eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.5هزار دنبال‌کننده
64 عکس
258 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
لااقل این جسم عریان‌ مانده را.. و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس کربلایی سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لا اقل این جسم عریان‌ مانده را دفنش کنید نامروت‌ها! کسی اینقدر ظالم‌ میشود؟! *اگه یه حادثه‌ای پیش بیاد، یه نفر از دنیا بره، حتی اگه کس و کارم‌ نداشته باشه، بالاخره یه عده ای میان زیر بدنشُ میگیرن، زود میبرن خاکش میکنن .. آخه میگن بَده میت نباید رو زمین بمونه .. بی‌بی زینب همچین که اومد وارد خیمه شد دید امام سجاد داره گریه میکنه؛ _چی شده عزیز برادرم؟! فرمود: عمه جان ! این نامردا دارن کشته‌های خودشونُ خاک میکنن، اما بابای بدن منو همینطور برهنه رها کردن و رفتن... پیغمبر وارد شد دید بی‌بی دوعالم داره گریه میکنه؛ _چی شده دخترم؟! عرضه داشت: بابا!! بچه‌م داره باهام‌حرف میزنه؛ فرمود: دخترم تو هم که در رحم خدیجه (س) بودی باهاش حرف میزدی ، آرومش میکردی .. عرضه داشت: آخه باباجان آرامم نمیکنه، تازه یه حرفایی میزنه منو بهم ریخته. _چی داره میگه دخترم؟! دوسه روزه هی داره میگه؛" اَنَا الغریب" اما امروز منِ فاطمه رو بهم‌ ریخته. _چرا؟! _ آخه هی داره میگه: "اَنَا العطشان" پیغمبر شروع کرد روضه خواندن، گریه کن هم بی‌بی دوعالمه. فرمود: دخترم، حسینت رو اینجوری کربلا می‌کُشنش.. نمیدونم چجوری پیغمبر روضه خوانده، اما همه میگن صدای این خانم بلند شد، شروع کرد بلند بلند برای حسینش گریه کنه ، مادر برات بمیره* مونده روی زمین پیكر تو رها أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَ أَهْلَ قُرىٰ خواهرت اگه نیست ، رفته شام بلا ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا همه منتظرن مادرش برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه دست قاتل اگه به سرش برسه آخ خدا به داد موی دخترش برسه آن ردا و آن عبا آن امان نامه بس نبود کهنه پیراهن مگر جز غنائم میشود *قاسم اومد اجازه‌ی میدان ‌بگیره. مادرش راهیش کرد گفت برو، بابات خیلی به من سفارش کرده. اومد پیش عمو؛ عموجان به منم اجازه بده منم مثل علی اکبرت برم ‌بجنگم، برات فدایی بشم. آقا اباعبدالله به قاسم اجازه نداد. رفت گوشه‌ی خیمه، زانوهاشو بغل کرد؛ چرا عمو منو نمیخره؟! مادرش اومد: چی شده قاسمم؟ عزیز دلم! گفت: عمو بهم اجازه نمیده، میگه تو بالاسر این زن و بچه‌ها باش. نمیتونم یه لحظه زنده باشم‌بدون عموم.. عجب مادری .. گفت: غصه نخور؛ یه بقچه آورد گذاشت جلوی قاسم. تا این بقچه رو آورد یهو بوی امام‌ حسن تو خیمه پیچید ، هم مادر گریه کرد هم این بچه. یاد شبِ آخر امام حسن افتادن؛ اون شبی که تو بستر افتاده بود... میخواست سفارش قاسم و بکنه.. _مادر جان این چیه؟! گفت: قاسمم، عزیر دلم، بابات فکر اینجاهاشو هم کرده بود، میدونست عموت بهت اجازه نمیده؛ یه دست خط نوشت به من داد گفت اینو بده به قاسمم به حسینم نشون بده. همون لحظه که به حسین گفت: "لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ يَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ" .. همه نگران حسینن، مادرشم وقتی میخواست جون بده علی رو صدا زد گفت:« علی جان، خیلی مراقب حسینم باش». پیغمبر، علی، بی‌بی، خود امام حسن، همه سفارش حسین و کردن.. نامه رو داد دست قاسم؛ قاسمم عزیز دلم این نامه رو ببر به عمو نشون بده. نامه رو گرفت، سریع دوید، خوشحال ، اومد پیش عمو؛ عموجان یه چیزی آوردم دیگه نه نمیتونی بیاری! تا نامه رو گرفت باز کرد؛ به‌به، دست