#ماه_محرم🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دوباره ماه غم و غصه و عزا آمد
دوباره ماه شهیدان سر جدا آمد
دوباره عرش خدا هم سیاه تن کرده
زمان اشک و عزاداری خدا آمد
نوای نوحه و تبل و نی زمین آید
دوباره قصه ی خونین کربلا آمد
صدای ناله ی واغربتا به گوش آید
زمان غربت ارباب و شاه ما آمد
دوباره از دل کرب و بلا بجوشد خون
دوباره موقع اشک و غم و بلا آمد
دوباره شال عزا را به عرش آوردند
صدای گریه ی صحرای نینوا آمد
#وحید_زحمت_کش_شهری
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحهیِ زمینه اوّل محرّم حضرت مسلم علیه السلام سبک صفایِ زندگیم.......
سرِ این دارِ بلا به فکرم فکرِ شما
بشکنه دستم چرا نوشتم کوفه بیا
گفتم بیا نیا که این مردم
نقشه برایِ کشتنت دارن
انگشتر و عبا به جایِ خود
چشمِ طمع به پیرْهنت دارن
جان زهرا کوفه میا۴
دروغه پیمانِشون شلوغه بازارشون
با انگشت تو کوچهها زینبو میدَن نشون
گفتم بیا نیا که بر نیزه
سرت تو این کوچهها میگرده
راه میره با لگد همون طفلی
که عمو عبّاس بغلش کرده
جانِ زهرا.......
اَمان از این وِلوله اَمان از اون قافله
اَمان از حرفِ صِله کمانِ این حرمله
سرِ سهشعبهها مثهِ نیزه
میبُره گوش تا گوشِ حنجر رو
وقتی تنِ مردا میشه روضه
چنگا میاد میبَره معجر رو
جانِ زهرا........
#ماه_محرم #اول_محرم #نوحه_زمینه
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزلمصیبت سیاهپوشان آمادگی برایِ ماهِ محرّم
سرمایهاَم غلامیِ این خانواده است
شکرِخدا که از غمِتان قلبِ من شکست
شکرِ خدا که پایِ عَلم پا گرفتهام
از غصّهیِ مُحرّمتان قلبِ من شکست
رویم سیاه و شال سیاه است آبرو
در بینِ نوحه با دَمِتان قلبِ من شکست
چیزی نمانده سر بِرود رویِ نیزهها
با وصفِ حالِ مَحرمتان قلبِ من شکست
هر سال پایِ روضهیِ گودال گفتهام
در دستِ کیست خاتمِتان قلبِ من شکست
ماهِ محرّم آمد و ما سینه میزنیم
با ندبههایِ ماتمتان قلبِ من شکست
#ماه_محرم #سیاه_پوشان #مدح_مرثیه
#امام_حسین_علیه_السلام #کربلا #غزل
#سلام_ماه_محرم
#حسین_ایمانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چهارپاره اوّلِ محرّم حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
از لشکرِ کوفه نترسیدم ولی وَاللّه
از کوچه و بازارِ شهرِ کوفه میترسم
خنجر اگر کُند است آقاجان زبانْ تیز است
از طعنه و آزارِ شهرِ کوفه میترسم
بینِ امیری تا اسیری اختلافی نیست
شاهی ولی اینجا ندیدی احترامی که
اِی وای از آن جا که تنها گیر میافتی
پیش دو چشمِ مادرت در اِزدحامی که.....
تنها میانِ لشکری نامرد افتادی
این کوفه با مهمانِ خود یارب چه بد تا کرد
گفتم بیا شرمندهام از مادرِ سادات
این شهر با ناموسِ ما زینب چه بد تا کرد
از بامِ کوفه سنگها سویِ سرت آمد
پیشِ دوچشمِ خواهرت از نیزه سر افتاد
مُشت و لگد شلّاق و طعنه سیلی و دشنام
دختر زمین افتاد و در این روضه سر افتاد
حالِ ربابه زیر و رو شد تا به چشمَش دید
دشمن صِله بر حرمله با قهقهه بخشید
تا چشمِ هیزِ سرخمو سویِ گُلَت افتاد
تنها رقیّه نَه تنِ یک قافله لرزید
این کوفه دارد نقشه هایی در سرَش برگرد
شمشیر و نیزه خنجر وُ تیر وُ کمان دارد
ترسی ندارد از خدا گرگی که در چنگَش
مویِ سرِ دلدار و خلخالِ زنان دارد
شرمندهام از نامهام شاهِ کرم آری
اینجا کسی اهلِ رفاقت با ولایت نیست
ندبه نوایِ این سفیرِ دربهدر باشد
روزیِ آلُاللّه جز فیضِ شهادت نیست
#ماه_محرم #اول_محرم #غزل #روضه
#حضرت_مسلم
#حسین_ایمانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوبیتی نزدیک شدن ماه محرّم
به وقتِ روضهها نزدیکم ارباب
به آه و لرزهها نزدیکم ارباب
زبانم لال امّا به هلالِ ......
به رویِ نیزهها نزدیکم ارباب
#ماه_محرم #سیاه_پوشان #دوبیتی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوبیتی دوّم محرّم ورود قافلهیِ حسینی به کربلا
قرارِ قلبِ زینب بیقرار است
چرا دورِ حرم گرد وُ غبار است
بمیرد خواهرت تا که نَبیند
سرت اینجا به رویِ نِی سوار است
#ماه_محرم #دوم_محرم #دوبیتی
#ورود_کاروان_حسینی_به_کربلا #حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزلمصیبت دوّم محرّم ورودِ کاروانِ حسینی به کربلا
آهی کشیدی بر سرم دنیا شده آوار
از این بیابان میرسد بویِ فراقِ یار
سرنیزهها تیز و گریزِ روضهات این است
تیزیِ مسماری که داغ است ُو در وُ دیوار
وقتی که طفلِ شیرخواره میکند هِقهِق
تیرِ سهشعبه بیقراری میکند اِنگار
حیف از قد ُو بالایِ رعنایِ گلِ لیلا
تشییع باید کرد او را یکصد ُو ده بار
عبداللَّه و عبّاس و قاسم با جوانانم
نذرِ وِلایِ حیدر و یک تارِ مویِ یار
خواهر بمیرد گوشهیِ گودال میبیند....
مادر تنَت را زیرِ سُمِّ مَرکبِ اَغیار
سر بر فرازِ نیزهها معجر به زیرِ پا
آویزهها در چنگِ شامیهایِ دختردار
زینب کجا وُ سنگِ بام ُو کوفه وُ دشنام
ندبه بخوان با روضهیِ آزار در بازار
#ماه_محرم #دوم_محرم #غزل #روضه
#ورود_کاروان_حسینی_به_کربلا #کربلا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چهارپاره دوّم محرّم ورود قافلهیِ حسینی به کربلا
علمدار عَلم را زمین زد علی
اَمیر است اِنگار زانو زده
پیاده شد از مَرکبش باوِقار
که در کربلا حیدر اُردو زده
به شأنِ نزولِ کتابِ خدا
قسم میخورم ذاتِ قرآن علیست
مسلمانِ روز غدیرم چرا؟!
به قرآن قسم دین و ایمان علیست
علیَالظّاهرش بانویی بیصدا
ولی باطنَش شیرِ بدر و حُنین
مقام و مَرام و حیا فاطمی
به غیر از اِمامت تمامِ حسین
حجاب و عفاف و وِقارش شده
زبانزد در اَفلاک و رویِ زمین
به زانو درآمد که بالا رَود
به یُمنِ دَمَش شیرِ اُمُّالبنین
دو چشمِ زمین و زمان بسته شد
به اَمرِ خدا وقتِ اِجلالِ او
علی و اَباالفضل دور وُ بَرش
حسنزادههایند دنبالِ او
زمین را حرم میکند حُرمتش
زمان تحتِ فرمان او بود و بَس
بگو هرنفس یاحسن یاحسین
بدان بوده با هر دوتا همنفس
عجب کربلایی عجب شوکتی
علیاکبر و قاسم و شاه و ماه
نَیفتد به لطفِ خدا لحظهای
به این سایههایِ الهی نگاه
ستونِ حرم را تماشا کنید
دلِ بچّهها قرص شد با عمو
نخوان روضهیِ عصر غم را حسین
نگو قصّهیِ غصّه را موبهمو
نگو رازِ حُرُّ و بُریر و حبیب
نگو از جُناده نگو از بشیر
کنارت هِلال و زُهیر است و جوُون
اَمیری حسینٌ و نِعمَالاَمیر
علیاکبر و قاسم و اصغر و....
