💠 سبک ایام فاطمیه به سه زبان💠
➖➖➖
بند اول:
فاطمیه آمده
شد مدینه غمکده
داغ زهرا آتشی
بر دل و جان ها زده
عالم و آدم بپوشید جامه ی غم را همه
آمده سوگ و عزای مادرِ ما فاطمه
آه و واویلا
از غمِ مادر
شیعه میگرید
میزند بر سر
آه و واویلا از غمه زهرا
بند دوم:
وای از آن کوچه خدا
از ستم ها و جفا
زهرا مظلومانه خورد
سیلی از آن بی حیا
فاطمه را آنچنان زد کافرِ رذلِ پلید
که به هجده سالگی قدِّ رشیدِ او خمید
آه و واویلا
مظهرِ پاکی
شد سر و پا و
چادرش خاکی
آه و واویلا از غمه زهرا
بند سوم:
فاطميّةَ الْعَزاءْ
رايَةٌ سَتَعتَلي
عِنْدَ قَبْرِ فاطمٌ
نَهتِفُ بِيا عَلي
تَنْدِبُ الزَّهراءُ يا مَهدي وَ تَشْكيْ وَضْعَها
كَيفَ خَلْفَ الْبابِ ظُلماً قَدْ كَسَرو ضِلْعَها
يَابْني يا مهدي
قَد ظَلَموني
فوْقَ خَدّي آه
قَد لَطَموني
آه و واويلاه ماتَتِ الزَّهراء
بند چهارم:
اِیْلَدی ظُلْمْ اَشقیا
اُوت وُروبْلارْ قاپیا
فاطمه دوشْدی یِرَهْ
یاسَ باتْدی مرتضی
میخ در اوخ کیمی سانجیلدی یانانْ سینه سینَه
بالالار آغلادیلار فِضَّه خُذینی سَسینَه
پوزولوب یِکسر
گلشنِ حیدر
سَسْلَنور زینب
یارالی مادر
آه و واویلا از غمه زهرا
#ناصر_آلبوعبید
#حسین_نیک_بین
#طاها_تحقیقی
#زمینه_شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام
#شب_بیست_و_یکم
#فارسی_عربی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴بند اول:
شب آه و گریه و شب هق هق بارونه
سرِ مرتضی شکسته و دل همه خونه
رنگ صورتش شده مثه غروب خورشید و
جبرئیل تو آسمون داره، روضشو میخونه
امشب توی دل بچه ها شده غوغا😭
افتاده توی بستر غریبونه مولا
میره با روی خونی زیارتِ زهرا
سی سال هر شب، مرگش، رو خواست از خدا
اما امشب، حیدر، شد حاجت روا
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
🏴بند دوم:
حانَ في سَمائِنَا الْغُروبْ، يَسْطُو بِنَا الْآهُ
غابَ شَمسُنا مِنَ الْوُجودْ، نَضيعُ لَوْلاهُ
بَعدَ ما بَكىٰ حَياتَهُ، يَنْعَىٰ عَلَى الزّهراءْ
قَدْ مَضىٰ اِلىٰ زَكيَّتَهْ، وَ الْكَوْنُ يَنعاهُ
يَرْوي لَنا الْحُسَينُ، وَ دَمْعَهُ الْحَمْراء
مُصيبَةَ الجَبينِ، بِفَجْرِهِ الْغَبْراء
وَ سَقْطَةَ الْجَنينِ، وَ لَطمَةَ الزّهراء
ماتَ الْقرآن، وَ الدّين، وَ الْجَوْرُ بَدَىٰ
ماتَ الْاِسلام، وَ الْعَدلْ، مَخْنوقَ الصَّدَىٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
🏴بند سوم:
لحظه ی وداع شده ولی، انگاری معلومه
که دلش پر از تلاطمه، با اینکه آرومه
افتاده یادِ وصیت و سفارش زهرا
که میگفت حسین من توی کربلا مظلومه
میگفت که زخمیِ تیر و نیزه ها میشه
میگفت اسیرِ درد و غم و بلا میشه
میگفت جلوی چشمام سرش جدا میشه
جسمش بی سر، روی، خاک کربلا
اِرْباً اِرْبا، عریان، زیرِ دست و پا
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
شعر: #طاها_تحقیقی
#ناصر_آلبوعبید(بند عربی)
سبک: #حسین_نوری
🔰 #ترجمه:
غروب در آسمان ما آشكار شد و آه بر ماحملهور شد
خورشيد ما از هستى نا پديد شد و ما بدون او گمراه مى شويم
بعد از آنكه زندگيش را با نوحه بر زهرا گريست
به سوى زهراى خود شتافت و جهان به سوگواريش پرداخت
حسين با اشكهاى سرخش روايت مى كند
مصيبت پيشانى در صبحگاه شومش را
و همچنين سقط جنين و لطمه بر گونه زهرا را
قرآن و دين مردند و ستم آشكار شد
اسلام و عدالت مُرد و فرياد خفقان شد
بخدا قسم اركان هدايت ويران شدند