eitaa logo
کانال ‌متن روضه
73.7هزار دنبال‌کننده
756 عکس
414 ویدیو
60 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
وتوسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تو نگفتی که جوان مُرده عمویی دارم این زمین خورده ترین مَرد جهان را چه‌ کنم نامنظم زدنِ قلب مرا می‌بینی نامنظم شدنت بُرده توان را، چه‌کنم *میدونی چرا بدنش نامنظم شد؟ وقتی صداش بلند شد عمو‌جان! روایت میگه ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند بالاسر قاسمش. اما چه صحنه ای دید؟! تصور کنید وقتی یه طعمه ای رو‌زمین میوفته کفتارا دورش حلقه می زنن، دید این کفتارا دور قاسم رو‌گرفتن، هر کسی داره با یه چیزی میزنه. یکی داره نیزه میزنه، دورش رو گرفتن دارن می چرخن دور قاسم. یکی میگه نوبت منه، ابی عبدالله اومد دید یه نانجیبی شمشیر آورده بالا میخواد بزنه، زد دستش رو انداخت. یهو دید از اون دور اسب سوارا دارن‌ میان میخوان نجاتش بِدن. ابی عبدالله عقب کشید این اسب سوارا انقدر رو بدن قاسم تازوندن روایت میگه صدای خرد شدن استخوانها می آمد.. یاد کدوم‌ لحظه افتادی؟ اون لحظه ای که مادرش پشت دَره، داره ناله میزنه نمیذارم بیاین، خونه، خونه ی منه اذن می خواد. اون نامرد همه ی توانش رو ریخت تو‌ پاهاش چنان با لگد به در زد...* اینهمه نعل...در اینجای کم و...عمقِ زیاد گیرم این سینه شود خوب دهان را چه‌ کنم :حسن لطفی گلم‌زوده واسه پرپر شدن شکستی بدجور آیینه ی حسن میپاشی بیشتر دست وپا نزن عمو‌جونم با هر سرفه خون می ریزه از لب تو آغوشم‌غرق خون شد پیکرت با، سنگ و تیر و نیزه گل بارون شد گفتی ابنُ المجتبایی هرچی شد که از اون شد سرِ تو ریختن، با بغض وکینه تقاص عشقِ علی همینه به تو رسیده، ارث از مدینه سرِ شکسته، خِس خِس سینه بمیرم درد بی حد می کِشی نفس هاتو خیلی بد می کشی زیر سم اسبا قد می کشی عمو جونم قاسم قاسم من گُمت کردم میون نیزه های این لشگر آه‌وناله ات گم شده تو سر صدای این لشگر مونده روی پیکرِ تو رَدِّ پای این لشگر دور تو‌جمع اند، هزار تا قاتل بهم‌می خندن یه مشت ارازل برا تنفس خوردی به مشکل پُر از هلالی، ای ماه کامل ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•بعد تو این‌ حرمِ... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ توماس ماساریک: گرچه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح مردم را متأثر می‌سازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین (علیه‌السلام) یافت می‌شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین (علیه‌السلام) مانند پر کاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•اگر با من نبود این ..... امام زمان روحی له الفدا و توسل به حضرت علی اصغرعلیه اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ العَصرِ والزَّمانِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ سَلامٌ عَلَىٰ آلِ يس، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا داعِيَ اللّٰهِ وَرَبَّانِيَّ آياتِهِ اگر با من نبود این ابرو بارانی که من دارم برایم دردسر می شد گناهانی که من دارم من از وقتی که یادم هست غرق معصیت بودم چه اندوهی ست در حال پریشانی که من دارم دل شیطانی نفسم را به دست آوردم و دیدم چه سودی می برد از بار خُسرانی که من دارم ضرر کردم، سرِ بازار هم بی‌مشتری ماندم خودت گاهی بخر از جنسِ ارزانی که من دارم *آقاجان! چیزی برای عَرضه ندارم..اما اومدم کلاف نخ آوردم‌ برات..اومدم‌ اسم‌ منم بنویسی عزیز زهرا!...آقا جان!....* من از بی کربلایی گم شدم در شهر، کاری کن دلت آیا نمی سوزد به هجرانی که من دارم؟ *عزیز زهرا! آقاجان راستی امشب کجایی؟ "ليْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوىٰ؟بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَی أَبِرَضْوَی أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَوَ لا تُرَی وَ لا أَسْمَعَ لَكَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَی "....خیلی برام سخته همه رو‌می بینم تو رو‌نمی بینم..صدای همه رو‌می شنوم و فقط صدای تو رو‌نمی شنوم...آقاجان!* بمیران و به دیدارم بیا تا اهل گورستان به پا خیزند از دیدار مهمانی که من دارم یقیناً من هم از سرچشمه با خود نور خواهم بود اگر بیرون بیاید ماه پنهانی که من دارم تو می آیی مُحرم ها برایم روضه خواهی خواند بخوان روشن بماند آهِ سوزانی که من دارم بخوان از روضه ی اصغر، بخوان از تیر از خنجر بخوان تا خون ببارد چِشم گریانی که من دارم *مرحوم سید حیدر حلی ، از علما و شعرای بزرگ شیعه ست سالها از این شهر به اون شهر ، از این زیارتگاه به اون زیارتگاه ، دنبال یوسف زهرا میگرده.یه قصیده ای گفت، گفت این قصیده رو می برم روبروی قبر و حرم ابی عبدالله می خونم وارد حرم شد قصیده شو مقابل مضجع ملکوتی ابی عبدالله خواند :* "اَتری تَجیءُ فَجیعهً بِأمَضَ مِن تِلْکَ الفَجیعه؟ حَیثِ الحُسینَ عَلی الثَری خَیلُ العِدی طُحِنَت ضُلُوعه" *یعنی اون لحظه ای که ابی عبدالله رو زمین افتاد سوارها با اسبها اومدن اینقدر رو این بدن تازوندن که اینجا سَید حیدر میگه :"طُحِنَت ضُلُوعه....." "قَتَلَتهُ آلُ أمية ظامٍي إلى جنبِ الشريعَة” تا اینجا رو‌خوند اما وقتی به اینجا رسید یه اتفاقی افتاد تا این‌جمله رو‌گفت:"و رضيعُه بدم الوريدٍ مُخضَّبٌ فاطلُب رضيعَه"یه مرتبه دید یه دستی اومد رو شونه اش سَید حیدر بس کن منه مهدی دیگه طاقت شنیدن ندارم ...* عجب رازی است در روضه یقین دارم همین دنیا نجاتم می دهد ذکر حسین جانی که من دارم شروعم با تو بود و با تو خواهد بود پایانم ندارد هیچ کس آغاز و پایانی که من دارم *بریم‌در خونه ی علی اصغرامام‌حسین‌.. میرزای قمی که روضه می گرفت هرشبی که مداح میومدروضه بخونه ..می پرسید آقا! از کی بخونم؟ میرزای قمی می فرمودن: از علی اصغرِ امام حسین برام بخون‌..شب دوم پرسید آقا از کی بخونم؟ فرمود: از علی اصغر امام حسین بخون.. شب سوم ..شب چهارم..شب پنجم..هرچی می گذشت مداح سؤال می کرد از کی بخونم؟ میرزای قمی می فرمود از علی اصغر امام حسین بخون..مداح اعتراض کرد، آقا!چند شبه داریم از علی اصغر میخونیم. میرزا گفت: آری، هر ده شب و میخوام‌ از علی اصغر برام بخونی. آخه همه ی شهدا تو‌ کربلا زبون داشتن می تونستن حرف بزنن ..با دستشون می تونستن دفاع بکنند. زره به تن داشتن. اما این شیرخواره نه زبون داشت که حرف بزنه، نه می تونست از خودش دفاع کنه، یه مرتبه ابی عبدالله دید این بچه داره دست وپا میزنه. .... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
وتوسل به‌ حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شب هفتم رسیده میبینی بازم‌اصغر به گریه افتاده توی خیمه کنارِ گهواره به‌گمونم رباب جون‌ داده بازم انگار، مادری تشنه روضه ی شیرخواره میخونه خالیه آسمون آغوشش از شبِ گاهواره میخونه «میدونی چی میگه؟» لا لالا گلم‌ لالاعلی اصغرم لالا کودکش رو‌حسین با خود برد رفته شاید با آب برگرده شاید این دفعه با لبِ سیراب شیر خوارِ رباب برگرده شاید این دفعه حرمله دستش وقت پرتاب تیرها بِبُرِه شایدم تیر، پرت شه اما به علی اصغر حسین‌ نخوره شاید این دفعه روی دست حسین‌ اصغرم دست و پا نزنه واسه یک قطره آب الهی که یه پدر رو به دشمنا نزنه کاش میشد؛ ولی نشد‌ که‌ نشد باز هم‌ تیر با شتاب آمد باز دست حسین پُرخون شد غم سراغ دلِ رباب اومد مونده حیرون دوباره ارباب و باز نگاهش به پهنه ی دشته یه قدم سمت خیمه اومده و دو قدم سمت دشت برگشته *همه دیدنداین بچه رو زیر عبا پنهان کرده یه قدم میره سمت خیمه ها یه قدم برمی گرده ..خدا نیاره برا کسی بچه اش رو دستش جون‌بده..خدا میدونه اون لحظه چقدر سخته..بچه تو‌بغلت جون داده، نمی تونی برگردی خونه ات، میگی الان مادرش چشم به راهه......* تا نبینه رباب اصغر رو طفل رو‌ داخل عبا برده‌ مُتَحَیِّر حسین از صحرا پشت اون‌ خیمه سَر درآورده *یه مرتبه دیدن ابی عبدالله پشت خیمه ها رو زمین نشست. با نوک‌ خنجر یه قبر کوچولو آماده‌ کرد تا اومد این بچه رو تو‌ خاک بذاره..یه مرتبه دید یکی داره میگه ،حسین‌ صبر کن، بذار یه بار دیگه بچه ام رو ببینم .....ای حسین ..... «صَلَی اللّهُ عَلَیْکَ یا مَظْلوم یا أَبا عَبدِاللّه» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•اگر با من نبود این..... و توسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امام کاظم علیه السلام: هرکس پشت سرِ برادر مومنش دعا کند، از عرش ندا می رسد: صد هزار برابرش نصیب خودت باد 📚 کافی، جلد ۲ ص۵۰ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•نگاهت کردم اما..... وتوسل به حضرت علی اکبرعلیه السلام اجرا شده شبِ هشتم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شب هشتم‌محرمه..شب، شبِ علی اکبره..اومد اجازه ی میدان‌ گرفت. ابی عبدالله بدون‌چون وچرا گفت:برو. روایت میگه ابی عبدالله اصلاً معطل نکرد. همچین‌ که علی اکبر اومد گفت: بابا جان ! علی اکبر یه نگاهی به ابی عبدالله کرد،صدا زد بابا! دارم می بینم اینقدر غریبی و تنهایی ."فریدٌ لا ناصِرَ لَک وَ لا مُعین روحی لِروحِکَ الفِداوَ نَفسی لِنَفْسُکَ الْوِقا" جونم‌ فدات بابا! «همچین که‌ مادرمون فاطمه اومد پشت در مسجد، دید بالا سر علی شمشیر کشیدن. گفت: می ایستم تا علی نیاد نمیرم. همچین‌ که علی از مسجد اومد بیرون دست علی رو‌ گرفت. گفت:جونم‌ فدات علی جان! ..» علی اکبر رفت میدان، رزم می کرد رجز می خوند.. شیخ‌ جعفر شوشتری میگه: ابی عبدالله دم درِ خیمه ایستاده بود همین‌جوری قد و بالای علی اکبر رو‌ نگاه می کرد. ای جونم علی! الهی قربونت برم‌ مراقب باش. همچین که شمشیر میزد ابی عبدالله می گفت: آی قربون شمشیر زدنت. همچین که به اسب می تازوند می گفت: آی قربون اسب تازوندنت... از بزرگان شنیده شده اما جایی نیومده ..ابی عبدالله به علی اکبر اذن داد بهش گفت برو‌ میدان علی جان! اجازه میدم بری به شرط اینکه چند قدم جلو‌ چشم بابات راه بری. میخوام یه بار دیگه جمالت رو ببینم، راه رفتنت رو ببینم، قدم زدنت رو ببینم، قد و بالات رو ببینم. رفت میدان چشم ابی عبدالله دنبال علی اکبره.. راوی میگه تا ابی عبدالله دل از علی نمی کند هیچ ضربه ای بهش نمی خورد. هنوز زخمی به بدن علی نخورده.. مقتل میگه:"ثُمَّ رَجَعَ إِلَى أَبِيهِ وَ قَد أَصابَتٌه جِراحاتِ كَثيرَةٌ وَ قَالَ يَا أَبَت الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي" بابا!سنگینی سلاح اذیتم میکنه،بابا! تشنگی داره اذیّتم میکنه جگرم‌میسوزه.گفت: بابا! "فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءٍ سَبِيلٌ" یه کم آب هست به علیت بدی؟"أتَقَوّىٰ بِها عَلى الأعَداء"آب بخورم جونم بیشتر میشه. "فَبَکَی الحُسَینُ عَلَیهَ السَّلام" تا این حرف رو زد ابی عبدالله شروع کرد گریه کنه "وَ قال يا بُنَيَّ یعَزَّ عَلى مُحَّمَدٍ وَ عَلى عَليٍ وَعَلی أَبیک أَنْ تَدْعَوهُم فَلا يُجِيبوك "خیلی برا بابات و پیغمبر وعلی سخته چیزی ازشون بخوای نتونن بهت بدن. یه درخواستی بکنی نتونن جوابت رو بدن.. یاد چی افتادی؟ یه درخواستیم بی بی پشت در داشت اما علی نتونست جواب بده.. "وَ تَسْتَغيثُ بِهِم فَلا يَغيثوك يا بُني هاتَ لِسانَك" بابا! زبونت رو بده "فَأخَذَ بَلَسانِهُ فَمَصَّه"ابی عبدالله زبانش رو‌گذاست تو‌دهان علی. "وَ دَفَعَ إليهِ خاتَمَه" انگشترش رو در آورد "وقال: خُذ هذَا الخاتَمُ فی فیک"بابا این انگشترو بگیر تو‌ دهنت بزار. وَ ارْجِع إِلى قِتالَ عَدوِّك"به میدان برگشت جنگ نمایانی کرد. "وَ قَاتَلَ أَعْظَمَ الْقِتَالِ حتی قَتَلَتَ" دویست نفر رو به درک‌ واصل کرد. یکی گفت: داغ این بچه رو به دل باباش میذارم. ایستادین این داره همه تون رو‌ میکُشه... با نامردی نیزه اش رو به پهلوی علی اکبر زد...یه ضربه ام به فرق علی اکبر زد. همه شمشیرهارو در آوردن هرکی با هرچی دستشه میزنه. همچین‌که خونها از فرق علی جاری شد جلو‌ چشمای اسب رو‌گرفت. خودش رو انداخت رو‌گردن اسب، اسب رَم کرد داخل لشگر زد دیگه چشمای اسب جایی رو ندید رفت وسط میدان اون نامردا میدونی چی کار کردن ؟"ثُّمَ أَحاطوا بِه" دورش رو گرفتن،"فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ اِرْباً اِرْباً" نگاهت کردم اما درهمی تو لای لخته خونها مبهمی تو تو را قطعه به قطعه چیدم اما چرا هرجور میچینم‌ کمی تو سرت را ابن مجلم ها شکستن وپهلوی تورا با پا شکستن جوانم مُرد و کنارم کِل کشیدن سر پیری غرورم را شکستن مشو‌راضی که با خِجلت بگردم در این صحرا به صد زحمت بگردم زمان بردنت دلشوره دارم نیوفتی از هوا دورت بگردم کنارت عمر من سر آمد اکبر زِخیمه عمه مُضطر آمده اکبر زِجا برخیز تا برخیزم از جا دوباره حرف مَعجر آمده اکبر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
وتوسل به حضرت علی اکبرعلیه السلام اجرا شده شبِ هشتم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *نشست کنار بدنِ علی اکبر گفت: علی جان! ...* نگاه مختصری کن به چشم‌های ترم که جان سالم از این مَهلکه به در ببرم لبی تکان بده پلکی بهم بزن بابا نفس بکش علی اکبر نفس بکش پسرم نفس بکش پسرم تا که من (فَزع) نکنم و پیش خنده‌ی این قوم نشکند کمرم خودت بگو‌ بدنت را چگونه جمع کنم پُر از علی شده خاک‌ِ تمام دور وبرم کنارِ جسم تو باید به دادِ من برسد تو این همه شده ای، من هنوز یک‌ نفرم *سکینه دم درِ خیمه ایستاده دید از دور بابا داره میاد چشمای بابا برگشته، نمیدونم دیدی یانه؟ این چشم سفید میشه آدم‌ دیگه میره تو‌ حال احتضار. دید ابی عبدالله یه دست به کمره چشما برگشته، چهار نفرم زیر یه عبا رو‌ گرفتن. دونفرم زیر بغلای حسین رو‌گرفتن .هی ابی عبدالله زمین میشینه، بلندش می کنن لشگریا دارن هلهله می کنن کف میزنن ...* لشکرِ کوفه و شام اِستاده به تماشای شَه و شَهزاده *یه‌مرتبه دیدن ابی عبدالله خودش رو انداخت رو عبا، دیدن یه نفر از دم خیمه دوان دوان داره میاد..وامحمدا، واعلیا..کیه؟صدا زنونه است. زینب داره میدوه یهو ابی عبدالله فرمود: صدای چیه ؟صدا زینبه.. عباس برو‌ جلو زینب رو بگیر...* خیز و از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ببر *یهو‌ ابی عبدالله صدا زد حسنم‌ حالا میفهمم توکوچه ها چی کشیدی...تازه کسی زینب رو‌ نزده فقط ابی عبدالله دید زینب داره میدوه. نیا زینب!.. * شنیدم فریادت رو اومدم شبیه مرغ پر کنده شدم کنار جسم تو زانو زدم علی جانم آه ای بابا، سخته اما هر جوری شد، خودمو میرسونم جون میدم با، دیدنِ تو پسرِ نیمه جونم روی زانوت خودمو تا بدنت می‌کشونم تو ارباً اربا شدی و بابا کنار جسمت میوفتم از پا مگه چجوری تو رو زدن که هر قسمت از تو، افتاده هر جا شبیه تسبیحِ از هم جدا تنت پاشیده زیر دست و پا نمیشه جمعت کرد روی عبا علی جانم آه ای بابا، پیش جسمت تیکه تیکه‌ات مثل بارون می‌بارم نیزه‌ها رو دونه دونه از تنت درمیارم لَخته لَخته، خونو از تو دهنت درمیارم دچار آه و فریادم نکن اسیر داغ اولادم نکن پاشو بابا دشمن شادم نکن علی جانم آه ای بابا، صورتم رو صورت تو تا که اومد جون دادم هلهله شد، بین دشمن تا به هق هق افتادم نیزه خورده، پهلوی تو مادر اومد به یادم بازم یه کوچه، پر از ارازل بازم یه مقتول، هزارتا قاتل شکسته پهلوت، شکسته بازوت پاشو که کارم، خورده به مشکل ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•نگاهت کردم اما ..... و توسل به حضرت علی اکبرعلیه السلام اجرا شده شبِ هشتم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هر که بر گردانْد رو از راه تو گمراه شد آنکه دورت گشت، در چشمانِ تو دلخواه شد 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•ای کاش یک ثانیه با ما..... امام زمان روحی له الفدا وتوسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ العصر الزَّمانِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ.... ای کاش یک ثانیه با ما همنشین باشی سخت است عمری این چِنین تنهاترین باشی خاکِ دلم تسخیرِ بیگانه نخواهد شد ای دوست!وقتی صاحب این سرزمین باشی شب،نورِ تو در کوچه های شهر جاری شد تا مثل فانوسی برای اهلِ دین باشی دستِ خدا ترجیح داده دستِ کم اینبار تا دست فتنه رو شود، در آستین باشی خیلی به چشمان علی‌وار تو می آید در مسجد سهله امیرالمومنین باشی دنیا رکابش را هزاران سال صیقل داد تا شاید این جمعه رکابش را نگین باشی زهرا برای غربتت بارید از آن دم که فهمید تو باید غریبِ‌آخرین باشی ای کاش ما هم مَهزیارت می شدیم، آقا! وقتی میان شیعه گرمِ دست‌چین باشی *آقاجان یابن الحسن !خودت فرمودی: هرجایی نام عموم عباس برده بشه سراسیمه میام. امشب بیا. عزیز زهرا! ...* تا کی قرار است از فراقت این چنین باشم!؟ تا کی قرار است از صبوری این چنین باشی!؟ خیلی دلم می خواهد آقا وقت جان دادن آن لحظه ها،آن لحظه های واپسین،باشی اشکِ منِ بی معرفت خشکیده، باید هم تو همچنان دلواپس "هَل مِن مُعین"باشی بار گناهان منِ نامرد باعث شد تا جای من پیش خدا تو شرمگین باشی پای برهنه، کربلا، با تو، چه می چسبد خیلی دلم میخواست با من اربعین، باشی برگرد، روضه، روضه ی سقاست، پس برگرد تا روضه‌گَردانِ یلِ ام البنین باشی با آن عمود سهمگینی که به فرق‌ات خورد باید علمدار! این چنین نقش زمین باشی زینب صدا زد:پاشو خوش‌غیرت!..،سنان آمد… تنها تو باید سدِّ راهِ این لعین باشی :بردیا محمدی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•ای کاش یک‌ثانیه با ما ... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بعضی از اذکار است که در عالم عرفان و عبودیت از مرتبه بالایی برخوردار است، یکی از این الفاظ ذکر ” یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ.” ذکری که آرامش بخش ترین ذکرهاست. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•صدایت را تا شنیدم... #روضه وتوسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شب تاسوعاست خیلی ها یک سال منتظر بودن شب تاسوعای عباس برسه .. "فَسَمَعَ الأَطفالُ یُنادُونَ العَطَشَ العَطَشَ" صدای بچه ها رو تو‌ خیمه ها شنید دارن صدا میزنن العطش، العطش.."فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أخذَ رُمْحَهُ وَ الْقِرْبَه" سوار بر اسبش شد یه نیزه برداشت،مشک رو برداشت، "وَ قَصَدَ نَحْوَ الْفُرات"به سمت فرات حرکت کرد."فَأَحاطَ بِهِ أَرْبَعَةُ آلافٍ مِمَن كانوا مُوَكِّلينَ بِالْفُرات"چهار هزار تیرانداز مأمورند از آب فرات، از اونجایی که عباس می خواد بره مشک و به آب بزنه مراقبت کنن. "وَرَموه بِالنِّبالٍ فَكَشَفَهُم وَ قَتَلَ مِنٰهُم عَلى مَا رَوي ثَمانينَ رَجُلا" محاصره اش کردن انقدر تیر بارونش كردن اما نمی تونن از پادرش بیارن. چرا ؟ آخه عباسه...همچین‌که به سمت لشگر حمله میکنه همه ی اینا فرار می کنن. فلذا امام سجاد فرمود: عموی ما عباس "نافِذُ البَصیره" بود. چشماش خیلی بصیرت داشت وقتی نگاهی به یک‌ نفر می کرد ترس همه وجودش رو‌ فرا می گرفت... "حَتى دَخَل الماء"به آب رسید."فَنَزَل غُرفَة مِنَ الماء" پیاده شد از مرکب مشک رو به آب زد. همچین‌ که به آب رسید مُشتی از آب رو برداشت مقابل صورتش گرفت. " ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَينِ وَ أَهلِ بَيتِهِ فَرَمَى المَاءَ" یاد تشنگی بچه های حسین افتاد، آب رو روی آب ریخت. صدا زد: وای برمن اگه قطره ای از این آب رو بخورم. در حالی که آقام تشنه است. بچه هاش تشنه اند. بعد شروع کرد شعر بخونه ،می خواد نَفْسش رو بزنه...: یا نَفسُ مِن بَعدِ الحُسَینِ هُونی فَبَعده لاکُنتِ أنْ تَکُونی هذَا الحُسَینِ شارِبُ المَنون وَ تَشْرَبَینِ بارِدَ المَعین "ثُّمَ مَلأ القِربَة وَ حَمَلِها عَلى كِتفِه الأيمَن" مشک رو‌ پر کرد دست راستش انداخت، به سمت خیمه حرکت کرد. "وَتَوَجَّه نَحوَ الخِیمه" فقط داره به خیمه ها توجه میکنه. جلوش رو‌گرفتن از همه طرف دارن بهش حمله میبرن . از همه طرف دارن بهش ضربه میزنن.. حکیم ابن طُفیل لعنة الله علیه پشت یه نخلی پنهان شد همچین‌ که عباس اومد رد بشه با شمشیر زد دست راست عباس رو قطع کرد. "ضربه نوفل الأزرق على يَدِه اليُمنى فَقَطَعها فَأَخذَ سَیفَ بِشمالِه وَحَمَل عَلیه" مشک رو به دست چپش داد شروع کرد به سمت خیمه ها بره.طُفیل دوباره پشت یه نخلی پنهان شد "فَضَرَبَ عَلی یَدَیه یُسرا" دست چپش رو قطع کرد، "فَحَمَلَ القِربَة بِاثْنانِهم" ...مشک رو به دندان گرفت. داره میتازونه به سمت تشنگی خاندان، از همه طرف محاصره اش کردن تیر بارونش کردن. تا اونجایی که یه تیر به مشکش خورد، آبا داره میریزه. یه تیر به سینه اش خورد، یه تیر دیگه به چشمش زدن اینقدر تیر بهش زدن که میگه مثل خارپشت شد. حکیم ابن طفیل ملعون اومد جلو؛ برا عباسی که دست به بدن نداره رجز بخونه: عباسی که میگن تویی؟! شنیده بودم خیلی قوی هستی. شنیده بودم چشمِ امید خیمه ها هستی، شنیده بودم علمداری، شنیده بودم امروز حسین فقط به تو تکیه کرده، چرا نمیای با من بجنگی؟! اون نامرد شروع کرد رجز بخونه... نمیدونم ابی عبدالله این صحنه ها رو داره نگاه میکنه یا نه.اون لحظه کجابود؟ یه مرتبه از دور دید یه عمود بالا رفته.عمود، عمودِ آهنیه. نمیدونم تا حالا با صورت زمین خوردی یا نه؟ وقتی زمین میخوری دستات رو سپر صورتت می کنی. همچین که اومد زمین بخوره این‌ عمود رو به فرق عباس زد.دست در بدن نداره ،تیر توچشم فرو‌رفته چنان با صورت به زمین افتاد. کار به اینجا تمام‌نشد ..تا از رو‌ی مرکب با صورت زمین خورد. همه شیر شدن روی سرش ریختن... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
وتوسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ پاهای عباس رو قطع کردن. شروع کرد لباساها رو‌ از بدنش در بیاره. صداش بلندش" یا أخا ادرک أخا" وا أخاه، وا عَباسا، وا مُهجةَ قَلبا، وا قُرَّةَ عَینا، ابی عبدالله سریع مثل باز شکاری اومد بالاسر عباسش. اون نامردا رو از چپ و راست عباس دور کرد. همه دیدن کمر حسین تا شده. بالا سرِ دست بریده اش ایستاده، دید دستاش رو بریدن، پیشونیش رو‌ شکستن، چشماش رو با تیر زدن، خیلی زخم‌ داره. یهو‌ ناله ی حسین بلند شد ... صدایت را تا شنیدم‌ گریه کردم‌ به سوی تو‌ دویدم‌ گریه کردم تمام پیکرت تیرِ سپر بود تنت را تا که دیدم‌ گریه کردم‌ ببین پایم‌ دگر قوت ندارد برادر مُرده جز غربت ندارد به تو سر بسته می گویم‌ اباالفضل حرم بعد از تو امنیت ندارد بین تیر سه پر خوردی اباالفضل ببین آخر نظر خوردی اباالفضل چی کار کردن باهات سرو رشیدم مگه چند تا تبر خوردی اباالفضل ببین که قامتت سقا بهم ریخت تمام هیبتت سقا بهم ریخت الهی بشکنه دست کمون دار نظام صورتت سقا بهم ریخت نمی تونم ببوسم روتو عباس نکش روی زمین بازوتو عباس یه لشکر ریخت سرت ای لشکر من تموم دشت داره بوتو عباس چقد بد شد کمین خوردی اباالفضل عمود آهنین خوردی اباالفضل با این تیری که تو چشماته سقا چه جوری پس زمین خوردی اباالفضل؟! :سید حسین صمدی سقای دشت کربلا اباالفضل دستش شده از تن‌جدا اباالفضل ام البنین در کربلا نبودی واویلا بر فرق عباست زدند نبودی واویلا سه شعبه راه چشمات و‌ که بست غم‌ عالم تو‌ قلب من نشست تا دیدم افتادی پشتم‌شکست اباالفضلم خیلی سخته من ببینم پیکرتو روی خاکا افتاده دستای تو‌هرکدومش توی صحرا افتاده خواهرِ من تا تو رو دید. دیدم از پا افتاده فرق سرت رو شکسته دیدم از این زمونه دیگه بریدم پاشو ببین که بهم‌ میخندن نگم‌ براتون چیا شنیدم‌ شکسته ابروت ای جونم‌ فدات نمونده دیگه جونی تو‌ صدات نزن حرف رفتن رو با نگات، ابالفضلم! ای عباسم! جون داداش میشه پاشی علمت رو برداری، داری میری اما بازم یاد طفلِ شیر خواری عباس! همه تو‌ خیمه چشم‌ انتظارن دخترا خیلی دلهره دارن دیگه میدونن برنمی گردی گوشواره هاشون رو‌ در میارن *مگه میشه علقمه رفت مدینه نرفت؟ آخ عباسم...یه نیگا به بدن عباسش کرد...* نمونده چیزی از بال وپرت مثل مادر زخمی شد پیکرت رسیده زهرا بالای سرت، فقط بخند اومد مادر... دیدی یا نه جای سیلی که روی صورت داره دیدی یا نه دیده هاشو که از اون سیلی تاره دیدی یا نه چادرش رو‌ جای پای اغیاره اما ندیدی حقش رو‌ خوردن تو‌ خونه ی ما هجوم آوردن یه عده نامرد درو سوزندن با دست بسته بابا رو بردن ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•صدایت را تا شنیدم .... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ طبقه رعیت را درک مقام و مرتبه فضل او میسر نیست، بلکه عباس، علم ربانی دارد وعالم ربانی است علامه میرزا محمدعلی اردوبادی 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•دلم شد پُر از غم .... وتوسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دلم شد پُر از غم دَمادم، حسابی دلم زیر و رو زیر پرچم، حسابی چنان ماتمت در دلم رخنه کرده دِگر خو گرفتم به ماتم حسابی غم تو فقط روزی انبیا نیست عوض کرده بَدکاره را هم حسابی کشاندی مرا در میان عزایت شدم بین این خیمه، آدم حسابی نه تنها نبی گفته از جایگاهت خدا از مقامت زده دم حسابی خوشا آن که بی ادعا نوکری کرد برای عزایت مُحرم حسابی به دست کریمت، به لطف قدیمت بدهکار هستم دو عالم حسابی *امشب همه عالم‌ دارن میگن حسین، اما یه نفر حسین‌ حسین گفتنش با همه عالم فرق داره. یه مادر قد خمیده هم امشب میگه حسین..*بُنَیَّ قَتَلوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنعوکَ..* دَم یاحسینم به کارم می آید قسم بر همین اسم اعظم حسابی اگر هم به دوزخ روم، از فِراقت به سینه بکوبم جهنّم حسابی لب تشنه ات سالیانی مدید است درآورده از دیده اشکم حسابی تنت را که زینت به دوشِ نبی بود به گودال کردند دَرهَم حسابی :محمد جواد شیرازی *خود ابی عبدالله می اومد زیر بدن های کشته ها رو‌ می گرفت سرشون رو بغل می گرفت.خودش گریه می کرد، عباس گریه می کرد، همه بودن. تنها کشته ای که گریه‌ کن هم نداشت، کسی هم نبود سرش رو بغل بگیره خودِ ابی عبدالله بود. همچین که تو گودال افتاده بود از زیر شمشیرها و نیزه ها هی به خیمه هاش نگاه می کرد. «تنها بودی و فکر خیمه ی زنها بودی و» پیراهن عربیش رو بالا زد خون پیشانیش رو بگیره " فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَب" یه تیر سه شعبه ی مسمو‌م به سینه ی ابی عبدالله اصابت کرد"فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ- وَ قَالَ إِلَهِی أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ بِنْتِ نَبِیٍّ غَیْرُهُ ثُمَّ أَخَذَ السَّهْمَ" شروع کرد با خدا مناجات کنه تیر و‌ گرفت."فَأَخْرَجَهُ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِهِ" تیری که از جلو‌ خورده، تو قلب حسین نشسته. نمیدونم چرا اینجا میگه «ظَهْرِه» یعنی از پشت ابی عبدالله تیر و‌ در آورد."فَانْبَعَثَ الدَّمُ كَأَنَّهُ مِيزَابٌ" این خونا مثل ناودون داره جاری میشه. دستش رو‌گذاشت رو زخمش خونا که تو دست حسین پر شد به سمت آسمان پاشید. "فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ" با طرف راست صورتش از رو‌ی اسب به زمین افتاد. میدونی چرا ابی عبدالله زمین خورد؟ هیچ کسی همین جوری زمین نمی خوره. تو‌کوچه ها مادرش به همین راحتی زمین نمیخورد. همچین که بی هوا مادر رو زدن زمین خورد.. ابی عبدالله روی اسب چنان با نیزه به پهلوش زدن که با صورت زمین خورد. "السَّلامُ عَلَی الخَدِّ التَریِب...." "ثُّمَ أحاطوا بِه "دورش رو گرفتن حلقه حلقه تشکیل دادن "فَقَد ضَرَبوهُ" شروع کردن بزننش"بِسَیفِهِم وَبِالسَّنان وَ بِالحِجَارَه وَ بِالخَشَبِ وَ بِالعَصا" هرکی با هرچی دستشه داره میزنه. یکی با نیزه میزنه یکی با شمشیر میزنه یکی با سنگ‌ میزنه یکی داره عصا زنان میاد.... اینقدر زخم به ابی عبدالله زده شده دیکه رمق نداره. همچین که شمر اومد تو‌ گودال،خنجر رو گذاشت، بدن ابی عبدالله رو‌برگردوند موهای ابی عبدالله رو‌ تو‌ چنگش گرفت...* اطراف ظهر بود که دنیا سیاه شد ذکر تمام حرم آه آب شد پشت وپناه عالمیان بی پناه شد با زور نیزه وارد آن قتلگاه شد بالای گود، چکمه‌ی یک بد دهن رسید وَ الشِّمرُ جالسٌ، نَفس مادرش بُرید ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
وتوسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حلقوم خشک و نیزه ی تیز و سنان مست سرنیزه ای بلند شد و خواهری نشست شیخ قبیله بندِ دل عرش را گسست آنقدر پشت‌ هم به سرش زد، عصا شکست ای لعنتی نزن به پری که شکسته است پنجه نکش به دسته‌ی زُلفی که بسته است بس کن، تمام پیکرش از هم گسسته است آهسته پشت و روش کن ای شمر، خسته است در پیش چشم فاطمه سر را عقب کشید او داشت حرف می زد و..،شمر از قفا برید : بردیا محمدی گفتن خون تو مباحه توی گودالی و روز من سیاهه گفتن خون تو مباحه این حسین منه که تو قتلگاهه خواهرت افتاد مادرت افتاد یکی با نیزه به جون بدنت افتاد خواهرت افتاد مادرت افتاد تا به دستای سنان پیروهنت افتاد بمیره خواهرت تعارفی شده چرا بریدن سرت؟ بمیره خواهرت نمی کنند توجه ایی به آهِ مادرت بمیره خواهرت بمیره خواهرت گفتن خون تو‌ مباحه یک‌ نفر اسیر دستِ یک‌ سپاهه گفتن‌ خون تو‌ مباحه نرنید داداشم و‌ که بی پناهه شده تو‌ گودال سر تو‌ جنجال تو رو‌ میزند و مادرت میره از حال شده تو‌گودال سر تو‌ جنجال آخ بمیرم‌ که تنت رو‌ میکنن پامال بمیره خواهرت نمونده جای سالمی به روی پیکرت بمیره خواهرت جای گِلو‌ حالا باید ببوسه‌ حنجرت بمیره خواهرت با یا رب یارب کشتی مادرو با مادر مادر کشتی خواهرو با بی رحمی زد تیر و‌آخرو حسین‌جان آه ای مادرمن بمیرم‌ دیگه جانیست شده نیزه در نیزه من بمیرم‌ میکشی آه با فرود هر نیزه رسیدم‌ گودال، اما با هراس لباتو‌ رو‌ دیدم‌ مشغول دعاست تنت رو‌ دیدم زیرِ دست وپاست حسین‌جانم... آه ای مادریه نفر نیست بده آبی که از لبات ازهم‌واشه یه نفر نیست بگه قاتل از روی سینه ات پاشه اجازه بده تا جلوتر بیام‌ که از زیر نیزه خلاصت کنم بیا صورتت رو‌ نکش روی خاک اصلا اومدم‌ التماست کنم بمیرم‌بمیرم که غارت شدی میرم خواهش از دشمنت میکنم میرم پس میگیرم لباس تو رو خودم‌ پیرهنت رو‌ تنت میکنم یکی داره پیرهن و‌ میدزده پیروهن‌ که نه کفن‌ میدزده یکی داره با کهنه خنجر سر و از رو‌بدن میدزده غریبم غریبم‌ یه‌ کاری بکن جلو بچه ها حرف بد میزنن من و مثل بابا کشیدم روخاک‌ تو رو‌ مثل مادر بی هوا زدن.. انگار اومد غم بر قلب من فرود خنجری که سر تو از پیکرت ربود *اومد بالا سر داداشش...* رگاتو‌میبوسم گلوتو میبوسم تو رو خدا دست وپا نزن .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•دلم شد پُر از غم.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ موضوعِ كارِ هيئت، عبارت است از ايجاد ارتباط بين جامعه و عاشورا. و برنامه‌ريزی برای اينكه اين ارتباط، به‌شكل صحيح برقرار شود. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•بیا وحال مرا روبراه..... وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام وحضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شبِ شام غریبان محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیا و حال مرا روبراه کن، ارباب! به دست خالی من هم نگاه کن، ارباب! شکسته بال تر از من در این حوالی نیست نگاهِ ویژه بر این روسیاه کن، ارباب! گناه دارم و آواره ام! بیا فکری به حالِ نوکرِ بی سرپناه کن، ارباب! بگیر دستِ مرا و همیشه هیئت را برای خستگی ام تکیه گاه کن، ارباب! مرا به کرب وبلایت دوباره راه بده تمام ماه مرا غرقِ آه کن، ارباب! بیا و تا که پُر از اشک روضه ات بشود دو چشمهای مرا بی گناه کن، ارباب! به جز برای تو مُردن برای من ننویس مرا شهید کن و دل بخواه کن، ارباب! قبول کن که بمیرم برای حنجر تو مرا فدای غمِ قتلگاه کن، ارباب! :مرضیه عاطفی هرکس به طریقی دل ما را آزُرد بی واهمه هر چیز که میشد را بُرد بالفرض که انگشتر تو قیمت داشت پیراهن پاره به چه دردش میخورد سر پیراهن تو‌ گریه ی ما را درآوردند میان این همه کشته تنها تو‌ عُریانی *حضرت زینب سلام الله هردفعه میومد پَرِ خیمه رو‌میزد بالا یه نگاهی می کرد تو قتلگاه، میگفت: ای وای داداشم همین جوری برهنه است....* السّلام ای بدنِ بی سرِ گرما دیده السّلام ای سرِ مجروحِ کلیسا دیده با چه وضعی تَه‌ گودال کشاندند تو را ما شنیدیم ولی زینبِ کبری دیده ای به قربان نگاهش که از این دشتِ بلا هر بلایی به سرش آمده زیبا دیده زینَت دوش نبی بودی و، بی وجدانها سر بریدند و گرفتند تو را نادیده *مادرش حضرت زهرا امشب نوحه‌ خونه، امشب ناله میزنه.میدونی چه جوری نوحه میخونه...میدونی چه جوری ناله میزنه؟* «حسینم ای بی سر،حسین عریان پیکر تورا تشنه‌ کشتند بمیرم ای مادر دوید و دویدم برید و بریدم سرت را سر نیزه دیدم بُنَیَّ قَتَلَکوکَ ذَبَحوکَ بُنَیَّ» خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت به‌ گَمانم ته‌ گودال مسیحا دیده ای عزیزی که تنت پیش همه عُریان شد بر سر پیروهنت فاطمه دعوا دیده دختری که همه ی دل خوشیش بابا بود عوضِ دیدن بابا، سر بابا دیده با گریه خیمه گاه و‌ میبینم با غصه ذوالجناح و میبینم با گریه صورتت رو می بوسم با غصه قتلگاه و‌ میبنم یه عده بی حیارو‌ میبینم فرار بچه ها رو میبینم همین که خِیره به سرت میشم یه خنجر از قفا رو‌ میبینم می بینمت به مشکل افتادی به زیر پای قاتل افتادی جلو‌ چشای من به خاک‌ و خون شبیه مرغ بِسمِل افتادی غریب گیر آوردنت داداش فدای غصه‌ خوردنت داداش برات بمیرم.. که ته گودال به زور نیزه بردنت آخه اینا چی میخوان از جونت ؟! فدای موهای پریشونت تو رو‌ خدا .. هنوز که خِیزرون نیاوردن بگو‌ چرا شکسته دندونت؟ فدای این نگاهِ مظلومت از آب هم کردن‌ مَحرومِت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ شام غریبان محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تو رو‌ خدا نگو‌ أنَا العَطشان با نیزه میزنن تو‌ حلقومت داره چه غوغایی به پا میشه دم‌ غروبه کربلا میشه الشِمرُ جالِسٌ عَلی صَدره داره سر از تنت جدا میشه مقتل میگه:" قالت فاطمة بِنتُ الحُسینِ عَلیه السّلام" دختر حسین که اسمش فاطمه است میگه یه عده اوباش وارد خیمه شدن "وَ أنَا جاریَةُ صَغیره" من یه دختر خردسال بودم. تو پاهام دوتا خلخال طلا داشتم. دیدم این خلخالها رو از پای من کشید اما دیدم داره گریه میکنه " وَ هُو یُبکی،فَقُلْتَ ما یُبکیکَ عَدوَّنا" چرا گریه می کنی ای دشمن خدا؟ "فَقال کَیفَ لا أَبکی" چرا گریه نکنم؟ در حالی که همه شما رو‌ میشناسم. همه ی شما دختر رسول خدایید. پس گفتم این کارو نکن، گفت: اگه من نبرم یکی دیگه میاد میبره. هرچی تو‌ خیمه بود به تاراج بردن، حتی رو‌پوشایی که داشتیم بردن. دیدم یه ملعونی وارد خیمیه ی علی ابن الحسین امام سجاد شد.یه زیر اندازی زیر امام سجاد بود. "وَکان مَریضا" آقا مریضه این زیرانداز رو جوری از زیر امام سجاد کشید آقا با صورت زمین خورد. "ثُمَّ أِشْعَلُ فِی الخِیَمِه نارا"صدا زد آتیش بیارید خیمه ها رو می خوایم بسوزونیم. بی بی زینب کبری پیش امام سجاده، داره مراقبت می کنه .بی بی به امام سجاد یه نگاهی کرد،ای یادگار برادرم ! خیمه ها رو آتیش زدن آقا چی دستور میفرمایید؟ "فَقال علیهِ السّلام عَلَیکُنَّ بِالفِرار" بگو‌ همه فرار کنن. "فَخَرَجْنَ بَناتَ رَسولَ اللّه" دخترای رسول خدا پا برهنه، گریان، نالان همه بیرون اومدن "اِلّا زَینبَ الکُبری"، فقط زینب تو‌خیمه مونده... بی بی تو‌خیمه همه‌ جوره مراقب ولی خداست، ولی خدا آسیب نبینه حتی اگه خیمه رو بسوزونن. آخه از مادرش حضرت زهرا یاد گرفته وقتی در خونه رو آتیش زدن علی هی میگفت: برو‌ عقب، اینا حیا ندارند..... آخ مادرم‌ پشت در سوخت ..علی سوختم ..* قالت فاطمة بِنتُ الحُسینِ عَلیه السّلام: دیدم قلبم داره از جا کنده میشه بند بند تنم شروع کرد به لرزه بیافته. دیدم یه مردی خیره خیره به من نگاه میکنه. آقا به من چیکار داری؟ من‌ که به جز خوبی کاری نکردم شروع کردم فرار کنم. با کعب نی به بازوهام میزد..زمین خوردم، گوشواره امو‌ کشید .گوشم پاره شد خونا داره جاری میشه."وَأَخَذَ مَقْنِعَةَ مِن رَأسی" مقنعه از سر من‌ کشید، بیهوش شدم زمین‌ که خوردم دیگه چیزی نفهمیدم ... تا به هوش اومدم دیدم عمه ام سرم رو بغل گرفته. چی شده دختر برادرم؟عمه جان ! ببینم چیزی تو‌ خیمه هست رو سرم بندازم. بی بی یه نگا هی کرد گفت: دختر برادرم منم مثل توأم ..ای حسین ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•بیا وحال مرا روبراه.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام وحضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شبِ شام غریبان محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ : باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام… 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
👌 📕 |⇦•کتاب های گودال سرخ و قَتیلُ العَبَرات...
|⇦•من پاره ای از نور.... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ، وَشٰايَعَتْ وَبٰايَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ، اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً..یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرَ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة یا ربَّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ صَدرَالحُجَّة بِظُهورِ الحُجَّة.. من پاره ای از نور مِصباحُ الهُدایَم من چشمه ی جوشانی از خونِ خدایم سیّاره ای در دامنِ شَمسُ الضُحایم قربانی راهِ شهید کربلایم شمشیر بُرّانِ علی مرتضایم من قاسمم نَجلِ امام مجتبی من سیزده ساله عزیزِ دو امامم در سایه ی خورشیدم و ماهِ تمامم سر تا قدم آیینه ای خیرُ الاَنامَم بین بنی هاشم درخشیده است نامم *سه ساله بودم‌ بابام من رو سپرد به دست عموم‌، برام‌ پدری کرد من تو‌ دامان عموم بزرگ‌ شدم. هم برام‌ عمو بود هم بابا بود. این آقازاده ای که تو‌ مکتب حسین‌ بزرگ شده..سیزده سالشه، اما آدم رو یاد اون سیزده ساله ای میندازه که تو‌ جنگ صفین نقاب بست رفت وسط میدان..غوغایی کرد تو‌ صفین‌ این سیزده ساله، همه مات ومتحیّرند. امیرالمؤمنین‌ چه کسی رو‌ فرستاده میدان؟! این نو‌جوون کیه نقاب بسته وسط میدان ؟! حضرت دستور داد برش گردونید دیگه جنگ بَسّه، برگشت. اصحاب گفتن‌: آقا داشت می جنگید.. حضرت نقاب رو‌ باز کرد پیشانیش رو بوسید فرمود:"هذا ذُخرُ الحُسَین" این عباسِ منه تو صفین، فرمود عباس ذخیره ی کربلاست.حالا این سیزده ساله هم یادآور همان عباس است....* از خردسالی، کودکی رزمنده بودم تنها به امیّد شهادت، زنده بودم از مِهر مولایم‌حسین، آکنده بودم از شوق جانبازی خود، طوفنده بودم *رو‌ پای خودش قرار نداشت، بی قرار شهادت بود. بی قراربود برا عمو یه کاری کنه..* تا عاقبت بردن سوی کربلایم من قاسمم نَجلِ امام مجتبایم *اوج عاشقیش رو‌نشون‌داد شب عاشورا تو‌خیمه بعد از اینکه اصحاب یکی یکی صحبت‌کردن بُریرگفت، زهیرگفت، سعید گفت، این آقازاده‌گوشه ی خیمه ایستاده نگاه میکنه میبینه همه برا شهادت دارند بال و پر میزنن. هی به خودش نهیب میزنه‌‌ تو چی؟ تو برا عمو چیکار میکنی؟...* آن شب که خیل عاشقان آماده بودند پیش از شهادت جان به جانان داده بودند *همه ی اصحاب وجودشون شده بود حسین، قاسم داره میبینه...* سرمست یک‌پیمانه و یک باده بودند با هم در آغوش خدا افتاده بودند *قاسم اومد جلو یه‌نگاه به عمو کرد . از عمو‌ سؤال کرد پس من چی؟ من فردا چیکاره ام‌؟ آیا منم جانم را در راه شما فدا میکنم؟ ابی عبدالله از قاسم ابن الحسن سؤال کرد. مرگ در نزد تو‌چگونه است؟ اینجا که میرسه ذهن میره سمت داستان ابراهیم‌ و اسماعیل. ابراهیم‌خلیلُ الله به فرزندش گفت: تو‌ خواب بهم امر شده تو رو ذبح کنم. وقتی پدر گفت: "إِنِّی أَرى‌ فِی الْمَنامِ"، دستور خداست باید تو رو‌ ذبح‌ کنم. اسماعیل جواب داد "يا أَبَتا اِفْعَلْ ما تُؤْمَرُ" اونی که خدا دستور میده اطاعت کن . ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•من پاره ای از نور.... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سَتَجِدُنی‌ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرينَ . منم صبر می کنم تا جزء صابرین باشم. صبر میکنیم از فراق شما ومادرم.تو این قربانی شدن صبر می کنم. اما امتحان برگشت در آخرین لحظه گوسفندی برای ذبح‌فرستاده شد.... "وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ"قراره کس دیگه امتحان بده. اون ذبح عظیم‌جای دیگه است. اینجا اسماعیل گفت: "سَتَجِدُنی‌ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرينَ"اما این سیزده ساله چه غوغایی کرده. تا ابی عبدالله بهش گفت مرگ در نزد تو‌چگونه است؟ درنگ‌ نکرد، سریع گفت:"أحلی مِنَ العَسل" عموشیرین تر از عسله. ابی عبدالله بغلش کرد. بوسیدش،تو بغل عمو‌ قرارگرفت.اینجا یه بار ابی عبدالله قاسم رو بغل کرد فِداکَ عَمُّک، عموت فدات بشه. قاسم یه سؤال دیگه کرد وقتی پرسید آیا منم کشته میشم؟ حضرت فرمود آره تو رو هم می کشن. یه جمله ی دیگه گفت، حضرت فرمود: قاسمم میخوای راحتت کنم فردا بچه ی شیره خواره ام رو‌هم‌می کشن . به شش ماهه ی منم‌رحم‌نمی کنن. تا حضرت گفت شش ماهه، انگار این بچه از جا کنده شد. براش سؤال شد شش ماهه که جاش تو‌خیمه است .یه مرتبه گفت: عمو‌ مگه دشمن به خیمه ها میرسه؟ اگه میفهمید مادرش رو به اسارت میبرن، اگه میفهمید نامحرما تو‌خیمه ی عمه اش میریزن. اینجا عمو‌ دیگه‌ جوابی نداد.* گُل طوفان سواری وای برمن تمام عشق یاری وای برمن علی اکبر که جوشن داشت آن شد تو‌که جوشن نداری وای برمن ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•من پاره ای از نور... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ قیامت بی حسین غوغا ندارد”شفاعت بی حسین معنا ندارد”حسینی باش که در محشر نگویند”چرا پرونده ات امضاء ندارد 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•نعلها روی تنت.. و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ این آقا زاده هم سنگ باران شد، هم شمشیر به فرقش خورد، هم سینه اش شکسته شد و استخوناش شکست. داغ قاسم برا ابی عبدالله اینقدر سخت شد. سیدالشهدا جای دیگه ای این‌جمله رو به کار نبرده جز برا قاسم‌، نه‌کنار اباالفضل، نه کنار علی اکبر، فقط کنار پیکر قاسم فرمود: "عَزَّ وَ اللهِ عَلی عَمِّک" .خیلی کار سخت شده برا عموت. چرا سخت شد؟ یتیم و یادگار برادره، آره. سیزده ساله ی بی سپر وجوشنِ آره، اما سختی کار شاید اینجاست، شاید دوتا دلیل داشت حضرت فرمود."عَزَّ وَ الله عَلی عَمِّک" دلیل اول این بود. داغ قاسم خیلی روضه ها رو برا ابی عبدالله تازه کرد. انگار دوباره داغ دید. روضه ی قاسم یه روضه نیست. چندتا روضه است. اولین روضه ای که برا حسین زنده شد این بود قاسم رو سنگ‌باران کردندن باباش رو‌تیر باران کردن‌ شاید یاد برادرش حسن افتاد. دومین روضه ای که براش تازه شد، نگاه کرد دید شمشیر به سر قاسم اصابت کرد شاید روضه ی باباش علی براش تازه شد. فرق شکافته، حسین رو برد کوفه. بعضی نقلها نوشتن یه نیزه هم به پهلوش زدن. شاید یاد پهلوی شکسته ی مادرش زهرا افتاد.ای حسین..... اما یه روضه ی دیگه هم تو‌ دل این روضه هست .شایددلیل دومش این بود...شهدای کربلا یه بار بدنهاشون زیر سُمّ اسبها قرار گرفت. اما فقط دوتا شهیدن که جدای از همه، زنده زنده زیر سُمِّ اسبها قرارگرفتن. یه بدن زنده زنده زیر سم اسبها.. برا همین ابی عبدالله رسید میدون گرد وخاک اجازه نمی داد قاسم رو ببینه، صدارو‌ میشنید ولی قاسم رو‌ نمی دید. میشنید زیر دست و پا میگه عمو... استخونام شکست به دادم برس عمو ...* نعلها روی تنت نقش ضریحی زده اند تا شود سینه ی تو‌ پنجره فولاد حسین *روضه ی این آقا زاده یه شبهات به باباش داره یه عبارتی تو زیارت امام حسن هست که میگه: سلام بر كسي که اینقدر تیر زدن تا کفنش پاره پاره و شبکه شبکه شد. همون کاری که تیرها با کفنِ باباش کردن سُمِّ اسبها و نعل اسب با بدن قاسم کرد. ابی عبدالله‌ که رسید قاسم رو بغل کرد سینه اش رو‌ چسبوند به سینه اش همونجوری که سینه به سینه چسبیده بود پاهاش رو، روی زمین می کشید. این داستان سینه ی حسینه. این سینه ی چی کشیده که میگی "یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین" واسه همینه.این سینه، سینه ی قاسم رو به خودش چسبونده. این سینه سر علی اکبر رو قرارداده رو‌ خودش، این سینه سر علی اصغر روش ذبح شده، این سینه عبدالله روش ذبح شده، این سینه دیگه چکمه نمی خواد، تیر سه شعبه نمی خواد. حسین...... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•نعلها روی تنت... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حسین(علیه السلام) ، حماسی ترین شاهنامه جهان است. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net