علمدار و طفلانِ من حاضرند
نخوان روضهیِ سختِ گودال را
نگو که پدر مادرم ناظرند
بمیرم نَبینم زمین میخوری
نگو قصّهیِ خنجرِ کُند را
نگو میزنی دستوپا میخورَد
به لبهایِ قاریِ قرآن عصا
عبا میرود پیرُهن میرود
گذرگاهِ نامحرمان خیمههاست
سهساله زمین میخورد با کتک
صدا زد سکینه عموجان کجاست؟!
اَمان از غروبی که آواره است
حرم پایِ سر پابرهنه خدا
بخوان ندبهیِ انتظارِ تقاص
بگو العجل یابنَزهرا بیا
#ماه_محرم #دوم_محرماللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چهارپاره دوّم محرّم ورود قافلهیِ حسینی به کربلا
علمدار عَلم را زمین زد علی
اَمیر است اِنگار زانو زده
پیاده شد از مَرکبش باوِقار
که در کربلا حیدر اُردو زده
به شأنِ نزولِ کتابِ خدا
قسم میخورم ذاتِ قرآن علیست
مسلمانِ روز غدیرم چرا؟!
به قرآن قسم دین و ایمان علیست
علیَالظّاهرش بانویی بیصدا
ولی باطنَش شیرِ بدر و حُنین
مقام و مَرام و حیا فاطمی
به غیر از اِمامت تمامِ حسین
حجاب و عفاف و وِقارش شده
زبانزد در اَفلاک و رویِ زمین
به زانو درآمد که بالا رَود
به یُمنِ دَمَش شیرِ اُمُّالبنین
دو چشمِ زمین و زمان بسته شد
به اَمرِ خدا وقتِ اِجلالِ او
علی و اَباالفضل دور وُ بَرش
حسنزادههایند دنبالِ او
زمین را حرم میکند حُرمتش
زمان تحتِ فرمان او بود و بَس
بگو هرنفس یاحسن یاحسین
بدان بوده با هر دوتا همنفس
عجب کربلایی عجب شوکتی
علیاکبر و قاسم و شاه و ماه
نَیفتد به لطفِ خدا لحظهای
به این سایههایِ الهی نگاه
ستونِ حرم را تماشا کنید
دلِ بچّهها قرص شد با عمو
نخوان روضهیِ عصر غم را حسین
نگو قصّهیِ غصّه را موبهمو
نگو رازِ حُرُّ و بُریر و حبیب
نگو از جُناده نگو از بشیر
کنارت هِلال و زُهیر است و جوُون
اَمیری حسینٌ و نِعمَالاَمیر
علیاکبر و قاسم و اصغر و....
علمدار و طفلانِ من حاضرند
نخوان روضهیِ سختِ گودال را
نگو که پدر مادرم ناظرند
بمیرم نَبینم زمین میخوری
نگو قصّهیِ خنجرِ کُند را
نگو میزنی دستوپا میخورَد
به لبهایِ قاریِ قرآن عصا
عبا میرود پیرُهن میرود
گذرگاهِ نامحرمان خیمههاست
سهساله زمین میخورد با کتک
صدا زد سکینه عموجان کجاست؟!
اَمان از غروبی که آواره است
حرم پایِ سر پابرهنه خدا
بخوان ندبهیِ انتظارِ تقاص
بگو العجل یابنَزهرا بیا
#ماه_محرم #دوم_محرم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه دوّم محرّم ورود کاروانِ حسینی به کربلا سبک رویِ نیزهها.....
روزگارمون غمگینه
روضهها چقدر سنگینه
سفرهیِ غم و غصّه رنگینه
سخته
حتّی برایِ من شنیدنِش سخته
رویِ خاکا دیدنِ بدنِش سخته
گفتن از قصّهیِ پیراهنِش سخته
سخته
زینب زنده باشه بِبینه
ظالم پا میذاره رو سینه
دیدنِ دستوُپا زدنِش سخته
خواهر بمیره بهتره حسین
خنجر به رویِ حنجره حسین
مادر کنار پیکره حسین
ای وای از کربوبلا وای /۴/
چیزی نگو از این گودال
از هلهلهها و جَنجال
از ترسیدنِ زنان و اَطفال
سخته
نگو از سرِ رویِ نیزه
از حرم و چشمِ هرزه
نگو که بدنِ خواهر میلرزه
سخته
نگو از هِقهِقِ دختر
پایِ برهنه پایِ سر
با کیا میشه همسفر میلرزه
خواهر قربونِ صدات حسین
اکبر فدایِ نگات حسین
عبّاس میمیره برات حسین
ای وای...
#ماه_محرم #دوم_محرم #زمزمه
#ورود_کاروان_حسینی_به_کربلا #کربلا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحهیِ زمینه دوّم محرّم ورود کاروان حسینی به کربلا سبک تنها ثروتِ من.....
میکوبه رو زمین شیرِ دین عَلمو
داره میکُشه این دلهره حرمو
گرد و خاکایِ این صحرا قاتلمِه
روضهخونِ حسین آتیشِ دلمِه
تو این صحرا
چرا پیچیده برادر بویِ سیب
نَمون اینجا
شومِه فکرِ سپاهِ نانجیب
میره بالا
پیش چشمِ حرمِت شیب الخضیب
بِنفسی اَنت ثاراللّه وَابنَ ثارِه
تو نباشی زینب میشه آواره
وای از کربلا/۴/
سخته حتّی واسهَم بشنوم روضهَتو
میمیرم ببینم سرِ بر نیزهَتو
دلواپسیِ من خنجر و حنجره
دلواپسیِ تو خیمه و معجره
دیگه نگو
از تهِ گودالِ بلا حسین
گِره به مو
میخوره چنگِ بیحیا حسین
وای پشت وُ رو
چرا میشه تنِت با پا حسین
بِنفسی اَنت ثاراللّه وَابنَ ثاره
زیرِ سُمها پیکرِ پاره پاره
وای از کربلا/۴/
#ماه_محرم #دوم_محرم #نوحه_زمینه
#ورود_کاروان_حسینی_به_کربلا
#ماه_محرم
مسیر نور در اوج رهایی
رسیده تا افق های جدایی
شنیده شد صدای آشنایی
ز اطراف حریم کبریایی...
ندا آمد:الا یا اهل العالم
چهل شب مانده تا ماه محرم
شراب سرخ با پیمانه ای گفت
کبوتر وقت ترک لانه ای گفت
جنون عشق در دیوانه ای گفت
شنیدم شمع با پروانه ای گفت
بسوزی پابهپای من در این غم
چهل شب مانده تا ماه محرم
سرِ بازار با قدی خمیده
عصای پیری بابا رسیده
خودش با شانه ای بیرقکشیده
برایم پیرهن مشکی خریده
عجب رختی شود این رخت ماتم
چهل شب مانده تا ماه محرم
از این دنیای پوچِ هیچمقدار
ز دست روزگار مردم آزار
گرفتارم گرفتارم گرفتار
اجل دست از سرم بردار..،بردار
به من مهلت بده ای مرگ..،این دم
چهل شب مانده تا ماه محرم
شبیه بادها باشیم ای کاش
رهاتر از رها باشیم ای کاش
شکوهِ ربنا باشیم ای کاش
مُحرم کربلا باشیم ای کاش
همین امشب بده اذن مرا هم
چهل شب مانده تا ماه محرم
هبوط ماه،چشمِ روشن تو
چه بد بودهاست طرز کشتن تو
به دست کیست آن پیراهن تو
دگر وقتی نمانده تا تن تو
شود در زیر سم اسب درهم
چهل شب مانده تا ماه محرم
نوشته چکمه رویِ بال بُردند
تنت را تا تهِ گودال بردند
تو را با نیزه ای از حال بردند
سرت را بین آن جنجال..،بردند
بِگِرید عالمی پای "مُقَرَّم"
چهل شب مانده تا ماه محرم
چه می شد دور تو بلوا نمی شد
برای غارتت دعوا نمی شد
رقیّه خانمت تنها نمی شد
سنان پایش به خیمه وا نمی شد
کنارِ زینب تو نیست مَحرَم
چهل شب مانده تا ماه محرم
#بردیا_محمدی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam