#حضرت_رقیه_س_شهادت
شدم بی خانمان دنبال تو چون باد اواره
رود از گریه های من جگر از چشم هر خاره
چنان بی کس شدم بابا پس از تو بین این صحرا
که میگیرم سراغ دوست را از خصم همواره
اگر بابا نباشی تا بخوابم بین آغوشت
چه فرقی می کند بر من چه تابوت و چه گهواره
اگرچه زخمهای من چو غنچه بسته شد اما
اگر آهی کشم هر گُل گریبان می کند پاره
جوان از حادثه گاهی اگر که پیر میگردد
ندیدم کودکی گردد ز داغی پیر یکباره
اگر که آمدی و مرده بودم بر رُخم بنگر
خبرها دارد از سِرِّ درونم رنگ رخساره
پُر از زخمی چنان بابا، که شد دردم فراموشم
بیا که دردهایت را به یک بوسه کنم چاره
شاعر: #موسی_علیمرادی
🙏لطفاً جهت سلامتی #پدر شاعر گرامی، حمد شفا بخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_رقیه_سلامالله
راحتتر است بابا خار از جگر کشیدن
تا که برای دختر یک شب پدر ندیدن
گفتم که بوسهای و اُفتادی از نوکِ نِی
دیدی که کار من نیست از نیزه بوسه چیدن
بر دورِ گردن ما با این طناب سخت است
تنها نه راه رفتن حتی نفس کشیدن
دیروز با عمو و امروز با حرامی
فرق است از عموجان تا ناسزا شنیدن
من را کدام کشته در دورِ قتلگاهت
بر خارها کشیدن بر تیغها دویدن
ماکه گرسنه بودیم هرشب کباب خوردند
خنده ندارد اما طفل گرسنه دیدن
بوی شراب میداد دست و دهان این زجر
لکنت زبان به من داد تا قافله رسیدن
ترسانده است من را با خونِ دامنش شمر
بعد از تو سهم من شد از خواب هِی پریدن
از وضعِ حنجر تو پیداست قاتل تو...
هِی کرده استراحت هنگام سر بریدن
(حسن لطفی ۴۰۱/۰۶/۱۰)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
حضور حضرت رقیه علیهاالسلام
در کربلا همراه با کاروان😭
می رسه نوای جانسوزی به گوش
در میون ناله های اربعین
کنار مزار خاکی حسین
دختر پیری نشسته رو زمین
کی میگه رقیه جامونده ببین
اولین روضه خون کربوبلاست
اومده قبل همه از شهر شام
زائر دل خسته ی قبر باباست
داره باز شیرین زبون کربلا
میگه از جسارتای شهر شام
اگه بابا سرتو شکسته سنگ
سر من شکسته با سنگ ِ رو بام
بابایی اگه سنان تو قتلگاه
زد به تو سیلی محکم،بی هوا
توی خواب ناز به من سیلی زده
توی راه کوفه زجر بی حیا
خورده تو پهلوی من تو راه شام
کعب اون نیزه ای که رفت تو تنت
معجر من رفته غارت بعداز اون
روزی که رفته به غارت پیرهنت
گفت کنار قبر اکبر، داداشم
مادرت از داغ تو قدکمونه
میشنوه هر دفه مادرت اذان
میره یه گوشه و روضه میخونه
حالا میره کنار قبر عمو
میگه از همسفری با قاتلین
شبیه تو عموجون تو راه شام
خورده ام با صورتم روی زمین
جلوی سر تو روی نیزه ها
دور من رقاصه ها می رقصیدند
توی گوش دختر شامی دیدم
گوشواره ای که همینجا دزدیدند
یادته عموی باغیرت من
خواهرم سکینه بود برات عزیز
نبودی ببینی تو بزم شراب
یکی زد صدا سکینه رو کنیز
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#مصائب_شام #مرثیه_حضرت_رقیه
یا عاقبت از سینه جانم در می آید
یا اینکه بابای من از این در می آید
این گریه ها از درد نه از اشک شوق است
امشب پدر مهمانی دختر می آید
شانه زدن، جارو کشیدن، ناز کردن
از دست من تنها همین ها بر می آید
خاکستری یا گلی گلی عمه کدامش
از این دو پیراهن به من بهتر می آید
خون لبم بند آمده خوب است اما
خون سرم از زیر این معجر می آید
من گیسویم را دور دستم حلقه کردم
چون که به دست دختر انگشتر می آید
پیراهنم که سوخت قبلا پس چرا باز
دارد دوباره بوی خاکستر می آید
حتی صدای پای بابا فرق کرده است
حس می کنم مهمان من با سر می آید
🔸شاعر: #علی_کاوند
#حضرت_رقیه_س_شهادت
چهل منزل کتک خوردم، نبودی
به زیر دست و پا مُردم، نبودی
منی که غنچه بودم، تشنه ماندم
توانم رفت و پژمردم، نبودی
چرا وقتی که بد ترسیده بودم
چرا نام تو را بردم، نبودی؟!
شب تاریک، در بین بیابان
من از محمل زمین خوردم نبودی
نپرس از پهلویم، تقصیر زجر است
به ضرب چکمه آزردم، نبودی
چرا ساکت، چرا اینگونه سردی؟!
مگر با دختر خود، قهر کردی؟!
سه ساله بودم و قدم کمان شد
تسلای غمم، زخم زبان شد
نبودی جان بگیرم در کنارت
رقیه از یتیمی نیمه جان شد
حجابم را نشد محکم بگیرم
دو دستم بسته بین ریسمان شد
چه دستان بزرگی دارد این شمر
تمام صورتم زهرا نشان شد
حواسم بود روی نیزه بودی
سرت بالاسر من سایه بان شد
سرت را می گذارم روی شانه
که گویم حرف های دخترانه
اگرچه درد دارم قدر کافی
نمی خوابم که مویم را ببافی
نپرس از وضع موهایم که دیگر
ندارد حاجتی بر موشکافی
پر پروانه وارم را شکستند
ندارم استطاعت بر طوافی
شدم خسته ازین سربار بودن
خودم حس می کنم هستم اضافی
مرا با خود ببر، با من بگو که
دگر از این مصیبت ها معافی
بیا امشب به قول خود عمل کن
مرا در لحظه ی آخر بغل کن
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
#غزل
#امام_حسن_علیه_السلام
از بس حسن بخشنده و مهمان نواز است
از عالم و آدم گدایش بی نیاز است
از سفره اش هر قدر می خواهی طلب کن
دستِ حسن در بذل و بخشش بازِ باز است
زانو بغل کردن دگر معنا ندارد
وقتی که آقای کریمت چاره ساز است
هر جای عالم چشم می چرخانم انگار
پرچم سیاهِ "یا حسن" در اهتزاز است
استاد عباس است، باید هم بگویند
شير جمل در هر نبردی یکه تاز است
در جنگ ها، الحق جلودارش نبودند
جنگاوری اش فخرِ تاریخِ حجاز است
*
سجاده را از زیر پایش می کشیدند
غافل از آنکه مجتبی اصل نماز است
اینکه چه ها شد در دل کوچه، بماند
از چادرِخاکی نوشتن جانگداز است
#احسان_نرگسی
بسم الله الرحمن الرحیم
🚩 مناجات با ابا عبدالله علیه السلام
🔷 #شور_احساسی
📝🎵 شعر و سبک : #مجید_آقاجانی
🚩بند 1
چه حس قشنگیه
اینکه ظهر اربعین تو حرم باشی
چه حس قشنگیه
تا همیشه سایه ی رو سرم باشی
چه حس قشنگیه
قول اینو بدی که پدرم باشی
چه حس قشنگیه
توی کربلا بباره رو سرت بارون
چه حس قشنگیه
آقا دعوتت کنه حرم بشی مهمون
چه حس قشنگیه
بشه قصمون شبیه لیلی و مجنون
عشق اول و
عشق آخرم
در خونه ی تو من یه عمره نوکرم
دست خالیمو
پر کن سرورم
توی قبرم پیرن سیامو میبرم
عشق بین الحرمین دارم
رو لبم ذکر حسین دارم
جانم ارباب حسین جانم
🚩 بند 2
چه حس قشنگیه
اینکه دستتو بگیره دختر ارباب
چه حس قشنگیه
تو بهشتم برسی به محضر ارباب
چه حس قشنگیه
بده اذن کربلامو مادر ارباب
چه حس قشنگیه
نفسم بنده به روضه های توباشه
چه حس قشنگیه
سر قبر من سیاهیای تو باشه
چه حس قشنگیه
فکر من فقط به کربلای تو باشه
شد کرببلات
خواب هرشبم
من فداییه علی اکبر و زینبم
ازعشق حرم
رفت بالا تبم
به علی قسم شدی تو دینو مذهبم
عشق بین الحرمین دارم
رو لبم ذکر حسین دارم
جانم ارباب حسین جانم
#امام_حسین_ع
#شاعر_مجید_آقاجانی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾نوحه زمزمه و شور سینه زنی
◾امام حسین، کربلا، اربعین
◾بنداول
عشق منی و حرم تو گردیده دلم
با نام شما سرشته شده آب و گلم
طوفان زادهام حرم تو گشته ساحلم(۲)
مادر من تو روضه نام تو رو شنفته
بعد اذان تو گوشم ذکر شما رو گفته
◾بنددوم
آلودهام و نوکر بی پا و سر تو
همیشه منم آقا زیر بال و پر تو
من گریه کنم توی روضه با مادر تو(۲)
روضه بوریا و روضه حنجر تو
قصه نعل اسب و گریهی خواهر تو
◾بندسوم
مدیون توام حرم تو شد قبله نما
تو روضهی تو حاجت دلم گشته روا
من گریه کنم برای تو و راس جدا(۲)
کی میشه تا که مهمون سفره کرم شم
همیشه آرزوم مدافع حرم شم
◾بندسوم
بین الحرمین بهشت روی زمینمه
خاک کرببلاسجده ی روی جبینمه
خط سرخ حسین همه ی آئین و دینم(۲)
به سوی علقمه من ز کربلا روانم
روضه ی مشک سقا دارم تو راه میخونم
#مرتضی_محمودپور