eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.5هزار دنبال‌کننده
66 عکس
262 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
با لباسایِ سبزُ چشم سیاه.. و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ با لباسایِ سبزُ چشم سیاه با بابات مو نمیزنی قاسم کجا میخوای بری عزیزِ عمو تو علی اکبرِ منی قاسم قربون بغضِ تو صدات پسرم قربون اون دو تا چشم گریون بی کلاه و زره کجا میری اینجوری که نمیشه رفت میدون قاسم اینا سپاهِ نامردن هیچکی از روبه رو نمیجنگه تیغ و نیزه که جای خود داره اینا تو دامناشونم سنگه حالا که بیقراره میدونی به نرفتن نمیشه راضی ت کرد بهت اجازه میدم بری به یه شرط برو اما تورو خدا برگرد یه نگاه یه محاسنم بنداز توی قلبم عزا بپا نکنی من یه داغ جون رو قلبم هست پسرم داغمُ دو تا نکنی رفت تو خیمه آماده بشه ، عمه ها دورشُ گرفتن ، مادرش دورش اومده .. سرمه به چشمش کشدن .. کفن تنش کردن .. اباعبدالله فرمودن اگه میشه روبند رو صورتش بزنید اخه انقد خوشگله میخام چشمش نزنن ... حالا همه منتظر همه دارن دعا میخونن قاسم میخاد سوار بشه همچین که سوار شد نگاه کردن دیدن پاهاش به رکاب نمیرسه از عمو اذن گرفت رفت وسط دل دشمن .. یه جوری جنگید همه اونایی که جمل یادشونه یاده امام حسن(ع) افتادن همه پیرِمردا دادشون دراومد یکی گفت بابا دورش کنید بنی هاشم کوچیک بزرگ نداره .. این طایفه اصغرشم اکبرِ .. این نوۀ فاطمه ست .. این نوۀ علیِ .. الان همه رو میزنه دیدی چطور داغ بچه های ازرق شامیُ تو دلش گذاشت همه از ترسشون ریخت دوره قاسم .. جلو خیمه همه میگفتن باریک الله قاسم ، ببین چقد قشنگ شمشیر میزنه زینب نگاه میکرد میگفت جانم حسن .. کجایی ببینی قاسمت غوغا کرد اما یه جا ناله زن و مرد بلند شد دست حسین روسرشِ .. یه وقت دیدن نیزه دارا نیز رو بالا اوردن .. یه صدا رسید به خیمه عموبیا ... انقد زیره سمِ اسبا موند همه از ترسشون با اسبا روش رفتن صدا زدعمو استخونام .. ابی عبدالله اومد ، موقعی حسین رسید دید یه نامردی کاکل قاسمُ گرفته .. میخواست سر از بدنش جدا کنه ابی عبدالله چنان ناکارش کرد .. شیخ جعفر میگه ابی عبدالله قاسمُ بغل گرفت بیاره سمت خیمه اما همچین که حسین(ع) میورد این پاهایِ قاسم رو زمین کشیده میشد ... مرحوم شوشتری میگه اینجا دو تا حالت داره یا مصیبت انقدر سنگین بوده حسین با قد خمیده آورده خیمه ، یا انقد بدن زیره سم اسب ... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
داغ مدینه دلتُ گرفته.. و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه ┅═┄⊰༻↭༺┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭═┅ داغ مدینه دلتُ گرفته پهلویِ این نیزه به تو گرفته نمیشه وایسمُ تماشا کنم دسته سیاه کاکلتُ گرفته گفتی حسن همین برای تو بد شد هرچی که شد سر همین حسد شد زنده بودی هنوز ولی بمیرم مرکب اومد از رو تنِ تو رد شد نبینه مادرت این ردِ خنجرُ رو حنجرت باید چیکار کنم با جایِ نعله روی پیکرت پا میکشید زمین اخ نبینه مادرت گلم چقد خوش قد و بالاشدی رفتی تویِ لشکر و تنها شدی چی شد تو اون شلوغیا که آخه یه ساعتِ هم قدِ سقا شدی با پره سوخته پر زدی عزیزم میشه جوابمُ بدی عزیزم چیکار کنم که پیش چشم تارم مثلِ عسل کش اومدی عزیزم امانت حسن چی اومده به روزت عشقِ من شبیه مادرم یه کوچه وا شد و تو رو زدن نفس نمی کشی امانت حسن •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ او میدوید و من میدویدم او سوی قاتل من سویِ مقتل او می کشید و من می کشیدم او از کمر تیغ من آه باطل او می برید و من می بریدم او از حسین سر من غیر از او دل أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ .. حسین ، آرام جانم روح و روانم .. حسین ، دردت به جونم .. حسین ، غریب گیر آوردنت .. وقتی اومد بالایِ بلندی دستاشُ رو سرش گذاشت صدا زد یا جَدا ببین سر برادرمُ دارن میبرن .. گریه کن برا مادری که تنها گیرش آوردن بچه ها ، اگه تو مدینه مادرشو نمیزدن ، تو کربلا چادر زینبشُ نمی کشیدن .. بچه های حسین اینجوری آواره ی بیابون ها شدن .. میگفت دامنش آتش گرفته دویدم آتش دامنشُ خاموش کنم ، تا منو دید گفت: نزن .. نزن .. دستاش میلرزید پاهاش میلرزید .. گفتم من نمیخوام بزنمت میخوام آتش دامنتُ خاموش کنم، اومدم پایین آتش دامنشُ خاموش کردم .. یه نگاهی کرد به من گفت آی مرد اگه آب داری بهم بده ، گفتم واسه خودت میخوای؟ گفت نه میخوام ببرم برا بابام لبایِ خشکش بهم میخورد ... شیخ عبدالزهرا سی شب چهل شب روضه خواند ، شب آخر ماه صفر رفت خونش خوابید تو عالم رویا امام حسن و دید گفت شیخ عبدالزهرا دستت درد نکنه ممنونم جلسه ی مارو محکم برگزار میکنی ممنونم اقامه ی عزا میکنی اما شیخ عبدالزهرا هنوز روضه ی مارو نخوندیا،گفتم آقاجون قربونت بشم من چهل شبه دارم روضه میخونم چطور میشه روضه ی شما رو نخونده باشم !.. فرمود روضه ی ما اینا نیست روضه ی من اون لحظه ای بود که تو کوچه ها دنبال مادرم میرفتم انچنان نامرد سیلی تو صورت مادرم زد .. کوچه ی بنی هاشم باریک ، خورد به دیوار رو زمین افتاد .. دیدم مادرم دیگه چشماش جایی رو نمیبینه ... شبی ای کربلایی پیش ما باش میون گریه ها و روضه ها باش شبی شالی بکش روی چشامون شبی هم جای ما کرببلا باش .. رفیقم هم رفیقایِ قدیمی رفاقت خوبه اما با کریمی بیا امشب غریبونه بخونیم یتیمی آی یتیمی آی یتیمی .. خدا میدونه بی تو ما یتیمیم اگه بابا داریم اما یتیمیم بزار امشب یتیمونه بخونم بیا آقا .. بیا آقا .. یتیمیم .. مزاری محترم میسازیم آقا برا صاحب کرم میسازیم آقا برای حضرتِ قاسم مدینه ورودیِ حرم میسازیم آقا حسین آرام جانم ... حسین روح و روانم ... حسین دردت به جونم ... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
چشم تو دنبال خود چشمانِ ما را.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ چشم تو دنبال خود چشمان ما را میکِشد منت این اشک‌ها را لطف آقا میکشد در کجا می‌آیی و گیسو پریشان میکنی؟ میکُشد ما را غمت، تا آهْ زهرا میکِشد آخرِ این روضه‌گردی‌های ما خیر است خیر عاقبت دست تو دستی بر سر ما میکشد تا که مجنون میشود بیمار، راحت میشود آه مجنون دارد اما درد لیلا میکشد نوکری کردیم، اما کار، دستِ دیگری‌ست بار ما را حضرت زهرا همین‌جا میکشد ما خرابش میکنیم و او درستش میکند خوب معلوم است خانم ناز ما را میکشد "سوار مرکب از این خونه به اون خونه حضرت میفرمود من و که میشناسید همه ی این نامردا میگفتن آره .. این آقا رو هم که میشناسید میگفتن آره میشناسیمش .. غدیر و که یادتونه آره یادمونه،چرا نمیاین کمکش کنید .. هر روز بی بی میرفت در خونه هارو میزد اینارو دعوت میکرد میگفت بیاین علی و کمک کنید .. نمی اومدن ،الا سه یا چهار نفر ، محرم در خونه ی همه مون و زده بیاین حسینمُ کمک کنید ..* ما گناه آلوده‌ایم اما عروج ماست اشک گریه کن، با گریه اِی دل کار بالا میکشد گفت عقبای خودت را صرف دنیایت مکن میروی دنبال آن، دنیا ولی پا میکشد شاعر: ابراهیم زمانی •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
میدونم تشنه‌ای مادر، ولی من.. و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اجازه بدید روضه بخوانم .. امام صادق نشسته بود ، اون روضه‌خونم اومد وارد شد، نشست کنار حضرت. آقا بهش فرمود: میشه برای ما یه‌کم از جَدمون بخونی؟! گفت: بله آقا .. شروع کرد شعری خوندن. روایت میگه به شدت امام صادق گریه میکرد؛ اون طرفِ پرده هم زنها به شدت شیوَن، ناله، گریه. یهو دیدن پرده کنار رفت، یه کنیزی اومد، یه بچه‌ی شیرخوار گذاشت تو دامن امام صادق. آقا تا این بچه رو دید گریه‌ش بلندتر شد. همه گریه می‌کردن، امام صادق هم گریه میکرد، این بچه هم گریه می‌کرد (همه رو به‌هم ریخت این بچه) فلذا می‌بینید اینایی که بچه‌هاشونو امشب آوردن، از زمان امام صادق همین جوری بوده.. امام سجاد بعد از واقعه‌ی کربلا توو بازار رد میشد دید یه خانومی بچه‌ش توو بغله داره رد میشه، دید این بچه داره بی‌تابی میکنه، هی گریه می‌کنه. صداش زد: _خانوم ببخشید! گفت: بله یابن رسول الله؟ فرمود: فکر کنم این بچه تشنه‌شه! گفت: بله آقا، یه مسیر طولانی امروز رفتم، نرسیدم بهش آب بدم. فرمود : برو سریع آبش بده..... امام سجاد شروع کرد گریه کردن . گفت: آقا بی‌ادبی کردم، ببخشید، حالا میرم بهش آب میدم، چرا گریه میکنین؟! فرمود: آخه داداش منو توو کربلا آب بود و بهش ندادن و کشتنش.... میدونم تشنه‌ای مادر، ولی من.. به جز اشک چشام آبی ندارم تو بازم تشنه خوابت برده اما من از داغ لبات خوابی ندارم بخواب آروم، بخواب آرومِ جونم بخواب ای حیدر شیرین زبونم برای اون کویر خشک لبهات تا صبح لالاییِ بارون میخونم دلم از مَردم این شهرْ خونه اینا گمراهی رسم و راهشونه نمیدونم چرا دلشوره دارم گمونم حرمله همراهشونه شنیدم حرمله رحمی نداره یه رَد خون همیشه تو چشاشه شنیدم بین تیرایی که داره یه چندتایی سه‌شعبه هم باهاشه میگن خیلی دقیقه توو هدف‌هاش نشونه‌گیری‌هاش رَدخور نداره نترس مادر، بهت قول میده مادر دیگه اسمِ کثیفش رو نیاره نترس مادر، عمو عباس هستش تا اون هستش که آزاری ندارن همیشه جنگ با آدم بزرگاست اینا با بچه‌ها کاری ندارن ایشالله فردا از این دشت میریم برات گهواره‌ی تازه میگیرم همین حالا دارم از شوقِ روزی که رو لبهات میگی مادر میمیرم تو هم مثل علی‌اکبر میمونی که از پشتِ نقابش نور پیداست بابات وقتی در آغوشت میگیره سفیدیِ گلوت از دور پیداست بخواب آروم و آهسته عزیزم که تنها نیست بابا، غم نداریم علی‌اکبر، عمو عباس، قاسم خدا رو شکر چیزی کم نداریم جوونای بنی هاشم زیادن نترس، باباجونت تنها نمیشه ایشالله فردا از این دشت میریم خدای من! چرا فردا نمیشه؟! عموجونت بهت قول داده فردا بره از خواهرت مشک‌و بگیره بهم قول داده دریا رو بیاره اگه دستاش بره قولش نمیره شاعر : ‌حسن لطفی رباب هی لالایی که میخوند، می‌گفت علی‌جان عمو رفته، عمو که قولش ردخور نداره .. اگه دستاش بره قولش نمیره .. اما همه‌جا شرم مال سقا شد، دیدن این بچه داره گریه می‌کنه؛ هی از این خیمه به اون خیمه، همه اومدن بغلش کردن دیدن فایده نداره. همچین که اباعبدالله اومد دَم خیمه، صدا زد: خواهرم، برو علی و بیار، اینا این بچه رو ببینن شرم میکنن.. سریع دویدن تو خیمه بچه رو بغل کردن تو دستای اباعبدالله که قرار گرفت آروم شد. همچین که اومد بچه توو بغلش، بچه رو گرفت رفت وسط میدان که صداش به همه برسه. بچه رو روو دست گرفت، آروم آروم بلندش کرد. همچین که این سر برگشت، سفیدی گلو که مشخص شد، اون نانجیب دید لشکر به‌هم ریخته، همه دارن به‌هم میگن چه خبره؟! قرار ما نبود با بچه بجنگیم.. دید لشکر داره به‌هم میریزه، گفت برید حرمله رو صدا کنید الان لشکرم میپاشه. حرمله نفس زنان اومد؛ _ چیه امیر؟! گفت: لشکر داره به‌هم میریزه، یه کاری بکن . گفت: چی کار کنم؟ کدوم‌ُ بزنم؟ بابا رو بزنم یا بچه رو؟! گفت: مگه نمی‌بینی بچه خیلی راحت‌تره زدنش؟! اباعبدالله بچه رو آورده بالا ؛ میبینی زیر گلوشو؟! میبینی سفیدی زیر گلو رو؟! تیر سه شعبه رو برداشت، تا این تیرُ زد به بچه، بعضیا میگن زیر عبا این بچه رو پنهان کرد، هی میرفت سمت خیمه‌ها، برمی‌گشت. علت داره میدونی علتش چیه؟! آخه دیدی یه مرغُ سَر میبُری، تا یه چند دقیقه هی دست و پا میزنه. تا این تیر خورد، اباعبدالله سریع بچه رو زیر عبا پنهان کرد. هی میرفت سمت خیمه، میدید بچه دست و...... 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
نگات میکنم با پریشونی.. و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نگات میکنم با پریشونی نه شیری نه آبی نه بارونی گرفتار شدیم تو بیابونی، که پُر گرگه میدونم چقدر سخته انتظار یه‌کم چشماتو روی هم بذار عموت برمیگرده دووم بیار، خدا بزرگه شرمنده میشم از ، چشمای پر غمت ای کاش بمیرمُ، این جور نبینمت تا کِی دل من آب ، از گریه‌هات بشه طاقت بیار گلم ، مادر فدات بشه با من داره حرف میزنه نگات ولی در نمیاد دیگه صدات می‌لرزونی هربار با گریه‌هات، دلای مارو کسی قطره‌ای آب به ما نداد بچه‌م داره جونش به لب میاد خدا واسه هیچ مادری نخواد، این ماجرا رو سخته که بچه‌ای ، یه قطره آب بخواد مادر ولی ازش ، هیچ کاری بر نیاد رو دستای بابات ، میذارمت علی میری و به خدا ، می‌سپارمت علی کجا رفته لبخند آخرت سه شعبه چی آورده به سرت حالا چی بگم من به مادرت، ببین بابا رو دوباره منو یاری کن علی اصن گریه و زاری کن علی بیا آبروداری کن علی، همین یه بارو ای من به قربونِ ، رگهای گردنت باور نمی‌کنم ، ‌از من گرفتنت لبهات حالا نیست ، دنبال آب دیگه لالا لالا گلم ، راحت بخواب دیگه شاعر: میلاد حبیبی یه وقته میگن ذبح. (ذبح یعنی چی؟!) میخوام امشب برات معنا کنم .. آخه برا این شیرخواره نوشتن: "فَذُبِحَ الطِفْل مِنَ الاُذُنِ اِلَی الاُذُن" خیلی معنا تاحالا شنیدین، اما من امشب درست میخوام معنا کنم. ذبح میدونی یعنی چی؟! یعنی یه نفر رو زنده زنده سرش رو ببرن، ذبحش کنن، اینو میگن ذبح... دونفر رو تو کربلا ذبح کردن؛ هر دوتاش همه رو میکُشه. اولیش علی اصغر بود؛ تا ابی عبدالله روو دست گرفت، داشت دست و پا میزد. هنوز این بچه زنده‌ست؛ چشما بازه ، داره بابا رو نگاه میکنه ، یهو این تیر که خورد زیر گلو ، دستای بابا رو یه فشاری داد. حسین... ذبح بعدی میدونی کٖی بود که زنده زنده کُشتنش؟ اون لحظه‌ای که شمر اومد نشست رو سینه‌ی حسین ... هنوز ابی عبدالله داره نفس میکشه، هنوز ابی عبدالله داره حرف میزنه، مناجات میکنه؛ این خنجرو در آورد ... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam