eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
68 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام شمع وجود تو آب شد مادر دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد بهشت آرزوی ما خراب شد مادر به یاد نالهء مظلومیت دلم سوزد که چون سلام پدر بی‌جواب شد مادر حمایت از پدرم را گناه دانستند که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر میان آن همه دشمن که می‌زدند تو را دلم به غربت بابا کباب شد مادر نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت گرفته نیمه‌ای از آفتاب شد مادر به محفلی که پدر بر تو مخفیانه گرفت سرشک دیدهء زینب گلاب شد مادر به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت پدر کنار مزار تو آب شد مادر استاد حاج غلامرضا سازگار
وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست احساس میکنیم که دو عالم گدای ماست با گریه بهر فاطمه آدم عزیز است این گریه خانه نیست که دولت سرای ماست اینجا به ما حسین و حسن وحی میشود پیغمبریم و مجلس زهرا حرای ماست سلمان شدن نتیجه همسایگی اوست زهرا برای سیر کمال ولای ماست تنها وسیله ای که نخش هم شفاعت است چادر نماز مادر ارباب های ماست باران به خاطر نوه ی فضه میرسد ما خادمیم و ابر کرم در دعای ماست فرموده اند داخل آتش نمیشویم فردا اگر شفاعت زهرا برای ماست علی اکبر لطیفیان
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
⛔️ هایِ ویژه وضعیت واتس آپ و اینستاگرام برای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و ایام فاطمیه هم اکنون در : کانال استوری و وضعیت@babolharam_story @babolharam_story @babolharam_story 👌یه کانالِ بسیار کاربردی👆👆
این شعر روضه است،نه از آن فراتر است این شعر نذر مادر گلهای پر پر است این شهر بی مقدمه از در شروع شد از آن دری که هر چه که داریم از آن در است دیوار با خبر شده از عمق فاجعه امن یجیب خوانده ولی باز مضطر است دیوار سر به زیر ترین شاهد جهان دیوار سر به مُهرترین راز کوثر است دیوار تکیه گاه تنی غرق التهاب دیوار خشت خشت وجودش مکسر است این شعر ابتدای سکوتی شبیه بغض این شعر امتداد غمی کوه پیکر است فریاد بی صدای علی را شنیده ای؟ از هر زبان که می شنوی نامکرر است بر ساق عرش با خط زیبا نوشته اند هر کس که دوستدار علی نیست ابتر است هر کس که راه فاطمه را بست شرک محض هر کس که حق فاطمه را برد کافر است در آیه ی لیذهب عنکم نخوانده اند؟ او طاهره ،مطهره،زهرای اطهر است خوشبخت آن کسی که فقط گفت فاطمه خوشبخت آنکه دست به دامان حیدر است آه ای بلال جان محمد اذان بگو آرام جان فاطمه الله اکبر است با نغمه های اشهد ان محمدا حال و هوای شهر لطیف و معطر است یک قطره از فضایل بی حد فاطمه شرح هزار خطبه و هفتاد منبر است ای دختر بهشت پس از پر کشیدنت این غربت علی است که چندین برابر است مکه اگر مکرمه شد از قدوم توست تنها ب این دلیل مدینه منور است زهرای من به دور و بر خود نگاه کن امشب شب وداع تو و شام آخر است اسما کجاست،فضه چرا گریه می کند؟ سلمان چرا شبیه ابوذر مکدر است؟ در بیت بیت شعر قلم گریه میکند با این طریق ،شعر سرودن زمانبر است شاعر میان خلوت خود تکیه ساخته مداح اشک و سینه زنش میز و دفتر است اینجا حسن کنار حسین ایستاده است زینب نشسته است پرستار مادر است این سمت ناله های جگر سوز مجتبی آن سمت سیدالشهدا ی دلاور است وقت گریز آمد و این شعر ناگزیر مجنون و مست در پی ساقی و ساغر است پا جای پای حضرت حیدر گذاشته این ماه با شکوه که خورشید لشکر است این کشته ی فتاده به هامون حسین توست این شعر ناب باز ترین روضه ی سر است ترس و شکست راه ندارد به هیچ وجه در لشکری که اصغر آن نیز اکبر است زینب به درک فیض شهادت رسیده بود زخم زبان برنده تر از تیغ و خنجر است این خانواده مرد نبَردند و فاطمه شیر آفرین و شیر زن و شیر پرور است باید دوباره راهی شهر مدینه شد این شعر فاطمی است فقط نذر مادر است آغوش وانموده و در انتظار اوست آن دست های خسته که دست پیمبر است تابوت اوست کعبه ی عشاق بی نشان دل کندن از طواف اگر نا میسر است این خانه وقت بودن زهرا بهشت بود حالا بهشت بی نفس او محقر است حاجی که نیستم ولی از سال های دور دور و بر بقیع دل من کبوتر است او ناخدای کشتی پهلو شکستگان او معنی شقایق در خون شناور است او مرکز توجه پروردگار عشق او در حدیث قدسی لولاک محور است قبر نهان و قدر نهانش بدون شک راز بزرگ هستی و در دست داور است موسی به امر حضرت حق گفت بارها هارون وصی بعد من است و پیمبر است از این سخن پیمبر ما استفاده کرد فرمود بعد من ولی الله حیدر است درشهرمن همیشه پرازعطرفاطمه ست آن فاطمه که دخترموسی بن جعفراست وقتی که ماه یازدهم میکند غروب در سال های شمسی ما ماه آخر است عیدی بزرگ‌می رسد از راه و این جهان در انتظار دیدن یک ماه دیگر است احمد علوی
فاطمیه؛ حالِ ما مثلِ مُحرّم می‌شود میهمان کاسه‌های چشم، زمزم می‌شود زیر سقفِ روضه‌ی مستورِ ناموس خدا هر کسی که مادرش زهرا ست، مَحرم می‌شود آبِ کوثر را به قوری‌های هیئت ریختند چای اینجا با دمِ سینه‌زنان دَم می‌شود با بهانه بی‌بهانه اشک، می‌ریزیم ما با در و دیوار هم مقتل مجسم می‌شود خم نیاوردیم، بر ابروی‌مان در مشکلات زیر بارِ روضه اما قدّمان خم می‌شود می‌شویم از داغِ مادر گریه گریه پیرتر مثل شمعی؛ قطره قطره عمرمان کم می‌شود اشک می‌ریزیم، شاید زخم او بهتر شود چون نمی‌دانیم، آیا اشک، مرهم می‌شود ؟! 🏴
دوباره در دلم آشوب عالم آمده است قیامت آمده یا که مُحرّم آمده است عزای کیست که حتی خود مُحرّم هم به سر زنان و پریشان و درهم آمده است عزای اشرف اولاد آدم است آری عزای بنت نبی مکرم آمده است تمام خلق دچار مُحرّمند ولی برای فاطمه دل‌های مَحرم آمده است دوباره فاطمیه آمد و یقین داریم در این حسینیه صاحب عزا هم آمده است وضوی گریه بگیر و بیا که در روضه عزیز فاطمه با قامت خم آمده است رواست مردن از این غم که پشت درب بهشت برای سوختن گل جهنم آمده است
گدای اهل بیت تا به آستانه می رسد عطا و لطف هل اتی ز هر کرانه می رسد چرا دو دست ما به سوی دشمنان دراز شد؟! مگر که رزق و روزی از سوی سما نمی رسد؟ ولیِ عصر هر کجا همیشه شد گره گشا به سوی ما عنایتش به هر بهانه می رسد اگرچه بی لیاقتم، برای یار زحمتم خوشم سلام هر سحر به آن یگانه می رسد به خاک غم نشسته ام، چراکه پر شکسته ام مگر پرنده این چنین به آشیانه می رسد؟! شده امید من همه، نوای یابن فاطمه به داد من همین نوای عاشقانه می رسد رسیده وقت پا شدن، به هوش باش سینه زن به شهر ما دوباره خیر مادرانه می رسد فقط نه بیت هل اتی، به شعله سوخت از جفا تمام نار دوزخ از همین زبانه می رسد بس است بهرِ گل همین، که خوب پرپرش کند به سمت صورتش که باد تازیانه می رسد به روی خاک مادری نشسته است ای خدا گمان کنم به سختی آخرش به خانه می رسد دلیل غاضریه در وجود فاطمیه است بدون فاطمیه کس به کربلا نمی رسد
امسال هم نوکر حسابم کردی آقا بد بودم امّا انتخابم کردی آقا در مجلس روضه مرا هم راه دادی یک بار دیگر مستجابم کردی آقا اصلاً نگفتی که برو، برگرد، جا نیست آه از خجالت خیسِ آبم کردی آقا کوهِ گناهم را تو نادیده گرفتی با لطف خود غرق ثوابم کردی آقا مثل همیشه آبرویم را خریدی پیش همه عالی‌جنابم کردی آقا از اولش کارِ تو ذرّه‌پروری بود در آخرش هم آفتابم کردی آقا بالِ فرشته فرشِ راهِ عرشی‌ام شد تا «خادم الزّهرا» خطابم کردی آقا زهرا نوشت و پای آن را مُهر کردی با این قباله کامیابم کردی آقا یک «آه مادر» گفتی و آتش گرفتم از میخ در گفتی کبابم کردی آقا
در میان خلق با او بوده هم‌سر فاطمه از ازل ساقی علی بوده ست، کوثر فاطمه نام زهرا می درخشد در میان اهل بیت سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه چون کلام حق که با "هُم فاطِمَه" آغاز شد در میان پنج تن هم بوده محور فاطمه در بهای آفرینش از نبی و از علی با حدیث قدسی "لولاک" شد سر فاطمه هردو یک روحند اما در دوتن، با این حساب فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه سیب در معراج با دست پیمبر شد دو نیم نیم آن شد ذوالفقار و نیم دیگر فاطمه مرتضی با ذوالفقار انگار جولان می دهد خطبه خوانی می‌کند تا روی منبر فاطمه هر خطیبی که دم از فضل و دم از ایثار زد انتهای منبر او ختم شد بر فاطمه هرکسی در روضه های بچه هایش کار کرد پاسخش را می دهد چندین برابر فاطمه بر قلوب شیعیان مهر شفاعت می زند می تکاند چادرش را روز محشر فاطمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عرض حال به ساحت مقدس حضرت امام زمان (عج) و گریز به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله) سبک : تا مشکتو تو آب زدی... شدم اسیر موی تو بیا عزیز فاطمه نظر کنم به روی تو بیا عزیز فاطمه گل رویت کی شود آقاجان نصیبم بیا بشنو ناله های ام من یجیبم گل زهرا بردی از دل صبرو قرارم به جز تو من دلبر و دلداری ندارم کجایی حبیبم غمت شد نصیبم عزیز جان فاطمه امیر دلربا بیا برعاشقان کرم کنی برات کربلا بیا بیا مولا جان بیا تا دورت بگردم عزیز جانم تویی تو درمان دردم زهجرانت روز و شب آقا دلغمینم از آن میترسم بمیرم رویت نبینم کجایی حبیبم غمت شد نصیبم بقیع گلشنین بوگون آلوبدی فرقه دغل هایاندان ایلسون ظهور اَوَل آقا بقیعه گل آلوب دشمندن اورا بیر قاره علم ویر آنون زهرایه گوزل بیر صحن و حرم ویر آنوندان ایله سوال ای دردیم دواسی ساغالمیش یا نه آنا مسمارین یاراسی کجایی حبیبم غمت شد نصیبم  شاعر : حاج افشین بابک اردبیلی