هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🕯سبک زمینه یا شور حضرت زهرا سلام الله علیها طلیعه ایام فاطمیه ۱۴۰۰
#زمینه_ایام_فاطمیه
#شور_ایام_فاطمیه
#دوباره_فاطمیه_شد
بند🕯
دوباره فاطمیه شد
شد انگاری فصل خزون
میریزه اشک آسمون
روی زمین چه بی امون
دوباره فاطمیه شد
تا بزنه آتیش به جون
غمه یه مادر جوون
که شده قامتش کمون
شبای سوز و آهه،شبای فاطمیه
می سوزونه دلارو،نوای فاطمیه
شکرخدا که هستیم،گدای فاطمیه
همینو ممنونیم از،خدای فاطمیه
بند🕯🕯
عزای فاطمیه شد
میشکنه قامت فلک
میخوره مادری کتک
به خاطر غصب فدک
عزای فاطمیه شد
عزا گرفت خود خدا
یه مادری تو کوچه ها
میخوره سیلی از جفا
شبای رنج و درده،شبای فاطمیه
هوای جبهه داره،هوای فاطمیه
بده خدا به ما صبر،برای فاطمیه
خط مقدمه ماست،عزای فاطمیه
بند🕯🕯🕯
مسیر فاطمیه شد
خطه حمایت از ولی
راهه همون شهیده ای
که داده جون برا علی
مسیر فاطمیه شد
واسه ما درسه زندگی
هم از لحاظه سادگی
هم از لحاظه بندگی
ما دیدیم عزت و در،پناهه فاطمیه
عزیزه هر کی باشه،تو راهه فاطمیه
کاشکی مارو بدونن،مَحرمه فاطمیه
رو دوشمون بذارن،پرچمه فاطمیه
بند🕯🕯🕯🕯
محشر فاطمیه شد
چهل نفر شدن یه دست
با لگد یه مرد پست
پهلوی مادرم شکست
محشر فاطمیه شد
آتیشه فتنه شعله ور
سینهءسوخته شد سپر
میچکه خون از میخ در
زدن به یاسه حیدر،نامردا تازیونه
روی تنش گذاشتن،از کبودی نشونه
دست علی رو بستن،بردنش از تو خونه
مزد رسالتو داد،با کینه این زمونه
۱۴۰۰/۰۹/۰۶
🙏التماس دعای خیر
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
4_5787472438564493628.mp3
757.8K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
💠 سبک سرود ویژه میلادحضرت زینب سلامالله علیها 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ ابوالفضل جدیان⭐️
⭐️ مریم سادات میرصادقی⭐️
بارون رحمت از آسمونها میباره
مژده ی شادی رو واسه دلها میاره
باز بهاره باز بهاره باز بهاره
منم اون قطره ی تنها تو آغوش دریا
به جون خسته ی عالم تو هستی مسیحا
مث یک ماه درخشان میمونی تو شبها
تو شبها می مونی مث یک ماه درخشان
تو قرار دل بی تابی،گوهر نایابی ،خواهر اربابی،بی بی
تویی که زینت بابایی،وسعت دریایی،اسوه ی زیبایی،بی بی
یا بنت الفاطمه
چادر تو تا همیشه سر پناه عالمینه
نور تو از جنس نور پاک آقامون حسینه
سیدتی یا ۳
بنت الحیدر
بند دوم
کی جز تو میتونه ارباب و یاری کنه
لبخند و رو لبها ی حیدر جاری کنه
جاری کنه جاری کنه جاری کنه
توو بهشت آرزوها تو مثل یه حوری
میون خشکی صحرا تو دریای نوری
مث یه کوهه دل تو،که از بس صبوری
صبوری تو از بس،دل تو مثل یه کوهه
تموم آسمونا شاده،از غما آزاده ،شب شب میلاده ، بی بی
شب بارش بارونه،ملائکه حیرونه ،فاطمه خندونه،بی بی
یا بنت الفاطمه
کوچه های کهکشونی غرقه در نور وسروره
خونه ی زهرا وحیدر ،از قدمت غرق شوره
یا سیدتی یا 3
بنت الحیدر
بند سوم
چشمای زیباتو وقتی که وا میکنی
تو دنیا یکباره شادی بر پا میکنی
عشق منی عشق منی عشق منی
به غم عشق تو بانو همیشه اسیرم
برای حفظ حریمت الهی بمیرم
کاش بشه عیدیمو امشب من از تو بگیرم
بگیرم من از تو کاش بشه عیدی مو امشب
تویی که اسوه ی ایثاری،خواهر غمخواری،زینب کراری،بی بی
توی دل شب فانوسی،مثل اقیانوسی، با خدا مانوسی ،بی بی
الفاطمه
هر کجا نام تو باشه صحبت از ایثار وعشقه
پرچم اربابمونم سمت بانوی دمشقه
یا سیدتی یا3
بنت الحیدر
#سرود_98_میلاد_حضرت_زینب_س
سبک: #ابوالفضل_جدیان
شعر: خانم #مریم_سادات_میرصادقی
💠 سبک سرود ولادت حضرت زینب سلام الله علیها 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ حامد شریف و سجاد شرفخانے
بند اول
آسمونا پره نوره
بساط من جوره جوره
مِی می زنم هی پیاپی_شب شوره
آخه خدا به فاطمه دختر داده
یه آیه ی تازه به پیغمبر داده
سوره ی زینبی شده نازل امشب_روسجاده
دل من عاشق نگاه گیراشه
سر من تا ابد خاک کف پاشه
گل نگو زینت دامن باباشه
جان جانان زینب_جان زینب
بند دوم
شور و شعف شده بر پا
باز وسط عرش اعلی
عیدی میده به ملائک_خود زهرا
آخه خدا به فاطمه دختر داده
روی دومن مرتضی ماه افتاده
بارون اشک شوق زهرا می ریزه_رو سجاده
چقدر سجده ی شکر علی دیدنیه
پر قنداقه ی این شکوفه بوسیدنیه
عطر گلهای این خونه چه بوئیدنیه
جان جانان زینب_جان زینب
بند سوم
هر نفسش یا حسینه
آرومه تا با حسینه
تبسم روی لبهاش_یا حسینه
تو بغل داداش حسینش خندونه
وقتی بابا می گیردش روی شونه
صورت ماهش انگاری که خورشیده_آسمونه
گل لبخندش از فرشته ها دل می بره
به خدائیه خدا زینت دوش حیدره
بعد زهرا از همه زنای دنیا سرتره
جان جانان زینب_جان زینب
#سرود__میلاد_حضرت_زینب_س
#حامد_شریف
#سجاد_شرفخانی
4_5789724238378174826.mp3
495.5K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5789724238378174880.mp3
711K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
💠 سبک سرود شور ولادت حضرت زینب سلام الله علیها💠
بند اول
چقدر شور از چشای علی و آل علی می باره
صف کشیدن همه هستی برای بوسه به این گهواره
خیل ملک میخونه از تو آسمون یا زینب
فرشته ها گهوارشو میدن نشون یازینب
یازینب_ای جااااان
شکوفه می باره از آسمون امشب
حک شده ، رو قلبم یا حضرت زینب
*زینب بساط کاخ ستم رابه هم زده
زینب به رویِ قلّه يِ عصمت علم زده
زینب نگو بگو همه يِ هیبت علی
کفار را به خطبه چو تیغ دو دم زده*
مددی ای جان یا حضرت زینب
بند دوم
ملائک شاد و غزل خون چی شده دل پیمبر شاده
پیچیده تو عرش اعلی خدا به فاطمه دختر داده
جلوه ی اقتدار حیدر اومده ماشاالله
غرش ذوالفقار حیدر اومده ماشاالله
ماشاالله_ای جااااان
علی بندِ قنداقه رو میبنده
رو لبِ ثارالله گل لبخنده
روی سر ملایکه سر بند زینب است
با من بگو کجا که همانند زینب است
اصلا نگو ز عرش و بهشت برین حق
الحق بهشت یک گل لبخند زینب است
مددی ای جان یا حضرت زینب
*وامی از ترکیب بند شاعر ارجمند برادر #مهدی_نظری
#حامد_شریف
#سجاد_شرفخانی.
.
#حضرت_زهرا
بسم نور الله فی السماوات و الارضین
کسی که درد سوزانده دلش را
غریبه ریخت برهم منزلش را
بیا ای دل برای گریه امشب
بخوانیم اعتراف قاتلش را
معاویه نبودی چه خبر بود!
سر بیعت حکومت در خطر بود!
ازین سو کوه هیزم جمع میشد
ازان سو فاطمه در پشت در بود..
اراذل این شرایط را که دیدند
به سمت خانه ی حیدر دویدند
نصیحت کردن زهرا به هم خورد
میان صحبتش هو میکشیدند!
نفس میزد صدایش را شنیدم
علی را در احد یکباره دیدم
هزاران کینه در دل داشتم من
زدم با پا به در! نعره کشیدم
غرور چشم حیدر را شکستم
چنان محکم زدم در را شکستم
در خانه ز لولا تا جدا شد
زدم پهلوی کوثر را شکستم
در افتادو زمین افتاد زهرا
علی میزد فقط فریاد زهرا
همینکه ناله زد فضه خذینی
همه گفتند که جان داد زهرا
یکی آتش به کل باغ میزد
یکی بر قلب زینب داغ میزد
میان آن شلوغی ها مغیره
به دست فاطمه شلاق میزد...
کشیدم هر طرف شیرخدارا
زدم درآن میانه بچه هارا
تن زهرا به زیر دست و پا بود
علی انداخت بررویش عبا را
#سیدپوریاهاشمی
#فاطمیه
___________________________
.
.
#دوبیتی
#حضرت_زهرا
دریا ست نبی و گوهرش فاطمه است
یکتاست علی و همسرش فاطمه است
با آنکه پناهه همه خلقست حسین
او هم به پناه مادرش فاطمه است
*
خدایا گنج با گنجینه ام سوخت
میان شعله ها آیینه ام سوخت
چنان مسمار در قلبم فرو رفت
که محسن گفت مادر سینه ام سوخت
*
غم طفلی فراموشم نرفته
که بارغصه از دوشن نرفته
گذشته سالها از کوچه اما
صدای سیلی از گوشم نرفته
شاعر : حاج غلامرضا سازگار
#فاطمیه
.
.ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
مجتبی شکریان
گوش کن از دل افلاک خبر می آید
به سرِ اهل زمین دُرّ و گهر می آید
چه خبر هست؟ فرشته چقدر می آید
سوره صبر در آغوش سحر می آید
شد اجابت ز خدا باز دعای حیدر
فاطمه دختری آورده برای حیدر
دختری آمده تا همدم مادر باشد
دختری آمده تا حیدر حیدر باشد
خواهری آمده عشق دو برادر باشد
گوییا آمده یک برهه پیمبر باشد
عصمت و عفت و تقواش همه مادری است
به خداوند قسم لایق پیغمبری است
فاطمه محو گل روی درخشانش بود
مرتضی زمزمه میکرد و غزلخوانت بود
گرم بوسیدن پیشانی و چشمانت بود
احمد آنروز چه می دید که گریانت بود
احمد آنروز تجلی رسالت را دید
یا که ظرفیت تحویل امامت را دید؟
قلمی نیست که املا کند اوصاف تو را
دهنی نیست که انشاء کند الطاف تو را
یا که توصیف کند وسعت انصاف تو را
یا که تشریح کند قلهء اهداف تو را
عقل عاجز شد و از درک وجودت شد مات
به گل روی بهشتی تو بانو صلوات
بعد زهرا احدی مثل تو اکرام نشد
زنی اینگونه پیام آور اسلام نشد
طائر عقل کسی مَحرَمِ این بام نشد
دست در دست شدی گریه ات آرام نشد
دیدی از دور و برت عطر کسی می آید
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
چشم بر هم زدی و عشق مجسم آمد
بَه که بالای سرت خیر دو عالم آمد
اشک از گوشهء چشم همه آن دم آمد
کودکی سوی تو با دیدهء پر نَم آمد
گفت خوش آمدی ای نور دو عینم زینب
کمی آرام عزیزم که حسینم زینب
بانوی مُلک وجودی و وجودت خیر است
قلب تو وقف حسین است و جدا از غیر است
پیش تو عشق حسین ،اصل سلوک و سِیر است
سِیر تو کرب و بلا، کوفه و شام و دِیر است
آمدی تا که بفهمیم خدا یعنی چه
صابره بودن در کرب و بلا یعنی چه
ای که در عشق حسینی به دو عالم عَلَمی
کعبهء عشق برادر شدی و محترمی
مریم از جام حیای تو چشیده است نمی
نائب فاطمه، صدیقهء ثابت قدمی
کوفه و شام اسیر دَمِ زهرایی توست
مات و مبهوت سخنرانیِ مولایی توست
جای امثال شما در کُره خاکی نیست
چون زمین قابل این گوهر افلاکی نیست
گفتی ای درد بیا از تو مرا باکی نیست
داغها دیده ای اما لب تو شاکی نیست
چه عبارات عجیبی روی آن تَل گفتی
پیش آن پیکر صد چاک تَقَبَّل گفتی
آمدی جلوه کنی نام علی زنده شود
زن ندیده است کسی مثل تو رزمنده شود
در دل جهل زمان شمسهء تابنده شود
با زبان وقت بیان خنجر بُرّنده شود
روی نی گفت برادر همه جا در هر راه
طَیِّب الله به غوغای تو ماشاءالله
ای تمنای دل خون خدا یا زینب
در تو دیدند همه فاطمه را یا زینب
مرحمت کن به منِ بی سر و پا یا زینب
نشوم از سرِ کوی تو جدا یا زینب
نظری کن که در این خانه بمانم یک عمر
تا نفس هست فقط از تو بخوانم یک عمر
اشعار ولادت حضرت زینب
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
رضا رسول زاده
با درد آمَدیم و به دُنبالِ مَرهَمیم
کیسه به دوشِ کوچه ی این نَسلِ آدَمیم
ما را نوشته اند گِدایانِ اَهلِ بِیت
پس بی دلیل نیست که سُلطانِ عالَمیم
از لُطفِ مادری ست به ما راه داده اند
صَدشُکر دورِ سُفره ی مِهری فَراهَمیم
شیرینیِ مُحَبَّتِشان را چِشیده ایم
با اِذنِ فاطمه شُده سَلمان و مَحرَمیم
اینجا به یک نَفَس همه عیسی شَوَند و ما
عُمری نَفَس نَفَس زَده مُحتاجِ آن دَمیم
بِیتِ عَلی ست چِشمه ی تَسبیحِ داوَری
با این سَرا بِهِشت نَدارد بَرابَری
با جِلوه ی مُحَوِّلَ الاَحوالِ دیگری
امروز داشت بِیتِ عَلی حالِ دیگری
حالِ فِرِشته های خُداوند دیدنی ست
مَستانه می زنند پَر و بالِ دیگری
زَهرا؟ عَلی؟ نَبی؟ نه... خُدا نامِ او نَهاد
زِینب گرفت نام، به اِجلالِ دیگری
حَتّی به دیدنِ حَسَن اَشکَش اِدامه داشت
اِنگار چَشمِ اوست به دُنبالِ دیگری
تا گودیِ گَلوی حُسین را نِگاه کرد
پَر زَد دِلَش به مَنظرِ گودالِ دیگری
آیاتِ عاشقی ست که اِلهام می شود
با دیدنِ حُسینِ خود آرام می شود
مَعشوق و عاشِقند کُنون روبروی هم
هر دو شُدند مَستِ شَراب از سبوی هم
گنجینه های عَرش، سرازیر شد به خاک
تا وا شدند چَشمِ دو دلبر به روی هم
از دو بدن عُروج به یک روح می کنند
وقتی که می کِشند نَفَس از گَلوی هم
لَبخند می زنند، ولی گِریه می کنند
از حال می روند دَمادَم زِ بوی هم
باشند زیرِ سایه ی هَم تا که زِنده اند
دارند هَر دو دَر سَرِشان آرزوی هم
ما اِبتدا زِ کوثر و زَمزَم وُضو کنیم
از زِینب و حُسین، سِپَس گُفتگو کنیم
طوفان، ظهورِ زُلفِ پریشانِ زینب است
دریا، نَمادِ قَلبِ خُروشانِ زینب است
تاریخ و صَفحه های طَلاکوبِ آن هنوز
بَرجسته از دِرخششِ دورانِ زینب است
امروز اگر قیامِ حسینی نتیجه داد
مدیونِ خُطبه های درخشانِ زینب است
با صَبرِ او سِپاهِ مُخالف اَسیر شد
اَیّوب نیز واله و حِیرانِ زینب است
نامَش به دستِ مالکِ دوزَخ نِمی رسد
آن کَس که جُزوِ خِیلِ مُحِبّانِ زینب است
ما دوستدارِ زینبِ کُبرایِ حیدریم
ما خاکِ پایِ دُخترِ زَهرایِ حیدریم
بالَش شکست اگر، پَرِ خود را نگاه داشت
بالاتر از همه سَرِ خود را نگاه داشت
او هرچه غَم کشید نیُفتاد بَر زمین
تا نهضتِ بَرادرِ خود را نگاه داشت
چادُر به سَر، نِقاب به رُخ، تا زمانِ مَرگ
اِرثیه های مادَرِ خود را نگاه داشت
نامَحرمی نگاه به سویَش نِمی کند
هر بانویی که سَنگرِ خود را نگاه داشت
زینب همان کَسی ست که مانندِ فاطمه
آتش گرفت و مَعجرِ خود را نگاه داشت
بر دستِ غیر، رشته ی مَعجر نداده است
تا سوختن به پای حِجاب ایستاده است
ذکرِ عَلَی الدَّوامِ تو غیر از حسین نیست
سَر رشته ی کَلامِ تو غیر از حسین نیست
پیوند خورده اند به هم "زینب و حسین"
پس هم ردیفِ نامِ تو غیر از حسین نیست
حَتّی بهشت هم به همین نور روشن است
خورشیدِ روی بامِ تو غیر از حسین نیست
با نامِ دلبرت سُخَن آغاز می کنی
هَر صُبح، اَلسَّلامِ تو غیر از حسین نیست
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
در خُطبه ها پیامِ تو غیر از حسین نیست
دین جان گرفته است، به ایمانِ تو فقط
تکمیل شد، به موی پریشانِ تو فقط
عصمت تَنیده اَست به تارِ نِقابِ تو
عِفَّت بَها گرفته است زِ پودِ حجابِ تو
برداشتی، گذاشت زَمین هَرچه فاطمه
مانندِ مادرت شُده رنگ و لِعابِ تو
حفظِ قیامِ کرب و بلا با تو بود و بَس
اسلام بیمه شُد به تو و اِنقلابِ تو
حَتّی خیالِ هَمسُخَنی با تو کَس نَداشت
با بودنِ بَرادرِ عالیجِنابِ تو
وقتِ سَفَر غُرورِ تو بی پاسِبان نبود
عَبّاس بوده تا که بِگیرَد رِکابِ تو
یک روز هم رِسید که تو باوَرَت نبود
مَحرَم نَبود دورِ تو، آب آوَرَت نبود
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam