eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.5هزار دنبال‌کننده
66 عکس
262 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دیدم که زمین خورده ای و ترسیدم تنهایی و غربت تو را فهمیدم از تل که به گودال سرازیر شدم دعوا به سرِ عمامه ات را دیدم دیدم که عمو عرصه به تو تنگ شده مویِ سرت از خون سرت رنگ شده یک عده می آمدند و می دیدم که دامانِ لباسشان پر از سنگ شده دیدم که چطور پشت پا میخوردی تیغ از چپ و راست بی هوا میخوردی چیزی که عمو دلِ مرا میسوزاند این بود که ضربه با عصا میخوردی در طولِ مسیر ای عمو غوغا بود انگار سرِ کشتن تو دعوا بود یک لحظه به پشت سر نگاهم افتاد ای وای که عمه زینبم تنها بود شاعر : مهدی مقیمی *من اینجور میگم شاید شنیده بود از بقیه ماجرای باباش امام حسنُ .. شاید بهش گفته بودن بابات امام حسن هم ، هم سن تو بود می خواست از مادرش دفاع کنه نشد .. امشب شبِ گودالِ .. گفت دیدم عمو دور گودال محاصره رو تنگ کردن .. تورو غریب پیدا کردن .. تو رو تنها پیدا کردن .. عمه هر کاری میکردم دستمو رها نمیکرد .. امان از اون ساعتی که گودال شلوغ شد .. عمه سادات دستشو رو سرش گذاشته بود یک مرتبه عبدالله دست عمه رو رها کرد .. رفت به سمت گودال .. قبل از اینکه اون نامرد بیاد رو سینه اش بشینه خودشُ رو سینه ی عمو انداخت .. گفت حرامزاده میخوای عموی منو بزنی.. دستش رو حائل کرد .. ضربه شمشیر به دست خورد .. دست به پوست آویزان .. هرجا نشستی صدا بزن ای حسین ... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ السلام علیک یا مولاناالمظلوم یااباعبدالله حسین .. سلام ما به محرم ، به حال خستۀ زینب به بی‌نهایتِ داغ ِ ، دلِ شکستۀ زینب از راه رسیدی ،مهمان ابی‌عبدالله هستی ،مهمان همین که از راه میرسه باید عرض سلام کنه .. سلام ما به محرم ، به مشک پارۀ عباس سلام ما به محرم ، به قد و قامت اکبر به آن گلوی خشکیده ، مؤذنِ زیر نیزه و خنجر سلام ما به محرم ، به گاهوارۀ اصغر برای جداشدن یک تار مو از سر غلامان و کنیزان این خانواده جا داره اولین و آخرین از غصه دق کنند ، چه برسه به این حرفا .. سلام ما به محرم ، به گاهوارۀ اصغر به اشک خجلت شاه و گلوی پارۀ اصغر یه حسینی بگو حس کن حرم نزدیکته ... یه حسینی بگو حس کن پشت خیمه گاه هستیم ... یه جوری شب اول اسم داداششُ صدا کن بذار دل زینب محکم بشه .. شب عاشورا گذاشتن و رفتن تو یه جوری داد بزن بگو بی بی جان ، من اومدم .. حسین .... فدای این ناله ها .. حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم جانم جانم .. سلام ما به محرم ، به اضطراب سکینه سربسته عرض میکنم ، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ... شما انتخاب شده‌های خوده آقایید ، حتما یه حساب کتابی داری با ابی‌عبدالله که الان توی این مجلس نشستی ، حتما یه فهمی از آقاتون دارید که الان اینجایید ... جان ابی عبدالله منو مجبور نکنید از همین شب اول حرفای سخت سخت بزنم ... سلام ما به محرم ، به اضطراب سکینه به آن ملیکه که رویش ، ندیده چشم مدینه سربسته میگم ... اون خانومی که آفتاب روشو ندیده بود ، اون خانومی که ماهتاب روشو ندیده بود ، یه ده یازده روز دیگه ... ستارگان حرم را به ریسمان بستند ... این زمزمه ، این ناله ، خنک کن قلب حضرت زهرارو با ناله هات ... حسین .... خودت برای خودت روضه بخون ، زبون بگیر ، مگه تو داغدار نیستی ... حسین ... سلام ما به محرم ، به عاشقیِ زهیرش هر کدوم یه جور حرف زدن ... الله اکبر از این زهیر ... یه جمله طلایی گفته ... اگه اولین و آخرین عاشق این عالم بتونه همچین جمله ای به معشوقش بگه ... عرض کرد آقاجان ، اگر هزار بار کشته بشم ، دوباره زنده بشم ، دوباره میام دور سرت میگردم حسین جان ... اینو همتون شنیدید ، جمله بعدی رو نشنیدید بشنو ، برای خودت یادگاری نگه دار عرض کرد آقای من اگر هرچی بود توی این عالم بود و بس اگه دنیای آخرتی نبود ، قبر و قیامتی نبود ، بهشت و جهنمی نبود هم بازم من هزار بار دور تو می‌گشتم ... بازم دورت می‌گشتم و فدات میشدم آقا ... حسین جان زهیر رو چه خوب تربیت کردی آقاجان زهیر نمونه بود گذاشتی آقا جان این شب اول محرمی ، یه نگاه به دلهای ما بکن آقاجان ... سلام ما به محرم ، به عاشقی زهیرش به بازگشتن حرّ و عروج ختم بخیرش سلام ما به محرم ، به مسلم و به حبیبش قربون رفیقات برم حسین جانم ... قربون پیرمردات برم حسین جانم ، قربون جوونات برم حسین جانم ، قربون اونایی که قربون تو شدن برم حسین جانم ، قربون این آقایی برم که خیلی دوستش دارم ... کی ؟! سلام ما به محرم ، به مسلم و به حبیبش به عاشقیِ جوْن و به بوی عطر عجیبش توی کوچه پس کوچه های کوفه یکّه و تنها مونده ، چپ و راستو نگاه می‌کنه ، آی نوکرای ابی عبدالله ، گریه کنان امام حسین ، والله سر سوزنی غصه خودشو نداشت ، هی می‌گفت عجب کاری کردم نوشتم بیای ... کوچه به کوچه می‌روم و گریه می‌کنم از دست بی‌وفاییِ این قوم بی‌وفا گفتم بیا به کوفه ، پشیمان شدم حسین کوفه میا امام غریبِ قریب ها اینجا همه به فکر خرید لوازمند اجناسشان شده سپر و نیزه و کمان خیلی خسته‌ات نکنم شب اولی ... دیدم به دست حرمله تیر سه شعبه را کز دیدنش سراسر جانم شراره شد اینا آماده هستن تا شما بیای مهمون نوازی کنند دیدی وقتی یکی خبردار میشه از یه قضایایی، پیش‌قراول ، دیده بان وقتی جلوتر می‌ره خبردار میشه زود اطلاع میده آقا داری میای مواظب باش فلان جا کمین هست ،فلان جا لطمه میزنن ، اینا رسمشون اینه شروع می‌کنه همه موارد رو گفتن ، زودتر اطلاع میده.. آقا اینا رسمشونه مهموناشون رو سنگ‌بارون میکنن، مخصوصا به بچه ... 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ السلام علیک یا مولانا المظلوم یا اباعبدالله آقا خوش اومدی .. اون روز که کسی نبود خوش آمد بگه اما امروز ببینید اومدن همه دوستان شما .. همین که پاشو گذاشت روی خاک کربلا ، راوی میگه تمامی خاک مثل زعفران سرخ شد ، چنان غباری از این خاک به احترام امام حسین بلند شد تمام سر و صورت ابی عبدالله همون لحظه اول .. خانوم زینب یه نگاه کرد ، نبینم صورتت خاک آلود بشه قربونت برم .. رفقا معطل روضه خون نباشید ، حس کن کربلایی .. خودت برای خودت زبون بگیر ،خودت برای خودت روضه بخون .. حسین .. از همون لحظه های اول شروع شد ، دیدن همون زینب نیست .. علی اکبر هم همیشه نزدیک دست ابی عبدالله بود .. فرموده باشد بابا جان ، ببین عمه‌ت کجاست دیدن یه گوشه زانوهاشو بغل گرفته ، وای داداشم .. زینب جان چی شده ؟! چرا اینجور گریه می‌کنی ؟! پنجۀ هجر ، گریبان مرا می‌خواهد غصه ، گیسوی پریشان مرا می‌خواهد داداش از وقتی پام به این سرزمین رسیده ، دلشوره رهام نمیکنه داداش از وقتی پام به این سرزمین رسیده ، گمان میکنم دیگه اینجا آخر کاره هجمۀ باد خزانی تبری آورده همه گل‌های گلستان مرا می‌خواهد بوی خون می‌دهد این دشت شماها چرا صداهاتونو حبس می‌کنید ، اینجا کسی با شما کاری نداره ، شما راحت گریه کنید دیگه کسی کتک نمیزنه ، شما دیگه چرا میترسید داد بزنید ، کتکا فقط برای بچه های ابی عبدالله بود .. حسین .. دستورات بزرگان برای حسین خیلی گریه کنید به روی چشم ، به چشمات دستور بده ،بگو اگر برای ابی عبدالله گریه نکنی ازت راضی نیستم ، اصن نمیخوامت .. این چشما اصلا برای این خلق شده ، اگه برای حسین گریه نکنی نمیخوامت .. بوی خون می‌دهد این دشت ، خدا خیر کند حتم دارم سر و سامان مرا می‌خواهد زینب جان آرام بگیر .. وقتی من و بابام و داداشم حسن از صفین برمیگشتیم ، رسیدیم به این سرزمین .. پدرم پاش به این سرزمین که رسید نشست ، برادرم حسن کنارش نشست، بابام سرشو گذاشت روی دامن حسن ،یه چند لحظه ای چشمانش روی هم رفت، یه وقت دیدم بابام بلند شد داره بلند بلند گریه می‌کنه ، هی داد میزنه ... داداشم عرض کرد آقا ، مولا ، ابتا .. چی شده اینجور بلند بلند گریه میکنید ، چه اتفاقی افتاده .. فرمود حسن جان همین الان خواب دیدم این سرزمین دریای خونه ... حسینم یکه و تنهاست .. توی این دریای خون دست و پا میزنه .. هرچی کمک میخواد هیچکس نیست کمکش کنه .. لشکر نیزه که چشم از تو نمی‌گیرد باز جان تو آمده و جان مرا می‌خواهد دهه محرمه ، هیأت کربلاست ، اجازه بدید منم محرمی روضه بخونم گفت حسین جان : چکمۀ کیست که کُفرانه رجز می‌خواند رفقا خرده نگیرید محرم هست باید بگم .. نمیدونید چه خبر بود توی این سرزمین .. وقتی حُر اومد خدمت ابی عبدالله ، اینو از روضه خونا شنیدم جایی ندیدم .. ابی عبدالله دست انداخته دور گردنش ،احساس غریبی نکنه ، دست برد زیر چانه‌ی حر .. سرتو بلند کن ، تو مردی ، درِ خونۀ مرد عالم اومدی .. داشت عذرخواهی میکرد دید یه نازدانه دامنشو گرفته.. من میگم ،این حرف منه ، بچه من و شما هم وقتی ببینه ما با یه کسی داری دوستانه حرف میزنی ، دست دور گردنش انداختی ، میاد جلو میگه عمو سلام .. دامن حر رو گرفت .. عمو سلام .. جان عمو.. گفت عمو شنیدم این لشکر ، لشکر شماست اگه میشه بگو کمتر طبل بزنن ، ما می‌ترسیم ... یا الله ، یا اباعبدالله ... چکم، کیست که اینگونه رجز می‌خواند نکند سین، قرآن مرا می‌خواهد افتاده بین قتلگاه تو چنگ کین، سپاه نداره دیگه جون پناه پناه عالم رفقا خوب گریه کنیم شاید عاشورا نبودیم .. گفت جد منو به قتل صبر کشتند ..