eitaa logo
کانال ‌متن روضه
79.1هزار دنبال‌کننده
781 عکس
463 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• توسل به قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ عمامه رو بست ، تحت‌الحنک عمامه رو آورد رویِ صورت قاسم ، عزیز دلم چشمت میزنن ..صورت حسن رو در صورت تو میبینن ، سوار بر اسب نه زره پیدا شد به اندازه‌ش ، نه کلاهخود پیدا شد به اندازه‌ش... پاهای مبارکش به رکاب نمی‌رسه .. هِی زد به اسب .. ان شالله امام حسن صدقه سر حضرت قاسم مهمون نوازی کنه ، یه ذره معرفتش رو به ما بچشونه ، ما بفهمیم با کی طرف هستیم .. مرگ بازیچه‌ی دست همه اولاد علی‌ست اومد توی میدان ، امیری حسین و نعم الامیر .. روی زین نشست رفت توی میدان ، ابن سعد ملعون صدا زد کسی نیست جواب این جوون‌رو بده !؟‌ هیچکس جرأت نمی‌کرد جلو بره .. ازرق شامی یه گوشه ایستاده از شجاعان عربِ، ازرق شامی کسی بود که تا اون لحظه هنوز زره به تن نکرده بود و می‌گفت این جنگ جنگی نیست که من بخوام خودنمایی کنم ، اینقدر مدعی بود . عمر سعد خطاب به ازرق گفت توأم که وایسادی ! تعریف شجاعت و رزم تورو زیاد کردن ، زیاد شجاعتتو شنیدیم ، چیزی ندیدیم ازت هنوز ! بهش برخورد .. پسرشو فرستاد گفت برو سر این جوون رو بردار بیار .. ملعون پسر اولشُ فرستاد ، پسر اول اومد توی میدان ، حضرت قاسم دست آموخته و پرورش یافته‌ی قمر بنی هاشم .. عباس داره نگاه می‌کنه ، ببینم چیکار می‌کنی قاسم .. آمد جلو، حضرت قاسم یه جوری با اسب مانور داد تا دشمن اومد بیاد به خودش بپیچه ببینه چه خبره یکدفعه کلاهخود از سرش افتاد ، آقای ما قاسم ابن الحسن دستارو پیچید به موهاش ، دشمن‌رو با اسب میکشید ... بلند کرد و به زمین کوبید و درجا به درک واصلش کرد . ازرق شامی داره نگاه می‌کنه دید کار پسر اول تموم شد ، نگاه به پسر دوم کرد گفت برو سر این جوون‌رو بردار بیار که داغ به دل ما گذاشت .. آقا قاسم ابن الحسن از اسب پیاده شد ، شمشیر گران قیمتی داشت پسر اول .. شمشیر رو برداشت ، این خیلی توهینه توی عرب ، دشمن رو کشت و شمشیرشو برداشت گرفت به دست .. برادر دوم اومد گفت چه کردی ، داغ به دل بابام گذاشتی ، داغ به دل بابات میذارم ، شمشیر داداشم توی دست توئه ، تا آمد به خودش بپیچه حضرت نیزه رو برداشت به پهلوش زد ، درجا افتاد . برادر دوم به درک واصل شد .. برادر سوم آمد به درک واصل شد .. چهارمین پسرش رو فرستاد ، گفت اومدم انتقام هر سه برادرم رو بگیرم ازت . حضرت قاسم فرمود : برادرانت جلوی در جهنم منتظرت هستند ، الان میفرستم تو هم بری کنار برادرانت .. هفتا از بچه های ازرق ملعونُ به درک واصل کرد .. خوده ازرق رفت زره پوشید اومد ، گفت اومدم انتقام بچه هامو بگیرم .. الحمدلله خدا دشمنان اهلبیت رو ، دشمنان شیعه رو از احمق‌ها آفریده ، حضرت بهش فرمود : تو میخوای انتقام بگیری ؟! تو اومدی بجنگی با من؟! تویی که هنوز زین اسبتُ کامل نبستی؟! تو چه رزمنده ای هستی ؟! برگشت تا نگاه کنه ، حضرت یه جوری از وسط نصفش کرد .. دوست و دشمن تکبیر گفتند .. هم لشکر آقا اباعبدالله ، هم لشکر دشمن .. یه چرخی زد توی میدان ، برگشت سمت خیمه ، رفت پیش عمو عباس ، عرض کرد عمو جان ، خیلی تشنم شده .. آقا قمر بنی هاشم فرمودند عزیز دلم ، صبر کن ، می‌دونی که آخه .. منو خجالت نده .. نمی‌دونم از کجا خبردار شدند وقتی دوباره قاسم ابن الحسن رفت میدون یکی داد زد : اومد داماد حسین .. همه جا داماد رو گلبارون میکنند .. دیدند تن به تن حریف نیستند ، دوره‌ش کردند ، هرکسی از یه طرف یه سنگی پرت می‌کنه ، کاشکی شماها بودید سر آقامون گل میریختید ، قربون قد و بالات برم ، داماد خوشگل حسین .. این دوتا حرف داره : یکیش اینه که کاش بودیم کربلا روی سر تو عزیز زهرا گل میریختیم یه حرف دیگه اینه رفقا ، قاسم رو والله وقتی ابی‌عبدالله بلندش کرد از بین انگشتان حسین .. دوبیت و التماس دعا .. همه کینه‌هاشون از جنگ جمل رو خالی کردن .. همه‌ی کینه هاشون از علی‌رو سر قاسم خالی کردند .. خواست یکبار دگر نام عمو را ببرد نیزه ای در وسط سینه مزاحم شده است یا فاطمه الزهرا بی بی جان خاک به دهنم شما ببخشید ، می‌خوام روضه بخونم میترسم قلب شما جریحه دار بشه .. خواست یکبار دگر نام عمو را ببرد نیزه ای در وسط سینه مزاحم شده است یک نفر قصد نموده که سرش را بِبَرد آه که موقع تقسیم غنائم شده است ای حسین .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
روضه حاج حسن خلج - شب ششم محرم 98.mp3
7.59M
|⇦• توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یک بالِ سُرخِ یک بالِ سَــبزِ پرنـده‌ای اســت که با ، آسمان را خواهد پیمود 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیها اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ از هُرم تشنگی ، میسوزه گریه‌هات گلبرگ صورتت علی خشکِ مثل لبات با گریه‌ی گرسنگی ، آبم نکن علی مادر نمونده از عطش شیری به سینه‌هاش آتیش زده به قلب من ، اشکِ رو گونه‌هات می‌خوام تورو بغل کنم ، می‌لرزه دستُ پام روی ضریح کوچیکِ لبای تو علی افتاده جای بوسه‌ی خشکیده‌ی رباب بستم دخیل حاجتی پای ضریح تو الهی که عمو بیاد با مشک پر ز آب عزیزم صبر کن عمو رفته آب بیاره ... امشب مجلس واقعا روضه‌خون نمیخواد، من با زبان حال شروع کردم فقط یه بهانه دستت بدم .. ز ضرب تیغ چنان دست و پای خود گم کرد .. عزیز دردونه ای که توی بغل ابی عبدالله توی خیمه هرچی حسین سرشو بلند میکرد ، این سر میفتاد ، رمق نداشت بچه سرشو نگه داره ، یهو یه حرکتی ... ز ضرب تیغ چنان دست و پای خود گم کرد که خواست گریه کند ، در عوض تبسم کرد وقت قرائت و صوت یه کودکه این که تو رحل دستامه ، قرآن کوچکه گفتن حسین قرآن آورده مارو به قرآن قسم بده ، راوی میگه ابی عبدالله فرمود بچه‌مو بدید باهاش وداع کنم ، علی اصغر رو بغل گرفت ، رباب متوجه شد ابی عبدالله میخواد علی‌رو به میدان ببره ، عرض کرد آقاجان میخواید ببریدش میدان ، اجازه بدید من لباس نو تنش کنم ، علی‌رو برد لباس گران قیمت به تنش کرد ، قنداقه‌ی سپید بهش پیچید ، گردنبند گردنش انداخت ... پسرکم با بابات میخوای بری میدون ... اینقدر این خانوم مؤدبه ،خودشم ایستاد فقط نگاه کرد ... وقت قرائت و صوت یه کودکه این که تو رحل دستامه ، قرآن کوچکه من موندم و تلظّیِ ... بعضیا تلظی رو اینجور معنا کردن گفتن که دیدید ماهی وقتی از آب میفته بیرون چه جور رنگش سفید میشه ... من موندم و تلظّیِ ماهی کربلا من موندم و یه مادر مضطر تو خیمه ها علی جون جواب مادرتو چی بدم ... اینا برای حنجرت ، نقشه دارن علی من موندم و یه لشکر دلسنگ بی‌حیا گفت چنان علی‌رو بلند کرد ، راوی میگه زیر بغل ابی عبدالله پیدا شد ، فرمود اگر شما حساب می‌کنید من آب برای خودم می‌خوام ، یکی بیاد بچه‌مو ببره دو قطره آب بهش بده ... ان شاالله که این حرف دروغ باشه .. مُنُّوا عَلَینا .. (بر من منت بذارید) همه‌ی دعواها سر علیه ، صدا زد حرمله چرا جوابشو نمیدی ، گفت امیر پدر رو بزنم یا پسر ؟! گفت اونی که اسمش علی هست ... آقا داشت حرف میزد ، هنوز حرف مولا تموم نشده بود ، یه وقت دید علی یه تکون شدیدی خورد .. من گمانم اینه ابی عبدالله همونجا یاد توی کوچه افتاد .. مادرش داشت حرف میزد، هنوز حرف فاطمه تموم نشده بود ، بی ادب بی‌هوا زد .. یکی یکی قتله‌ی کربلارو می‌گرفت و میکشت ، نوبت رسید به حرمله لعنت الله علیه ... گفت بی ادب ، بی حیا ... سه تا تیر زدی ، سه جای قلب زهرارو مجروح کردی ، یه تیر زدی به چشمای خوشگل عباس ، یه تیر زدی به گلوی نازک علی ، یه تیر هم اون وقتی آقای غریبمون دامن عربی‌رو بالا زد ، خون پیشانی رو پاک کنه به قلب آقا .. شد یه جا دلت بسوزه ؟! گفت حسین رو زدم دلم نسوخت ، عباس‌رو زدم دلم نسوخت ، اما یه جا اینقدر دلم برای حسین سوخت .. گفت همین که تیر رو زدم ، نگاه به بچه کرد .. دیدم ابی عبدالله حیرون مونده ، دو قدم میاد سمت خیمه چشمش به رباب میفته برمیگرده ، میاد سمت لشکر همه دارن هو میکنن .. حسین ... همه رو گفتم یه بیت روضه دارم امشب ... یکی نبود به این بیشرف بگه ... جنگ هم اصولی داره .. تیری که استخوان اباالفضل را شکست آن تیر را به حنجر این پسر زدی هرکجا نشستی این نفستو آزاد کن بگو ، عالم رو خبردار کن ، فردا آب رو به روی آقامون می‌بندن .. یاحسین .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
روضه_حاج_حسن_خلج_شب_هفتم_محرم_الحرام.mp3
3.59M
|⇦• توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیها اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مِنَ الوَرید اِلی الوَرید! حَرمَله با تیر و کمان آمده... 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
با سلام به علت حجم زیادِ مطالبِ آماده شده مجبور به ارسال پشت هم و خارج از عُرفِ متون می باشیم. از این باب عذر ما را پذیرا باشید التماسِ دعا 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیها اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ به خاک می‌کِشی از بس عزیزِمن پا را کنار پیکر خود می‌کُشی تو بابا را حسین جانم حسین جانم .. حسین جانم جانم جانم جانم .. یه جوری بگید این صدا به گوش لیلا برسه ، یذره قلبش آرام بگیره .. حسین جانم ، حسین جانم .. چی میخوای بگی داری آقارو صدا میزنی ؟!.. آقا خدا صبرت بده .. حسین .. جانم فدای تک تک شما با این ناله ها ... امام صادق فرمود رفقای ما میان برای ما آه میکشند .. به خاک می‌کِشی از بس عزیز من پا را کنار پیکر خود می‌کُشی تو بابا را ز دست می‌روم آخر ، بیا و رحمی کن توی یه بیت روضه چهارده معصوم رو آورده .. کیه این آقا که افتاده حسین داره التماسش می‌کنه .. ز دست می‌روم آخر ، بیا و رحمی کن دوباره تازه مکن زخم داغ زهرا را کی پهلوتُ به این روز انداخته بابا .. کی سینتُ به این حال در آورده بابا .. در اوج شعله‌وری ، در اوج آتش قلب ، ولی آدم کیف می‌کنه با این صفات .. مسیحِ خیمه‌ی لیلا ، نفس نداری که دوباره زنده نمایی ، مسیح زهرا را علی‌جونم، پاشو بابا دارم میمیرم .. پاشو یه کاری برای بابات بکن .. قلب بابات داره میسوزه علی جانم .. تو کسی نبودی جلوی بابا بنشینی ، حالا چی شده هرچی صدا میزنم جواب نمیدی .. می‌خوام روضه علی اکبر بخونم .. هیأت کربلاست ، هیأت حرم امام حسینه ، آقا مارو ببخشه .. روضه علی اکبر با بقیه روضه‌ها چه فرق داره .. مرحوم شوشتری فرمود ابی عبدالله یه مرگ داشتن ، یه شهادت داشتن ... مرگشون وقتی بود که اومد بالای سر علی اکبر ، شهادتش توی گودال بود ... لا اله الا الله .. حجت خداست به چه کنم چه کنم افتاده .. بگو بگو چه کنم ای به خاک پاشیده چگونه حل بکنم این تنِ معما را حسین .. این دستت بیاد بالا، می‌خوام روضه بخونم باید قلبت محکم بشه حسین ... این بیت از شعرُ خواهشاً با گوش قلبت بشنو ، دو صورت داره ، اگر صورت اول باشه خیلی خوبه ،صورت دوم رو من نمی‌دونم خوده مستمع ایشالا بفهمه ... گفت علی جانم .. تمام قامت تو در عبای من جا شد .. اگر این است تأثیر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن .. بگو حسین .. این بهترین شکل و بهترین صورت بود که بدن‌رو أبی عبدالله در عبا بپیچه ، بدن طوری باشه که بشه روی دوتا دست بگیره با خودش ببره خیمه دارالحرب ... اما صورت دوم که نزدیکتر هست به واقع .. تمام قامت تو در عبای من جا شد .. (تکه تکه بدن رو روی عبا گذاشت) همه بمیریم با هم والله جا داره ... حسین ایشالا که دروغ باشه همه این فرضیات ما ... واقعیتشو میخوای بدونی .. صورتشو گذاشت رو صورت علی .. علی عَلَی الدُنیا بَعدَکَ العَفاٰ .. روح داشت از بدن خارج میشد ، یه وقت دید زینب گرفته شونه‌هارو ، حسین ، داری چه می‌کنی .. سرشو بلند کرد گفت زینب ، دیدی به چه روزی افتادم ، خواهرم ، این علی اکبرمه .. محل شهادت آقا ، شاهزاده علی اکبر علیه السلام در منتها الیه خیمه های دشمنه ... می‌خوام بگم چرا به این روز افتاده ... بگم یا نگم ... یه مشت زنهای جراحه ، با مِقراض(قیچی) ، افتاده بودن به جون علی اکبر ... حسین ... اصن دلیل آمدن زینب می‌دونی چیه ؟! یکی از دلایلش اینه ... ابی عبدالله خوده حیاست ... با این زنها که طرف نمیشه ، زینب اومد این زنهارو کنار زد ، حیا کنید ، این نوه‌ی فاطمه‌س ... دوتایی نشستند کنار بدن ، حسین به زینب نگاه می‌کنه ، زینب به حسین نگاه می‌کنه ، داداش تو میگی چیکار کنیم ؟ مگه میشه اینجا رها کنیم بریم ... برگردیم چیزی ازش باقی نمی مونه ، زینب صدا زد داداش تو زیر بغلاشو بگیر ، منم پاهاشو بگیرم ، باهم دیگه ببریمش ، یه یازهرا بگیم .. همین که اومدن بلند کنند ، ابی عبدالله گفت خواهر بذار باشه ، بذار باشه .. چاره ای نموند برای ابی عبدالله ، نشست رو به سمت خیمه ها .. جوانان بنی هاشم بیایید.. همه روضه خون باشن .. جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم این بیت رو بگم برای خانوما ضجه بزنند ، گریه کنند ... ببگویید مادرش لیلا بیاید تماشای قد اکبر نماید هرکجا نشستی این نفس رو آزاد کن بگو یاحسین .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
روضه_حاج_حسن_خلج_شب_هشتم_محرم_الحرام.mp3
5.51M
|⇦• توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیها اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نوشتیم بخوانید اَشبهُ النّاس به پیامبر خَلقاً و خُلقاً و مَنطِقاً....❤️ 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• توسل به باب الحوائج ابالفضل العباس سلام الله علیها اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت بر چهره‌ی حسین ، همان دم اثر گذاشت درجا آقامون پیر شد ... زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت حسین آقام آقام آقام آقام ... بعد عباس ، حسین غریب شد ... حسین .. غریب کربلا حسین حسین .. غریب کربلا حسین همه باهم زمزمه کنیم جان اباعبدالله .. حسین.. روضه خونایی که توی مجلس هستید صدای منو می‌شنوید ، روضه هایی که من و شما می‌خونیم به اندازه‌ی اخلاص و توجه و معرفتمون اثرگذاره... اما هرجا دیدی روضه‌ت نمیگیره از همون روضه هایی بخون که خودشون خوندن .. عین کلمات خودشونو استفاده کن .. اونوقت ببین چه آتیشی به مجلس میفته .. من بشینم کنار امشب حسین روضه بخونه .. أخا .. ألان إنکَسَرَ ظَهري این عبارت رو باید اهل علم جلسه برامون معنی کنند که عبارت « وَ قَلَّت حیلَتي » یعنی چی .. چه بلایی سر آقامون اومده ... چی شد که دیگه نتونست از جا بلند بشه .. چی شد که هی دور خودش می‌چرخید .. حسین گفت داداش بیچاره شدم .. ألان إنکَسَرَ ظَهري وَ قَلَّت حیلَتي .. نمیدونم چیکار کنم ... چاره ساز همه بیچاره شده .. حسین آقام آقام آقام آقام ... خوش به حالتون ، چشماتون سالمه دارید برای آقا گریه میکنید .. گفت حسین جان ، این تیر رو بیرون بیار .. امشب به این سادگی شعر نمی‌خونم .. شب تاسوعاست .. زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت بر چهره‌ی حسین همان دم اثر گذاشت یازهرا مددی شد پاره مثل چشمهای تو عباس ، مشک آب یعنی چی ؟! چی داری میگی ؟! تیر اگر اصابت هم بکنه فقط سوراخ می‌کنه .. اما حواست نیست ، پیکان داره .. وقتی وارد میشه فقط سوراخ می‌کنه ، حالا گفته تیر رو بیرون بیار .. حسین با یه دست تیر رو گرفت ، با یه دست قلبشو .. یا زهرا .. آقا تنهاست دیگه هیچکس نیست ، نه زینب ، علی اکبر ، نه قاسم ، تنهای تنها ، دید عباس رو نمیتونه برگردونه ، دهنه‌ی ذوالجناح رو گرفت برگشت .. رفقا شما خیال میکنید وقتی حسین رفت ، دشمن هم رفت توی خیمه‌هاشون ؟! .. دیگه حرفمو گفتم دیگه ... هرچی شد عباس رو بستن به یه نخل .. تیر اندازان با تیر ... نیزه زنان با نیزه ... تبر به دستا با تبر ... یکبار اینقدر زدند ... نخل افتاد ، بستند به یه نخل دیگه ... حسین ... کسی آروم نباشه ها ... شب تاسوعای ابی عبدالله ... روضه قمر بنی هاشم ... اینجا نباشیا کربلا باش ... حسین ... خوش به حالتون وقتی رفقاتون خودشون رو میزنند ، شما هستید دستشو میگیرید ، مواظبت میکنید ... اما .... ابی عبدالله که برگشت یه دست به عنان ذوالجناح ، یه دست به کمر ، سکینه دوید توی خیمه بچه ها ، گفت دیگه کسی اسم آب نیاره ، دیگه عمو نداریم ... تو خیمه ها کسی نبود دست کسی‌رو بگیره ... لطمه به صورت می‌زدند ، گیسوان می‌کشیدند ... حسین .... از همه‌ی حرفام گذشتم ... امام زمان ، آقا جانم ، شما خودتون فرمودید ببین کجا روضه‌ی عموجانم عباس خونده میشه ، منم توی همون خیمه هستم ... پسر نرجس خاتون ... کجا نشستی ، برای عموجانت گریه می‌کنی ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
روضه_حاج_حسن_خلج_شب_نهم_محرم_الحرام.mp3
4.86M
|⇦• توسل به باب الحوائج ابالفضل العباس سلام الله علیها اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اُمُّ‌الـبَنین خـواسـته بود که او فدائیِ حسین(ع) و راهِ مـولـایـش بـشـود فَنِعمَ الاَخَ الموَاسی... ارباب هـم فرمـود که چه خوب برادری بود ... 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کشتی شکستۀ طوفان کربلا افتاده رو زمین؛ خدا ، سلطان کربلا پیشاپیش از همه چیز عذرخواهی میکنم ... شب عاشوراست دیگه ... همه باهم امشب روضه خون بشیم ... مادرش توی مجلسه ... کشتی شکستۀ طوفان کربلا افتاده رو زمین؛خدا ، سلطان کربلا از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا می‌جوشه خون تو ، با هر نفس نفس به امام صادق عرض کرد آقا جان ، شنیدم فرمودید هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم به بابات زدن، مگه میشه ، مگه جا میشه ... آقا انگشترشون‌رو در آوردند فرمودند به اندازه نگین این انگشتری جای سالم به بدن بابام نذاشتن ... نیزه جای خنجر زدن ، خنجر جای شمشیز زدن ... یه جوری بشه امشب بمیریم دق کنیم خیلی خوبه ... از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا می‌جوشه خون تو ، با هر نفس نفس چرا شما برای این موضوع اینقدر گریه می‌کنید ؛ مگه تازه شنیدید ، مگه همچین چیزی تازه پیش اومده ، خب مدینه مادرش هم همینجور بود دیگه ... با هر نفسی که زهرا میکشید ، خون تازه از سینه جاری می‌شد ... از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا می‌جوشه خون تو ، با هر نفس نفس کشتن تورو به قتل صبر ، عین روایته (پرسید آقا قتل صبر چیه ...) هرکس یه ضربه میزنه ، به مرغ تو قفس فرمود بابامو به قتل صبر کشتند ، مثل مرغی که توی قفس بذارنش ، هرکس از یه طرف ، یه خنجری ، یه نیزه ای ... بندای قلب من داره ، از هم جدا میشه (خانوم بالای تل زینبیه داره نگاه می‌کنه ، اومد بالای گودال دید ...) بندای قلب من داره ، ازهم جدا میشه این لعنتی کی از رو سینه پامیشه ای صید و پا زده ، در خون برابرم حتی یه بوسه رو تنت ، به سختی جا میشه حسین .... عصر غریبیه ، سردار بی‌سپاه اسفند روی آتیشم ، بالای قتلگاه دشنه و دربِ خونه‌ی مدینه یادته (بیشرف توی مدینه اومد دشنه‌رو کشید ، از رای درز در ، فاطمه بین در و دیوار ... ) دشنه و دربِ خونه‌ی مدینه یادته که جا گرفته تو ، پهلوی مادرم حالا شده یه نیزه و اومده کربلا نشسته توی پهلوی ، عزیز برادرم این قوم خیره‌سر تورو ، چه بی‌امون زدن فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن یه بی‌حیایی اومد توی گودال ، اول یه نگاه کرد یه صورت ابی عبدالله ، کثافت نجس قبل از اینکه بزنه دهنشو باز کرد ... همینقدر بگم خیلی آدم فحاشی بود ... بعد هم نیزه رو ... این قوم خیره‌سر تورو ، چه بی‌امون زدن فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن جوونای بی‌رحمشون ، با هربه میزدن مقتل نوشته پیراشون ، عصازنون زدن پیرمردای کوفه و شام ، از خیمه‌ها اومدن بیرون ... بسم الله الرحمن الرحیم ، بریم قربة إلی الله حسین ر‌و بزنیم ... اومدن توی گودال ، یه عده از این پیرمردا ، بجای عصا «خَشَب» دستشون بود ، خَشَب چیه ! ... بپرسید از اعراب ... به چوبی که سر این چوب رو میخ کوبیدن ... با خشب اومدن توی گودال ... بسم الله الرحمن الرحیم ... حسین ... یه جوری بگو دل خانوم زینب آرام بگیره ... حسین لبیک یاحسین ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
روضه_حاج_حسن_خلج_شب_دهم_محرم_الحرام.mp3
3.31M
|⇦• توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مِصباح‌الهُدی و سَفینهُ النجاه تنها تویی که میتوانی مرا به راه راست هـدایت کنی ... ❤️ 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 «مَنْ أَرَادَ الله بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ(ع)» الحمدالله با یاری شما عزیزان مرحلۀ اول خرید ، و جهت ارسال برای پویش انجام شد. ____ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
کانال ‌متن روضه
🎞#ببینید «مَنْ أَرَادَ الله بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ(ع)» الحمدالله با یا
رفقا ؛ دم غنیمتِ ، تا نفس داریم و هستیم اسم خودمونُ در جرگۀ برپا کنندگان روضۀ سیدالشهدا (ع) ثبت کنیم .. با توجه به شرایط ایجاد شده ، ان شالله با مساعدت های مالی و معنوی شما خوبان تا پایان ماه صفر طرح ادامه خواهد داشت. راه های مشارکت : 🌐درگاه اینترنتیhttps://idpay.ir/babolharam 💳 شماره کارت↶ ➠ 6362 _ 1410 _ 4400 _ 3854 ↜به نام محمد معمارزاده ____ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• توسل به ابن الکریم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْك مولای یا سیدنا الغریب یا حسن ابن علی، سیدنا الفرید، سیدنا الوحید، یا مولایی نه این که حرف تو باشد نه این که حرف من است حسین گفتن ما از عنایت حسن است یکی مدینه یکی کربلا به ظاهر لیک حکایت دو برادر دو روح یک بدن است نه هرکه لایق خونین بدن شدن بوده است نه هر غریب سزاوارِ خون جگر شدن است که گفته صلح به معنایِ ترس از جنگ است که گفته رزم توان یکی از این دو تن است تفاوتی ست میانِ رباب با جعده که فرق این دو برادر ز فرق این دو زن است گمان کنم به دلیل همین تفاوت نیز میان این دو برادر غریب تر حسن است یافتم در گذرِ راه بر این از شه تشنه تو مظلوم تری همسری داشت حسین همچو رباب بود عمری ز غمش در تب و تاب لیک دلها همه غم پرور تو که بود قاتل تو همسر تو غریب آقام .. غریب آقام .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_5897612326500042545.mp3
2.32M
|⇦• توسل به ابن الکریم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ |یَحزَنُونَ لِحُزنِنا و یَفرَحُونَ لِفَرَحِنا| با شادی شما مَسروریم و با غُصّه‌‌ی‌تان محزون 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• توسل به ابن الکریم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ جانِ عالم فدای این دو تا آقازاده .. شب ششم ماه محرم ؛ روضه ، روضه قاسم ابن الحسن .. دهه ی عاشورا ، کربلا غوغا .. آروم آروم زائرا میان ، عاشورا کربلا باشن .. روز عاشورا غوغایه دسته هایِ عزا میان به سر میزنن به سینه میزنن .. شب جمعه زائرا از اطرافِ کربلا آروم آروم میان حرم ابی عبدالله باشن .. این یه برادر ، اما بمیرم مدینه کنارِ قبرِ خاکیِ امام مجتبی نه زائری ، نه گریه کنی ، نه شمعی .. گل آوردن تو مجلس ، کاشکی این دسته گلا رو میزاشتن میبردیم بقیع .. کاشکی کنارِ قبر امام مجتبی میزاشتن یه روضه قاسم بخونیم .. دستِ قاسم رو گذاشت تو دست ابی عبدالله ، برادر؛ خودم کربلا نیستم یاریت کنم جانمُ فدات کنم .. قاسممُ پیشکش قبول کن .. او فدایی توِ .. با عمو بزرگ شد ، با عمو قد کشید تا اومد کربلا .. شب عاشورا ، دونه دونه رو حسین نشانشون داد شهادتشون رو .. مودب گوشه خیمه نشسته هی رو پا بلند میشد دیگه طاقت نیاورد ، عمو جان فردا منم شهید میشم یا نه ؟؟.. سیدالشهدا فرمود فردا اوضاع یه جوری میشه شیرخوارَمَم شهید میشه .. یعنی اینا اینقدر به خیمه ها نزدیک میشن .. دلش طاقت نیاورد ؛ عمو من چی؟! همه رو گفتی ، من چی!! فرمود قاسمم مرگ در نظر تو چگونه ست؟! حرف حسین تموم نشده ، با شوق صدا زد : احلَی مِنَ العَسَل .. از عسل شیرین ترِ .. ابی عبدالله یه نگاهی کرد فرمود قاسمم تو هم شهید میشی و به بلای عظیم دچار میشی .. آمد از خیمه همچو قرصِ قمر آنکه آماده بهر پرواز است اشتیاق است و ترس جاماندن بندِ نعلین او اگر باز است نو غزال هاشمی میکند نسلِ گرگ را گر عوض میکرد دستی از قضا تقدیر را قدرت بازوی او در بند بازوبند بود باز کرد از دست شیری نامه ای زنجیر را *حمید بن مسلم میگه من ایستادم دارم نگاه میکنم یه وقت دیدم یه ماهپاره از خیمه بیرون آمد .. مثل ماه شب چهارده میدرخشه .. خود ابی عبدالله عمامه دورِ سرش پیچید ، روی قاسم رو پوشاند .. عباس قاسم رو سوار مرکب کرد .. حمید بن مسلم میگه من نگاه میکردم پاهاش به رکاب نمی رسید .. اما عموها و عمو زاده ها و اهل حرم دورش بودن تا بره میدان .. آمد از خیمه همچو قرصِ قمر آنکه آماده بهر پرواز است اشتیاق است و ترس جاماندن بندِ نعلین او اگر باز است کربلا با نسیم گل برگش رنگ و بویِ گلاب میگیرد حسنی زاده است و حق دارد چهره اش را نقاب میگیرد آخر او ماهپاره می باشد مثلِ خورشیدِ عرشه ی زین است آن گلی که به چشم می آید زودتر در نگاهِ گلچین است قامت سبز و قد کوتاهش بویِ کامل ترین غزل دارد این که شوق زبان زدِ عشق است سیزده شیشۀ عسل دارد ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• توسل به ابن الکریم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ عمو بهش یاد داده ، مقابل دشمن قرار گرفتی چشم ها رو تنگ کن دشمنُ حقیر ببین ؛ رجز خواند ، هفتا از پسرایِ ازرق حرامزاده رو به درک واصل کرد .. خودشم به درک واصل کرد ، فریاد تکبیر اهلِ حرم بلند شد .. دیدن حریفش نمیشن .. در نبردِ تن به صد تن هم هماوردی نداشت چون کند با یک سپر باران سنگ و تیر را گفت اینطوری نمیتونید جلوشُ بگیرین حریف همه لشکر هست ‌‌.. گفت اینجوری فایده نداره ، زره که نداره .. کلاه خود که نداره .. جوشنی به تن نداره .. حسینم داره نگاه میکنه .. یه وقت صدا زد برید به نجمه بگید دعا کنه برای پسرش .. دوره کردن قاسمُ .. بد کشتن قاسمُ .. حالا معنای بلای عظیم رو آدم میفهمه .. علی اکبر که جوشن داشت آن شد تو که جوشن نداری وای بر من .. دوره کردن نتونست ازحلقه محاصره فرار کنه .. خم شدن سنگ ها رو برداشتن .. آی بی رحم مردم کوفه .. هدف ثابته هدف ایستاده .. (ناشی ترین هام دیگه تونستن بزنن).. آخه نوجوان ۱۳ ساله باید گل بارون بشه ولی جایِ این گلا رو سرش سنگ میریختن .. هر سنگی به صورتش میخورد نالش بلند میشد .. یه نامردی اومد با نیزه به پهلوش زد .. از رو مرکب افتاد .. جشن دامادی و بلوغش بود که به تکلیف خود عمل می کرد مثل یک غنچه زیرِ مرکب ها داشت خود را کمی بغل می کرد سینه گاهش کمی تحمل داشت آن هم از دستِ نعل ها وا شد معجزه پشتِ معجزه آمد نونهالی شبیه طوبی شد گر عمو را شکسته می خواند گر کلامی به لب نمی آرد در مسیر صدایِ بی حالش استخوانِ مزاحمی دارد دو نفر کربلا بدنشون زیر سم اسب ها رفت .. یکی خود حسین بود ، یکی هم این آقازاده ..( ولی یه فرقی داشتن ) .. ابی عبدالله سر به پیکر نداشت ولی این آقازاده نفس میکشید .. تجسم کنید یه نوجوان ۱۳ساله .. اسب ها بیان .. واویلا .. (میخوای بدونی بلای عظیم یعنی چی ؟!) ابی عبدالله اومد ، هر جوری بود شمشیر کشید دشمن فرار کرد از کنار قاسم .. گرد و خاک خوابید دیدن حسین نشسته سر قاسم رو گذاشته روی زانو .. دیگه نفسش بالا نمیاد .. میخواد بگه عمو کمکم کن .. دید هی داره پاشنه ها رو رو خاک میکشه .. یعنی عمو نفسم بالا نمیاد .. فرمود قاسمم برا عمو سخته کمکی از او بخوای نتونه انجامش بده .. همون بالاسر قاسم دلش رفت مدینه .. در استخوانِ خورده ، جناغ تو دیده ام تصویر درب و سینه و مسمار و مادرم *حمید بن مسلم میگه من ایستاده بودم ببینم آخر سر این بچه رو حسین چه جوری بر میگردونه! وقتی میدون میرفت پاهاش به رکاب اسب نمیرسید .. اما یه وقت دیدم از بین جمعیت حسین داره میاد .. آقایِ ما رشید بوده ، پنجاه خوردی سال سن داره ابی عبدالله ، قاسم رو سینه به سینه چسبوند بود ‌‌.. اما دیدم عقب سر پاهاش رو خاک کشیده میشه ..‌ همه مادرایِ شهدا فیض ببرن .. آورد قاسم رو خیمه دارالحرب گذاشت کنار بدنِ علی اکبر خودش نشست بین این دو تا بدن .. گاهی صدا میزد پسرم علی .. گاهی صدا میزد پسرم قاسم .. زن ها خبر دار شدن همه اومدن خیمه دارالحرب جمع شدن دور کشته ی قاسم ، ابی عبدالله یه چشم گردوند دید همه دارن گریه میکنن ، اما نگاه کرد دید نجمه داره خیره خیره نگاه میکنه ... آی بیچاره مادرت .. هیچ جا امام حسین نگفت به زنها بلند گریه کنید (زبانِ حال دارم میگم) ولی اینجا صدا زد زنا بلند گریه کنید ..بلند گریه کنید مادرش باهاتون هم نوا بشه .. آخه قاسم شده هم قد علی اکبر .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_5897612326500042546.mp3
5.34M
|⇦• توسل به ابن الکریم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ |یَحزَنُونَ لِحُزنِنا و یَفرَحُونَ لِفَرَحِنا| با شادی شما مَسروریم و با غُصّه‌‌ی‌تان محزون 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لالا لالا .. چشم به راه تو چشم به راه من بخواب آروم لالا لالا .. یه نگاه تو یه نگاه من بخواب آروم لالا لالا .. بخواب آروم گل بابا بخواب آروم لالا لالا .. خواب ببینی خوابِ دریا بخواب آروم لالا لالا .. تو نگاتو به نگاهِ من میدوزی بخواب آروم لالا لالا .. بیا بابا زیر سایم که نسوزی بخواب آروم لالا لالا .. بخواب آروم گل بابا بخواب آروم امام حسین داره حرف میزنه : داری میری، مثه خورشید تو بتابُ برو بابا داری میری، یه نگاه کن به ربابُ برو بابا داری میری، واسه بابا یه دل سیر بگو بابا داری میری، شده یک بار به من پیر بگو بابا تو میریُ .. رویِ دستام همه جونم داره میره نرو بابا تو میریُ .. خوب میدونم قدُ بالات قدِ تیرِ نرو بابا مثه ماهی بیرون از آب پا میکوبی گلِ بی تاب .. لالا لالا .. بخواب آروم روی دستم شدی بی جون منِ بی جون با تو موندم رویِ دستم میکنی جون منِ حیرون با تو موندم روی دستم .. آرزو هام پرکشیدن همه چیم رفت توی چشمام .. اضطرابُ همه دیدن همه چیم رفت *فرمود آب بهش بدید و ندید این بچه میمیره .. از حال رفته بود علی ، چشماشُ دیگه به سختی باز میکرد ..* وای وای وای وای متوسل به لبِ تو شده بابا پاشو دیگه وای وای وای وای این چه وقته که بخوابی آخه اینجا پاشو دیگه پاشو بابا .. نخواب اینجا نذار بابا منو تنها لالا لالا .. بخواب آروم یهو دیدم .. که صدایِ تو نمیاد داد بی داد یهو دیدم .. رویِ دستم سرت اُفتاد داد بی داد یهو دیدم .. که میخندن داد بی داد داد بی داد یهو دیدم .. خون حلقِت بند نمیاد داد بی داد وای وای وای وای .. نمیدونم که بمونم یا بریم باز سویِ خیمه وای وای وای وای .. چی بگم من چشم به راه مادرِ تو توی خیمه لالا لالا .. بخواب آروم ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_5897612326500042548.mp3
3.77M
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانت : من أفضل النّساء و أجملهنَّ‌ و خیارهُن؛ بود که‌ در کنار مولا و امامش،جایگاهی والا و مقامی بسیار بی‌نظیر داشت... 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ السَّلامُ عَلیکَ یا رَحمةَ الله الواسع و یا بابَ النجاةِ الاُمَة .. یا سیدنا المظلوم و یا سیدنا الغریب یا اباعبدالله ‌‌.. وقت وداعِ از حرم نگاه پدرها ملتمسانه تر است پشتِ پسرها آه پدرهای خسته آه کمرها آه پسرهایِ رفته آه جگرها میرود و یک صدا به گریه می افتند پشتِ سرش خیمه ها به گریه می افتند *بدون مقدمه شب هشتمِ محرمه .. شبِ آقازاده حضرت علی اکبرِ بدون مقدمه رفتم سراغِ روضه. ان شاءالله دلهای شما همراه بشه بیان پایین پای امام حسین اونجا ناله بزنیم ..* کیست که خاکش بویِ گلاب گرفته این که برایش ملک رکاب گرفته بهرِ شهادت چُنین شتاب گرفته زودتر از دیگران جواب گرفته سرکشیِ عشق او مهار ندارد بس که به شوق آمده قرار ندارد ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_5899864126313727992.mp3
1.17M
|⇦• توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ را که فراموش کردند، را جایگزینش کردند 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بین راه میان لحظه ای اباعبدالله خوابش برد ، از خواب بیدار شد ... دورِ باباست علی ، دید ابی عبدلله آیه ی استرجاع به لب دارد انالله‌واناالیه‌راجعون .. سریع دوید کنار بابا ، بابا جان چرا آیه ی استرجاع خواندی ؟! فرمود پسرم در عالم رویا دیدم هاتفی ندا میده چه با شتاب این غافله سمت مرگ میره .. (چی باید بگه؟ بالاخره جون آدمه ، جون آدم عزیزِ) صدا زد : اولسنا علی الحق؟.. ما بر حقیم یا نه فرمود علی جان حق حولِ محور ما می گرده .. فرمود پس باباجان دیگه چه خوف از مرگ .. مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ کیست که خاکش بوی گلاب گرفته این که برایش ملک رکاب گرفته بهر شهادت چنان شتاب گرفته زودتر از دیگران جواب گرفته سرکشی عشق او مهار ندارد بس که به شوق آمده قرار ندارد باز نمایان شده جلال پیمبر باز تماشا شده جمال پیمبر پرده بر انداخته کمال پیمبر این که خصالش بوَد خصال پیمبر سوی عدو نه علی اکبر خیمه می رود از خیمه ها پیمبر خیمه *از صبح هرکی اومده اجازه بگیره حتی غلام سیاه ، ابی عبدلله به این آسونی اجازه نمی داد .. اومد خدمت امام سجاد(ع) در کوره ی تب امام سجاد (ع) داره میسوزه یه وقت دید کف پاش خنک شد ، به سختی نشست دید علی اکبر اومده تو خیمه .‌.. برادرا همدیگرُ بغل کردن .. چیزی شده علی جان اومدی تو خیمه؟ صدا زد همه رفتن ، همه شهید شدن ، نوبت بنی هاشمِ .. -أین الحبیب؟ _کشته شد -أين ظهیر؟أين مسلم بن اوسجيه؟ هرکس رو فرمود امام سجاد ، آقا علی اکبر فرمود به شهادت رسیده .. برادر اومدم باهات وداع کنم .. این آخرین وداعِ ماست .. میخوام برم از بابا اجازه بگیرم .. دو برادر وداع کردند ، اومد خدمت ابی عبدلله باباجان اذن میدان میدی؟.. حسین معطل نکرد .. برو دست علی به همرات .. ولی قبل از اینکه بری اول برو خیمه ی زنان با مخدرات خداحافظی کن .. شیخ جعفر شوشتری نوشته تو همین یه روضه ی علی اکبر سه بار سیدالشهدا مشرف به موت شد .. یه بار همینجا بود دید زنها ریختن دور علی .. خیمه ها به هم ریخت .. زنها شروع کردن بلند بلند گریه کردن .. ارحم غربتنا .. به غریبیِ ما رحم کن .. تو حلقه ی محاصره ی زنها علی گیر افتاده خواهرا دورشُ گرفتن .. یه وقت تو این وداع نگاه کرد دید باباش دستاشُ زیرِ بغلش زده غریبونه داره علی رو نگاه میکنه .. یه نهیب زد به زنها گفت برید کنار مگه نمی بینید بابام غریبه .. شیخ جعفر شوشتری نوشته علی خداحافظی کرد رفت به میدان اما راوی میگه دیدیم ابی عبدلله محاسن به دست گرفته آروم آروم دنبالِ علی داره راه میاد .. آخرین توشه ام از عمرِ تو این بود علی که غم انگیز نگاهی ز قفایت کردم تو ز من آب طلب کردی و من میسوزم که چرا تشنه لب از خویش جدایت کردم *جنگید ، برگشت زبان در دهان آقا گذاشت دوباره علی رفت میدان .. دیگه اینجا معلوم شد که علی بر نمیگرده ، چون صدا زد ابی عبدلله فرمود علی جان خیلی طول نمیکشه جدم میاد سیر آبت میکنه ..* حیدر کرار شد زمان خطر گشت لشگر کوفه تمام مثلِ سپر گشت ریخت به هم دشت را و موقع برگشت ضرب عمودی که خورد واقعه برگشت خونِ سرش بر رویِ عقاب چکیدُ راه حرم ندید و شیهه کشیدُ *اسب جنگی تربیت شده ست ، وقتی سوار دست به گردنش میندازه یعنی منو برگردون خیمه .. اما خون فرق ریخت جلو چشمایِ اسبُ گرفت ..عوضِ اینکه برگرده خیمه ، رفت تو دلِ دشمن .. اولی از بنی هاشمِ لشکر تازه نفسِ ‌‌.. یه کوچه باز کردن مهار اسبُ گرفتند آوردن تو این کوچه .. حسین دید یه جا شمشیرا بالا میره ..* آن بدنِ از جفا شکسته ترین را ان بدن له شده به عرشه ی زین را باد سویِ دیگری شکسته جبین را لشکر آماده نیست خواست همین را آه که شمشیر ها محاصره کردند از همه سو تیر ها محاصره کردند بی خبرانه زدند بی خبر افتاد خوب‌که بیحال‌شد از پشت‌سر افتاد در وسط قتلگاه تا پسر افتاد در جلویِ خیمه گاه هم پدر افتاد .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net