خط برادرشه؛ همونجا رو زمین نشست این دست خط و توو بغلش گرفت هی میگفت حسنم. حسن جان کجایی غریبی حسینت رو ببینی.. شیخ جعفر شوشتری میگه: عمو و برادرزاده همدیگه رو بغل کردن، اینقدر گریه کردن که ابی عبدالله پس افتاد.. همچین که این نامه رو گرفت یاد قصه‌های مدینه افتاد .. قاسمم چه کاری با دل حسین کردی امروز ابی عبدالله پس افتاد مثل باباش.. امیر المومنین هم همینجور شد. علی کجا غش کرد؟! امیرالمومنین هم تو مسجد نشسته بود. یهو دید از در حسن و حسین دوان دوان دارن میان؛ بابا بیا مادرم از دنیا رفت. علی پس افتاد.. چی تو نامه نوشته امام حسن ‌نمیدونم. ولی مضمون اینه که نوشته حسین جان من کربلا نیستم به‌جای من این بچه هست.. (ولی من میگم شاید این نباشه ،وقتی ابی عبدالله غش میکنه شاید یه چیز دیگه تو نامه دیده) شاید امام حسن نوشته:حسین جان اگه بودم مثل کوچه‌ها وایمیسادم .. فقط فرقش این بود اون روز کوچیک بودم نتونستم برا مادر کاری بکنم .... 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
الحمدلله که مثِ علی اکبر.. و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس کربلایی سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ الحمدلله که مثِ علی اکبر جونم فدای تو ، شد ای عمو آخر قدم بذار رو چشمای پر از خونم بیا که بدجوری گُلت شده پرپر اباعبدالله بهش اجازه داد ، گفت: باشه برو ، حالا که حسنم گفته رو چشام میذارم .. اینقدر این خیمه‌ها رو گشتن یه زره‌ای برای قد و قواره‌ی این نوجوان پیدا کنن پیدا نشد. شیخ جعفر میگه وقتی میخواستن سوار بر مرکبش کنن اومدن بلندش کردن، قاسمُ قد و قواره‌ش به رکاب مرکب هم نمیرسه، رکابُ بالا آوردن. اما صدا زد: حسین جان، فقط بایست تماشا کن ببین فرزند حسن میخواد چی کار کنه... همچین زد تو دلِ لشکر، پیرمردایی که اونجا بودن، میشناختن، گفتن: فرار کنید. این درسته قد و قواره‌ش کوچیکه اما پسر حسنِ .. اما یکی داد زد گفت: نه، فرار نکنید راهشُ من بلدم: اول دوره‌ش کنید .. سنگ بیارید .. با سنگ از دور بزنینش .. همچین که از مرکب افتاد بعد بریزید سرش .. این باباش تو جمل همه‌ی ما رو بیچاره کرد .. حالا بیچاره‌ش میکنیم ، داغشُ به دل مادرش میذاریم .. الحمدلله که مثِ علی اکبر جونم فدای تو ، شد ای عمو آخر قدم بذار رو چشمای پر از خونم بیا که بدجوری گُلت شده پرپر زیر و رو شده تنم با نیزه غرق خون شد بدنم با نیزه با صورت افتادم از روی اسب بی‌هوا تا زدنم با نیزه پهلوهام شکسته مثل زهرا بدنم زخمی شده سرتا پا زیر سُم مرکبا افتادم یکی شد تنم با خاک صحرا شاعر: بهمن عظیمی یه لشکر پر از داد و هلهله‌ست به لشکر پر از شور و ولوله‌ست یه لشکر پر از شمر و حرمله‌ست دلشوره دارم .. شده بغض جنگ جمل شدید حسن دیده دشمن تو رو که دید واسه‌ت نقشه‌ی تازه‌ای کشید ای تک‌سوارم .. با تیر و نیزه‌شون ، شد قامتت نشون از پیکر عسل ، میریزه جای خون اسبا یکی یکی ، رد میشن از تنت ضرب المثل شدی ، با قد کشیدن عجب روضه‌ای شد تو کربلا به یاد غم و رنج کوچه‌ها بازم تازه شد داغ مجتبی عزا به پا شد .. یه دشت و یه قاسم، یه دشمن و با اسبا تنش رو فشردن و توو خیمه زَنا غرق شیوَن و غوغا بپا شد .. اسم علی رو برد ، فرق سرش شکست خون لخته‌ها چه زود ، راه گلوشُ بست پهلوی زخمی و ، بازوی پُر ورم زینب رسید و گفت ؛ « ای وای مادرم» ای حسین.... علی اکبر که جوشن داشت آن شد تو که جوشن نداری وای بر من شاعر: داوود رحیمی •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
ملیکه‌ی تموم عالمِین دلم‌و برده بین‌الحرمین دلم‌و دادم از بچگیم دست رقیه‌ی بنتُ الحسین دنیا رقیه، عقبا رقیه تکرار بی‌بی زهرا رقیه دل مست جامت ، هستم غلامت زده دلم رو عباس به نامت در حیرتم از قدر و مقامت هردم ملائک میدن سلامت «رقیه رقیه رقیه رقیه رقیه رقیه» هرچی بگم از کَرَم کمه لطف تو شاملِ دوعالمه خدا میدونه که امید من به شب سوم محرمه دریا رقیه ، غوغا رقیه شور دل من، جان یارقیه روح کرامت، داری شهامت تو شام و کوفه، کردی قیامت شاگرد زینب، در استقامت ای خطبه‌خوانِ شأن امامت «رقیه رقیه رقیه رقیه رقیه رقیه» ساقی ساقی شراب غم بده اذن ورود به حرم بده دست گدایی‌مو نگاه بکن روزی‌مو زیر این عَلَم بده محشر اباالفضل، سرور اباالفضل آیینه‌دارِ حیدر اباللفضل سردار ابالفضل، دلدار ابالفضل ای دلبر مَه ‌رخسار ابالفضل ای مرتضی در تکرار ابالفضل مانند حیدرْ کرّار ابالفضل «ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل» 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
روضه ای من اومدم اما قتلگاه جا نیست به روی سینه که جای پا نیست سینه چکمه نفسات تنده میبره اما خنجرش کُند راس تو میرود بالای نیزه ها من زار میزنم در پای نیزه ها اه ای ستاره دنباله دار من زخمی ترین سر نیزه سوار من ای بی کفن چه با این پاره تن کند با چادرت چرا باید کفن کنند من میروم ولی جانم کنار توست تا سال ها سال شمع مزار توست عمه جانم عمه جانم عمه جان قد کمانم 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
۹۹ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam یا ایها المومنون این هوا هوای زائر الحسینه یا ایها الکافرون این صدا صدای ناصر الحسینه ما ملت امام حسینیم ما پلت شهادتیم بیا حریف تو ما هستیم که سرباز ولایتیم از قطره خون مظلوم صد سینه سپر میجوشد در مکتب ابی عبدالله ششماهه کفن میپوشد (لبیک داعی الله۴) .................... يا ايها المومنون كربلا شروع فتح عالمين است يا ايها الكافرون فاتح تمام جبهه ها حسين است ما لشگر امام زمانيم ما از سپاه حيدريم بيا مرد اين ميدان ماييم كه عمري براين باوريم پا بر سر جان بگذاريم پا بر سر غيرت هرگز شيعه بدهد سر اما ، تن را به مذلت هرگز (لبيك داعي الله۴) شاعر : محسن عربخالقی 📢 حاج مهدی رسولی 🔶 یا ایهاالمومنون این صدا صدای زائر الحسینه... شب اول محرم ۱۴۴۱ ۹۹ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
حیدر همیشگی ست ، بود حی لایموت.. به امیرالمومنین حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ حیدر همیشگی ست ، بود حی لایموت معنا شدست در قدمش واژه ی ‌ثبوت محو جمال حیدریش ، خلق در سکوت وقتی گرفته دست علی حالت قنوت آیینه ی تمام نمای خدا علی .. حیدر مجیر و عالم و آدم همه مجاب حتی خدا به خلقِ علی کرده افتخار جانم فدای صاحب شمشیر ذوالفقار یاللعجب از این همه آقایی و وقار یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی .. از انبیاء علی ست که بالاتر استُ بس ما را زیارت نجفش در سر استُ بس تنها علی برادر پیغمبر استُ بس هرجا که دیده ایم فقط حیدر استُ بس هم ابتدا علی ست هم انتها علی یک لحظه بی ولای علی سر نمی شود *چی شده از امیرالمومنین میگی؟ گفت اون عالم بزرگ می دیدن لابلایِ مقتلی که نوشته فضائل امیر المومنین نقل میکنه مرحوم ملای دربندی ، در عالم مکاشفه فرموده بود اگر میبینی در اوج مصیبت فضائل امیر المومنین رو میگم برای اینه که تو اوج روضه حالم بد میشد از گریه ، فضائل علی رو میگفتم تا جون بگیرم .. منم دیدم خسته ای گفتم از علی بگم .. هر کسی رو تو این عالم از باباش میگن کیف میکنه‌ .. همچین که این دخترا رو میدید میگفت بابای منو ندیدین؟ ..* یک لحظه بی ولای علی سر نمی شود با مرتضی کسی که برابر نمی شود شهر رسول را در دیگر نمی شود غیر از علی کسی یل خیبر نمی شود این ذوالفقار دست خدا هست یا علی مرد نبردِ روز ، عبودیت شب است افتاده زیر پاش هزاران چو مرهب است اصلاً همین بس است که بابایِ زینب است زینب خودِ علی ست به زینب ملقب است به به چقدر مثل همند این دو تا علی زینب همان کسی ست که در عرصه نبرد بر سینه اش نشست هزاران هزار درد زانو زده مقابل این زن هزاران مرد زینب هر آنچه داشت فدای حسین کرد مانند آنچه داد به راه خدا علی قربانیان خود به مِنا می برد حسین نذر نگاهت این دو علی اکبرم حسین اصلاً قسم به جانِ پدر مادرم حسین من بیشتر به فکر علی اصغر حسین کوچکتر است از سر این نیزه ها علی •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
یک جهان روضه و یک ماه محرم داری.. به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یک جهان روضه و یک ماه محرم داری آه آقایِ غریبم ، چقدر غم داری تا ابد هر که بخواند همه مرثیه ات باز هم روضۀ ناخوانده به عالم داری این همه زائرِ دل سوختۀ خاکت را از ازل داشته ای ، تا به ابد هم داری *اول روضه خوانِت خودِ خداست .. بخون کتابِ "اشک روان بر امیر کاروان" ، "خصائص الحسینیه" از آدم تا خاتم همه اول برا حسین گریه کردند ..* روضه خوان هات زیادن یکی شان قرآن مطلع فجر خدا سوره ی مریم داری *قربون این چشماتون برم .. با همه سختیا دست زن و بچتون رو گرفتید اومدید روضه ..* درد دل کن که نماند به دلت چون پدرت خواهرت هست کنارت تو که محرم داری بهترین نوحۀ ما هست غریبِ مادر صاحبِ روضه بگو بهتر از این دم داری؟! *جانم .. زن و مرد بگن .. به خدا این شهر به این حسین حسینت ، به این نفس کشیدن های شما احتیاج داره ها ..* تا که نومید نگردد ز درت محتاجی تو هم انگشت ، هم انگشترِ خاتم داری وقت تدوین تو ای شعرِ غریبی پسرم دید در وزنِ تنت چند هَجا کم داری *رفیق مواظب باشداز غافلۀ عشق کربلا عقب نیوفتی .. برا همه مون نامه نوشته حسین .. نامه رسید دست اون پیرمردِ با صفا و نورانی که تمام وجودش از مَحَبت حسین پره .. همچین که خواست با زن و بچش وداع کنه بره کربلا ، تا زد بیرون دید مسلم بن عوسجه داره میره .. صداش زد گفت مسلم ابن عوسجه السلام علیک جواب سلام داد حبیب چی شده چرا انقدر آروم حرف میزنی؟ چون اوضاع کوفه بهم ریخته بود گفت: بیا جلو بیا جلو، اومد اومد ، در گوشی بهش گفت. گفت کجا داری میری؟ گفت دارم میرم سنت پیغمبر رو به جا بیارم ، میخوام برم خضاب کنم .. گفت مسلم بن عوسجه میخوای یه خضابی یادت بدم تا قیامت بمونه؟!.. گفت چه خضابی؟ یه وقت دید نامه ای رو آورد بیرون دست خط اربابِ بی کفنِ گفت نگاه کن ببین آقامون برامون نامه نوشته ؛ بسم الله الرحمن الرحیم ، حبیب بلند شو بیا، آقات رو غریب گیر آوردن ..* این نامه رو هنوز حسین برا رفیقاش میفرسته ، کیا رفیق حسینن؟... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یه نگاه کرد دو تا پسر ها رو گفت برید سراغ دایی جانتون بگید اجازه بده بریم میدان .. همچین که رفتن زینب دل تو دلش نبود گفت الان میرن اجازه میگیرن از دایی شون .. آخه زینبِ طاقت نداره غریبیِ حسینُ ببینه .. وقتی تو گهواره بود تا بویِ حسین بهش نمیخورد فقط گریه میکرد .. هرجا حسین می آمد زینب آروم میشد.. امشب من آروم آروم میگم ببینم تو چیکار می کنی .. امشب شبِ خواهرا و مادرای شهداست .. آخه هم خواهر شهیدِ هم مادرِ شهیدِ .. وقتی ام میخواست ازدواج کنه گفت بابا من حسینی ام .. هرجا حسین بره منم باید برم .. حتی کار به جایی رسید از عشق زینب مادرش فاطمه به پیغمبر گفت ، صدا زد بابا یا رسول الله حسنم هست ، حسینم هست اما نمیدونم چرا حسین از زینب دور میشه زینب بی قرار میشه .. حالا همچین خواهری دو تا بچه هاشُ فرستاد گفت الان اذن میگیرن.. لحظاتی گذشت دید دو تا پسرا دارن میان سراشون پایینِ .. گفت چی شده مادر ، چرا غم تو دلتونِ ؟!.. صدا زدن مادر ما رفتیم دست دایی جان رو بوسیدیم گفتیم دایی جان اجازه بده .. دایی مون فرمود نمیشه .. شما کنارِ مادرتون بمونید .. همچنین که گفتن دایی اجازه نداده به زینب خیلی بر خورد .. با عجله اومد جلو خیمه ی حسین .. صدا زد حسین نکنه بچه هام رو قابل نمیدونی .. گفت الان یه کاری میکنم دیگه رو حرف زینب حرف نزنی .. صدا زد داداش جان مادرت اجازه بده بچه هام میدان برن .. همچنین که حسین اجازه داد انقدر زینب خوشحال شد .. زینب بچه ها رو صدا زد خودش موهاشونُ شانه کرد ، سرمه به چشمانشون کشید .. هی میگفت بچه ها میخوام یه جوری شمشیر بزنید همه بفهمن شما نوه های حیدرید .. من زنم نمی تونم برم وسط میدان عوضِ مادرتون شمشیر بزنید .. عوض اون روزی که نبودید مادرمُ بینِ در و دیوار زدن .. رحمت خدا به این گریه ها .. کوچه ای تنگُ دلی سنگُ صدایِ سینه.. رفتن جنگ نمایانی کردن گفتن ما بچه های زینبیم .. یه نانجیبی گفت داغشون رو به دل مادرش بزارید .. دورشون کردن .. فقط یه جایی یه صدایی شنیدن اهلِ خیمه .. یکی صدا میزنه دایی حسین .. ابی عبدالله مثلِ بازِ شکاری اومد بالاسرشون .. سرشونو به دامن گرفت .. اما زن ها هی نگاه کردن دیدن هر کی از صبح می افته ، زینب میاد وسط میدان کنارِ حسین .. هرچی نگاه کردن دیدن زینب نیومده .. بدن ها رو آوردن تو خیمه .. اومدن جلو خیمه ی زینب .. دیدن زانویِ غم بغل گرفته .. گفتن خانم جان اینجا چیکار میکنی مگه نمیبینی بچه هاتُ دارن میارن ؟!.. چرا بیرون نیومدی ؟! فرمود آخه بیام بیرون میترسم داداشم خجالت بکشه .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
دلا بکوش که آینۀ خدات کنند.. اصحاب حضرت اباعبدالله سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیرُ دلا بکوش که آینۀ خدات کنند به خود بیایی و از دیگران جدات کنند اگر خلافِ رضایِ خدا قدم بزنی به اشکِ چشم تو البته التفات کنند تو روزها ، گره از کار غنچه واکردی که رهروانِ وفا ، نیمه شب دعات کنند کمر به تزکیۀ نفس بسته ای که تو را مقیم خیمۀ آتَيْتُمُ الزَّكاة کنند سفر به محضر محبوب شرطها دارد حبیب باش که دعوت به کربلات کنند اگر چو حُر زِ اشتباه برگردی تو را در آینۀ عشق محو و مات کنند *یه وقت خبر دادند آقا حر داره میاد چکمه هاشُ دورِ گردنش انداخته اومد جلو خیمۀ ابی عبدالله هنوز نرسیده دیدن حسین داره میاد بیرون ، تا رسید ؛ ابی عبدالله دید حر سرش پایینه ، اول از همه دست گذاشت زیرِ محاسن حر صدا زد یا شیخ ؛ ارفع راسک .. حر چرا سرت پایینِ ؟.. دیگه اینجا اومدی نباید سرت پایین باشه .. وقتی خورد زمین باخودش میگفت نه حر تو دلِ زینبُ لرزوندی .. نه " حسین بالا سر تو نمیاد .. یه وقت دید یکی آروم سرشُ برداشت .. یه نگاه کرد دید به به ؛ آقاش حسینِ .. سرم خاک کف پای حسینِ .. به همین جا هم بسنده نکرد ابی عبدالله ، یه وقت دید فرق این سردار شکافته ، دیدن دستمالشُ درآورد پیشانی حرُ بست .. دلتون کجا رفت خبره هایِ روضه ؟.. یه دستمال داشت اینجا خرج شد ، یه وقتی هم خودش یه سنگ به پیشانیش خورد دستمالی نبود .. پیراهنشُ بالا زد صدر الحسین نمایان شد .. حالا با ناله هایی که داری دستتُ بیار بالا بلند بگو الهی العفو .. السلام علیکم یا انصار اباعبدالله یک به یک آمدند کربُبَلا دور اربابِ عشق جمع شدند مثل هفتاد و دو گلِ عاشق همه پروانه‌هایِ شمع شدند زینب آرام می‌شد آن وقتی یار سوی غریب می‌آمد آن طرف سی هزار می‌رفتند این طرف یک حبیب می‌آمد زن و فرزند را رها کرد و رفت با عشق آشنا بشود عشق یعنی زهیرِ عثمانی خواست صد مرتبه فدا بشود بیست سالِ تمام هر شب وروز از اجل خواست تا امان بدهد آرزوی بریر این بوده است در رکاب حسین جان بدهد تیر باران شروع شد بعدش شد فدایی حُجَیر با پدرش دست در دست هم شهید شدند ای به قربان جُندَب و پسرش در میان سواره‌های یزید این دلاور پیاده می‌جنگید بویِ صفین داشت شمشیرش مثل حیدر جُناده می‌جنگید رفت عابس برهنه در میدان مست مست از میِ سبوی حسین ما همه عاشقیم اما اوست شاهِ دیوانگانِ کوی حسین آن زمانی که عشق می‌آید هیچ چیزی مقابلش سد نیست رو سفیدیِ «جون» ثابت کرد روسیاهی همیشه هم بد نیست کم‌ کَمَک ظهر شد اذان گفتند شد فدای نماز خواندن او تیر‌ها را به جان خرید سعید تا نباشد گزند بر تن او *همچین که ارباب ما سلام نمازُ داد دیدند سعید بن عبدالله با صورت خورد زمین ، ارباب ما اومد سرشُ برداشت یه نگاه تو صورت آقا کرد ، گفت : آقا راضی شدی یا نه؟ آقا وفا کردم یا نه ؟.. اجاره بدید اینم از زهیر بگم پیغام بهش فرستاد ابی عبدالله ، نمیخواست بره همسرش گفت : پاشو برو مرد ، میدونی این کیه ؟ پسر فاطمه است.. زهیر رفت ولی وقتی برگشت تا پردۀ خیمه رو کنار زد گفت : هر که دارد هوس کربُبَلا بسم الله .. گفت اگر میخوای بری برو حسین منتظر منه .." با حبیبان که راه می افتی عشق را انتخاب باید کرد مسلم عوسجه به ما فهماند چهره با خون خضاب باید کرد اومد دم خونش خانم مسلم گفت :نیست رفته بیرون ، حبیب گفت: نمیدونی کجا رفته؟ گفت میرم بازار ، اومد تو بازار دید مسلم ایستاده ، گفت بیا بریم ، نمیخواد حنا بخری".. دستشو گرفت باهم اومدن کربلا ، رفیقِ چند ساله هستند از زمانِ پیغمبر با رسول خدا بودند تو تمام جنگ ها با امیرالمومنین بودند با امام حسن بودند ، تو کوفه هم بودند لذا با نائب امام هم دست بیعت دادند ، امر بر این بود که نمیتونستند خودشونُ نشون بدن ، اینا ذخیرۀ کربلا بودن ، لذا دوتایی باهم اومدن کربلا .... •┄┅══༻○༺══┅┄ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
دلا بکوش که آینۀ خدات کنند.. اصحاب حضرت اباعبدالله سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آی بچه سیدا قبل از اینکه برسن ، عمه جانتون اومد گفت داداش لحظه به لحظه داره به لشگر دشمن اضافه میشه کسی برا یاری ما میاد یا نه؟ گفت نگران نباش ، لشگر ما هم میرسه .. یه وقت گفت زینبم نگاه کن .. دید دو تا سوار دارن میان ، حبیب با مسلم عوسجه .. وقت گذشته ، از همه التماسِ دعا .. روز عاشورا اول مسلم رفت میدان جنگ نمایانی کرد با صورت خورد زمین .. یه وقت دیدن حبیب سوار بر اسبش شد رفت وسط میدان .. رسید سرشُ برداشت ، نگاهش افتاد تو چشم مسلم لحظۀ آخر گفت رفیق حرفی نداری ؟ وصیتی نداری ؟ یه وقت تو اون حال امام رو نشون داد امامی که بالا سرش بود ، گفت حبیب حواست به حسین باشه .. بعد حبیب رفته میدان ؛ حبیب که اومد میدان جنگ نمایانی کرد حبیب هم خورد زمین .. ابی عبدالله رسید بالا سرش .. چند کلامی با ابی عبدالله حرف زده ولی جانِ کلامم چیزه دیگه ست ؛ یه وقت دیدن دارن هلهله میکنن دوتا از بزرگای کوفه رو زده بودن که ما مسلم و حبیبُ کشتیم .. یه وقت دیدن شبث ابن ربعی ملعون ، کسی که نامه نوشت به ابی عبدالله ، با اون خباثتش فریاد زد ساکت باشید میدونید کی رو کشتید؟.. این حبیبِ .. این مسلم ابن عوسجه ست.. اما بگم صدا ناله ت بلند بشه .. یه ساعتی هم بود که عمه امام زمان اومد بالاِی گودال .. دید یکی رو سینۀ حسین نشسته .. دستهاشُ رو سرش گذاشت .. وقتی از حبیب سوال کردند بعد از شهادت ، حبیب آرزویی داری؟ گفت بله آرزوم اینه که دوباره زنده بشم بیام تو روضه هایِ حسین بشینم براش گریه کنم ، سر حبیبُ که جدا کردن دعوا شد سر اینکه کدوم قبیله سر حبیب رو ببره امتیاز داشت براشون ... یه وقت هم خواهر حسین دید یه جا دعوا شده یکی گفت سرش برای منه .. یکی گفت انگشترش برای منه .. یکی گفت پیراهنش برا منه .. یکی صدا زد عمامه اش برای منه .. ای تشنه لب حسین .. ای بی کفن حسین .. یه وقت دید خولی وارد گودال شد سر و از بقیه گرفت .. خواهرش دید سر حسینش شام غریبان نیست خولی انقدر نامرد بود همون شب راه افتاد بیاد کوفه جایزه بگیره .. رسید دید دروازه ها بسته است دارالاماره بسته است اومد خونه نامرد ، هر چی نگاه دید سر بریده رو کجا بزاره ، یه نگاه کرد چشمش افتاد به تنور خونه .. درِ تنورُ باز کرد .. زن خولی میگه نیمه های شب دیدم یه صدایی داره میاد ، میگه آروم آروم اومدم دیدم یه نوری داره به آسمان میره یه خانم قد خمیده میگه کشتنت عزیزم خاکت نکردند .. حسین .. غریب گیر آوردنت با هر چی داشتن زدنت ... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
الا ای شهیدی که خونِ خدایی.. ویژۀ ایام محرم و صفر تقدیم ارواح همۀ گذشتگان خصوصاً سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس حاج امیر عباسی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ الا ای شهیدی که خونِ خدایی شهی که به فکرِ گدایی امام دل‌ها عزیزِ زهرا گل پرپر کربلایی یا غریب الغربا .. بنفسی انت مولا .. یا سید الشهدا .. « یا سید الشهدا ... » بمیرم عزیز پیغمبر برایت بسوزد دل‌ها در عزایت گلِ پیغمبر غریب مادر زنم ناله در روضه‌هایت هستی مصباح الهدی .. شهید راه خدا .. ای مظلوم سرجدا .. « یا سید الشهدا ... » شنیدم تو خوردی نیزه از لعینان تنت غرق خون شد حسین جان سرت جدا شد به نیزه‌ها شد و تو خواندی بر نیزه قرآن *من بمیرم برای اون خواهری که از بالای تل زینبیه نگاه کرد دید این شمشیرا بالا میره .. نیزه ها بالا میره پایین میاد صدای نالش بلند شد .. وا حسینا ..* دل و دلبر زینب .. سایۀ سر زینب .. غریب کرب بلا.. « یا سید الشهدا ... » الا ای شهیدی که خونِ خدایی شهی که به فکرِ گدایی امام دل‌ها عزیزِ زهرا گل پرپر کربلایی یا غریب الغربا .. بنفسی انت مولا .. یا سید الشهدا .. « یا سید الشهدا ... » •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
سرباز ولایتم از روز ولادتم.. ویژۀ ایام محرم و صفر به امید باز شدن راه کربلا و پیاده روی اربعین به نفس حاج امیر عباسی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مولا یا اباعبدالله .. مولا یا اباعبدالله .. سرباز ولایتم از روز ولادتم سر دادن برات حسین، شد اوج سعادتم دلدارم، بدون تو چی تو دنیا دارم هستی من هستیُ دلدارم توی روضه هابرات میبارم دلدارم بدون توچی تو دنیادارم هستی من هستیُ و غم خوارم توی روضه ها برات میبارم ارباب میدونی دلتنگم اسمت ذکر رو سربندم هر شب روضه میرم اقا هر شب به تو من پابندم مولا یا اباعبدالله .. مولا یا اباعبدالله .. ای تاب و تبم حسین ، ذکر رو لبم حسین دیدن ضریح تو شد خوابِ شبم حسین مهتابی ، میشه با تو شام تارم آقا با تو چیزی کم ندارم آقا تویی آروم و قرارم آقا ارباب از غمت گریونم بی تو اَبریُ بارونم رویام شده پابوس تو بی تو آقا سرگردونم مولا یا اباعبدالله .. مولا یا اباعبدالله .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
بر کویر سفره های سائلان .. و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیرُ *شب پنجم از ماه محرم الحرام رسید .. به آقا و مولامون کریم اهل بیت امام مجتبی (ع) ؛ آخه چند نفر اومدن محضر امام حسن یکی گفت آقا فرزندی میخام پسر باشه چیکار کنم؟! حضرت فرمودند استغفار کنید طلب مغفرت کنید. دیگری آمد هرکسی هر چیزی خواست امام فرمود استغفار کنید .. لذا آی زنُ و مردی که صدامُ میشنوید با این روایتی که امروز از امام مجتبی کریم اهل بیت دیدم هر کاری داری تو همین استغفار اول مجلس بگیر .. میگن وحشی قاتل حضرت حمزه سیدالشهدا توبه کرد ، خبر آوردن برا پیغمبر یا رسوالله وحشی توبه کرده پیغمبر یه سری تکون دادند ، رحمت اللعالمینِ بچه ها .. حضرت فرمود بگید جلو رویِ من نیاد ، نمیخام ببینمش .. بگید توبش قبوله اما نیاد من باهاش چشم تو چشم نشم .. (خبره ها فهمیدن چی میخام بگم..) میخام بگم اینجا پیغمبر طاقت نداشت قاتل عمو جانشُ ببینه اما دلا برا آقامون بسوزه .. هر روز که میومد بره مسجد میدید مغیره دم در ایستاده .. (فهمیدی چیشد).. هر روز مینشست میدید نامرد بالا اون تخته چوبا به باباش علی جسارت میکنه .. آی قربون غریبیت برم یا امام حسن ..حالا این آقا فرمودند استغفار کنید. اگه یه مرد بیرون از خانه غریب باشه همه دلخوشیش اینه میگم میرم خونه .. آی گریه کن ها .. تازه وقتی میومد خونه زنه نانجیب زهرُ بهش داد .. قربون ابی عبدالله برم این شبا براش گریه میکنیم ، حسینِ فاطمه یکی از همسرانش خانم ربابه .. لذا وقتی زهرُ داد (ببین چقدر کریمه این آقا) ..یه نگاه بهش کرد گفت کار خودتو کردی؟!.. حالا زود برو بیرون از در پشتیِ حجره .. میدونید چرا گفتن چرا آقا فراریش دادید؟! فرمود آخه الان خواهرم زینب میاد نمیخوام با قاتلم چشم تو چشم بشه .. اما من برا زینب بمیرم .. چهل منزل ... تو همین حال دستتُ بیار بالا ، هر حاجتی داری به کرامتِ امامت مجتبی خدا رو قسم میدیم : أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَأتُوبُ إلَيهِبه امام مجتبی ده مرتبه الهی العفو ... بر کویر سفره های سائلان باران تویی رحمت بی انتهای حضرت منان تویی آنکه بوده خاندانش از ازل مسکین منم آنکه بوده خاندانش از ازل سلطان تویی جودُ و احسان تو را نازم که بین خانه ات سائلان هستند صاحب خانه و مهمان تویی هرکجا حرف از کریمانِ دو عالم میشود اولین نامی که هرکس میکند عنوان تویی ظاهرت هرگز ز مسکین بهترُ بدتر نبود آنکه قبرش نیز باشد با سائلان یکسان تویی *کربلا شلوغ ، حرم سریع الرضا شلوغ همۀ امام زاده ها شلوغ ، اما تو که زائر نداری کسی دور و برت نیست شبا حتی یه شمع هم آقا بالاسرت نیست ..* ظاهرت هرگز ز مسکین بهترُ بدتر نبود آنکه قبرش نیس شد با صاعران یکسان تویی پاسخت بر ناسزایِ دشمت لبخند بود *ببخشید اینطوری میگم یه لحظه خودمونُ بزاریم تو این لحظه ، اگه یه نفر بهمون ناسزا بگه اون لحظه آدم میتونه خودشُ نگه داره یا نه؟! طرف اومد جلو امام حسن ایستاد شروع کرد به آقا ناسزا گفتن هرچی از دهنش درومد به آقا گفت .. آخر از همه یه دست گذاشت رو شونش گفت پیداست غریبی .. گفت پیداست گرسنه ایی جا نداری .. آخر الامر حضرت برد مهمانش کرد دو سه روز مهمان حضرت بود .. میگن وقتی خاص برگرده بره حضرت گفت صبر کن مرکبشم براش عوض کنید مرکبشُ عوض کردن ، فرمود توشه راه بهش بدید اینم هیچی یهو گفت صبر کن بیا پایین از این به بعد اگر رفیقیم نداشتی ما رو رفیق خودت بدون .. یا رفیق من لا رفیق له .. چطور دلشون اومد از زیر پای این آقا سجاده بکشن ..(حرف خیلیه اما وقت نیست زود میگذرم) .. آقاجان : پاسخت بر ناسزایِ دشمت لبخند بود خیرخواهِ مهربانِ خیل بدخواهان تویی صلح تو فرقی ندارد با نبردت در جمل اتحاد کاملِ آرامش و طوفان تویی •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam