@babolharam.ir- 96112703.mp3
4.59M
⚜🕊#قسمت_پایانی روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ حاج محمد رضا طاهری⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی ⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
ای محرم اسرار مادر فضه خانم
دراوجِ غم غمخوارِ مادر ، فضه خانم
جایِ خدیجه مادری کردی برایش
گشتی در آتش یارِ مادر ، فضه خانم
بین در و دیوار دیدی که چگونه
خورده گره در کار مادر ، فضه خانم
ازپشت در بیرون کشیدی باچه زحمت
هم مادر و هم بارمادر ، فضه خانم
تنها تو دیدی گیسویِ آتش گرفته
پیشانی تب دار مادر ، فضه خانم
دیدی شیار انداخته در باشتابش
بر نیمی از رخسار مادر ، فضه خانم
چادر گرفتی دورِ او تا که نبیند
زینب تنِ خونبار مادر ، فضه خانم
تا چند هفته پاک میکردی به گریه
خون در و دیوار مادر ، فضه خانم
در کربلا هم دور زینب را گرفتند
گودال شد تکرار مادر ، فضه خانم
شاعر : قاسم نعمتی
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
babolharam _ Arzi.mp3
4.72M
⚜🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی ⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
هدایت شده از تاریخ پهلوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_فرار_شاه
#هدیه_به_اینستاگرامی_ها
26 دی ماه سالرزو فرار شاه
@pahlaviiran
⚜🕊سینه زنی زمینه زیبا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 94 به نفسِ سید محمد جوادی ⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
هوامو داشته باش ، ببین که بی کسم
دلم پُر از غمِ ، به جونه تو قسم ...
آرومِ جونمی .. اشکِ رو گونَمی ..
مادر بچه هام ، خانومِ خونَمی ..
زهرایِ من نرو .. زهرایِ من نرو ..
_________
گرفته رنگِ غم ، تمومِ خونه رو
اگه میشه بمون ، اگه میشه نرو ..
بی تو حالم بده .. قصه هام بی حده ..
بشکنه دستی که ، به تو سیلی زده ..
زهرایِ من نرو .. زهرایِ من نرو ..
_________
هوامو داشته باش ، ببین که بی کسم
دلم پُر از غمِ ، به جونه تو قسم ...
آرومِ جونمی .. اشکِ رو گونَمی ..
مادر بچه هام ، خانومِ خونَمی ..
زهرایِ من نرو .. زهرایِ من نرو ..
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_محمد_جوادی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
babolharam Javadi.mp3
7.41M
⚜🕊سینه زنی زمینه زیبا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 94 به نفسِ سید محمد جوادی ⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊سینه زنی شور زیبا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ حاج محمود کریمی ⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
بانویِ علی .. اُم الحَسنین
بضعةٌ النَبی .. اُم الحَسنین
شمسِ عالمین .. اُم الحَسنین
رهبرِ حسین .. اُم الحَسنین
« اُم الحَسنین .... »
_________
از مزار تو .. اُم الحَسنین
تا صحن نجف .. اُم الحَسنین
در ارض و سماس .. اُم الحَسنین
بین الحرمین .. اُم الحَسنین
« اُم الحَسنین .... »
_________
ای روح نجف .. اُم الحَسنین
ای روح بقیع .. اُم الحَسنین
روحِ مشهد و .. اُم الحَسنین
روحِ سامرا اُم الحَسنین
روح کـربلا ام الحسنین
روح کاظمین اُم الحَسنین
« اُم الحَسنین .... »
_________
معنایِ دعا .. اُم الحَسنین
اصل اِنمّا .. اُم الحَسنین
ناموس خدا .. اُم الحَسنین
نور مشرقین .. اُم الحَسنین
اسم اعظمت .. اُم الحَسنین
همراه اذان .. اُم الحَسنین
در گوش من است .. اُم الحَسنین
تا شهادتین .. اُم الحَسنین
« اُم الحَسنین .... »
_________
ای قائلِ قُل .. اُم الحَسنین
ای جانِ رُسُل .. اُم الحَسنین
جانِ عقلِ کُل .. اُم الحَسنین
ثقل و ثقلین .. اُم الحَسنین
« اُم الحَسنین .... »
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
Karimi babolharam.mp3
3.35M
⚜🕊سینه زنی شور زیبا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ حاج محمود کریمی ⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️قابل توجه مادحین محترم :
🎥اعتراض صریح #آیت_الله_وحید_خراسانی به #سبکهای_سبک در عزاداری!
