هدایت شده از Shia Irany
روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ حاج میثم مطیعی_فاطمیه 96
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
(رفیقان،رفیقان... بیایید، بیایید ۲
شهیدان، شهیدان... بخوانید، بخوانید)۲
بیایید، بخوانیم
بسوزیم، بباریم
بمیریم، بگوییم:
(بی بی سلام....)
(رفیقان،رفیقان... بیایید، بیایید ۲
شهیدان، شهیدان... بخوانید، بخوانید)۲
بیایید، بخوانیم
بسوزیم، بباریم
بگرییم،بمیریم، بگوییم:
(بی بی سلام....بی بی سلام...)
مادر سلام...مادر سلام...
*اسما میگه کنارش نشسته بودم،گریه میکردم.هی میگفتم سلام منو به پیغمبر برسون.یه وقت پسراش وارد منزل شدند.تعجب کردند.گفتند اسماء "ما یُنیم اُمُّنا فی هذه السّاعه..."مادر ما این موقع نمیخوابه.
من همیشه میگم چرا اسماء مقدمه چینی نکرد؟!
نه گذاشت نه برداشت گفت:"یَاابْنَیْ رسول الله لَیْسَتْ اُمُّکُما نائمَه..."مادر نخوابیده..."قَد فارَقَتِ الدُّنیا..."
مادر از دنیا رفت.روایت میگه:اینا اومدن...امام حسن خودشو رو سینه ی مجروح انداخت،شروع کرد با مادر حرف زدن..."یا اُمّاه کَلِّمینی! با من حرف بزن.
میگه یه وقت نگاه کردن دیدن امام حسین رفته صورت کف پای مادرش گذاشته.
هی میگه:"انا ابنُکِ الحُسَین..."من حسینتم.
کأنّه اونجا داره به مادرش سلام میده...*
(بی بی سلام...بی بی سلام....)
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
8bcd705c124bed6740ee9cd27296afb7f63a7fb1.mp3
1.6M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
⚜🕊روضه جانسوز شام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
#بنیفاطمه
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
دو چشمش بسته اما درد دارد
دو چشمش بسته اما درد دارد
یقینا بیش از اینها درد دارد
بریز آب روان بر سنگ غُسلش
ولی آرام اسماء درد دارد
نسیم آرامتر خوابیده بانو
مزن پروانه پر خوابیده بانو
دگر رخصت نیازی نیست جبریل
مزن دیگر به در خوابیده بانو
دو چشمت را به دست بسته بستم
تو را با هق هقی پیوسته بستم
مبادا پهلویت خونین شود باز
خودم بند کفن آهسته بستم
ندارد چاره با آهم بسازم
فقط با درد جان اهم بسازم
ز چوبی که نشد گهواره باشد
دوتا تابوت میخواهم بسازم
* خیلی سخته آدم بخواد عزیزش رو خودش غسل بده...از غروب هی میگفت بچه ها آروم گریه کنند...علی امشب خیلی تنهاست...با اسماء دوتایی کارها رو آماده کردن...کفن و آب و بچه ها دارن نگاه میکنن...همه آستینها به دهانشون...علی میخواد غسل بده...میخوام خودت روضه بخونی...*
بریز آب روان اسماء
به جسم اطهر زهرا
ولی آهسته آهسته
نگه کن زردی رویش
ببین بشکسته بازویش
لگد خورده به پهلویش
*اسماء میگه من آب میریختم...ولی یه وقت دیدم علی دست از غسل زهرا کشید...هی نگاه میکنه هی صورت به دیوار میذاره بلند بلند گریه میکنه...آقا جان شما به بچه ها گفتی آروم گریه کنن...چی شده داد میزنی...فرمود: همچین که غسل می دادم... دستم رسید به بازوی ورم کرده ی فاطمه...
امشب تا میتونی داد بزنی بگو وای مادر... وای مادر وای مادر... شروع کرد زهرا را کفن کردند... یه وقت علی نگاه کرد دید بچهها مات مبهوت... تا معجر زهرا را باز کرد دادش بلند شد... میگفت: یه خانوم هجده ساله موهاش سفید شده... زهرا روش و از علی میگرفت...تا کبودی صورتش رو علی نبینه...
انشالله خدا مادراتون رو براتون نگه داره... یه نگاه کرد دید بچه ها نگاه می کنند گفت بیاید... بچههای فاطمه برای آخرین بار مادرتون و ببینید... بچه ها آمدند جلو حسنین و زینبین خودشون رو روی بدن مادر انداختند... شیخ عباس قمی میگه: همچین که انداختن خودشونو یه وقت دستای زهرا بیرون اومد بچه ها رو بغل گرفت... منادی بین زمین و آسمان صدا زد: علی... بچه ها رو از مادرشون جدا کن...چرا؟میدونی چرا... چون این بچه ها طاقت ندارن و ملائکه طاقت ندارن گریه بچه های فاطمه رو ببینن... علی با احترام بچه ها رو بغل گرفت... ناز و نوازش میکرد... حسن جان خدا صبرت بده... حسین جان خدا صبرت بده...زینب جان منم بی مادر شدم...به همه عالم خواست یاد بده یادتون باشه هر وقت دیدی بچه خودش رو روی بدن عزیزش انداخت باید با احترام بلندش کنی... یه گودال بود...تو اون گودال یه بابای بی سر بود...یه دختری اومد خودش رو روی بدن انداخت...هی صدا زد بابا بلند شو ببین گوشواره هامو بردن... بابا بلند شو ببین خیمه ها رو آتیش زدن... دیدن دسته حسین بالا آمد این دختر رو بغل گرفت...مگه علی یاد نداده بود چه جور جدا کنند...ریختن تو گودال...آنقدر تازیانه زدن...هر چه بادا باد امشب میگم... یه وقت این دختر بلند شد گفت: بابا دارن منو میزنن.. بابا بلند شو رو دارن عمه رو... حسین*
شکسته بال و پری ز آشیانه می بردن
تنی ضعیف غریبان به شانه می بردن
جنازه ای که همه انبیا به قربانش
چه شد که هفت نفر مخفیانه می بردن
مدینه فاطمه را روز روشن آزرده
چه شد جنازه ی او را شبانه میبردن
به جای گل که گذارند به روی قبر رسول
برای او اثر از تازیانه می بردن
* سلمان میگه وسطای نماز بودم...دیدم یکی داره محکم درو میکوبه... ترسیدم چه خبر شده...زودی نماز رو سلام دادم...در رو باز کردم دیدم حسن ابن علی...سلمان کجایی بیا... گفتم آقا زاده چه خبر شده... گفت سلمان بابام خیلی تنهاست...مادرم و غسل داده...بیا بریم تشییع جنازه... هفت نفر بیشتر نبودند...علی بدن زهرا رو برداشت...میخواد بدن و تو قبر بذاره... سلمان و دیگران محرم نبودند... بچههای فاطمه هم که با اون وضعیت، علی تک و تنها بود...باید یکی تو قبر بایسته بدن و دست به دست بدهند، علی تنهاست... یه وقتی دید از تو قبر دوتا دست شبیه دستای پیغمبر...کنایه از اینکه علی جان بده امانت منو... نیمه شب علی با خجالت این پیکرو به دستای مبارک پیغمبر داد...خجالت کشید یا رسول الله... اون روزی که زهرا وارد خونه من شد صورتش کبود نبود... بازوش ورم کرده نبود...من از همین جا یه گریز بزنم...زینب این صحنه ی جا دیگه براش تداعی شد... اونم تو خرابه بود... زن غساله گفت خانوم دست نمیزنم تا به من نگی این بچه چرا بدنش کبود شده... صدا زد زن غساله از کربلا تا شام هرجا گفته بابا تازیانه خورده...ناله.....
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
f5f11406d951aed5f0a250f04b0cd5b38e2d1190.mp3
4.39M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
روضه جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ حاج میثم مطیعی_فاطمیه 96
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
*روایت میگه وقتی بی بی رفت مسجد خطبه ی فدک بخونه با گروهی از زن ها رفت.زن ها دورش رو گرفتند؛یه وقت نکنه دوباره جسارتی بشه.
وارد مسجد پیغمبر شد.براش پرده ای زدند.پشت پرده نشست.اول چنان ناله ای زد...همه ی مدینه شیون وناله شد.
آن خطبه ی غراء(بچه شیعه خطبه ی فدکیه مادرت رو خوندی یا نه؟!)رو ایراد کرد.
در توحید خدا،در اثبات ولایت امیرالمومنین....
روایت میگه علی کجا بود؟!
علی کنج خانه نشسته بود...میدونید علی چه میکرد؟
روایت میگه:" وَ امیرُالمومنین یَتَطلَّعُ طُلوعَها..."هی می آمد سرک میکشید داخل خانه هی برمیگشت....خورشید خونه ش چرا طلوع نمیکنه؟!
" وَ امیرُالمومنین یَتَطلَّعُ طُلوعَها و یَتَوَقَّعُ رُجوعَها الیه..."امیرالمومنین منتظر بود زهرا برگرده...یه وقت دوباره تو کوچه راهشو نگیرن....بی بی آمد وارد منزل شد.روایت میگه آن لحظه ای که وارد منزل شد امیرالمومنین کأنّه سر رو زانو گذاشته بود زانوهاش رو بغل کرده بود،سر به زانو گذاشته بود.آخه بی بی فرمود:علی جان!
"اِشتَمَلتَ شَملَةَ الجَنین و قَعَدَتْ حُجرَةَ الضَّنین..."
برات بمیرم مثل جنین در رحم مادر زانو بغل کردی...
همه بگید:یا زهرا....*
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
20b59961b224422b1930a30fabfa6a32f65721b2.mp3
532.8K
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
#واحد
#نریمانپناهی
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
ببین می توانی بمانی،بمان
عزیزم تو خیلی جوانی،بمان
تو هم مثل من نیمه جانی،بمان
زمین گیر من آسمانی،بمان
اگر می شود می توانی،بمان
ببین می توانی بمانی،بمان
عزیزم تو خیلی جوانی،بمان
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
تو نیلوفرانه تری یاس شهر
وجودِ تو کانونِ احساس شهر
دعاگوی هر قدرِ نشناس شهر
نکش دست تو از دستِ دستاس شهر
ببین می توانی بمانی،بمان
عزیزم تو خیلی جوانی،بمان
چه شد با علی همسفر ماندنت
چه شد ماجرای سپر ماندنت
چه شد پای حرف پدر ماندنت
پس از قصه ی پشت در ماندنت
ندارد علی هم زبانی،بمان
ببین می توانی بمانی،بمان
عزیزم تو خیلی جوانی،بمان
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
برای علی بی تو بد می شود
بدون تو غم بی عدد می شود
نرو که غرورم لگد می شود
و این سنگ،سنگ لحد می شود
تو باید غمم را بدانی بمان
ببین می توانی بمانی،بمان
عزیزم تو خیلی جوانی،بمان
چرا اشک را آبرو می کنی
چرا چادرت را رفو می کنی
چرا استخوان در گلو می کنی
چرا مرگ را آرزو می کنی
چه کم دارد این زندگانی بمان
اگر می توانی بمانی بمان
ببین می توانی بمانی،بمان
عزیزم تو خیلی جوانی،بمان
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
4_5769365603768861544.mp3
16.28M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
سینه زنی زمینه زیبا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ حاج امیر عباسی
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
همسنگرِ حیدر ، تا لحظۀ آخر
تویی نورِ چشمِ بابا ، یازهرا یازهرا
شفیعۀ محشر ، ای سورۀ کوثر
بهارِ خزونه دلها ، یازهرا یازهرا
سینه میزنم با غمِت ، تنها دلخوشیم کرمت
میرسه روزی که بیام ، به زیارت حرمت
جون دادن
برای غم تو مادر
با نوای حیدر حیدر
مثه یک لالۀ پرپر
اینه آرزویِ نوکر ....
« یازهرا فاطمه یا فاطمه جان ... »
_________
جایِ شهیدانُ و پیر جمارانُ
عاشقات میگین یا زهرا ، یا زهرا یا زهرا
دلم مثه شمعِ ، همنوا با جَمعِ
نوکرات میگین یا زهرا یا زهرا یا زهرا
زندگیِ ما همگی ، نذر روضۀ پسرت
ممنونم اجازه دادی ، که بشیم گدایِ درت
یا زهرا
من گدای روسیاهم
غرق عصیان و گناهم
منم اونکه بی پناهم
ممنونم که دادی راهم ...
« یازهرا فاطمه یا فاطمه جان ... »
_________
خزان گلشن ها ، هجوم دشمن ها
تو بودی در آن کَشاکَش ، یا زهرا یا زهرا
چیا میگن مردم ، شدی یه لحظه گُم
تو دود و شرارِ آتش ، یا زهرا یا زهرا
ای ملیکۀ بی قرین ، داشتی غصه و غم دین
پیش چشم شیر خدا ، افتادی به روی زمین
واویلا
داره این دلا بهانه
با سرشک دانه دانه
یه هجوم ظالمانه
با غلاف و تازیانه ...
« یازهرا فاطمه یا فاطمه جان ... »
____________
#حاج_امیر_عباسی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
dd1d024623b53731525d6235b6541d3e009e6a21.mp3
7.31M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه_فاطمیه 96
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
برای روضه ی زهرا
به خدا یک جمله بسه
تو کوچه گوشواره ی
عرش خدا از گوش افتاد
به روی عصمت الله
توی کوچه دست بلند شد
یه جوری سیلی زد
که فاطمه بیهوش افتاد
چشاش دیگه وا نمیشه
آخه از رو زمین پا نمیشه
حسن داره دق میکنه
گوشواره پیدا میکنه
کبودِ رویِ ماهشو
گرفته خون نگاهشو
فاطمه به علی نگفت
قصه ی قتله گاهشو
روضه ی کوچه خودش
اندازه ی صد سال حرف
روضه های فاطمیه
حرف تازه کم نداره
گریز روضه ی امشب
همین باشه که زهرا
تو این عالم یه سنگِ
قبر کوچیکم نداره
کجا بیام زار بدنم
سرم و به دیوار بزنم
کجا بیام داد بزنم
بغضم و فریاد بزنم...
علی جان!
تو بر نوشتن قرآن به خانه مشغولی
بیا که سوره ی کوثر به کوچه افتاده
*خدا به عظمت فاطمه فرج امام زمان مُعجَّل بفرما... خیلی سخته...روضه ی حضرت زهرا همیشه سخت بوده...چون روضه روضه ی ناموسِ علیِ...دیگه بعد کوچه...حسن دیگه سمت مادر نرفت...خدا نکنه...آدم مادرش جلوش زمین بخوره...هی خجالت میکشه...میگه جلو بچه ام زمین خوردم...میگه حسن هر وقت مادر رو می دید طرف دیگر رو نگاه می کرد...می گفت: مادرم جلوم کتک خورده...مادرم خجالت نکشه...غریب حسن...خدا به حق امام حسن کریم اهل بیت گره این مردم و باز کن...خدا به حق امام حسن ریشه ی وهابیت رو بکن...
کوچه ای تنگ و...دلی سنگ و...صدای سیلی...هرچه بادا باد میخونم هر کی اهلشِ بسم الله...مقداد همچین که بعد شهادت اومد بره دومی جلوشو گرفت گفت کجا میری زهرا را کجا دفن کردید...تا امتنا کرد یه سیلی تو صورت مقداد زد...مقداد افتاد رو زمین زد زیر گریه... گفت دیدی طاقت نداری، چرا گریه می کنی...؟گفت نامرد گریه ام برا خودم نیست...فقط یه سوال دارم...اینجور که به من زدی چطور به زهرا زدی...؟....یه سیلی زد صورت بی بی ورم کرد...دیگه با دست دنبال بچه هاش میگشت... بلدی امشب داد بزنی یا نه...بگو وای ...
____________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
c09e72c5a5031351f7e90ccc0dc3828a9f994629.mp3
2.14M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
روضه و توسل جانسوز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ استاد حاج منصور ارضی
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
سه ماه آب شدی ، آبرویِ این خانه
سه ماه سوختی از درد ، مثلِ پروانه
سه ماه با غم خون های تازه درگیری
سه ماه دست به دیوار خانه می گیری
سه ماه پا شدی از بستر و زمین خوردی
سه ماه خیره شدی بر در و زمین خوردی
سه ماه لاله دمیده به رویِ پهلویت
سه ماه می شود اصلاً ندیده ام رویت
سه ماه نیمه شب و اشک های پنهانی
سه ماه نافله ات را نشسته می خوانی
سه ماه آرزویِ مرگ می کنی هر شب
سه ماه شانه نخورده به گیسوی زینب
سه ماه هق هق روز و شب حسن بودی
سه ماه بغض گلوی حسین من بودی
سه ماه در قفسِ گریه هام محبوسم
سه ماه رفتنت از خانه گشته کابوسم
سه ماه گرد و غبارِ دلم نخوابیده
سه ماه نورِ طلوعت به من نتابیده
سه ماه پشت در خانه سخت می سوزم
سه ماه فکر غم ماجرای آن روزم
سه ماه دیدن وضع تو بی قرارم کرد
سه ماه میخ در خانه شرمسارم کرد
سه ماه غیرت من سوخت دم به دم زهرا
سه ماه منتظر خندة توام زهرا
سه ماه روضۀ این خانه هم نشد کافی
سه ماه هست لباسی به گریه می بافی
سه ماه فکر حسین غریب و عطشانی
سه ماه می شود از داغ او پریشانی
سه ماه از سر شب تا به صبح می نالی
سه ماه گریه کن ماجرای گودالی
سه ماه روضۀ ما ختم شد به عاشورا
سه ماه گریۀ ما نذر سیدالشهدا
____________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
6b99a46ef9b25b7e88ed6d3a66cb5bc61df3aab9.mp3
3.85M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ حاج محمد رضا بذری
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند
من بودم و همین دو سه تا بچه های تو
خیلی به مجتبای تو برخورد فاطمه
فامیل کم گذاشت برای عزای تو
جایِ تمام شهر خودم گریه می کنم
از بس که خالی است در این خانه جای تو
زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم
یک ختم با شکوه بگیرم برای تو ...
___________
علی رو حلال کن ، ورم داره بازوت
علی رو حلال کن ، که بشکسته پهلوت
علی رو حلال کن برا لحظه ای که
تو افتاده بودی در افتاده بود روت ..
علی رو حلال کن .. علی رو حلال کن ..
علی رو حلال کن ، عدو بی حیا شد
علی رو حلال کن ، که غوغا به پا شد
علی رو حلال کن برا لحظه ای که
برا اولین بار که پایِ مغیره به این خونه وا شد
علی رو حلال کن .. علی رو حلال کن ..
___________
زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم
یک ختم با شکوه بگیرم برای تو ...
از دست گریه های تو راحت شد این محل
شِکوه نمی کنند به من از صدایِ تو
*هر شب میومد کنارِ قبر زهراش .. یکی ازین شبا تا خواست در و ببنده دید صدا گریه میاد .. دید صدا صدایِ حسینِ ... میگه بابا امشب میری میشه منم ببری ؟.. من دلم برا مادر یه ذره شده .. نیمه شب دست حسینُ گرفت . با هم قدم قدم زنان اومدن کنارِ قبرِ بی بی ، چند قدم مونده به قبرِ بی بی دیدن حسین پا برهنه شد .. آروم آروم خودشو رسوند کنارِ قبرِ مادر .. دست به سینه گذاشت سلام داد .. یه وقت خودشو انداخت رو قبر مادر ، صورت به قبر گذاشت .. گفت مادر دلم برات تنگه ... مادر رفتی دیگه خبر از بچه هات نمی گیری .. ( کجا نشستن گریه کنا ، گفتمو التماسِ دعا ...) اینجا یه جا بود نیمه شب حسین صورت به قبرِ مادر گذاشت ... یه نیمه شبی هم بعدِ کربلا ، زینب اومد کنارِ قبرِ مادر ... صورت رو قبرِ مادر گذاشت ... گفت مادر ، یادته یه پیراهن بهم دادی به حسین بدم ؟ .. مادر هر دختری بره سفر ، سوغات می آره ، منم سوغات آوردم ... این پیراهن پاره پاره و خونی رو گذاشت رو قبرِ مادر ... مادر اینم سوغاتِ سفرِ زینب ...
____________
#حاج_محمد_بذری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
7ad86ab51e18528c4c8e513782273315b643f91d.mp3
8.11M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
#شور
#مهدیامامی
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
ذکر قلندر حیدر یاعلی مولا
مستی ساغر حیدر یاعلی مولا
ای شاه برتر حیدر یاعلی مولا
میر غضنفر حیدر یاعلی مولا
هم ذات داور علی علی
اول و آخر علی علی
هستی تو مولای مومنان
زینت منبر علی علی
بده پیمانه علی علی علی
شور مستانه علی علی علی
مدح قرآنِ علی علی علی
مِی و میخانه علی علی علی
یاحیدر یاحیدر ۴
شه مردان حیدر یاعلی مولا
قدرت یزدان حیدر یاعلی مولا
عشق تو میزان حیدر یاعلی مولا
معنی عرفان حیدر یاعلی مولا
ساقی و ساغر علی علی
همسر مادر علی علی
توصیف تو گشته بیکران
شافع محشر علی علی ۲
عقیق خاتم علی علی علی
نوکرت حاتم علی علی علی
من خاطرخواتم علی علی علی
خاک پاهاتم علی علی علی
یاحیدر یاحیدر ۴
#مهدیامامی
#شور
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
4_6005732798122427382.mp3
2.88M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
کسی خبر نداشت فاطمه پارۀ تن پیغمبرِ ..؟ چرا ولله همه میدونستن ..
اون دونفری که اومدن عیادت ، نمیدونستن این فاطمه بهشتِ پیغمبرِ؟
ولله میدونستن ..
خودش مدرک بجا گذاشت..
نامۀ به معاو یه اش هنوز هست ، تو تاریخ برید ورق بزنید .. نوشت معاویه ، صدایِ زهرا را پشت در شنیدم میخواستم برگردم .. یه لحظه پشیمون شدم .. اما یاد علی افتادم .. هر چی از علی کینه داشتم تو پاهام جمع کردم .. (خودش میگه من نمیگم ..) نمیدونستن فاطمه پشت درِ ..؟؟ به این شال سبز میدونستن .. یه چیز دیگه بگم ...
نمیدونستن حضرت زهرا مادرِ ما بارداره میدونستن ...!!! از زنهاشون شنیده بودن .. حضرت زهرا سلام الله علیها بارداره.. گفت یه جوری میزنم هم خودش بمیره هم بچه اش ...
(اگه تا صبح تو صورتمون بزنیم یه ذره جبران نمیشه..) چرا زدن بهانه داشتن ... بهانه چی بود ...
علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت
دَری شکست در آن دَم فِتاد بر رویت
هوا زجورِ مخالف چو قیرگون گردید
نشست سایۀ دستی سیاه بر رویت
*یه جوری زد دو طرف رو سیاه کرد ...
مدینه علی بهانه شد سینۀ حضرت زهرا سلام الله علیها بین درو دیوار رفت .. کربلا هم بهانه همین بود ، ایستاد جلو دشمن گفت :
مگه من حلالی رو حرام کردم ؟ حرامی رو حلال کردم ؟ چرا به جنگ من اومدید ..؟
بلند شد نانجیب یه جمله گفت : حسین تو گناهی نداری .. فقط گناه تو اینِ تو پسر علی هستی .. « بُغض لِابیک » مدینه علی بهانه شد بازو ورم کرد .. سینه سوراخ شد .. کربلا هم علی بهانه شد ده نفر اسبهاشونو نعل تازه زدن ...
او میدوید و من میدویدم ...
امیرالمومنین یه خبر شنید ، خبر چیه ..!! خبر این هست .. بیا تا زهرا نرفته ..
یه خبر کاری کرد علی که قهرمان خیبر سه بار زمین خورد و بلند شد ... اما آی رفقا علی مَردِ ، مَردِ جنگِ ، قهرمان خیبرِ .. از مسجد تا خونه راه صافِ ، کوچه اس .. زمین همواره .. اما بازم خورد زمین ..
من یه خانم سراغ دارم .. تو سراشیبی گودال .. هی چادرش به پاهاش گیر کرد .. هی خورد زمین گفت ... حسینم ... حسین ...
هوا زجور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژگون گردید
به نیت فرج بگو : یاحسین ...
____________
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_شب_جمعه
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
491ebaf47ca1ca4de5490d33f15a92cd91487e9f.mp3
2.02M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
مناجات و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
ای نگاهت پر از سپیده بیا ..
دل زِ هجرت به خون تپیده بیا ..
« آقای من .. »
شبِ غم را سحر،سحر برگرد
ای صفایِ سحر ، سپیده بیا ..
« آقای من .. »
آه از این انتظارِ جان فرسا
*چه قد فاطمیه ها بیاد تو رو صدا بزنم*
آه ازین انتظار جان فرسا
ای امید دل رمیده بیا ..
* با همین زمزمه و ناله ات می تونی صداش بزنی .. آقاجان .. برا من نیا ، به خاطر من نیا ، من کجا شما کجا .. الحمدلله یه اشاره برا شما بسه *
ناله دارد برای آمدن
مادری با قد خمیده بیا ...
قسمت می دهم ..
*چه قد حق این قسم رو ادا می کنی ؟.. این قسم ، قسم معمولی نیست . شاید بعضی وقتها لقلقۀ زبان من و تو بشه . اما حواسمون رو جمع کنیم ، امام زمان عجل الله فرجه رو داریم قسم می دیم ..*
قسمت می دهم به اشکی که
بر رُخِ مرتضی چکیده بیا ...
*کدوم اشک ؟.. اون لحظه ای که هی التماس کرد .. هی گفت فاطمه با من حرف بزن .. خدا نکنه هیچ مردی به روز علی بیفته ... قهرمان خیبر باشی .. دُل دُل سوار عرب ، فارِس عرب باشی .."وارث المومنین "یَعسوب الدین" قائِد الغُر المُحَجَّلین " علی باشی .. اصلاً علی باشی .. اصلاً همه رو بگذار کنار .. کی باورش میشد کار علی به جایی برسه با زانو بیاد کنارِ بدن ...
مرحوم محدث قمّی می گه .. جلو دَرِ حجره افتاد رو زمین ، هی می خواست بلند شه دید زانو هاش رمق نداره . سر زهرا رو بغل کرد هی صداش کرد دید جوابی نمی ده ..
(اینی که گفت یافاطمه اَنا علی ، خیلی حرف داره ..) دیگه دید فایده نداره .. باید تیر آخر رو بزنه . دیدن بلند بلند گریه می کرد ، می گفت من علی ام .. اشک چشم علی افتاد رو صورت فاطمه ، من امام زمان عجل الله فرجه رو به همون قطره اشک قسم می دم ..*
قسمت می دهم به اشکی که
بر رخ فاطمه چکیده بیا ..
*اشکی که رو صورت فاطمه چکید اشکِ علی بود ... آقاجان .. بازم قسم بدم ..؟ اگه این اسم و این پرچم سیاه و این فاطمیه نبود ، اینجوری نمی گفتم .. آقاجان ..
جان آن مادری که ...
*شب جمعه ست .. کیا مشتری اند امشب ..؟*
جانِ آن مادری که غرق به خون
در پِیِ مرتضی دویده بیا ..
جانِ یاسی که بین آتش سوخت
رویی از غنچه اش ندیده بیا ..
*دیگه بیا .. تو رو جان مادرت بیا ... چقدر فاطمیه التماست کنم ... منبرا مادرت عزادارم .. به حرمت این لباس مشکی بیا ... به حرمت این گریه ها بیا ... به حرمت اون مادری که برای علی جون داد ...*
____________
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_شب_جمعه
#مناجات_دعا
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
ee1f24cea441c495fea719d762b05498c724d67c.mp3
1.9M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
#قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه_فاطمیه 96
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
السلامُ علَی الجوهرةِ القُدسیَّة فی تعیُّنِ الإنسیّة ، صورةِ النَّفسِ الکُلیّةِ ، جوادِ العالمِ العَقلیّةِ ، بِضعَةِ الحَقیقةِ النَّبویّةِ ، مطلع الأنوارِ العلویّةِ ، عینِ عیونِ الأسرارِ الفاطمیّة ، النّاجیةِ المُنجیّةِ لِمُحبّیها عن النّار ، ثمرة شَجَرة الیقین ، سیدة نساء العالمین ، المعروفة بالقَدْر ، المجهولةِ بِالْقَبرِ ، قُرّةِ عین الرَّسولِ ، الزَّهراءِ البتول ، علیها الصّلوة و السّلام.
بهترین مدح رو امام صادق برای مادرشون خوندن...سئوال کردند آقا جان یا امام صادق "اِنسیة الحَوراء" یعنی چی...؟حضرت گریه کرد...گفت حور العین تو این موجودات، تو فرشته ها، انقدر لطیفه اگه یه برگ گل رو صورتش بشینه جا میندازه...مادر ما فاطمه از حور العین هم لطیف تر بود...
حالا فهمیدی چرا هی زیر لب تو روضه ها میگی الهی بشکنه دست مغیره*
السلام ای ثمر عمر پیمبر زهرا
داده طاها لقبت حضرت مادر زهرا
کفو و همتای علی فاتح خیبر زهرا
به اَئمه شده ای حجت کبری زهرا
التماسیم و به الطاف شما محتاجیم
با همان دست دعا کن به خدا محتاجیم
وقت آن است که از خاک تو زَر جمع کنیم
چادرت را بتکانی و قمر جمع کنیم
باید از بین کلام نو نظر جمع کنیم
بازهم خطبه بخوانی و گوهر جمع کنیم
آن کسانی که به آئین خدا محتاج اند
به بیانات تو در دین خدا محتاج اند
*بی بی جان مردم خواب بودند...اگر بیدار بودند علی رو تنها نمیگذاشتند...اگه بیدار بودند غدیر رو به این زودی فراموش نمیکردند*
بگو از راه خدایی که فراموش شده
بگو از راهنمایی گه فراموش شده
از رسول دوسرایی که فراموش شده
بگو از حق ولایی که فراموش شده
پهلویت گرچه شکسته است ولی حرف بزن
بازهم فاطمه از حق علی حرف بزن
تو همان جمع فضائل تو همان جمع صفات
تو همان جلوه ی توحید تو همان جلوه ی ذات
احتجاجات تو لبریزِ دلیل و آیات
راه بی راهه شود دم نزنی تو هیهات
بگو این فتنه ی با رآیت اسلام از چیست
بی تفاوت شدن اُمت اسلام از چیست
با ولای تو نوشتن نجات مارا
با تو امروز نداریم غم فردا را
پس مگیر از لب ما خواهش یازهرا را
انقلاب تو گرفته است همه دنیا را
چیست فرمان ولایت همه باهم بودن
همه در دایره ی فاطمه باهم بودن
* اِ چرا روضه نمیخونی زودی بگذر...روضه از این عمیق تر که روزگار کاری کرد...چیزی نگذشت...بعد از شهادت پیغمبر...عوضِ اینکه برن تسلیت بگن...روزگار یه کاری کرد فاطمه بین در و دیوار قرار گرفت...*
ای به زخم رخ و پهلوی تو اکرام و سلام
ای که خون پسرت گشته قوام اسلام
فرصت گفتن از تو شده در این ایام
کربلا شرح غم توست به معنای کلام
از علی و غم او تو سخن آغاز نما
سفره ی درد غریبانه ی خود باز نما
غم علی، غصه علی،ناله علی، آه علی
نور الله علی، شمس علی، ماه علی
اول و آخر معراج علی راه علی
پهلویت داد شهادت ولی الله علی
خوش ترین درد علی ،خسته ترین مرد علی
به زمین خوردن من نیز صدا کرد علی
___________
چند وقتی است سرم روی تنم میافتد
دست من نیست که گاهی بدنم میافتد
تقش لاله به روی پیروهنم میافتد
دست من کار کند مطمئنم میافتد
من چگونه بپرم بال و پرم سوخته است
بخدا بیشتر از تو جگرم سوخته است
* بین در و دیوار پهلوش و شکستن...بین در و دیوار بچش رو کشتن...وسطای کوچه جلو شوهرش غلاف به دستش زدن...آی جانم گریه کن فاطمیه...ایشالله هیچ وقت نبینی مادرت دست به دیوار بگیره...حاضری بمیری ولی یه وقت نبینی دست مادرت میلرزه...مادر ما دیگه چند وقته دستش بالا نمیاد موهای بچه هاشو شونه کنه...دیدی اونی که مریض داری میکنه یه جور خسته میشه...مریضم اگر مریضیش خیلی طول بشکه میگه خدایا راحتم کن بچه هام راحت بشت*
من ز تب کردن و بیمار شدن خسته شدم
بر سر خادمه سربار شدن خسته شدم
با تن سوخته تب دار شدن خسته شدم
من از این دست به دیوار شدن خسته شدم
شانه از دست من افتاد دلم زینب سوخت
چشم من بر حسن افتاد دل زینب سوخت
____________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
2711538ca8d73ce4d88871db73ea333f92d02a48.mp3
4.28M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
#قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه_فاطمیه 96
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
*الهی برات بمیرم مادر...روایت داریم اهل بیت تاکید کردن...اگه کسی مریض شد زود بروید عیادتش...روحیه بهش بدید...خبر دادن گفتن زنای مدینه میخوان بیان ملاقات فاطمه...زنهای مدینه اومدن دور بستر بیبی رو گرفتن خانوم جان حالت چطوره...؟فرمود: بعد در و دیوار هر نفسی که میکشم خون تازه میاد...همیچی که زن های مدینه داشتن میرفتن...زینب اومد بدرقه کرد...همچین که بدرقه کرد در و بست دیدن زار زار گریه میکنه...حسن اومد جلو خواهرم چی شده گریه میکنی...
گریه امونش نداد حرف بزنه...اما تا چشمش به حسین افتاد صدا زد داداش به تو میگم...زنای مدینه اومدن مادرو ملاقات کردن...خواهرجان باید خوشحال باشی اومدن عیادت کنن...یه نگاه کرد گفت داداش کاش نمیومدن...چرا عزیز دلم؟ گفت همچین که زنها میرفتن دم در...در گوشی بهم یه چیزای میگفتن...میگفتن دیگه زهرا رفتنیه...آخ مادر...آخ مادر... خیال کردی روضه برای ما روضه در و دیوار...اما برا فاطمه روضه در و دیوار نیست...روضش میدونی چیه*
گردد اگرچه غرق به خون پای تا سرم
به زان که بنگرم غم غربت به شوهرم
مرگ من از فشار در و دیوار خانه نیست
این غصه میکشد که غریب است شوهرم
*آی ناله زنا...تا صدا در میومد میگفت فضه کمکم کن در و به روش باز کنم...خانوم جان...شما حالتون مساعد نیست...ما در رو باز میکنیم...میفرمود آخه علی غریبه...خودم در رو به روش باز میکنم... همچی که روزای اول...میگفت تا صدای در میومد...بیبی رو دستشو میگرفتیم می اومد جلوی در...در رو به روی علی باز میکرد....خوش اومدی آقای من...اما روزای آخر بلند میشد پنجه های پاش روی زمین کشیده میشد...دیگه نا نداشت...همچی که علی اومد یه نگاه کرد گفت علی جان...یه سوال ازت دارم... بگو خانوم جان...علی جان شنیدم مردم مدینه سلامت نمیکنن...تو رو خدا حلالم کن...صدا زد زهرا جان علی سلام میده،مردم روشون رو برمیگردونن...آخ مادر...
میدونی کی آدم میگه وای مادر...اون وقتی که نتونه کاری بکنه...علی رو دارن میبرن...زهرا اومد کمربند علی رو گرفت...آی آی آی... *
میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمیزند
از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار میبینم
به چشم نیمه باز خود جهان را تار میبینم
*یه اشاره کنم؟ مادرجان یه سیلی خوردی راه کوچه رو گم کردی...حسن دستت رو گرفت...من بمیرم برا اون دختری که وسط بیابون...کتک خورد...هی میگفت عمو عباس کجایی ببینی رقیه رو کشتن...صدات میخوان برسه کربلا...بلند بگو حـــســـیـــن
روزگار کاری کرد مادر ما بچه های قد و نیم قد داشت...اما دستشو آورد بالا...همین روضه ی منه نمیدونم میخوای چیکار کنی...همین مادر دست شکستش رو آورد بالا بچه هارو دور خودش جمع کرد...حسن جان حسین جان زینب جان...من دعا میکنم شما آمین بگید...همه گفتن الان مادر دعا میکنه...یه وقت دیدن صدا زد..."اللهمّ عجٌل وفاتی سریعاٰ"...خدا مرگ منو برسون...علامه ی امینی همین روضه رو در مشهد خوند...آیت الله العظمی میلانی بلند شد گفت آقای امینی...چرا حبیبه ی خدا تو سن جوانی از خدا طلب مرگ کرد..یه جواب داد...تا امروز هر وقت یادش می افتم زیر و رو میشم...یه نگاه کرد فرمود: آقای میلانی...آدمِ زنده پهلو میخواد...کسی که دنده هاش بشکنه نمیتونه راه بره...نمیتونه نفس بکشه...مادر ما دنده هاش خورد شده بود...وای مادر...وای
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam