلطان گداي ريزه خور بسيار دارد نامم شده جزوِ سياهي لشكر تو روزي ما را از همان اول خدا داد دست تو دست كريمه خواهر تو دلشورة ماه محرم دارم آقا چون قول دادم من به زهرا مادر تو ايران ما زان روز شد واديِّ گريه كه آشنا گرديد با چشم تر تو در سينة ما كوهي از اندوه و غم ريخت "يابن شبيب " تو دلِ مارا بِهَم ريخت در پيشگاهت عشق را ابراز كردم من روضه را با نام تو آغاز كردم هديه به زهرا گريه كردن بر حسين است با تكيه بر گريه به عالم ناز كردم شبهاي جمعه تو خودت هم كربلايي من هم به سوي كربلا پرواز كردم آقا ببخشم روضه اي از تو شنيدم آقا ببخش گر روضه ات را باز كردم آخر چه شد ، جَدِّ غريبت آب دادند؟! يادِ لبانش سوز دل را ساز كردم آقا شنيدم يك نفر فرياد مي زد نيزه نزن بندِ زره را باز كردم با چند ضربه ؛راستي سر بُريدند؟ اين روضه را در سينه مثل راز كردم تا حرمت گيسوي زهرا را شكستند چكمه به پا بر سينة جدت نشستند با حوصله هر استخواني را شكستند نامردها چشمان بازش را نبستند قاسم نعمتی علیه السلام علیه السلام ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹 ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ...🔹 علیل و خسته منم، دخیل بسته منم به گل نشسته منم، کریم زاده تویی خراب باده منم، غریب جاده منم ز پا فتاده منم، کریم زاده تویی سویت دونده منم، ز غیر کنده منم غلام و بنده منم، کریم زاده تویی اسیر و مانده منم، ز خلق رانده منم توبه شکانده منم، کریم زاده تویی ز خود بریده منم، تو را ندیده منم غمت کشیده منم، کریم‌زاده تویی به دل شرر زده من، ز خانه پر زده من گدای در زده من، کریم‌زاده شما نخورده مست تو من، اسیر و بست تومن ذلیل و پست تومن ، کریم زاده شما خمار روی تو من، فدای موی تو من گدای کوی تو من ، کریم زاده شما اسیر عشق تو من ، فقیر عشق تو من و گیر عشق تو من ،کریم زاده شما نزار و خوار تو من ، گدای زار تومن و بی قراره تو من، کریم زاده شما شما رئوف و رحیم، شما امام کریم شما علی و عظیم، و بنده زاده منم شما خدای سخا، شما رضی و رضا شما ولیِ ولا ، و بنده زاده منم شما در اوج کمال، شما جمال و جلال شما کریم خصال، و بنده زاده منم شما بهشت و جنان ، شما زمین و زمان شما برات امان ، و بنده زاده منم شما طبیب منی ، و روح بین تنی شما ابالحسنی ، و بنده زاده منم قلم برای شما ، قدم برای شما عدم برای شما ، منم گدایی و بس جهان برای شما ، زمان برای شما جنان برای شما ، منم گدایی و بس رضا رضای شما، صفا صفای شما ولا ولای شما ، منم گدایی و بس سخا برای شما،عطا برای شما غنا برای شما، منم گدایی و بس سرم برای شما ، پرم برای شما حرم برای شما ، منم گدایی و بس کبوتران شدن ،پر از ترانه شدن گدای خانه شدن، همه به دست شماست ثواب حج قبول ،فروع دین و اصول رضای حق و بتول، همه به دست شماست کتاب و لوح و قلم ، سخا و جود و کرم رسیدن به حرم، همه به دست شماست جنان و ارض و سما ، برات کرب و بلا و حج ما فقرا، همه به دست شماست سُرور و مستی و شین، ضیا و نور دوعین و اذن اشک حسین ، همه به دست شماست محمد کابلی علیه السلام ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
💠ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ... 💠 گم کرده بودم کل اعضای خودم را چشم و سر و ابرو و لب های خودم را هر زائری با عضوی از من بود، دیدم بی آینه در صحن سیمای خودم را من پخش بودم بین زوّار تو درصحن پایین پا دیدم دوتاپای خودم را پس اینچنین هی تنگ می کردم به شدت در صحن ها انگار که جای خودم را برخاستم یک صحن روی پاش برخاست در حوض دیدم قد رعنای خودم را مِنهای خود گشتم ولی با یا رضایی من جمع کردم با تو مَنهای خودم را پس با زبان دیگران این بار خواندم وقت زیارت نامه آقای خودم را می خواند مردی در کنارم غصه اش را آخرشنیدم صوت زیبای خودم را در موی پیری تکیه بر دیوار دیدم با حسرت امروز فردای خودم را سی سال بعد از گم شدن حس کردم اینجا بر روی دوشم دست بابای خودم را مخصوص شد وقتی زیارت با اجازه دادم به خوبان جهان جای خودم را مهدی رحیمی ( زمستان) ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️ ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
❣✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 💠ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ... 💠 کاش میشد پر بگیرم تا حرم پیش سلطان،پیش آقای کرم کاش دعوت میشدم با زاءران در حرم پر میزدم با عاشقان کاش من را هم صدایم میزدی یک زیارت را به نامم میزدی کاش گردد این گدا پا بوس تو بندهء عاشق تر و مخصوص تو من تو را میبینم آقا هر جهت زد دلم راهی به سوی مزجعت طفل بودم مادر دستم گرفت پیش تو آورد و عشقم را سرشت زنده شد در صحن نوارنی دلم خاطرات کودکی هم با دلم صد گره در کار دارم یا رضا من دلی بیمار دارم یا رضا درد مند هستم دوایم با شما دستگیری کن شفایم با شما من به شوقت اشک دارم مهربان من ز هجران بی قرارم مهربان یک دل پر درد شد همپای من در زمستان یاد تو گرمای من عکس زیبایت به دلها قاب شد با نگاهت برف این دل آب شد حال دستم را به دستت میدهم روی خود بر سنگ فرشت مینهم پا برهنه صحن تو طی می کنم من جدایت از خودم کی می کنم در شب قبرم کنی من را خطاب میکنی آقا قدم ها را حساب با تو عاشق تر شدن عشق من است عشق زیبای شما رزق من است من گدایی بیکس و درمانده ام اربعین از کربلا جا مانده ام سال دیگر یا رضا رخصت بده اربعین ، کرببلا فرصت بده میکنم احساس چون بد بوده ام از زیارت کرده ها جا مونده ام خاک پایت میشوم کاری بکن نوکر بیچاره را یاری بکن روزی نوکر فقط در دست توست کربلای عاشقت در دست توست روح الله دانش ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹 ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ...🔹 زیر ایوانِ طلا چشم ترم مخصوص ِ توست جَلد خود کردی مرا بال و‌ پرم مخصوص ِ توست ضامن آهو شدی پشتم به عشقت گرم شد آبروداریِ روزِ محشرم مخصوص توست رو زدم بر غیر و تا درها به رویم بسته شد زائرم کردی و گفتی: این حرم مخصوص توست رد نکردی از درِ باب ٱلجوادِ خود مرا آمدم آقا امیدِ آخرم مخصوص توست مشهدت حجّ فقیران است و اطرافِ ضریح هر چه می بینم تویی دور و برم مخصوص توست سر به دیوارِ حرم عشق شهادت داشت و زائری میگفت آقاجان سرم مخصوص توست چشم هایش قطره قطره اشک، بعد از هر نماز... دست بر سینه سلام ِ مادرم مخصوص توست لااقل ایکاش امشب زائرت بودم ولی نیستم...امّا حسابم کن کرم مخصوص توست مرضیه عاطفی"سمنان" علیه السلام ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam