#سبک10_فاطمیه
زمینه.نوحه.سنگین.شور
باغ مدینه ، ز کینه خزان شد
بضعه ی خاتم،ز ماتم کمان شد
بیت علی کرب وبلاشد
آتش به درب آن رواشد
با تازیانه ، ضرب سیلی
حقّ نبی بنگر ادا شد
یافاطمه مظلومه مادر......
🌸🌸🌸🌸🌸
اجر رسالت،نهایت،لگد شد
اندوه مولا، دگر تا ،ابد شد
یک گوشه طفلان زار وگریان
یک گوشه حیدر شد پریشان
در پشت در با ضرب مسمار
شش ماهه ای گردیده بیجان
یافاطمه مظلومه مادر....
🌸🌸🌸🌸🌸
در کوچه زهرا، ز غمها خمیده
بی یار ویاور چو حیدر ندیده
دسته گل حیدرشکسته
زینب دگر از پا نشسته
بردندعلی راسوی مسجد
باقلب خون ودست بسته
یافاطمه مظلومه مادر.....
🌸🌸🌸🌸🌸
غسل شبانه، به خانه که دیده
ازداغ همسر،چه حیدر کشیده
حیدر نهاده سر به دیوار
چشمان اوگردیده خونبار
اسماء نپرس از ناله ی او
دستش شده همرازمسمار
یافاطمه مظلومه مادر.......
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
4_5891226204052131942.mp3
792.9K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#زمینه_شور
#فاطمیه
#سبک
#پر_میزنه_این
#آه_و_واویلا
🔘🔘🔘37🔘🔘🔘
بند1⃣
آه و واویلا ،آتیش و هیزم و دود
آه و واویلا ،امون ز قوم یهود
آه و واویلا ،رحمی توی دل نبود
.....
مادرمون ،به پشت در شده سپر
ای وای من ،خون میچکه از میخ در
از پشت در ،میاد صدا فضه بیا
شیشه شکست ،محسن شده کشته بیا
.....
تو کوچه بی بهونه زدن
مادر و تازیونه زدن
با لگد با غلاف و شمشیر
نامردا وحشیونه زدن
وای مادر ،وای مادر
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
غمگین ترین مرده جهان حیدر توس
شبیه برگی تو خزان حیدر توس
لبخند بزن که نگران حیدر توس
بمون نرو جوونه قد کمونه من
بمون نرو ای تنها هم زبونه من
بمون نرو پرستوی شکسته بال
بمون نرو نرو از اشیونه من
دلگیرم از دنیا عزیزم
از امروز و فردا عزیزم
ای همه دلخوشیه حیدر
تنهام نزار زهرا عزیزم
وای مادر، وای مادر
💠💠💠3⃣7⃣💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_مشترک
#کربلایی_سیدناصراسماعیل_نسب
#رضا_نصابی
4_5891226204052139878.mp3
1.01M
بنداول
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5891226204052139897.mp3
1.26M
بنددوم
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#حضرت_زهرا_زمزمه
#زمزمه
گریه نکن ای دخترم زینب
از پیشتون باید برم زینب
خسته شدم/ تا کی باید/ توی خونه رو بگیرم از شوهرم
خسته شدم/ نمیتونم/ که بزنم شونه به موی دخترم
&&&&&
از درد پهلو بسکه بی تابم
دیگه شبا نشسته می خوابم
خسته شدم/ نمیتونم/ دیگه از این پهلو به اون پهلو بشم
از بس که خون /رفته ازم /مادر ببین هی دم به دم بیهوش میشم
&&&&
مادر بهت سه تا کفن میدم
همراهشون یه پیرهن میدم
آتیش نزن/ به قلب من/ نگو چرا حسین من بی کفنه
نمیشه که/ کفن بشه/ حسین من از بسکه صدپاره تنه
&&&&&
مادر پس از من خیلی دلگیری
همرا حسینم کربلا میری
ای دخترم/ تاج سرم / به جای من برا حسینم گریه کن
هر وقت شدی /دل تنگ من /چادر نمازمو سر رقیه کن
&&&&
بیا باهم گریه کنیم بهره
والشمر جالس علی صدره
حرامیا/ تو قتلگا /به جای آب نیزه و خنجر میارن
هنوز به تن/ جون داره که/پیراهنش رو از تنش در میارن
&&&&&
من روضه میخونم تو زاری کن
گریه به اون زخمای کاری کن
گاهی میام/ تو قتلگاه/ بوسه میگیرم از رگای حنجرش
گاهی میرم/ کنج تنور /تا بزنم بوسه به زخمای سرش
&&&&&
میام بگردیم با تو صحرا رو
پیدا کنیم با هم یتیمارو
خودم میام /با همدیگه /رقیه بی تاب رو اروم کنیم
خودم میام/ پشت حرم /با همدیگه رباب رو اروم کن کنیم
#عبدالحسین
4_5891226204052139996.mp3
542.2K
#زمزمه
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ایام_فاطمیه
فاطمیه آمد و آواے غم بر پا شده
رختِ غم رختِ عزا بر قامتِ دنیا شده
فاطمیه آمد و ارض و سما شد داغدار
تیغِ دشمن در کمینِ خانه ی مولا شده
فاطمیه آمد و خصمِ غضب در پشتِ در
با شرارِ شعله ی دستانِ او در وا شده
فاطمیه موسمِ درد و فراقِ مادر است
زین مصیبت عالمی در ماتمِ عظمی شده
فاطمیه آمد و طفلانِ زهرا(س)بی قرار
خانه ی مولا ز اشکِ کوکان دریا شده
فاطمیه آمد و زینب نشسته سوگوار
باز هم ایّام حزنِ مادرش زهرا شده
فاطمیه آمد و وا از دلِ زارِ علی(ع)
کلبه ی احزانِ مادر سوگِ غم بر پا شده
فاطمیه آمد و چشمِ ملائک اشکبار
میخِ سوزان سینه ی آلامِ زهرا جا شده
فاطمیه آمد و خاکِ عزا بر سرِ کنید
فاطمه در بسترِ غم بی کس و تنها شده
فاطمیه آمد و غمهای مولا تازه شد
داغِ زهرا تا همیشه در دلِ او جا شده!
#هستی_محرابی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
مگر که قصد سفر داری ای جوان علی
نفس نفس نزن ای جان من به جان علی
تو ای قرار دل بی قرار من زهرا
نمی شود نروی از کنار من زهرا؟
مرا به رفتن خود امتحان نکن بانو
مرا شبیه خودت قد کمان نکن بانو
میان خانه ی حیدر به زحمت افتادی
چه پیش آمده فکر وصیت افتادی؟
بگو ز هر چه که خواهی نگو خداحافظ
به لب نمانده جز آهی، نگو خداحافظ
هنوز زخمی دست سیاه شلاقی
برای رفتن از خانه ام چه مشتاقی
به بی کسیِ علی بعد خود ترحم کن
زمان خنده ی قنفذ، مرا تجسم کن
هجوم لشکر هیزم نرفته از یادم
شرار خنده ی مردم نرفته از یادم
سرِ دفاع من از زندگی بریدی تو
سه ماه لحظه به لحظه چه ها کشیدی تو
قلاف قاتل نامرد، کوچه را لرزاند
صدای ناله ات آنجا تن مرا لرزاند
تن تو سوخت به شلاق درد در کوچه
زمین برای تو خون گریه کرد در کوچه
کسی شبیه تو هرگز نسوخت پای علی
گذشته ای ز جوانیت در ازای علی
🔸شاعر:
#حسن_کردی
_______________________________
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
جارو نکن عزیز من این خانه را به زور
بر دامنت نگیر دو دردانه را به زور
بگذار موی دخترمان را چنان که هست
دستت نگیر فاطمه جان شانه را به زور
بنشین کنار بی کسی ام چون نمی شود
آباد کرد خانه ی ویرانه را به زور
پژمرده ای و از همه ی اسم های تو
یادآور است روی تو "ریحانه" را به زور
مردی که کنده بود در قلعه را ز جا
وا می کند پس از تو در خانه را به زور
ساقی پر است جام نفس بعد فاطمه
دیگر نزن تعارف پیمانه را به زور...
🔸شاعر:
#حسین_زحمتکش
________________________
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
وقتی هوای روضه ما باز مادری است
حال و هوای گریه ما جور دیگری است
وقتی که مادر همه ماست فاطمه
حسی که بین ماست، همانا برادری است
مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است
شاهان روزگار به ما غبطه می خورند
این نوکری خودش به خدا عین سروری است
این اشک ها نشان دل بی قرار ماست
عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است
زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است
زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است
زهراست آن که ام ابیهای احمد است
زهراست مادر همه ما، چه مادری است
زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا
از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است
زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد
بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد
🔸شاعر:
#وحید_محمدی
_______________________
#حضرت_زهرا
صبحت بخیر! همسر من!هم قطار من!
یکروز دیگر است که هستی کنار من..
شکرخدا!گمان کنم امروز بهتری!
پیراهن جدید مبارک! بهار من!
نان که تو می پزی چقدر مزه میدهد!
نان پخته ای که سر برسد انتظار من
از آتش تنور کمی فاصله بگیر!
آتش بد است با من و با روزگار من..
مثل قدیم باز "علی جان" صدام کن
دستی بکش به روی دل بی قرار من
زهرا! برات لقمه گرفتم!قبول کن!
روزه بس است آب شدی روزه دار من!
افتاده ام به پات!بمان!جان من بمان!
رحمی بکن به گریه اطفال زار من
اسما!برای خانه دوتابوت لازم است..
مرگ من است لحظه ی مرگ نگار من
من بودم و کسی به تو با تازیانه زد؟!
تا عرش رفت آه دل ذولفقار من
روز دهم قرار من و تو دم غروب
وقتی که خورده است به مقتل گذار من
وقتی که شمر رفته روی سینه حسین
سر میبرد مقابل چشمان تار من
خولی و زجر و شمر و سنان دور زینبند
وای از غرور دختر ناقه سوار من
😭😭😭😭😭😭😭