♦️هر کیفیت صوتی که مناسب مجلس لهو باشه ، مبادا درهیئتی رسوخ کنه ...
🔹🔸🔹🔸🔹
↜ ایام #فاطمیه نزدیک است ، در انتخابِ مضمون و محتوایِ مراثی بیشتر دقت کنیم ...
#حرف_حساب
#وحدت
____________
🔴 بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
مادر برای عمر کمت گریه میکنیم
هرشب برای قد خمت گریه میکتیم
هر روز ما برای شما فاطمیه است
پس لحظه لحظه پای غمت گریه میکنیم
ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم
از رفتن قدم به قدم گریه میکنیم
هرجا که دود و آتش و مثمار دیده ایم
از غصه های دم به دمت گریه میکنیم
ما بیخیال سیلی زهرا نمی شویم
پس تا ظهور منتقمت گریه میکنیم
____________
من میخوام به پات تمنا بیارم
اشکمو برا مداوات بیارم
پیش دست تو خجالت میکشم
تو خونه دستمو بالا بیارم
من میخوام مثل بهار گریه کنم
بشینم با ذوالفقار گریه کنم
تو دلت پره منم دلم پره
پس کمی بخواب بزار گریه کنم
اومدن توی خونم قدم زدن
توی کوچه بچه هامو هم زدن
شبا دیگه دور هم جمع نمیشیم
بدجوری زندگیمو بهم زدن
چجوری من پرم و وا بکنم
از زمین همسرمو بلند کنم
توی کوچه زدنت روم نمیشه
پیش مردم سرمو بلند کنم
فاطمه حرف جدایی کم بزن
خودت این وضعیت و بِهم بزن
بچه ها دارن تماشا میکنن
هرطوری شده پاشو قدم بزن
*وارد مسجد شد بحث این بود چه چیز میتونه یه مرد و مقابل همسرش خجالت زده کنه...یکی گفت مردی که پول نداره ،خونه نداره، گفتن علی عالمِ، دور علی رو گرفتن ،گفتن: همچین سوالی داریم.. حضرت گریه اش گرفت ،فرمود :مرد موقعی مقابل همسرش خجالت میکشه که دستشو ببندن، جلو چشماش ناموسشو بزنن ،بچه های قد و نیم قد گریه کنن، بابا نتونه کاری کنه...
فاطمیه یعنی شبای ناله ی محرم ،یعنی شبای گریه، امشب داد بزن بگو :مادرمو کشتن... بگن: این همه آدم هستن مادرشونو کشتن، تو چرا داد میزنی ؟بگو آخه مادر من هجده ساله بو،د مادر منو یه بار بین در و دیوار کشتن ، کاش بودم تو کوچه میگفتم: نامرد منو به جای مادرم بزن...
چنان کمربند علی رو گرفت ،گفت: مگه زهرا مُرده علی رو پا برهنه می بری...؟آی جوونا مادر دستشو دراز کرد...کسی که دنده اش شکسته باشه نمیتونه خوب راه بره و نفس بکشه...کمربند و گرفت چهل نفر میکشن...گفت علی یادته بابام گفت سپرتو بفروش...؟من سپر توام ...چنان کشید چهل نفر رو ی زمین افتادند...نامرد کم آورد دید یه زنِ مجروح چهل نفر رو زمین انداخته ...یه نگاه کرد تو جمعیت گفت:قنفذ بیا...چه کنم امیر...؟گفت یطوری بزن قدم از قدم برنداره...آنقدر متعدد به بازوی مادر زد تا وقتی که از دنیا می رفت،هی میگفت فضه بازوم درد میکنه...
من یه جا دیگم سراغ دارم یه نامردی غلامشو صدا زد...یه نگاه کرد گفت حرمله....بله امیر چه کنم...؟گفت: مگه سپیدی گلوشو نمیبینی...؟حسین
مریض داری نکردی...همه تا یه مریضی از دنیا میره...میگن:روز آخر خیلی حالش خوب بود...فردا روزی به روایت ۷۵ روز ،بچه هابلند شدن دیدن مادر تو بستر نیست...اومدن دیدن داره خونه رو آب و جارو میکنه..
خدا ان شاءالله از مادرامون جدامون نکنه...ایشاالله تا آخرین نفس سر سفره ی مادر باشیم...
گفت:اسماء یه کاری میتونی برام بکنی...؟گفت: خانوم من کنیز شمام...فرمود: اگر میتونی برو تنور رو روشن کن...میخوام خودم نون درست کنم...خانوم من درست میکنم...فرمود: بچه ها چند وقته دست پخت منو نخوردن...
خودش نون درست کرد...خونه رو آب و جارو کرد...بچه هاشو حمام کرد، فرستاد برن سمت مسجد...وارد حجره شد ،فرمود: تا چند لخظه دیگه منو صدا کن...اگر دیدی جواب نمیدم زود برو مسجد علی رو خبر کن...روضه من اینه ها...فکر نکن روضه من کوچه است میخوام به اینجا برسی...چند لحظه ای گذشت صدا زدم یا فاطمه...دیدم جواب نمیده...یا زوجة ولی الله...یا اُمَّ الحسنین...دیدم جواب نمیده...به سر و صورتم زدم،اومدم برمسجد...دیدم دوتا آقازاده هراسون از راه اومدن...به ما بگو مادرمون کجاست...؟گفتم: بچه ها بیاین برین غذاتون رو بخورین...میگه :امام مجتبی یه نگاهی کرد...تا حالا کی دیدی ما بی مادر دست تو سفره ببریم...گفتم آقازاده ها از این به بعد باید بی مادر غذا بخورین...یکی میگه مادر من حسنم...یکی میگه مادر من حسینم...میدونی کجا جواب حسین رو داد...؟هلال میگه: وقتی اومدم آب ببرم دیدم شمر داره بیرون میاد...گفت: کجا میری..؟گفتم: حسین رو میخوام سیراب کنم...گفت برگرد من حسین رو سیراب کردم...گفتم چرا دست و پاهات میلرزه...گفت رو سینش نشستم...خنجر رو درآوردم رو حلقوم گذاشتم...هی صدا یه خانومی میومد میگفت...غریب مادر حسین...صدات میخوام برسه ان شاءالله کربلا...این ملائکه صدای تو رو میرسونن حرم حسین...یا حسین...*
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
@babolharam.ir- Banifateme Shab 1 Fatemie Aval 96-01.mp3
4.3M
⚜🕊روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴 بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊 #قسمت_اول روضه جانسوز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
قامت خمیده بود ولی سرفراز بود
زهرا میان آتش و خون در نماز بود
قامت خمیده بود ولی سرفراز بود
زهرا میان آتش و خون در نماز بود
آخ در را شکست آنکه نفهمیده بود که
حتی به روی او در این خانه باز بود
از فِضةُ خُذینی او این قدر بدان
وضعی درست شد که به یک زن نیاز شد
*توضیح نمیخواد...نانه نوشت به معاویه...گفت زهرا پشت در اومد...چنان لگد به در زدم*
از فِضةُ خُذینی او این قدر بدان
وضعی درست شد که به یک زن نیاز شد
بازوش سِرِّ قُوَّت بازوی مرتضی است
اما غلاف در پی افشای راز بود
حبل المتین شد است گرفتار ریسمان
مضطر شد آنکه خودش چاره ساز بود
گفتم زخم پهلو ی او بسته شد نشد
حتی زمان غسل هم این روضه باز بود
آری مزار گمشده ی بی نشان او
شور آفرین ترین غزل اعتراض شد
آخر جَهاز فاطمه بر دخترش رسید
وقتی سوار بر شتر بی جهاز شد
.
*مادرتو چقدر دوست داری...؟حاضری جلو صد نفر وایسی ولی یه نفر به گریه ی مادرت نخنده....جوونای با غیرت داد بزنن یا دستت رو روی گوشِت بگیر...گفت: مگه زهرا مرده علی بخواد بره...الان میرم خودم پشت در...همونجا میگم :دختر پیغمبرم ،شاید حیا کنن برگردن...مادر ما اومد پشت در...نامرد نعره زد ،گفت: میخوام این خونه رو با صاحبش به آتیش بکشم...وقتی برا معاویه نوشت...گفت معاویه یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم...صدای نفسای فاطمه رو میشنیدم...میدونستم پشت دره...آی جوونا روضه ی امشب رو زنا میفهمن...زنی که وقتی بچه داشته باشه مراقبه...میگن: یدفعه بلند نشه...آروم راه بره...قدیمیا میگن این مادر بار شیشه داره...مادر ما بار شیشه داشت...نامرد گفت معاویه...دیگه دلم کم کم داشت گرم میشد یاد علی افتادم...هرچی بغض و کینه داشتم جمع کردم...چنان لگد به در زدم...صدای شکستن استخوان هارو شنیدم...چنان داد زد گفت: بابا...تا دید بچشو کشتن صدا زد :یا فضة خذینی...یه چی بگم زنا داد بزنن...مادر ما میخواست مادرشو صدا بزنه...اما مادر نداشت...ریختن تو خونه...ریسمان به گردن علی انداختن...چهل نفر علی رو پا برهنه میبرن...گفت مگه زهرا مرده علی رو پا برهنه میبرن...اومد وسط کوچه...گفت نمیذارمآقامو ببرید...همیشه روضه رو وسطای کوچه رها کردم...گفت دست زهرا رو باید کوتاه کنی...بازوشم شکستن......میخوام روضه رو به اینجا برسونم...مادر ما با قد خمیده اومد جلو مسجد...دید جمعیت ایستاده...اون نانجیب اون مرد کثیف...با اون یکی بی حیا شمشیر بالاسر علی گرفتن...میگن: علی بیعت نکنی سرت و جدا میکنیم...مادر ما فرمود :مگه خیال کردید علی کسی رو نداره...من هستم اگر شمشیر از بالاسر علی کنار نکشید رهاش نکنید...موهامو پریشون میکنم...نفرینتون میکنم...سلمان میگه: نفرین نکرده مسجد شروع کرد لرزیدن...امیرالمومنین پیغام داد...سلمان اومد گفت خانوم جان برگرد...گفت مگه سلمان نمیبینی علی رو چیکار کردن...حرمت آقامو شکستن...بچمو کشتن...بیا خانوم برگرد...صدا زد :آخه خانوم جان آقا فرموده به زهرا بگو برگرده...بی بی گریه اش بیشتر شد فرمود :اگر علی میگه چشم...اما به من بگن علی رو آزاد کنن...علی رو رها کردن...من از اینجا به بعد نمیدونم تو چیکار میکنی...یا امام رضا به حق مادرت یه نیگا کن...یا حجت ابن الحسن از اینجا به بعد آقا ببخش منو حلال کن...اینجا مادر ما یاد داد با باز و و پهلوی شکسته...اومد جلوی مسجد علی رو وسط اون همه دشمنا آزادش کرد...علی رو رها کردن...
دلت برا کربلا تنگه؟زینبم یاد گرفت...گفت هرجوریه میرم از گودال برش میگردونم...من دختر همون فاطمه ام...اما وقتی زینب اومد رسید نالش بلند شد...دید نانجیب رو سینه ی حسیننِ...صدات میخوام برسه ان شاءالله کربلا...دستت بیاد بالا ببینم...حسین*
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
@babolharam.ir- Banifateme Shab 1 Fatemie Dovom 96-01 (1).mp3
3.77M
⚜🕊 #قسمت_اول روضه جانسوز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴 بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊 #قسمت_پایانی روضه جانسوز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
(یه خونه میسازم ، دوباره برا تو
که شاید ببینم ، بازم خنده هاتو)۲
یه خونه میسازم ، که توش غم نباشه
یه خونه که قدت، دیگه خم نباشه
یه خونه که تو اون، برا غصه جا نیست
یه خونه که روی، درش جای پا نیست
یه خونه میسازم،درش گُر نگیره
که آتیش هیزم، به چادر نگیره
فاطمه جان
ببین زندگیمو، سوزوندن یه روزه
علی مرده باشه،که سینت بسوزه
بسوزه همونی،که هیزم آورده
الهی بمیرم ،به پهلوت چی خورده
تو اون دود و شعله ، چه زجری کشیدی
از امروز تو دیگه ، یه مادر شهیدی
اگه محسنت رفت ، می مونی به یادش
سه ما دیگه میخواست ، به دنیا بیادش
عزیز دلم
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- Banifateme Shab 1 Fatemie Dovom 96-02 (1).mp3
887.4K
⚜🕊 #قسمت_پایانی روضه جانسوز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴 بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊شور احساسی بسیار زیبا ویژه ی فاطمیه،ایام محرم و شب جمعه به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
(بُنَیَّ... سرم اومد از هر چی که میترسیدم ۲
بُنَی...َّ سرت رو آخرش رو نیزه ها دیدم
بنی...بنی...)۲
بنی... میاد یادت موهاتو شونه میکردم
بنی... حالا موی پریشونت شده دردم
بنی...بنی...
