4_5985822167256796390.mp3
4.59M
#واحد
#واحد_سنگین
#شب_سوم
#حضرت_رقیه.س
#چیبگمازسختیایقافله
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیانفر
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
چی بگم از سختیای قافله
کاش بابا جون بالای نی نبودی
هی عقب افتادم و هی رسیدم
پیش چشمم هی بودی هی نبودی
بااینکه سوخته موهات هنوزم
از همه باباها سری
بیا باهم حرف بزنیم
حرفای بابا دختری
رو نیزه دست دشمنی
ولی بابایی منی
من الذی ایتمنی
بابا بابایی
#بنددوم
شنیدم یه شهری تو راهمونه
کاش یکم با ماها مهربون باشن
کاش بفهمن که ماهم مسلمونیم
کاشکی مرهم واسه زخممون باشن
الهی که نذارن که چشمی
آروم بباره با خودش
کاشکی یه دختر واسه من
چادر بیاره با خودش
سنگینه دست دشمنو
سنگینه گوشای منو
خوب بلدن سنگ زدنو
بابا بابایی
#بندسوم
منو باز پیدا کنی یه شب بابا
خودتو هرجوری که شد برسون
تاول پامو فراموش می کنم
اگه باز بیای بریم به خونه مون
بیا بریم یه جایی که هیشکی
حرفی از آشوب نزنه
وقتی که قرآن میخونی
روی لبت چوب نزنه
برای رگای حنجرت
سوختگی موی سرت
میمیره آخر دخترت
بابا بابایی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
𓄂𝐻𝑍𓆃:
🔰#حضرت_مسلم #زمزمه
مانده در سینه ام کوه دردی
شد کار میهمان کوچه گردی
دست اهل کوفه دیدم
نیزه و شمشیرو سنگ است
یابن زهرا چون مدینه
کوچه های کوفه تنگ است
🔰ای حسین جان۲
جز طوعه مردی را من ندیدم
طعنه ها از کوفیان بشنیدم
صحبت از دروازه باشد
ظلم بی اندازه باشد
ای به قربان تن تو
حرف نعل تازه باشد
🔰ای حسین جان۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🎆#ورودیه #زمزمه
ای برادر بیا تا برگردیم
جان خواهر بیا تا برگردیم
قلبم از غصه دوتاشد
تا که بر پا خیمه ها شد
دارم انگاری می بینم
که سرت از تن جدا شد
🎆حسین جانم۲
یوسفم دل نگرانت هستم
نگران و پریشانت هستم
بیم آن دارم ببینم
غرق خون پیراهنت را
کاش بمیرم تا نبینم
زیر مرکبها تنت را
🎆حسین جانم۲
(#محمود_اسدی(شائق))
⚡️#حضرت_رقیه #زمزمه
دیدن دخترت دیر آمدی
حالا که من شدم پیر آمدی
واکنی گر بر روی من
هر دو چشم خون فشانت
جای لگدهایشان را
می دهم امشب نشانت
⚡️ای پدر جان۲
صد دفعه بین ره جان سپردم
دستم بسته بود وسیلی خوردم
دست من در سلسله بود
پای من پر آبله بود
تا خرابه جای اکبر
همسفرم حرمله بود
⚡️ای پدرجان۲
(#محمود_اسدی(شائق))
✨#طفلان_حضرت_زینب #زمزمه
دو هدیه ای گل بهرت آوردم
با دست خود هر دو را پروردم
هر دو تا گر جان ببازند
سرفراز سرفرازند
مرکبا جای تو ای کاش
بر تن این دو بتازند
✨ای برادر
تو کعبه ای من مُحرم دردم
با لاله هایم دورت می گردم
جان زهرا ده اجازه
تا روند و غم نبینند
مادر خود را میان
جمع نامحرم نبینند
✨ای برادر
(#محمود_اسدی(شائق))
▪️#حضرت_عبدالله #زمزمه
ای عمو دیدم از دور افتادی
طوری افتادی گفتم جان دادی
آمدم دیدم که قاتل
با لگد میزد به سینه
استخوانهای تنت شد
مثل بانوی مدینه
▪️ای عموجان۲
مثل اسپند بر مجمر پریدم
از حرم تا قتلگه دویدم
بر تن پاکت عموجان
هر دو دست من سپر شد
منکه افتادم کنارت
حرمله هم با خبر شد
▪️ای عموجان۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🔳#حضرت_قاسم #زمزمه
من لاله ای از آل هاشمم
من یتیم مجتبی قاسمم
غم بوده صبرو تابم
تشنه ی یک جرعه آبم
من گُلم امّا گرفتن
با سُم مرکب گلابم
🔳ای عمو جان۲
ای عمو جان دلم بی تنگ است
نُقل دامادی من از سنگ است
یابن زهرا کن نگاهم
دیدنی شد قتلگاهم
شد ز قطره قطره خونم
لاله باران حجله گاهم
🔳ای عموجان۲
(#محمود_اسدی(شائق))
▪️#حضرت_علی_اصغر #زمزمه
تشنه جان میدهد طفل مستم
دست و پا میزند روی دستم
غربتم دیدن ندارد
غنچه ام چیدن ندارد
بس که پر خون گشته رویش
جای بوسیدن ندارد
▪️لای لای علی۲
من نفس های تو می شمارم
روی رفتن به خیمه ندارم
ای عزیز نازنینم
ای تو یار آخرینم
ترسم اینه بعد دفنت
من سرت بر نی ببینم
▪️لای لای علی۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🔳#حضرت_علی_اکبر #زمزمه
دیده بگشا ای لاله ی خوشبو
آمد بابایت با سر زانو
پهلوی مثل گُل تو
بر نوک نیزه سپر شد
تا که دستم بر تنت خورد
پیکرت پاشیده تر شد
🔳ای اکبرم۲
لرزه افتاده بر پیکر من
شد بیابان پر از اکبر من
پاره پاره پیکرش را
می کند عمه تماشا
بین این قوم علی کُش
شد جوانم ارباً اربا
🔳ای اکبرم۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🔲#حضرت_اباالفضل #زمزمه
بی تو دیگر پناهی ندارم
بی تو دیگر سپاهی ندارم
بی تو جان از پیکرم رفت
قوّت از چشم ترم رفت
رفتی و با رفتن تو
حرمله سوی حرم رفت
🔲من غریبم۲
راضی مشو به زینب بخندن
راضی مشو که دستش ببندن
خیزو بین چشمم پُر آب است
صحبت از شام خراب است
ای علمدار غیورم
صحبت از بزم شراب است
🔲من غریبم۲
(#محمود_اسدی(شائق))
▪️#عاشورا
▪️#امام_حسین #زمزمه
از خیمه تا گودالت دویدم
صدای مادرت را شنیدم
نیزه داران حرامی
دور جسمت حلقه بسته
گشتی از بس نیزه باران
استخوانهایت شکسته
▪️مظلوم من۲
دیدم شکسته آیینه ی تو
زانوی قاتل بر سینه ی تو
پیکرت را پیش چشمم
با نوک پا پشت و رو کرد
بی حیا با کهنه خنجر
روی رگهایت فرو کرد
▪️مظلوم من۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🏴#شام_غریبان #زمزمه
شام غریبانت آتشم زد
پیکر عریانت آتشم زد
سر بریده از سر نی
حال ما را کن نظاره
می دود در بین صحرا
دخترت با گوش پاره
🏴مظلوم حسین۲
کاش بعد از تو من زنده نمانم
از بس غم دیدم دیگر کمانم
من خودم دیدم برادر
پیکرت در زیر پا رفت
من امانت دارم اما
دخترت در زیر پا رفت
🏴مظلوم حسین۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🎤 سبک و شعر:
✅ نوحه سنتی حضرت مسلم
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
بین که مسلم چه عاشقانه جان میدهد
گاه قتلش ندا به کوفیان میدهد
نی گَهِ خواری است/ روز بیداری است
واحسينا وا غریبا
2️⃣ بند دوم
من فرستادهء امام آزادهام
بهر جانبازی و شهادت آمادهام
باهدف زندهام/ با شرف زندهام
واحسينا واغریبا
3️⃣ بند سوم
چون به عشق حسین درین دیار آمدم
شادم ار بر سر چوبهء دار آمدم
عاشقی این بود/ وه چه شیرین بود
واحسينا واغریبا
4️⃣ بند چهارم
شد شعار همه مدافعان حرم
به فدای سر حسین و زینب سرم
وارث حيدريم/ تابع رهبريم
واحسينا واغریبا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#حضرت_مسلم
#نوحه_سنتی
#محرم_1401
✅ نوحه سنتی ورودیه
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
وارد کربلا شد پسر فاطمه (س)
پرچمش روی دوش افسر علقمه
با جوانان تمام/ با حریم و خیام
واشهیدا واشهیدا
2️⃣ بند دوم
گفت با همرهان که این زمین کوی ماست
آخرین مسکن و مدفن نیکوی ماست
این بود کربلا/ ارض کرب و بلا
واشهیدا واشهیدا
3️⃣ بند سوم
این زمین مقتل قاسم و اکبر بود
قتلگاه من و تو ای برادر بود
خواهد از ما فدا/ دین پاک خدا
واشهیدا واشهیدا
4️⃣ بند چهارم
کشته اینجا شود تمام انصار من
شود این جا جدا دست علمدار من
قاسم و جعفرم/ شیرخوار اصغرم
واشهیدا واشهیدا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#ورود_به_کربلا
#نوحه_سنتی
#محرم_1401
✅ نوحه سنتی حضرت رقیه (س)
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
عمه جان! دیدهام خواب پدر این زمان
رفت و از نزد من آن که مرا بود جان
عمه مهربان/ زینب قهرمان
واغریبا واغریبا
2️⃣ بند دوم
داشتم با پدر از غم و محنت گله
دادم او را نشان پای پُر از آبله
ای که گفتی سفر/ رفته بودت پدر
واغریبا واغریبا
3️⃣ بند سوم
در ميان طبق سر پدر پيش رو
آه از آن دم که دیده آن بریده گلو
بر سر و روی باب/ بوسه زد با شتاب
واغریبا واغریبا
4️⃣ بند چهارم
ای پدر بعد تو اسیر عدوان شدم
همچو گنجی نهان به کنج ویران شدم
همرهت اى پدر/ دخترت را ببر
واغریبا واغریبا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#حضرت_رقیه
#نوحه_سنتی
#محرم_1401
✅ نوحه سنتی فرزندان حضرت زینب (س)
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
این دوزیبا پسر که عزمشان مرکب است
دخت شیرخدا، مادرشان زینب است
هر دو را زیب تن/ کرده مادر کفن
واغریبا واغریبا
2️⃣ بند دوم
شانه مادر زده به زلف و گیسویشان
میکشد سُرمه بر نرگس جادویشان
هردو قربانیاند/ بهر حق فانیاند
واغریبا واغریبا
3️⃣ بند سوم
هر دو گرم رَجَز، گریهکنان از دوعین
که سروجان ما بود فدای حسین (ع)
او بود شاه ما/ راه او راه ما
واغریبا واغریبا
4️⃣ بند چهارم
هر دو شهزاده تا زکینه گشتند شهید
شه به بالینشان با غم و محنت رسید
زد دو گل را به بر/ به حرم رهسپر
واغریبا واغریبا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#طفلان_حضرت_زینب
#نوحه
#محرم_1401
✅ نوحه سنتی حضرت قاسم (س)
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
دِه اجازه عمو که سوی میدان روم
چون علی اکبرت فدای قرآن شوم
هم چو اکبر مرا/ کن در این ره فدا
واشهیدا، واغریبا
2️⃣ بند دوم
دست خطّ پدر بهر تو آوردهام
بهر روزی چنین نجمه بپروردهام
عموی مهربان!/ ای مرا هم چو جان
واشهیدا واغریبا
3️⃣ بند سوم
شد به میدان و پشت اهل عدوان شکست
تا که خود سینهاش زسمّ اسبان شکست
شد چو از صدر زین/ واژگون بر زمین
واشهیدا واغریبا
4️⃣ بند چهارم
شه شدی حملهور به جانب قاتلش
تا که سازد رها زچنگ او کاکلش
دشمن بیحیا/ قاتل پرجفا
واشهیدا واغریبا
5️⃣ بند پنجم
پسر فاطمه بین دو آیینه بود
فرق آن منشق و شکستهزین سینه بود
دو گلش پرپر است/ قاسم و اکبر است
واشهیدا واغریبا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#حضرت_قاسم
#نوحه
#محرم_1401
✅ نوحه سنتی حضرت علی اصغر (ع)
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
نالهء شه شرر زد جگر خاره مرا
در تکاپو فکند کودک گهواره را
کای پدرجان! بیا/ بَر به میدان مرا
وا غریبا وا غریبا
2️⃣ بند دوم
ناوک حرمله کو که بگویم هدف
کُند و حق دهد مرا مدال شرف
خون مدال من است/ وصف حال من است
وا غریبا وا غریبا
3️⃣ بند سوم
هدیهات خون من به آسمانها رود
بانگ مظلومیام به کهکشانها رود
خون من برفشان/ به سوی آسمان
وا غریبا وا غریبا
4️⃣ بند چهارم
چون رسی بر رباب ای پدر از من بگو
داد آبم عدو ولی ز خون گلو
فارغی ای رباب/ دیگر از شیر و آب
وا غریبا وا غریبا
5️⃣ بند پنجم
دفن کن پشت خیمه ای پدرجان! تنم
تا نیارد برون جسم مرا دشمنم
تا که برگ نهال/ نشود پایمال
وا غریبا وا غریبا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#حضرت_علی_اصغر
#نوحه
#محرم_1401
✅ نوحه سنتی حضرت علی اکبر (ع)
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
اکبر نوجوان عازم میدان بود
در قفایش روان خسرو عطشان بود
این پدر شاه دین آن پسر ماه دین
وا غریبا
#زمینه
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#سبک_مسیر_عمرم_حکایت_عشق
سبک: #حمید_رمی
شعر: #بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر میگیرم
من، برات، زیارت رو آخر میگیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
فدای روی شبیه ماهت
رقیه قربونی نگاهت
نمونده معجر برای من تا
بشه توو این لحظه فرش راهت
با چشای خونی درمون کردی / دردایی رو که بی درمونه
کی دلش اومده که اینجوری / موهای تو رو بسوزونه
از، غم دوری تا کی باید اشک بریزم
چه، بلایی، سرت اومده ای عزیزم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شکسته ابروت شکسته گونه
روی لبات لکه های خونه
بهم نگو که دیدم با چشمم
می دونم آثار خیزرونه
غم توی دلم شده مهمون و / لحظه ای نمی گْذره از من
خیلی زخمیه سر تو بابا / وضع تو وخیم تره از من
عاشقانه، سرت رو به آغوش می گیرم
نذرم این بود، بیای و برا تو بمیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
✅واحد شب سوم محرم
🔻علی صالحی
1️⃣بنداول
سلم لمن سالمكم ، ابي عبد الله
حرب لمن حاربكم ، ابي عبد الله
يا ثار الله ، و ابن ثاره
در وادي عشقت ، منم آواره
2️⃣ بند دوم
تاج شاهان خاك پايت ، ابي عبد الله
عرش الرحمان كربلايت ، ابي عبد الله
صبح و مسا ، صلي عليك
ما سرباز توايم ، يا حسين لبيك
3️⃣ بند سوم
شادي قلب رقيه ، شده فكر من
لعنت بر آل اميه ، شده ذكر من
سيدتي ، يا مولاتي
تو روشنائي ، دل ساداتي
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#علی_صالحی
#واحد
✅زمینه شب سوم محرم
🔻بهمن عظیمی
1️⃣بنداول
خوش اومدی ای مسافر من
با سر رسیدی بخاطر من
دخترت بمیره برای زخمای رو سرت باباجون
مثل موی تو قلب دختر تو نداره دیگه سامون
2️⃣ بند دوم
دنیای بی تو پر از عذابه
دارم می میرم توی خرابه
نا ندارم از جا بلند بشم بسکه سیلی خوردم بابا
دیدمت تو رو روی نیزه ها کاشکی من می مردم بابا
تو روشنائي ، دل ساداتي
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#بهمن_عظیمی
#زمینه
#محرم_1401
✅واحد حضرت رقیه (سلام الله علیها)
🔻حامد بهبود
1️⃣بند اول
خرابه شد غرق بوی یاس
بابام اومد بی عمو عباس
خدا میدونه تو دلم غوغاست
ای عمه / ای عمه / ای عمه / معجرم کجاست؟ (2)
پاهام دیگه تووُن نداره
رقیه دیگه جون نداره
ولی بازم الحمدلله / دیدم تو رو اگرچه خونی
یا که منم ببر به همرات / یا قول بده پیشم بمونی
بابا حسین بابا حسین جان
2️⃣بند دوم
هواخواتم یک تنه خودم
نمیشه برم حتی یک قدم
روی لبهام این حرفه دم به دم
ای عمه / ای عمه / ای عمه / زحمتت شدم
شدم از این جدایی خسته
بابایی دندونام شکسته
ولی بازم الحمدلله / عمه میگه هنوز عزیزی
اما برام سئواله بابا / چی میشه معنی کنیزی
بابا حسین بابا حسین جان
3️⃣بند سوم
سرت یک روز از رو نی افتاد
کنار نیزه رباب جون داد
سرت رو بغل کردم ای بیداد
لگد زد / چه بد زد / همش زد / بر سرم فریاد
چشام دیگه سویی نداره
دخترکت مویی نداره
ولی بازم الحمدلله
نبودی تو شهر یهودی
ایشالا چشمام بد میبینن
ایشالا توو تنور نبودی
بابا حسین بابا حسین جان
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
✅ شور حضرت رقیه سلام الله علیها
♦️ درد دل دختر شهید مدافع حرم با حضرت رقیه سلام الله علیها
🔻 کاری از محمد رسولی
1️⃣ بند اول
برا خودم میخونم/ شبای بی قراری
که من بابا ندارم/ تو هم بابا نداری
اگه موهای سر مادر من سفید شده
امید ما برای همیشه نا امید شده
اگه من یتیم شدم همه دلخوشیم اینه
که بابای من برا بابای تو شهید شده
قربون حرم کوچیک تو / زندگیمه فدای تار موت
روی پیشونی بابای من/ بوده همیشه اسم عموت
سیدتی یا رقیه خاتون
2️⃣ بند دوم
بابام بوده یکی از/نوکرای قدیمت
همه کسم فدای/ دفاع از حریمت
بخدا اگه سر از بدن ما جدا بشه
خونمونو بریزن سوریه کربلا بشه
همه خونوادمم فدا بشن برای تو
نمیذاریم دوباره حرم تو خرابه شه
ای فدای پدر و مادرت/جون منو پدر و مادرم
افتخاره شدم بچهء/ یک شهید مدافع حرم
سیدتی یا رقیه خاتون
3️⃣ بند سوم
جاي خالي بابام/غصه هر شبيه
رو قبر اون نوشتن/شهيد زينبيه
براي من چيزايي كه براي تو بود نشد
بعد بابا خونمون پره آتيش و دود نشد
پدرم رفته ولي كسي منو كتك نزد
صورت من كه مثه صورت تو كبود نشد
هركي براي تو شهيد بشه/تو قيامته كه حالش خوشه
كاش بشه براي تو جون بديم/غصه ي تو همه رو ميكشه
سيدتي يا رقيه خاتون
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شور
#محمدرسولی
✅ حضرت رقیه سلام الله علیها
🔻استاد حاج غلامرضا سازگار
من کیستم سلالهی دامان کوثرم
من زینب سه ساله ی زهرای اطهرم
باب الحسین فاطمه، باب الحوائجم
بر سه امام، عمّه و فرزند و خواهرم
از جانب امام زمانم سفیر شام
تنها نه یک سفیر که پیغام آورم
از کودکی مجاهد راه خدا شدم
گویی برای کرب و بلا زاد مادرم
تا بنگرید فاتح پیروز شام کیست
یک لحظه رو کنید به قبر مطهّرم
هم سنگر سه ساله ی زینب پس از حسین
کرب و بلا و کوفه و شام است سنگرم
گر رو به سوی حشر نیارند اهل بیت
من یک تنه شفیعه ی فردای محشرم
جای کفن به پیکر رنجور، وقت دفن
پیراهن اسیری من بود در برم
سنّم کم است و کوچکم امّا به اقتدار
آیینه دار قاسم و عبّاس و اکبرم
رخسار زرد، سرخ ز خون سرم شده
لب های خشک، تر شده از دیدهء ترم
آن شب به یاد فاطمه تا صبح گریه کرد
زینب چو خاک ریخت بر اندام لاغرم...
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#محرم_1401
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم