سبک ام المصائب یعنی،،،،
شبای جمعه زهرا ، میره بازم کربلا
میخونه با صدناله غريب من واویلا
غریب مادر پاشو،عزيز مادر پاشو2
پاشو ببین دلخونم روضه برات میخونم
پهلوم شکسته اما،از غم تو مجنونم
غریب مادر ای وای3
برات بمیره مادر که توی خون غلتیدی
بجز بلا عاشورا بگو اخه چی دیدی
بگو علی اکبر چرا زهم پاشیده
بگو کدوم ملعونی حنجرتو بریده
ای وای حسین مادر،خودم دیدم با خنجر
نشسته روی سینه ات،خون میریزه از حنجر
زینب میگه وای مادر ،حسین توشد پرپر
به روی تل با ناله میزنه بر روی سر
میگه داداش ،ایکاش من،جای تو توی گودال
زیر سم اسبهاشون کاش میشدم من پامال
تورا بجان زینب ، ببخش خدای منان
باقیه غیبت برما ،رحمی بکن ای رحمان
الهی جان حیدر،جان علیه اصغر
تورا بجان زهرا،رسان طبیب مارا
اللهم عجل لولیک الفرج
شاعر و مداح مریم صالحی مرزیجرانی
.
.
#مناجات
خراب آمده ام باز رو به راهم کن
مسیح من بِدَم و عاری از گناهم کن
نیامدم به تمنای آب و نان سویت
کمی به حرمت ام البنین نگاهم کن
فدای جُون شوم ، روسپید عالم شد
نگاه لطف به ظرف دل سیاهم کن
عطا به جای خودش ، جای این همه گریه …
برای سینه زنت ، ذوالکرم دعا هم کن
به زیر بار گران علامتت گفتم :
گذر ز توشه ی سنگین اشتباهم کن
مقدّم است به کارم ، همیشه کار شما
بیا و پیر همین راه و دستگاهم کن
عجیب دلهره دارم به کربلا نرسم
برات کرب و بلای مرا فراهم کن
میان گودی قبرم ، زمان تلقینم
اسیر روضه ی گودی قتلگاهم کن
جواز گریه بده ، غرق اشک و آهم کن
............
#حضرت_عباس ع
به سرت عمود آهنین زدند
تو حسین شدی برا همین زدند
کمر تو کمر منو شکست
تو زمین خوردی منو زمین زدند
ای علمدار تو رو با عَلم زدند
قد و بالای تو رو به هم زدند
چهار هزار کمون به دست یکییکی
اومدن روی تنت قدم زدند
روي پام چشماي درياتو نكش
اينقدر روي زمين پاتو نكش
كاريه كه شده پس گريه نكن
اينقدر به مشک چشماتو نکش
قطره قطره جمع شو دريا شو بريم
دوباره خوش قد و بالا شو بريم
بخدا بچه ها از تو راضي ان
همشون منتظرن پاشو بريم
صدام و تا نشنيدن كاري بكن
گريهم و تا نديدن كاري بكن
صداي اسباشون و نميشنوي
دم خيمه رسيدن كاري بكن
نزن اين نيزه ها رو با پا عقب
خودتو هي ميكشي چرا عقب
تير توو چشمت بود و افتادي حالا
از جلو درش بيارم يا عقب؟!
چشم تو بسته شد و چشم حرامی وا شد
تو زمین خوردی و دو حرمم غوغا شد
تیر باران شدی و تیرک خیمه افتاد
زینب آواره شد و دخترکم تنها شد
#شب_جمعه
.
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی
سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
عالم ذَرّ ذره ای از خاک پای حضرتش
از برای افتخار از حضرت داور گرفتم
بر در دروازۀ ساعات یک ساعت نشستم
تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم
زینبی دیدم چه زینب کاش مداحش بمیرد
من ز آه آتشینش پای تا سر در گرفتم
سر شکسته دل پر از خون دیده خون آلود اما
حالتی دیدم که بر خود حالتی دیگر گرفتم
اُم لیلا رعشه بر اندام دیدم اوفتاده
گفت من این رعشه از داغ علی اکبر گرفتم
نا گه از بالای نی فرمود شاه تشنه کامان
سر به راه دوست دادم زندگی از سر گرفتم
اکبرم کشتند و عون و جعفر وعباس و قاسم
تا خودم از تشنگی آب از دم خنجر گرفتم
گفت ساعی زین مصیبت از در دربار جانان
حظّ آزادی برای اکبر و اصغر گرفت
🔸شاعر:
#مرشد_چلویی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_زمان #آدینه
#مناجات_امام_زمان
#السلام_علیڪ_یابقیة_الله
#سلام_برقطب_عالم_امڪان
راز دل افشا کنم در میکده
عقده ها دارم میان بتکده
در پی زیبا رخ شهزاده ام
سجده بر خاک زمین بنهاده ام
چشم هجران مرا روشن نما
با قدومت خانه را گلشن نما
با دو چشم مست خود دل می بری
کشتی غم را به ساحل می بری
در بیابان در پی آئینه ام
واژه ای باشد میان سینه ام
لاله ام وصف خودش آغاز کرد
همچو بلبل نغمه اش را ساز کرد
گفته من زیباترین آلاله ام
بهترین واژه برای لاله ام
نام من دل می برد از عاشقان
نور من باشد میان کهکشان
موی من تفسیری از شبها بود
روزها از روی من پیدا بود
هر ملک بر صورت من خنده کرد
نام من افلاکیان را زنده کرد
نام من بر روی لبهای همه
مهدیم من یادگار فاطمه
مهدیم من مونس و دلدار تو
در پریشانی منم غمخوار تو
مستم از آن جرعه باقی عشق
مهدیا ای آخرین ساقی عشق
بر تمام دیده گان گشتم نهان
ابن زهرا هستم ای اهل جهان
پشت ابری روی من باشد نهان
سرخی مغرب منم ای عاشقان
دیده ام من روی سائل را سیاه
دیده ام من نوکرم را در گناه
دیده ام من در گناهی غوطه ور
می شود در تو گناهان شعله ور
گریه ها کردم برای شیعیان
من دعا کردم برای عاصیان
دین خود را بر عدویت باختی
دیده ای رویم ولی نشناختی
بارها کردم سلامت یار ما
با خودت گفتی که بود این آشنا
نام من دیگر برایت مرده است
مال دنیا روح دین را برده است
بس کنم صحبت ز کار پست تو
گیرم ای عاشق دوباره دست تو
لیک با من همسفر شو آشنا
تا زخود گویم برایت قصه ها
نام زهرا مایه جان و تن است ذوالفقار مرتضا پیش من است
مهدیم من مونس بیچاره ها
مهدیم من وارث گوشواره ها
پیش من شمشیر جدم حیدر است در دو دستم گوشواره مادر است
وارث باغ فدک هستم ولی
غصه ها دارم به آوای علی
ناله دار کوچه این جان و تن است هیزم خصم علی پیش من است
در شب میلاد من مستی نما
بین این سفره بیا دستی نما
عیدیت را بر گدا مهدی بده
راهیم بنما بسوی میکده
شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
.
#امام_زمان_ارواحنا_فداه
به دلم دیدنت برات شده، به خدا صبح و شام منتظرم
همه ي روزها ولي به خصوص، آخر هفته هام منتظرم
نه شبيهم به هر مسلماني، نه نماز درست و درماني...
چه بگويم خودت كه مي داني، من چه اندازه خام منتظرم
منبرت جاي خطبه خوانی هاست، چقدر جمعه ها برو و بياست
سر سجّاده ها شلوغ رياست، من در اين ازدحام منتظرم
ندبه خوان هاي خوش صدا جمعند، همه ي كلّه گنده ها جمعند
انتظار خواص، اين جوري ست، من شبيه عوام منتظرم
جیب ها جیره خوار سُبحه شده، لقمه ها لقمه های شُبهه شده
انتظارت حلال بعضی ها، لب بیت الحرام منتظرم
تو كجا؟ من كجا؟ چقدر سراب؟ ساقي سال هاي قحط شراب
من ولي با همين وجود خراب، دست در دست جام منتظرم
زود تا محتسب خبر نشده، ریشه ی تاک ها تبر نشده
کار من تا خراب تر نشده، تا همین جا تمام، منتظرم
بي جواب از تو بر نمي گردد، گريه های سلام هيچ كسي
السّلام عليك يا موعود، - وَ عليك السّلام منتظرم
#علی_فردوسی
#امام_زمان
.
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
.
#امام_زمان
#سلام_علی_آل_یاسین
مهدیا! بوی ظهورت بر دل و جان می رسد
انتظارِ سینه سوزت کی به پایان می رسد؟
کوچه های شهر را با اشکِ خوبان شسته ایم
چشم در راهیم، آن جانانه جانان می رسد
کوچه های شهرِ ما بوی غریبی می دهد
کی گلِ زیبای نرگس از گلستان می رسد
گر چه می سوزد صدایم در شرارِ بی کسی
بر شبِ دلگیرِ ما آن نورِ تابان می رسد
گر چه ماییم و غبارِ سال و ماهِ انتظار
بر کویرِ سینه ی ما بوی باران می رسد
سینه ای داریم از سوزِ فراقش سوخته
آن چراغِ آرزو ماهِ شبستان می رسد
می رسد آن کو دلش آیینه ی رازِ خداست
با لبی سرشار از آوای قرآن می رسد
صبرِ ما آخر رسید ای حجت ابنِ العسکری
انتظارت در کدامین جمعه پایان می رسد؟!
#هستی_محرابی
.
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_زمان #مناجات_امام_زمان #آدینه
دوباره کاش به قلبم کمی امید بیاید
ثمر به شاخ و بَرِ اين درخت بید بیاد
نشسته ایم و فقط سینه میزنیم برایش
نشسته ایم ... هزاران اگر یزید بیاید
نشسته ایم و دعا میکنیم این همه آدم
دوباره مثل حسینی مگر پدید بیاید
کلید قفل جهان است آنکه رفته از اینجا
برای مهدی زهرا دعا کنید بیاید ...
دلم به سوی حریمش پریده جمعه به جمعه
سیاه رفته دعا کرده رو سفید بیاید
.
خوشا دمی که "سر" از تن جدا بماند و بهتر
خوشا دمی که تن از معرکه شهید بیاید
🔸شاعر:
#حمیدرضا_محسنات
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بیامد جمعه و بس بی قرارم
بیامد جمعه و در انتظارم
بیامد جمعه و من یا علی گو:
به یاد رعد و برق ذوالفقارم
میان ورطهء دنیا سوران
به دنبال امیر تکسوارم
چه بیزارم ز زردی و خزانی
هلاک سبزی و ابر بهارم
دلم پر می کشد سوی گلستان
نمی ماند به زندان و حصارم
گرفته راه دشت و کوه و صحرا
مرا گوید که: ازتن در فرارم
به راه کوی لیلی بار بسته
چو مجنون است و گوید: استوارم
خدایا! مهربانی با دلم کن
که او را بر خدایش می سپارم
بده دست دلم بر دست ارباب
که جز تو ربّ الاَربابی ندارم
بده او را تو از صاحب نشانی
که دل رفت و به درد او دچارم
ز دست دیده و دل، هردو فریاد
دلی رفت و به دیده اشکبارم
هزاران جمعه بگذشت ز هجرش
غزلخوان گلی، چون صد هزارم
"حمید" از این غزل بسیار دارد
که می گوید مددکاری ندارم؟
"بیا، ای روح و جان این غزلها!"
دمی بنشین به دلداری کنارم ...
شاعر آئینی کربلایی حمید رضا کسرائی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
nohenab-درد-دل-کربلا(1).mp3
2.01M
#کربلا_نرفته_ها😔😭😭
اینو از دست ندن
بهت نمیاد منو راهم ندی
صدات کنم ولی جوابمو ندی😭😭😭😭
نکنه یه شب بین نوکرات بهم بگی برو تو نوکر بدی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
دردا که گشت با من، بیگانه یار جانی
با دست خود مرا کُشت، لب تشنه در جوانی
من از نفس فتادم، بر خاک رخ نهادم
او می زند به مرگم، لبخند شادمانی
ای بلبلان بنالید، ای لاله ها بریزید
شد باغبان دل را گلزار جان خزانی
غم ها به دل نهفتم، دردم به کس نگفتم
بردم به گور با خود، صد غصه نهانی
لب تشنه ام ثوابی، ای امّ فضل آبی
بالله این نباشد، پاداش مهربانی
بر دیده ام ستاره، در سینه ام شراره
با قلب پاره پاره، رفتم ز دار فانی
عمرم چو عمر یک آه، کوتاه بود، کوتاه
شد اول حیاتم پایان زندگانی
دردا که رفتم از حال از بس زدم پر و بال
در لانه اوفتادم از فرط ناتوانی
گویید تشنه جان داد، خاموش شد ز فریاد
از این غریب تنها، پرسند اگر نشانی
جانم به لب رسیده "میثم" بگو که دیده؟
مرغی به لانه این سان، افتد ز نغمه خوانی.
#امام_جواد
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
بسم ربّ العشق ، عشق بین زهرا و علی
بسم ربّ النّور ، نور عین زهرا و علی
این یکی تفسیر کوثر ، مادر هر دو جهان
آن یکی ساقی کوثر ، حضرت شاه شهان
این یکی خیرالنسا ، ناموس حیِّ سرمد است
آن یکی زایشگهش کعبه ، وصیّ احمد است
این یکی زهرای اطهر ، دخت ام المومنین
آن یکی حبل المتین ، یعسوب دین ، عین الیقین
علت خلق جهانند این دو فرد بی نظیر
حیدر کرار و زهرا ، این دو انسان کبیر
چشم یک دنیا شده حیران و سرگردانشان
جمله ی جانها فدای لؤلؤ و مرجانشان
این یکی نامش حسن نام آور جنگ جمل
آن یکی نامش حسین است آن شهید بی مَثَل
نور می بارد از افلاک و زمین رنگین شده
در جهان غوغا شده عرش خدا زرین شده
در مدینه عطر بی پایان عنبر آمده
بابت تبریک بر بیت پیمبر آمده
ازدواج این دو خورشید جهان فرخنده باد
یا علی یا فاطمه ! پیوندتان فرخنده باد
🔸شاعر:
#علی_ساعتچی
__________________________
هدایت شده از کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
فرشتگان خدایی به عرش رحمانی
همه به حال شعف در پی چراغانی
به کف زنی شده مشغول بهر پیوندی
و می کنند به سوی زمین گل افشانی
در آسمان مدینه زنند بال و پری
به دور خانه طاها، حبیب ربانی
به روز اول ماهی که هست ذی الحجه
مدینه گشت مهیا برای مهمانی
مدینه غرق سرور است بهر پیوندی
میان دو گل خلقت کمال انسانی
یکی بود گل دردانه رسول خدا
یکی بود علی، آن شهریار ایمانی
بخواند خطبه پیمبر برای این پیوند
و دست به دست بداده، دو یار جانانی
بسی رضایت پروردگار حاصل شد
ز ازدواج پر از سادگی و آسانی
ز وصلتی که شود در تمامی اعصار
نمونه ای ز بهین شیوه مسلمانی
الا تو حضرت صاحب، عطا نما صله ای
به شاعری که کند اینچنین ثناخوانی
🔸شاعر:
#اسماعیل_تقوایی
351898274_865531073_412203520.mp3
575.2K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#سرود #ازدواج #حضرت زهرا (س) و #امیر المومنین
ازدواج علی و زهرا مبارکه گل خنده به روی لبها مبارکه
تهنیت یا محمد...
نور ، از عرشِ خدا شد ، راهی سوی دل
گل ، در جلوه گری شد از این دو خجل
جشن وصالِ دو گل مصطفی مبارک
سرور قلب دو عزیز خدا مبارک
یا فاطمه یاعلی مرتضی مبارک
سلام خدا بر علی و بر زهرا...
*غرق شور است ، در دل هر بنده ی خدا
باران گل ، آمده از عرش کبریا
تهنیت یا محمد...
چون زیبایی گلی شد ، دل آرا علی
گل بانگ فاطمه شد ، ذکر یا علی
عروسی مادر اولیا مبارک
عروسیِ بضعه ی مصطفی مبارک
شده زهرا ، همسر مرتضی مبارک
سلام خدا بر علی و زهرا
*از لطف حق محشری از کرم به پا شد
شب زفاف ، شب احسان بر گدا شد
جانِ طاها ، یا زهرا
تو آمدی شوی بر امر حق رضا
ای دریای کمال ای یار مرتضی
شور شعف ، بر لب عاشقان مبارک
تبارک بر ، مصحف روح وجان مبارک
یا زهرا و یا علی جشنتان مبارک
سلام خدا بر علی و بر زهرا....
💓💓💓💓💓💓💓💓💓
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ازدواج_امام_علی_ع_و_حضرت_زهرا_س
سرود ازدواج حضرت علی (ع)وحضرت زهرا (س) -(ماه ذیحجه گشته آغاز )
سرود ازدواج حضرت
زهرا(س)وحضرت علی(ع)
همراه با سبک
ماه ذیحجه گشته آغاز
مرغ دل اومده در پرواز
رفته تا خونه ی پیغمبر
تا که شادیشو کنه ابراز
شب پیوند علی وزهرا /به عرش اعلا جشن وطرب برپاست
به خنده بازه، رخ پیغمبر/ دلش شاد ازین عروسی زیباست
(علی یا حیدرعلی یاحیدر مبارک باشه وصلت با کوثر)۲
______________
چراغونه تموم افلاک
برا این عروسی زیبا
توی شهر مدینه گشته
مجلس جشن وطرب بر پا
دلا آباده،پیمبر شاده/چرا،چون زهرا دل به علی داده
می ریزه از شوق،بارون چشماش/دعا گوی این عروس وداماده
علی یا حیدر....
______________
با وصال فاطمه حیدر
می گیره معنا دیگه کوثر
فراوون میشه توی دنیا
گلایی زنسل پیغمبر
زنور حیدر زنور زهرا/میشه نورانی ز نور حق دنیا
شیعه دلشاده زغم آزاده/می گیره ذکر علی علی مولا
علی یا حیدر......
_____________-
فخر ماباشه تواین دنیا
نوکری حیدر وزهرا
الهی که دشمن اونها
هرجا که باشه بشه رسوا
غدیری هستیم علی مولامون /اسیر عشق حیدره دلهامون
ظهور آخر گل زهرایی/میشه دارو بر تموم دردامون
علی یا حیدر....
شاعر: #اسماعیل_تقوایی
4_5965223465450473854.mp3
453.2K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ازدواج_امام_علی_ع_و_حضرت_زهرا_س
ازدواج حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) -( امشب شب ساغر زدن با ساقی کوثر شده )
امشب شب ساغر زدن با ساقی کوثر شده
امشب عروس آسمان خاک در حیدر شده
امشب علی محو رخ صدیقه اطهر شده
امشب به بیت فاطمه غلمان ثنا گستر شده
امشب شب آمرزش خلق از سوی داور شده
زیرا امیر المومنین داماد پیغمبر شده
جن و بشر و حور و ملک گویند امشب با علی
دامادیت ، دامادیت ، بادا مبارک یا علی
مهر و مه اینجا اختری ، گردون هلالی میکند
یا آسمان با اختران بذل لئالی می کند
دل در سرای فاطمه سیر خیالی میکند
طوطی جان در بزم او شیرین مقالی می کند
روح الامین مداحی مولی الموالی میکند
حور و ملک را با دمش حالی به حالی میکند
ریزد چو باران از سما آیات رحمت بر زمین
در مجلس دامادی مولا امیر المومنین
جبریل نازل از سما گردیده بر فخر بشر
آورده پیغام از خدا کی بهترین پیغامبر
ما از ازل این عقد را بستیم در لوح قدر
تو در زمین این خطبه را انشاد کن بار دگر
گیتی ز انجم پر شد با وصل این شمس و قمر
او مادر است و این بود بر یازده مولا پدر
این وصل ، وصل کوثر و ساقی کوثر میشود
این عقد ، عقد حیدر و زهرای اطهر میشود
وصل دو دریا حاصلش دولولوی مرجان شود
کز هر دو تا شام ابد روشن چراغ جان شود
بر پای آن در راه این جان جهان قربان شود
او دین ز صلحش زنده و این کشته قرآن شود
مرجان حسن کز حسن او جان مشعل تابان شود
لولو حسین است و از او دل شعله سوزان شود
مرجان که دیده آنچنان لولو که دیده اینچنین
آدم گدای کوی او عالم فدای روی این
ای فاطمه بنت اسد ناموس حی ذوالمنن
امشب عروس خویش را بنگر کنار بوالحسن
بر روی حیدر خنده کن بر دست زهرا بوسه زن
بنشین و بنشانش ببر مانند جان خویشتن
گردیده در بیت الولاماه رخش پرتو فکن
گوش خدا یعنی علی تا بشنود از او سخن
تهلیل گو ، تقدیس کن تسبیح خوان دل باخته
در سر به شوق فاطمه شوری دگر انداخته
امشب خدیجه در جنان لبخند دیگر می زند
روحش بشوق دیدن داماد خود پر می زند
در خانه شیر خدا با مصطفی سر می زند
گه بوسه بر دست علی ساقی کوثر می زند
گه خنده بر ماه رخ زهرای اطهر می زند
گاهی تبسم بر گل روی پیمبر می زند
ارواح پاک انبیا دور سرای فاطمه
خوانند از بهر علی مدح و ثنای فاطمه
آدم ستاده بر در بیت امیر المومنین
خواند ثنای فاطمه با نوح شیخ المرسلین
خنجر بکف دارد خلیل ان شاهد شور آفرین
تا از ذبیحش شر برد در مقدم آن نازنین
استاده موسی روی پا افتاده عیسی بر زمین
داود مداحی کند با نغمه های دل نشین
یوسف به حسن دلربا خدمتگذاری می کند
یعقوب با ذکر علی شب زنده داری می کند
می خواست تا آید عروس آن شب به بیت شوهرش
پر شد ز افواج ملک هم ایمنش هم ایسرش
جبریل از پیشش رود و میکال از پشت سرش
پا در رکاب ناقه و جا در دل پیغمبرش
رضوان شده جاروب کش با زلف خود در معبرش
سبحانه سبحانه خالی است جای مادرش
حیدر به شوق مقدمش دل بیقراری می کند
استاده در پشت در و لحظه شماری می کند
بگرفت دست مرتضی تا پرده از رخسار او
نقش تبسم شد عیان از لعل گوهر بار او
یار دو عالم را ببین گردیده زهرا یار او
غم خوار عالم را نگر شد فاطمه غم خوار او
افکنده چشمی جانب بیت و در و دیوار او
یاد آمد از حرق در و از قصه ایثار او
گردید دور مرتضی آهسته گفتا با علی
من آمدم تا جان خود سازم فدایت یا علی
در حجله بنهادند پا آن دخت عم این ابن عم
آن روح از سر تا بپا این جان از سر تا قدم
آن وحی را خیر تاکلام این بیت را صاحب حرم
بنهاد دست هر دو را ختم رسل در دست هم
گفتا بزهرا کاین علی شوی تو باشد دخترم
گر او شود از تو رضا راضیست حی ذوالکرم
پس با علی گفتا علی انسیه الحور است این
سر خدا ، روح نبی ناموس تو زهراست این
امشب امانت میدهم من بر تو جان خویش را
بگذاشتم در دست تو روح و روان خویش را
روح و روان خویش ر ا تاب و توان خویش را
پاینده میبینم د راو ، نام و نشان خویش را
در دامن او یافتم من دودمان خویش را
چون جان نگهدای علی ، جان جهان خویش را
هرکس بیازارد و را خسته دل زار مرا
آنکس که آزارد مرا آزرده دادار مرا
ای بوده پیش از پیشتر ناموس داور فاطمه
ای مدحت از سوی خدا تطهیر و کوثر فاطمه
ای دست بوست مصطفی ای کفو حیدر فاطمه
ای زینب کبری تو را پاکیزه دختر فاطمه
ای بر حسین بن علی آزاده مادر فاطمه
ای یازده فرزند تو بر خلق رهبر فاطمه
در شام قدر وصل تو روشن دل عالم شده
مدح تو ذکر علی شیرینی میثم شده
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
جهان برای شکوفا شدن مهیا بود
و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود
که دست فاطمه در درست های مولا بود
به اعتقاد من اصلا غدیر اینجا بود
پدر به فاطمه رو کرد ، اینچنین فرمود
دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود
قرار شد که شما بی قرار هم باشید
جهان دچار شما شد دچار هم باشید
تمام عمر دمادم کنار هم باشید
و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید
دعای من همه این بوده تا به هم برسید
که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید
نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم
خدا نکرده اگر زخم بود مرهم هم
صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم
چرا که قبله ی من هم علیست فاطمه هم
و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد
نوشته ام که سفارش نه بلکه خواهش کرد
همیشه نام علی را امام بگذارید
به خانواده ی من احترام بگذارید
برای فاطمه سنگ تمام بگذارید
و روی زخم دلش التیام بگذارید
جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت
بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت
شنیده می شود از آسمان صدایی كه...
كشیده شعر مرا باز هم به جایی كه ...
نبود هیچ كسی جز خدا،خدایی كه...
نوشت نام تو را ،نام اشنایی كه
پس از نوشتن آن آسمان تبسم كرد
و از شنیدنش افلاك دست و پا گم كرد
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الكن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تكلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل قصیده ی نابی که در ازل گفته است
نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درك خاك مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد
پدر همیشه كنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت
چرا كه روی زمین واژه ی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف این چنینی نیست
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست
خدا فراتر از این واژه ها كشیده تو را
گمان كنم كه تورا، اصلا آفریده تو را
كه گرد چادر تو آسمان طواف كند
و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف كند
ملك ببیند وآنگاه اعتراف كند
كه این شكوه جهان را پر از عفاف كند
كتاب زندگی ات را مرور باید كرد
مرور كوثر و تطهیرو نور باید كرد
در آن زمان كه دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاكم التكاثر بود
درون خانه ی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود
بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است
به حكم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشك علی ساختی، به نان علی
از آسمان نگاهت ستاره می خواهم
اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم
به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
كنار شعر دو ركعت نشسته بنویسم
شكسته آمده ام تا شكسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری كن و اینبار هم اجازه بده
به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم كه هنوز است بی قرار توایم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
كنار حضرت معصومه در كنار توایم
فضای سینه پر از عشق بی كرانهء توست
كرم نما و فرود آ كه خانه خانهء توست
سید حمیدرضا برقعی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا
#زیارت_مخصوصه
هر کس رسید پای ضریحت شفا گرفت
راه عروج تا ملکوت سما گرفت
بیگانه کن مرا زخودم غرق خود نما
تا آن که جار زنند مریضی شفا گرفت
صحن عتیق تو شده دارالشفای خلق
هر کس شفا گرفت ز دست شما گرفت
حاجت گرفته سائلت اما نمی رود
از بس که از کنار تو ماندن بها گرفت
از درگه شما به خداوند می رسیم
بی تو نمی شود که سراغ از خدا گرفت
حج و منا و سعی و صفایم فقط تویی
قلبم مقابل حرم تو صفا گرفت
هر کس رسید کرب و بلا، سامرا، نجف
برگ براتش از علی موسی الرضا گرفت
هر مستمند در حرمت جزو اغنیاست
هر بی نوا کنار ضریحت نوا گرفت:
"عبد ذلیل را تو مران ایها الرئوف
از غم بیا مرا برهان ایها الرئوف"
مجتبی قاسمی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا
#زیارت_مخصوصه
عاشق کوچک ترین کوره دهاتِ مشهدم
کیش مال دیگران! عمریست ماتِ مشهدم
یک حرم دارد طلا، آیینه باران، غرقِ نور
تا قیامت محو موصوف و صفات مشهدم
بیقرار روضه خوانی های صحن کوثر و
عاشق جشن و سرور و سور و ساتِ مشهدم
کاملا زائر مدار است و کرَم خیز است و من؛
سالیانی هست محوِ خُلقیات مشهدم
حسرت پابوس دارم ای اجل مهلت بده
جرعه جرعه تشنهٔ آب فرات مشهدم
شخص ِ میکاییل بی منّت تبرّک برده است
بارها از زعفران و از نبات مشهدم
صبح جمعه، غرقِ «ندبه» کنج صحن انقلاب
عصر جمعه عاشقِ بغضِ «سمات» مشهدم
از کجا باید بگیرم؟! کربلایم پیشکش ...
چند وقتی هست که گیرِ برات مشهدم!
مرضیه عاطفی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا
#زیارت_مخصوصه
بس که پر کرده فضای صحن را فرياد ها
نيست پيدا در حريمت های و هوی باد ها
کوربيناشد، فلج پا شد،گداروزی گرفت
پشت هم رخ می دهد اينجا از اين رخداد ها
جمله ای تکرار شد ، هرصحن را پرکرده است:
«کار من با گوشه ی چشم تو راه افتاد» ها
می شود حس کرد از فيروزه کاری های صحن
حسرت ديوار ها را بر دل شمشاد ها
از شفای درد پشت پنجره فهميده أم
نرم شد از اشک زائرها دل فولاد ها
دختری آمدبه گوهرشاد ، گوهرشاد شد
ياعلی موسی الرضا گفتند گوهرشاد ها
ضامن آهوشدی ، صياد آهو را رهاند
شک نمی کردند در خوش قولی أت صيّاد ها
شاعری پرسيد:من هم سهم دارم در حرم؟
پاسخش را داد آقا با حسن خوشزاد ها
هرکسی دعبل نخواهد شد ولی اين شعر هم
می تواند حک کند نام مرا در ياد ها
پايتخت کشور دلهاست شهر مشهد و
مانده حسرت در دل تهران و عشق آباد ها
مجتبی خرسندی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا
#زیارت_مخصوصه
هرچند که در شهر تو بازار زیاد است
باید برسم زود، خریدار زیاد است
من دربهدر پنجره فولادم و دیریست
بین من و آن پنجره دیوار زیاد است
آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست
آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است
پاییز رسیدم به حرم، با همه گفتم
اینجا چقدر چادر گل دار زیاد است
با بار گناه آمدهام مثل همیشه
با بار گناه آمدم این بار زیاد است
گندم به کبوتر بدهم، شعر بگویم
آخر چه کنم در حرمت؟ کار زیاد است
نوروز به نوروز، محرم به محرم
سرمست زیاد است، عزادار زیاد است
هر گوشه ایران حرم توست که با تو
همسایه دیوار به دیوار زیاد است
از دور سلامی تو و از دور جوابی
این فاصله انگار نه انگار زیاد است
آن شب که به رؤیای من افتاد مسیرت
دیدم چقدر لذت دیدار زیاد است
در خواب، سر سفره اطعام تو گفتی
هر قدر که میخواهی بردار، زیاد است
علیرضا قنبری
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا
#زیارت_مخصوصه
روسیاهم بی پناهم آه اینجا رو زدم
نام زیبای تو را من جار از هر سو زدم
ساعت ه هشت این دلم در ساحت سبز حرم
...پرسه می زد که میان صحن تو زانو زدم
عطر زیبای حرم تا بر مشام من رسید
طعنه بر عطر گلاب و عنبر و شب بو زدم
صاحب عالم ولیّ نعمت مایی رضا ع
خوب می دانی چرا من ناله ی "اشکوا.."زدم
هوهوی نقاره خانه از حرم دل می برد
تاشنیدم مست گشتم نغمه ی "یاهو" زدم
تا برادر دست ما گیرد به حق خواهرش
حرف از لطف "کریمه" حرف از "بانو"زدم
خواب دیدم مثل خدّام حرم در بین صحن
"آمدم ای شاه"را هِی خواندم و جارو زدم
حاجت من هم ضمانت شد همین که لحظه ای
رو به سلطان خراسان "ضامن آهو"زدم
می رسد لطف تو آقاجان به این زائر زیااااد
تا که وارد می شود از گوشه ی "باب الجواد"
اسماعیل شبرنگ
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت ایام #زیارت_مخصوصه
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#سیدپوریا_هاشمی
کم کم مسافران سحر را خبر کنید
باذکر یا حسین به مشهد سفر کنید
خودرا میان صحن رضا دربه در کنید
شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید
داریم اهل رحمت مخصوصه میشویم
آماده زیارت مخصوصه میشویم
باید تمام همت خورا به کار بست
حالا که بار عام شده کوله بار بست
یا جبر عشق در بروی اختیار بست
دل را به حلقه های ضریح نگار بست
در طوس برگزار شده اعتکاف ما
صد حجِ واجب است ثواب طواف ما
شکرخدا که از فقراییم تا ابد
از حاجیان کوی رضاییم تا ابد
پیش رضا کنار خداییم تاابد
ما راهیان کرببلاییم تا ابد
در صحن کهنه بود که تأیید ما رسید
آقا نگاه کرد و روادید ما رسید
ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن
دل را بیا به جادهی مشهد روانه کن
یک گوشه ای ز صحن رضا آشیانه کن
پیش کریم نوکری عاشقانه کن
آنجا برات کرببلا زود میرسد
هی خون دل نخور بخدا زود میرسد
آقا خودش غریب و به فکر غریب هاست
مرثیه خوان روضه یابن شبیب هاست
هرشب دلش شکستهی شیب الخضیب هاست
آزرده از مزاحمت نانجیب هاست
یک عمه بود و لشگر اوباش بی حیا
عالم فدای شیرزن دشت کربلا
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
باید برای از تو سرودن وضو گرفت
یک گوشه ای نشست و به لب ذکر هو گرفت
با پای دل مسافر صحن عتیق شد
آنجا ز دست ساقی کوثر سبو گرفت
ایوان طلا و پنجره فولاد و گنبد است
عکسی که قاب چشم من از روبرو گرفت
چشمم که از فراق تو بی نور گشته بود
وقتی که بر ضریح تو افتاد سو گرفت
دادم سلام و از تو جوابی رسیده است
دل لذتی عجیب از این گفتگو گرفت
باز این گدای خسته و بی آبروی شهر
از برکت زیارت تو آبرو گرفت
دل از کنار پنجره ها پا نمی شود
مثل کبوتری که به بام تو خو گرفت
شمس الشموس عالم امکان جمال توست
خورشید تا جمال تو را دید ، رو گرفت
وقتی که گفته ای " وانا من شروطها "
باید هزار نکته از آن ، مو به مو گرفت
از هرچه بگذرم سخن دوست خوشتر است
شعرم به سمت کرببلا سمت و سو گرفت
تنگ غروب و تشنه لبی بین قتلگاه
از عطر سیب لِه شده ، گودال بو گرفت
یا ایها الرئوف براتم نمی دهی؟
از این غم فراق نجاتم نمی دهی؟
شاعر: #محمود_مربوبی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
یک سلام از ما جواب از سمت مرقد با شما
فطرس نامه بر تهران به مشهد با شما
باز هم میل زیارت کرده ایم از راه دور
نیت از ما، قصد از ما، رفت و آمد با شما
ما کبوترهای بی بالیم اما آمدیم
لذت پرواز در اطراف گنبد با شما
نمره ی ما صفر شد از بیست اما در عوض
زندگی ما همه از صفر تا صد با شما
خطّه ی ما تشنه ی آب حیات و نور بود
خشکسال خاکمان اما سر آمد با شما
این دیار، این سرزمین، این زادگاه، این مرز و بوم
برکتش از توست «یا من یکشفُ کلَّ الهُموم»
سرپناه نا امیدان مأمن مأیوس ها
ایستگاه آخرِ ای کاش ها، افسوس ها
گرم در رویای صحن و گنبد و گلدسته هاست
زائر دلخسته و بی خواب از کابوس ها
نور گیرد ماه، تا شب های جمعه در حرم
می طراود نغمه ی یا نور و یا قدوس ها
می رسند از راه زائرها، ملائک گردشان
فرش زیر پایشان هم شه پَر طاووس ها
در ازای قطره هایی اشک با خود می برند
از اجابت، از کرم، از لطف... اقیانوس ها
هر که صید توست دیگر در قفس محبوس نیست
در گل ایرانیان خاکی بغیر از طوس نیست
من اگر از دست خود آزاد باشم بهتر است
طائر پر بستهی صیاد باشم بهتر است
زاده ی هر جای این دنیا که باشم خوب نیست
از اهالی رضا آباد باشم بهتر است
هرکه کنج دنج خود را در حرم دارد ولی
من اگر در صحن گوهرشاد باشم بهتر است
راستی با خود مریضی لاعلاج آورده ام
پس کنار پنجره فولاد باشم بهتر است
عقده ی کورم به لبخند ملیحت باز شد
دست های بسته ام پای ضریحت باز شد
عاقبت یا ساکن خاک خراسان می شوم
یا شهید جاده ی مشهد به تهران می شوم
زاغکی زشتم ولی نزد تو چشمم روشن است
یا کبوتر یا که آهو یا که انسان می شوم
در زیارت ها سرم پایین تر از قبل است و من
پشت ابر گریه ها از شرم پنهان می شوم
بازدید هرکه هربار آمده پس می دهی
و من از کم آمدن هایم پشیمان می شوم
خواب دیدم در حریمت شعرخوانی می کنم
روزی آخر شاعر دربار سلطان می شوم
پاسخ این خواهشم در بند امضای شماست
الغرض یک حرف دارم باتو آن هم کربلاست
شاعر: #محمدعلی_بیابانی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
▪️زمزمه شهادت امام جواد(ع)▪️
دست یارم گوشه ء حجره اسيرم
لحظه ءآخره و دارم میمیرم
تنها آرزوم اینه یه بار دیگه
که بابام بیاد اونو بغل بگیرم
صورتم و روی زمین می کشم از درد و بلا
لخته خون آورد رو لبم شراره ءزهر جفا
بابا بیا بابا بیا ۲
جون اومده روی لبام
بند اومده دیگه صدام
غریبم و بی آشنام
بابا بیا بابا بیا
یکی نیست گریه کنه برا جوونیم
برای جوونی ه رو به خزونیم
کنیزا بالا سرم دارن میرقصن
میزنن کف واسه حال پریشونیم
برا جوون مرگی من پاکوبی میکنن همه
واسه عزاداری فقط رسیده اینجافاطمه
با اشک و آه و زمزمه ۲
بادست پر ورم داره
سر منو برمیداره
به روی زانوش میزاره
بابا بیا بابا بیا
سوز تشنگی امون مو بریده
کار من به دست و پا زدن کشیده
همسرم بالا سرم داره می خنده
آب و رو خاک میریزه بمن نمیده
یه جورائی زنده شده یاد شهید کربلا
تو موج خون میکشید از تشنگی پنجه روخاکا
ای وای خدا۲
آبش دادن با نیزه ها
وقتی رو نیزه رفت بالا
هلهله کردن ناکسا
بابا بیا بابا بیا
اثر مجتبی صمدی شهاب
جهت استفاده ذاکرین اهل بیت علیهم السلام