چرا کشتن؟! چرا مویت کشیدن؟
چو گرگی پنجه بر رویت کشیدن
چرا کشتن چرا آبت ندادن؟
چرا زان در نایابت ندادن؟
بنی...کی مثل خواهرت داغ برادر دید؟
بنی...کی مثل من تن بچه ش رو بی سر دید؟
بنی...بنی...
بنی...کی مثل تو سرش با نیزه دعوا شد؟
بنی...کی مثل تو عزیزش اربا اربا شد؟
بنی...بنی...
چرا کشتن چرا خاکت نکردن؟
کفن بر جسم صد چاکت نکردن؟
چرا با بوریا باید کفن شی؟
"مُرَمِّل بالدِّماء"عریان بدن شی
بنی...یه دختر بچه دنبال سر افتاده
بنی...بنی...
بنی...کنار قتلگاهت معجر افتاده
بنی...دم خیمه چقدر نیلوفر افتاده
بنی...چقدر زینب به یاد مادر افتاده
نمیذارن تنت آروم بگیره
چرا از قتلگاه بیرون نمیره
چرا پیراهنت رو پاره کردن؟
دارن دنبال انگشتر میگردن
چرا کشتن چرا آبت ندادن
چرا زان درّ نایابت ندادن؟
چرا با چکمه پهلوتو شکستن؟
چرا با چکمه رو سینه ت نشستن؟
حسیین.........وااااای....
ای تشنه لب....
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#کربلایی_محمدحسین_حدادیان
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
#سینه_زنی
#شب_جمعه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-YEKNET.IR - shoor 2- mohamad hosein haddadyan.mp3
1.26M
⚜🕊شور احساسی بسیار زیبا ویژه ی فاطمیه،ایام محرم و شب جمعه به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴 بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ حاج میثم مطیعی_فاطمیه 96⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
(رفیقان،رفیقان... بیایید، بیایید ۲
شهیدان، شهیدان... بخوانید، بخوانید)۲
بیایید، بخوانیم
بسوزیم، بباریم
بمیریم، بگوییم:
(بی بی سلام....)
(رفیقان،رفیقان... بیایید، بیایید ۲
شهیدان، شهیدان... بخوانید، بخوانید)۲
بیایید، بخوانیم
بسوزیم، بباریم
بگرییم،بمیریم، بگوییم:
(بی بی سلام....بی بی سلام...)
مادر سلام...مادر سلام...
*اسما میگه کنارش نشسته بودم،گریه میکردم.هی میگفتم سلام منو به پیغمبر برسون.یه وقت پسراش وارد منزل شدند.تعجب کردند.گفتند اسماء "ما یُنیم اُمُّنا فی هذه السّاعه..."مادر ما این موقع نمیخوابه.
من همیشه میگم چرا اسماء مقدمه چینی نکرد؟!
نه گذاشت نه برداشت گفت:"یَاابْنَیْ رسول الله لَیْسَتْ اُمُّکُما نائمَه..."مادر نخوابیده..."قَد فارَقَتِ الدُّنیا..."
مادر از دنیا رفت.روایت میگه:اینا اومدن...امام حسن خودشو رو سینه ی مجروح انداخت،شروع کرد با مادر حرف زدن..."یا اُمّاه کَلِّمینی! با من حرف بزن.
میگه یه وقت نگاه کردن دیدن امام حسین رفته صورت کف پای مادرش گذاشته.
هی میگه:"انا ابنُکِ الحُسَین..."من حسینتم.
کأنّه اونجا داره به مادرش سلام میده...*
(بی بی سلام...بی بی سلام....)
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Fatemieh2-961128[02].mp3
1.6M
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ حاج میثم مطیعی_فاطمیه 96⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴 بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊 روضه جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ حاج میثم مطیعی_فاطمیه 96⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
*روایت میگه وقتی بی بی رفت مسجد خطبه ی فدک بخونه با گروهی از زن ها رفت.زن ها دورش رو گرفتند؛یه وقت نکنه دوباره جسارتی بشه.
وارد مسجد پیغمبر شد.براش پرده ای زدند.پشت پرده نشست.اول چنان ناله ای زد...همه ی مدینه شیون وناله شد.
آن خطبه ی غراء(بچه شیعه خطبه ی فدکیه مادرت رو خوندی یا نه؟!)رو ایراد کرد.
در توحید خدا،در اثبات ولایت امیرالمومنین....
روایت میگه علی کجا بود؟!
علی کنج خانه نشسته بود...میدونید علی چه میکرد؟
روایت میگه:" وَ امیرُالمومنین یَتَطلَّعُ طُلوعَها..."هی می آمد سرک میکشید داخل خانه هی برمیگشت....خورشید خونه ش چرا طلوع نمیکنه؟!
" وَ امیرُالمومنین یَتَطلَّعُ طُلوعَها و یَتَوَقَّعُ رُجوعَها الیه..."امیرالمومنین منتظر بود زهرا برگرده...یه وقت دوباره تو کوچه راهشو نگیرن....بی بی آمد وارد منزل شد.روایت میگه آن لحظه ای که وارد منزل شد امیرالمومنین کأنّه سر رو زانو گذاشته بود زانوهاش رو بغل کرده بود،سر به زانو گذاشته بود.آخه بی بی فرمود:علی جان!
"اِشتَمَلتَ شَملَةَ الجَنین و قَعَدَتْ حُجرَةَ الضَّنین..."
برات بمیرم مثل جنین در رحم مادر زانو بغل کردی...
همه بگید:یا زهرا....*
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- Fatemieh2-961129[06].mp3
532.8K
⚜🕊 روضه جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ حاج میثم مطیعی_فاطمیه 96⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴 بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊روضه جانسوز شام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
دو چشمش بسته اما درد دارد
دو چشمش بسته اما درد دارد
یقینا بیش از اینها درد دارد
بریز آب روان بر سنگ غُسلش
ولی آرام اسماء درد دارد
نسیم آرامتر خوابیده بانو
مزن پروانه پر خوابیده بانو
دگر رخصت نیازی نیست جبریل
مزن دیگر به در خوابیده بانو
دو چشمت را به دست بسته بستم
تو را با هق هقی پیوسته بستم
مبادا پهلویت خونین شود باز
خودم بند کفن آهسته بستم
ندارد چاره با آهم بسازم
فقط با درد جان اهم بسازم
ز چوبی که نشد گهواره باشد
دوتا تابوت میخواهم بسازم
* خیلی سخته آدم بخواد عزیزش رو خودش غسل بده...از غروب هی میگفت بچه ها آروم گریه کنند...علی امشب خیلی تنهاست...با اسماء دوتایی کارها رو آماده کردن...کفن و آب و بچه ها دارن نگاه میکنن...همه آستینها به دهانشون...علی میخواد غسل بده...میخوام خودت روضه بخونی...*
بریز آب روان اسماء
به جسم اطهر زهرا
ولی آهسته آهسته
نگه کن زردی رویش
ببین بشکسته بازویش
لگد خورده به پهلویش
*اسماء میگه من آب میریختم...ولی یه وقت دیدم علی دست از غسل زهرا کشید...هی نگاه میکنه هی صورت به دیوار میذاره بلند بلند گریه میکنه...آقا جان شما به بچه ها گفتی آروم گریه کنن...چی شده داد میزنی...فرمود: همچین که غسل می دادم... دستم رسید به بازوی ورم کرده ی فاطمه...
امشب تا میتونی داد بزنی بگو وای مادر... وای مادر وای مادر... شروع کرد زهرا را کفن کردند... یه وقت علی نگاه کرد دید بچهها مات مبهوت... تا معجر زهرا را باز کرد دادش بلند شد... میگفت: یه خانوم هجده ساله موهاش سفید شده... زهرا روش و از علی میگرفت...تا کبودی صورتش رو علی نبینه...
انشالله خدا مادراتون رو براتون نگه داره... یه نگاه کرد دید بچه ها نگاه می کنند گفت بیاید... بچههای فاطمه برای آخرین بار مادرتون و ببینید... بچه ها آمدند جلو حسنین و زینبین خودشون رو روی بدن مادر انداختند... شیخ عباس قمی میگه: همچین که انداختن خودشونو یه وقت دستای زهرا بیرون اومد بچه ها رو بغل گرفت... منادی بین زمین و آسمان صدا زد: علی... بچه ها رو از مادرشون جدا کن...چرا؟میدونی چرا... چون این بچه ها طاقت ندارن و ملائکه طاقت ندارن گریه بچه های فاطمه رو ببینن... علی با احترام بچه ها رو بغل گرفت... ناز و نوازش میکرد... حسن جان خدا صبرت بده... حسین جان خدا صبرت بده...زینب جان منم بی مادر شدم...به همه عالم خواست یاد بده یادتون باشه هر وقت دیدی بچه خودش رو روی بدن عزیزش انداخت باید با احترام بلندش کنی... یه گودال بود...تو اون گودال یه بابای بی سر بود...یه دختری اومد خودش رو روی بدن انداخت...هی صدا زد بابا بلند شو ببین گوشواره هامو بردن... بابا بلند شو ببین خیمه ها رو آتیش زدن... دیدن دسته حسین بالا آمد این دختر رو بغل گرفت...مگه علی یاد نداده بود چه جور جدا کنند...ریختن تو گودال...آنقدر تازیانه زدن...هر چه بادا باد امشب میگم... یه وقت این دختر بلند شد گفت: بابا دارن منو میزنن.. بابا بلند شو رو دارن عمه رو... حسین*
شکسته بال و پری ز آشیانه می بردن
تنی ضعیف غریبان به شانه می بردن
جنازه ای که همه انبیا به قربانش
چه شد که هفت نفر مخفیانه می بردن
مدینه فاطمه را روز روشن آزرده
چه شد جنازه ی او را شبانه میبردن
به جای گل که گذارند به روی قبر رسول
برای او اثر از تازیانه می بردن
* سلمان میگه وسطای نماز بودم...دیدم یکی داره محکم درو میکوبه... ترسیدم چه خبر شده...زودی نماز رو سلام دادم...در رو باز کردم دیدم حسن ابن علی...سلمان کجایی بیا... گفتم آقا زاده چه خبر شده... گفت سلمان بابام خیلی تنهاست...مادرم و غسل داده...بیا بریم تشییع جنازه... هفت نفر بیشتر نبودند...علی بدن زهرا رو برداشت...میخواد بدن و تو قبر بذاره... سلمان و دیگران محرم نبودند... بچههای فاطمه هم که با اون وضعیت، علی تک و تنها بود...باید یکی تو قبر بایسته بدن و دست به دست بدهند، علی تنهاست... یه وقتی دید از تو قبر دوتا دست شبیه دستای پیغمبر...کنایه از اینکه علی جان بده امانت منو... نیمه شب علی با خجالت این پیکرو به دستای مبارک پیغمبر داد...خجالت کشید یا رسول الله... اون روزی که زهرا وارد خونه من شد صورتش کبود نبود... بازوش ورم کرده نبود...من از همین جا یه گریز بزنم...زینب این صحنه ی جا دیگه براش تداعی شد... اونم تو خرابه بود... زن غساله گفت خانوم دست نمیزنم تا به من نگی این بچه چرا بدنش کبود شده... صدا زد زن غساله از کربلا تا شام هرجا گفته بابا تازیانه خورده...ناله بزن:حسین....*
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
☑️✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
@babolharam.ir- Banifateme Shab 2 Fatemie Aval 96-01.mp3
4.39M
⚜🕊روضه جانسوز شام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴 بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊 روضه جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه_فاطمیه 96⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
السلامُ علَی الجوهرةِ القُدسیَّة فی تعیُّنِ الإنسیّة ، صورةِ النَّفسِ الکُلیّةِ ، جوادِ العالمِ العَقلیّةِ ، بِضعَةِ الحَقیقةِ النَّبویّةِ ، مطلع الأنوارِ العلویّةِ ، عینِ عیونِ الأسرارِ الفاطمیّة ، النّاجیةِ المُنجیّةِ لِمُحبّیها عن النّار ، ثمرة شَجَرة الیقین ، سیدة نساء العالمین ، المعروفة بالقَدْر ، المجهولةِ بِالْقَبرِ ، قُرّةِ عین الرَّسولِ ، الزَّهراءِ البتول ، علیها الصّلوة و السّلام.
* الحمدالله همتون یه گوله آتیش هستین خوب گریه می کنین...اومدی بگی نامرد دستت بشکنه...اسم مادر میاد گریه ها یه جور دیگه میشه... اسم مادر میاد دادت بلند میشه...داد زدنم داره...مادر ما رو جوان کشتن... *
مثل عروس مادرم برخواست
تا نماز و نوافلش را خواند
نگهی سوی همسرش انداخت
با نگاهی غم دلش را خواند
پدرم مرد لحظه های خطر
پدرم مرد روزهای نبرد
ولی این روزها شکسته شده
وای اگر بشکند غرور مرد
فاطمه یک تنه سپاه علی است
تا نگوید کسی علی تنهاست
حیدری بود کار زهراییش
مادر امروز جلوه ی باباست
زخمها را خرید با جانش
چون برای علی است می ارزد
و ستون های مسجد شهر از
ترس نفرین هنوز میلرزد
همه ی پیکرش سیاه شد و
در عوض شد سپید گیسویش
پهلو و بازو چه میگویند
که فقط مانده رو و ابرویش
از سر صبح صورت او را
خیره خیره نگاه میکردم
چشمم از اشک تار و چشمش را
خیره خیره نگاه میکردم
بهر احقاق حق خود امروز
در سر خود خیال دیگر داشت
زیر لب ذکر یاعلی میگفت
چادرش را که از زمین برداشت
چادرش را سرش کرد انگار
آسمان در حصار ماه افتاد
گفت برخیز ای حسن برویم
دست من را گرفت و راه افتاد
دست من را گرفت با یک دست
دست دیگر ز کار افتاده
تا که هر دفعه میبرد بالا
باز بی اختیار افتاده
بر سرش ابر سایه می انداخت
از رهش باد خار پس میزد
راه کوتاه و ماهم آهسته
مادر اما نفس نفس میزد
تا رسیدیم حق خود را خواست
با روایات و تکیه بر آیات
شیر زن مثل همسر شیرش
زیر بار ستم رود هیهات
حق خود را گرفت آخر سر
دلم اما نمیگرفت آرام
سوی خانه روان شدیم اما
رمقی که نبود در پاهاش
شور و آشوب و دلهره به گریز
در تب کوچه هر قدم میریخت
هر قدر سمت خانه میرفتیم
قلب من میزد و دلم میریخت
در سکوتی غریب و شوم از دور
ناگهان یک صدای پا آمد
گرد بادی از آن سر کوچه
بی مهابا به سمت ما آمد
آمد و رسید به ماه
او که از هر کسی است بی دینتر
سایه ی او چه سرد و سنگین است
دستش اما ز سایه سنگین تر
ناجوان مرد حق یک زن را
وسط راه کوچه میخواهی؟
خانه را که کشیده ای آتش
دیگر از جان ما چه میخواهی؟
دست او مثل باد بالا رفت
مثل یک صاعقه فرود آمد
در حوالی چشم و گونه ی ماه
ابر بارانی و کبود آمد
من شدم گوشه ای زمین گیر و
مادرم یک کنار افتاده
حرکتی در تنش نمیبینم
آخ مادرم حال زار افتاده
گِل دیوار هم ترک برداشت
عرض کوچه چقدر وا شده بود
گویی از ضربه ای که مادر خورد
جای دیوار جابهجا شده بود
* امشب شبِ داد زدنِ...گفت یجور به مادر زد...دیدم مادرم دور خودش میگرده...یجور به مادر زد دیگه درد پهلو یادش رفت...آخ صورتم...وای مادر...بعضیا شاید بگن اینا چرا داد میزنن...چرا داد نزنن...خدا نیاره آدم جلو چشمش مادرشو بزنن...هی میخواست کاری بکنه*
ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- Banifateme Shab 2 Fatemie Dovom 96-01.mp3
3.65M
⚜🕊 روضه جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه_فاطمیه 96⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴 بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir