eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
68 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
شعله آه مرا هر دلی ادراک کند دود آن رخت عزا بر تن افلاک کند یوسفی بود مرا پیرهنی باقی ماند تا که تشریح غم سینه صد چاک کند جان اگر هم بدهم پیرهنش را ندهم کاش یارم به همین جامه مرا خاک کند دست از چاک گریبان نکشیدم بی او کاش دستش برسد اشک مرا پاک کند بی رمق خسته دویدیم به غارت نرویم صید را دیدن صیاد چه چالاک کند سر او را که شکستند شکستم من هم آیینه می شکند جامه اگر چاک کند خیزران بود و لب و آیه تطهیر شراب یاد آن مرثیه خون بر جگر تاک کند شاعر:
. [ ] ما اینجا و نداریم که شما اذیت نشید ..! پس کانال رو ، به دوستان‌تون معرفی کنید ❤️ ثوابش هم نصف نصف ! ☺️ @babollharam @babollharam @babollharam
سبک سنتی یا صاحب الزّمان هستی جان بر لب در دل داری داغ عمّه ات زینب صاحب عزایی امّا کجایی یا صاحب الزّمان آجرک الله..... 🌸🌸🌸🌸🌸 عمّه ات شد عمری مأنوس محنت از همان کودکی دیده جسارت دیده کوچه را با چشم دریا یا صاحب الزّمان آجرک الله..... 🌸🌸🌸🌸🌸 دیده در پشت در ، داغ مادر را دیده بین طناب ،دست حیدر را خانه ی مولا پر شد از اعدا یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 او دیده یک شکاف بر سر بابا هم در طشتی دیده خون حسن را محنت‌کشیده قدّش خمیده یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 او بوده شاهد داغ کربلا دیده مصائب روز عاشورا بر نیزه دیده رأس بریده یا صاحب الزّمان آجرک الله 🌸🌸🌸🌸🌸 دیده او عبا و جسم اکبر را دیده جراحت کام اصغر را بین دو دریا کشته شد سقّا یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 دیده برادر را در بین اعدا افتاده بی سر در گوشه ی صحرا شدصدپاره تن ندارد کفن یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 به او جسارت شد در عصر ِ غارت شد قسمت گل زهرا اسارت شد او همسفر با خصم حیدر یا صاحب الزّمان آجرک الله..... 🌸🌸🌸🌸🌸 وای از جنایات دروازه ی شام بردند عمّه ات را بین ازدحام گردیده مضطر ناموس حیدر یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 گردید چراغانی، شهر دشمنان می رقصیدند همه ،دور کاروان به صاحب_عزا خندیدند اعداء یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 باده ی مجّانی، سر ِ گذرها شنید عمه ی تو خیلی ناسزا قلبش را شکست طعنه ی یک مست یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دور آن گل های قامت خمیده بر روی نیزه بود رأس بریده رفتند با آزار در بین بازار یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 در کوی یهودی، از بغض ِ حیدر زدند هر گل را با سنگ و خاکستر رأس شاه دین افتاد بر زمین یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بردند عمّه ات را در بزم شراب لب قاری زخمی شد پیش رباب با چوب ِ یزید از لب خون چکید یا صاحب الزّمان آجرک الله.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. یا روضه ای شهادت کبری سلام الله علیها 🏴بند اول ام المصائب زینبم اونکه بلا دیده منم اونکه به غم اسیره و کرب و بلا دیده منم ام المصائب زینبم مادر رنج و غصه هام یه سال و نیمه میگذره که غصه داره کربلام یه سال و نیمه که گریه میکنن با من اهل مدینه یه سال و نیمه که بی قراری میکنه دلم تو سینه بگم من از کدوم غمام که گفتنش سخته برام ظاهر من نشون میده که پیر دشت کربلام (ام المصائب زینبم) 🏴بند دوم من دیدم از روی جفا هجده سرو رو نیزه ها با دسته بسته رفتم از کربلا تا شام بلا با تازیونه و به زور رد شدم از محله ها زخم زبون شنیدم از اون شامیای بی حیا یه سال و نیمه که میگذره از اون روزای تلخ برا من یه سال و نیمه که مونده آثار کبودی روی این تن چی بگم از شام بلا چی بگم از نامحرما بزم یزید بی حیا چشای هرزه ی اونا (ام المصائب زینبم) ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ زمینه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها 🔻 کاری از داود قاضی 1️⃣ بند اول با یه دله خون ، با چشم گریون هی داره میخونه ، با دست لرزون حسین حسین جان ، داد از جدایی سالار زینب ، داداش کجایی با یه پیرهنی که پره خونه زیر آفتاب روضه میخونه برادرم حسین حسین جان ای بی کفن حسین جان دور از وطن حسین جان رفتی و تنهام گذاشتی خونین دهن حسین جان جانم حسین حسین جان 2️⃣ بند دوم : یادم نمیره ، ای عشق خواهر با لبای تشنه ، بودی برادر با چشم پر خون ، اشکام و دیدی وقتی تو گودال ، پا میکشیدی توی گودال بی کس و تنها زیر نیزه و خنجر اعدا تو روفتی و من رفتم از حال راس تو روی نیزه تنت به روی خاکه زینب برات بمیره جسم تو چاکه چاکه 3️⃣بند سوم یک سال و نیمه ، که روضه خونه با گریه میگه ، داد از زمونه داداش نبودی ، در بین انظار ما رو میبردن ، تو کوچه بازار حرمت زینب و شکستن دستای بچه هات و بستن میخندیدن به اشک چشمام تو مجلس شراب و من بودم و عذاب و گهواره رو آوردن وای از دل رباب و سلام الله علیها
سینه ها از غم لبالب فاطمه گریونه امشب میرسه از کنج زندان ناله خلصنی یارب رو تن نیمه جونش جای زخم زنجیره بی کس و تنها ای وای تو غریبی میمیره تسلیت یا معصومه لحظه های آخرش بود جای پا روی پرش بود زیر ضرب تازیانه یاد زهرا مادرش بود چشم تارش دریا بود تو غریبی تنها بود وقتیکه سیلی میخورد رو لبش یا زهرا بود تسلیت یا معصومه روی خاک افتاده بودو میرسید عِطر حبیبش تشنه بود و گریه میکرد از غم جد غریبش یاد عاشورا بودو روضه میخوند از گودال راس جدش رو نیزه پیکرش میشد پامال تسلیت یا معصومه