یعنی چی ؟! یعنی اون پرنده ای که توی قفس میندازن ، هرکس از هرطرف یه تیغی ، یه نیزه ای ، یه خنجری .. دورش پر از کمینه زینب داره می‌بینه رو سینه‌ی داداشش شمر لعینه حسین .. صدات برسه تا حرم ارباب لطمه زنا لطمه بزنند ، گریه کنا گریه ، ناله کنا ناله ، بگم بقیشو یا نه .. امام سجاد فرمود پیرمردای کوفه و شام عصازنان اومدن کنار گودال ، بابامو با عصا میزدن .. قربة الی الله .. دورش پر از کمینه زینب داره می‌بینه رو سینه‌ی داداشش شمر لعینه بالای گودال ، هی می‌ره از حال پیر شده زینب ، قد هزار سال سالار زینب .. هرکجا نشستی تا نفس داری فریاد بزن ... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نیمه‌ی شب شده و خواب پریشان دارم همرَه خون به لبم ، ذکر پدرجان دارم داغ پی در پی و اندوه فراوان دارم خواب دیدم که سری را روی دامان دارم دیدم آن سر ، سر باباست ، خدا رحم کند غرق خون غنچه‌ی لبهاست ، خدا رحم کند شام هرچند پر از سایه‌ی اهریمن بود تا که از خواب پریدم ، همه جا روشن بود سر نورانی بابا به روی دامن بود .. حسین .. غریب کربلا حسین .. تا که از خواب پریدم ، همه جا روشن بود سر نورانی بابا ، به روی دامن بود چشمهای پدرم ، خیره به چشم من بود *توی هر فرهنگی بگردید ، توی هر طایفه ای نگاه کنید ، بین هر قوم و عشیره‌ای برید پرس‌وجو کنید ، وقتی یه دختربچه یتیم بهانه‌ی بابا بگیره ، معمولی ترین کاری که میکنند آغوش میگیرند ، نوازش میکنند ، سعی میکنند به یه چیزی حواس بچه رو پرت کنن .. تنها جماعتی که سر بریده‌ی بابارو گذاشتن جلو بچه‌ی یتیم .. حسین ..* تا که چشمم به سر افتاد زبانم وا شد لیله‌ی قدر من امشب چقدر زیبا شد *أبتا ... من ذاالذی أیتَمَنی عَلیٰ صغر سنی تربیت شده‌ی دامان زینبه .. خانوم خانومای عالمه .. سه ساله‌س ولی آیینه تمام نمای مادرش زهراست ... همونجوری که مادرش از علی توی خونه رو گرفت ، این خانوم متوجه امامش هست ، همه‌ی حواسش به حجت خداست ..* بابا ... راضی‌أم این که نگیری به بغل دختر را شاهدم خصم جدا کرده سر و پیکر را برده حتی ز تو پیراهن و انگشتر را بی خبر نیستم بابا .. من وظیفه شناسم .. وظیفه دخترت امشب اینه : می‌تکانم ز سرِ سوخته خاکستر را حسین .. این ناله رو رها کن بگو حسین .. چقَدَر رویِ کبود تو به زهرا رفته بس که چوب از لبُ دندان تو بالا رفته حسین ... گریه کنا گریه کنن ، ضجه کنا ضجه بزنن ، ناله بزن ، لطمه بزنن ، خودتو به آقا نشون بده ... می‌خوام روضه بخونم ناله بزن ، ای غریب مادر حسین .. مگه چی میخوای بگی؟! دیگه چی مونده .. دیگه چی نگفتی که میخوای روضه بخونی .. عرض کرد آقای من ، مولای من .. اون غمی که شما فرمودید اگر اشک چشمم تموم بشه ، براش خون گریه میکنم کدوم غمه؟ غم شهادت عموجانتون علی اصغر هست فرمود نه .. این غم ، غم بزرگتری هست ، عموجانم علی اصغر هم بر اون غم گریه می‌کنه .. عرض کرد آقا جان ،غم شهادت عموجانتون عباس هست؟ فرمود عباس هم به این غم گریه می‌کنه . آقاجان شهادت جد شما ابی عبدالله هست؟ فرمود حسین هم به این غم گریه میکنه‌.. این چه غمی هست؟! فرمود شهادت‌ها حق ماست ، شهادت‌ها ارث ماست ، اما قرار نبود زیر این آسمون کسی دست عمه‌های منو ببنده .. رفقا ما برای چی نمی‌میریم.. حسین جان پس کی قراره از غصه شما دق کنیم .. تا که با عمه‌ی خود وارد بازار شدم مورد مرحمت خنده‌ی اغیار شدم هرکجایی که پدر سخت گرفتار شدم متوسل به عموجان علمدار شدم من نگویم که چه‌ها بر سر من آوردند چادری را که برایم تو خریدی ، بردند دل شب از خواب پرید ، گریه میکنه ، داد میزنه ، وای بابام ، وای بابام .. خانومای خرابه دورش جمع شدند ، هرکاری میکنند آروم نمیشه این دستای کوچولورو مشت می‌کنه ، هی به دهن میکوبه ، وای بابام .. آقا زین العابدین دید سه ساله دهنش غرق خون شد ، دوید خواهرُ بغل گرفت به سینه چسباند ، عزیز دلم چرا اینجور می‌کنی .. گفت الان خواب مجلس صبحُ دیدم ، هی با چوب به لب و دهن بابا .. حسین .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
توسل به امام سجاد علیه السلام اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن خلج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را در یک غروب سرخ بلای عدیده را *چه خوب شد امشب دور هم جمع شدیم ، یه مجالی شد کمی درد دل کنیم ..* با ناله ام زمین و زمان گریه میکند از مادر ارث برده‌ام این اشک دیده را من با همین لبان خودم نیمه های شب بوسه زدم گلوی بریده بریده را *از کدوم غم و غصه براتون بگم؟!همینقدر براتون بگم بابام اینقدر غریب بود که باید وقتی سلام میدم عرض کنم: السلام علیک یا من دفَنه أهل القُریٰ .. یه مشت دهاتی جمع شدن بابامُ به خاک بسپارند.. توی همین صحرا حیرونُ سرگردون مونده بودن ، بدنهای بی‌سر روی خاکها ، من اومدم یکی یکی معرفی کردم .. بنی اسد ؛ این پیغمبر نیست .. داداش اکبرمه .. بنی اسد ؛ این پسرعموم قاسمه .. از کدوم غم امام سجاد بگم ؟! از کدوم غصه‌ش بگم ، از همه‌ی شهادتا بگم از آقا گفتم .. از همه‌ی اسارتها بگم از آقا گفتم ، بذارید دنبال دلم برم .. بنی اسد دیدند آقا همه‌رو رها کرد ، اومد پشت خیمه گاه خاک‌هارو زیر و رو می‌کنه .. یه قنداقه‌ی خون‌آلود پیدا کرد .. امشب شب گریه‌س .. اصلا مُلک گریه دربست در اختیار زین العابدین علیه السلام هست .. آب میدید گریه میکرد آتش میدید گریه میکرد جوون میدید گریه میکرد پیر میدید گریه میکرد چهل سال آقا گریه کرد .‌ دلم میخواد همینجور آرام آرام بسوزی... بیصدا گریه کنی همون‌طور که مادرشون بیصدا گریه میکرد همسایه‌ها خبردار نشن ..* من با همین لبان خودم ، نیمه های شب بوسه زدم گلوی بریده بریده را *یادت نره امام زمان شاهد و حاضر و ناظر در جلسه هست ، یه جور روضه نخونیم قلب آقا رنجیده بشه .. خیلی دارم خودمُ حفظ میکنم آنچه به نظرم میرسه نگم اما اجازه بدید این جمله رو عرض کنم .. یه وقت هست سر رو با یه ضربه جدا می‌کنند.. حسین .. غریب کربلا حسین .. حسین .. شهید سر جدا حسین .. از همه عذر میخوام .. اگر قرار باشه گفته بشه ان شالله شب عاشورا عرض میکنم ..* یادم نمی‌رود که چگونه مقابلم بستند دست عمه‌ی محنت کشیده را یادم نمی‌رود سر شب لحظه‌ی فرار *صدا زد عزیز برادرم ، چه کنیم ؟! فرمود علیکن بالفرار ..* یادم نمی‌رود سر شب لحظه‌ی فرار فریادهای دختر گیسو کشیده را *حسین .. جانِ اباعبدالله نخواه که من ازت بخوام ناله بزنی .. کربلا رفتی یا نه ؟! ان شاالله که کربلا نرفته توی مجلسمون نباشه .. شاید جای قدم های تو همون گیسوان ریخته باشه .. شاید همون جایی که توی کربلا پا گذاشتی دختر خورده باشه زمین .. شاید همون جایی که نشستی استراحت کنی خار رفت توی پای دختربچه ها ..شاید همون جا که نشستید روی خاک کربلا اشک بریزید ، زینب میدویده .. نمی‌دونم .. غم و غصه من یکی دو تا نیست ..* هنگام جابجائی سر روی نیزه ها *توی هر منزلی سرهارو از روی نیزه ها برمیداشتن ، صبح دوباره میخواستن این سرهارو روی نیزه ها .. یه جوری ناله بزن تا من نتونم حرف بزنم .. جلوی چشم این زن و بچه ، جلوی چشم عمه جانم ، که هروقت سرشو بلند میکرد سر داداششو میدید ..* ای جان من ، به نیزه‌ی اعدا چه میکنی آغوش ماست جای تو ، آنجا چه می‌کنی *ما اومدیم برای حسین بمیریم ، دق کنیم ، گریه چیزی نیست ، سینه زدن چیزی نیست ..* هنگام جابجایی سر .. *چاره نداشته گفته سر ، باید می‌گفت سرها... حالا یکی یکی در صندوقهارو باز میکنند ، سرهارو یکی یکی دوباره میارن نصب میکنند روی نیزه ها .. لیلا داره نگاه می‌کنه ، نجمه خانوم داره نگاه می‌کنه ، وای از وقتی که رباب یه نگاه میکرد . چرا فقط سر ابی عبدالله رو داره میگه چون امام همه جا امام هست ، امام امام همه چیز توی این عالم هست ..* هنگام جابجایی سر روی نیزه ها دیدم شکاف حنجر و خون چکیده را *آقاجانم ،توی مصائب جدتون هر مصیبتی رو دست میذاری خیال می‌کنی این دیگه آخرشه میری جلوتر میبینی واویلا .. شاعر یه مصیبتی رو داره متذکر میشه قبلش میخواد شمارو محکم کنه ، آرام کنه ، لذا میگه بدانُ گاه باش ..* یک تار موی عمه‌ی مارا کسی ندید *این دیگه گریه داره ؟!.. پس همه این حرفایی که می‌زدیم تا حالا ، غارت چادر و معجر دروغ بود ؟!؟ نه نه ..* یک تار موی عمه‌ی مارا کسی ندید پوشانده بود نور حسین آن حمیده را زود بگمُ رد شم .. بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی خون کرده صحنه ای دل محنت کشیده را دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش .... 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
توسل به جناب حر سلام الله علیها اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ از کوچه های خاطره هایش عبور کرد پلکی زد و دوباره خودش را مرور کرد *حر ! نگاه کن ببین کجا بودی الان کجایی ؟!.. چیکار داری می‌کنی ، حواست هست؟! حسین جانم ، کمک کن امشب ما هم بتونیم یه مروری بکنیم ، ببینیم کجا بودیم الان کجا هستیم .. حسین جانم .. حسین جانم ..* از کوچه های خاطره هایش عبور کرد *یادش افتاد ،از خونه که اومد بیرون ، سوار مرکبش شد ، مأموریت بهش دادن بیاد سر راه حسین رو ببنده ، نشست روی اسب هِی زد به اسب ، دید یه ندایی به گوشش میرسه : حر ! بشارت بر تو باد به بهشت . خودش زیر لب به خودش گفت مادرت به عزات بشینه.. کدوم بهشت ؟! داری میری سر راه حسین رو ببندی .. من حر رو از اینجا شناختم .. اگر من بودم قربة الی الله میرفتم کربلا حسین میکشتم ، میگفتم وحی شده !! یه خواب میبینم عالمُ میریزم بهم میگم خواب دیدم .. ندا از عالم ماوراء به گوشش رسید ، این آقا حقش بود حسین دستشو بگیره .. کسی اینقدر فهم ، کسی اینقدر پهلوان ، ندا به گوشش رسید برو برو که بهشت منتظر توست .. خودش به خودش نهیب زد ، بهشت بی حسین بهشت نیست .. بهشت یعنی حسین ..* میکرد حس بزرگیِ بار گناه خویش میخواست تا رها شود از دست چاه خویش در برزخ میان بهشت و جهنمش میکرد شوق عفو الهی مصممش پا روی خود گذاشت و از خود عبور کرد یعنی که پابرهنه شد و عزم طور کرد *چکمه هاشو درآورد ، چکمه هاشو پر از شن کرد ، بند چکمه ها رو بهم بست انداخت دور گردنش ، تو عرب این نشانه ذلتِ، یعنی ذلیل شدم ، شکسته شدم ..* میکرد مشق دیگری از قافُ شینُ عین در محضر نگاه رحیمانه‌ی حسین *از دور دید آقا هم منتظرشه ، بخدا آقا خیلی وقته منتظره ، نه فقط منتظر حربن یزید ریاحی ... منتظر تک تک شماهاست ، چشم به در دوخته ، کِی میان بغلشون کنم .. قربونت برم حسین جانم .. امام صادق علیه السلام فرمود زُوار ابی عبدالله به چهارفرسخی کربلا که میرسه روح جدم حسین میاد به استقبالش، ابی عبدالله سینه‌شُ به سینه زائرش می چسبونه ، در آغوش می‌کشه ، میفرماید خوش اومدی ،خیلی وقته چشم به راهت بودم .. جواب خوشآمد آقارو بده ، نفس بگیرُ بگو حسین .. قربون این ناله ها ، قربون این حسین حسین گفتنا .. بازم امام صادق فرمود وقتی شماها نام ابی عبدالله رو میگید ، فرمود مادرم از عرش صدا میزنه : اگه پسر خودتُ میگی خدا بهت ببخشه ، اما اگه حسین منو میگی کربلا بین دو نهر آب .. هی صدا زد مردم جیگرم داره میسوزه .. قربونت برم آقاجانم ، اینو به نیابت از مادرش خیلی آروم و شکسته بگو ، اون جوری بگو که وقتی یه آدم پهلو شکسته میخواد حرف بزنه ، آرام زیرلب بگو : غریب مادر ، حسین .. نمیدونید وقتی سینه شکسته باشه ، حرف زدن که جای خود داره ، نفس کشیدن عذابه .. آخه نمی‌دونم خبر داری یا نه .. حرامزاده توی اون نامه‌ش به معاویه نوشت : معاویه ، صدای فاطمه دلمو به رحم آورد ، داشتم پشیمون میشدم اومدم برگردم ، یه چند قدمی دور شدم ، یاد علی افتادم و بغض علی .. سادات ، امام زمان ، در فاصله گرفت دورخیز کرد .. لا اله الا الله .. قربونت برم بی بی جان ، یه ادب به اسمت کرده ، توی مجلسش فقط اسم شماست ، یه بار احترام به نامت گذاشته این حر ، امشب اومدی داری فقط جلوه می‌کنی .. بی بی جان ، خانوم کجای جلسه نشستی ، امشب وقتی میخوای خودتو بزنی خیلی مواظب باش دور و برت رو مراقب باش آخه این پهلو خیلی رنجیده ، یه وقت دستت به پهلوی بی بی نخوره ، یقین کن خانوم یه گوشه ای از همین مجلس نشسته ، خیلی مواظب باش .. وای مادرم مادرم مادرم .. در قلب او شکوفه‌ی عشق خدا شکفت شرمنده رو به جانب آقا چنین بگفت : چکمه‌هایش دور گردنشه ، سرش پایینه ... آقا منم کسی که به تو راه بسته است سنگی که قلب آینه‌ها را شکسته است تن بچه هاتو لرزوندم ، زینبتو آزردم .. برادرم! من و شما چقدر راه بستیم ؟! درد و دل میکنم با برادران دینی خودم .. چقدر خوبه رو راست باشیم با آقا بگیم آقا راستی راستی غلط کردم .. من بودم راهت رو بستم حسین جان ولی .. حالا ولی به سوی شما بازگشته ام یعنی که من به سوی خدا بازگشته ام •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
توسل به جناب حر سلام الله علیها اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای آخرین پناهِ همه بی پناه‌ها آه ای دلیل گمشدگان بین راه‌ها مولای من ببین که پناهنده توأم هرچند حر ولی به خدا بنده‌ی توأم طعم گریه ها ، شکل گریه ها ، حال گریه ها خیلی باهم متفاوته ، امشب یه شب خیلی خاصه ، اگه وجود مقدس حضرت حر نبود امثال من دیگه چه راهی میتونستن پیدا کنن .. تصور و گمان من این هست در مقدراتی که امام حسین برای روز عاشورا نوشت سخت‌ترین نقش رو به حر داد .. منو از خودت دور نکن! تو باید بری تا خیلیا بتونن بیان .. فرمود شاه عشق به حر سپاه خویش ای بی‌خبر ز بخشش و لطف إله خویش ماییم حاکم همه‌ی هستی از ألست پنداشتی که راه مرا لشکر تو بست ! چی خیال کردی ، عذرخواهی می‌کنی که لشکر من راه تورو بست ؟! نه نه اشتباه نکن. من اراده کنم شمشیرهای توی دستتون شماهارو پاره پاره می‌کنه ، من اراده کنم نیزه های توی دست‌هاتون توی قلبهاتون میشینه ، من اراده کنم عالم رو زیر و رو میکنم .. آقا زین العابدین فرمود وقتی صدای تکبیرهای بابام بیشتر شد ، از بابام بی‌خبر بودم ، به هر زحمتی بود خودم رو از خیمه کشیدم بیرون ببینم بابام کجاست ، نگران شدم . دیدم مثل شیری که به گله گرگ حمله می‌کنه ، این لشکر از جلوی دست بابام فرار میکردن ، خیلی کیف میکردم بابام می‌جنگید شمشیر میزد ، هر کس از هر طرف به بابام نزدیک میشد بابام رو روبروی خودش میدید ، مثل طوفان می‌چرخید ... بعد از عاشورا شجاعت علی از ذهن مردم رفت ، هروقت میخواستن صحبت از شجاعت بکنند از حسین صحبت میکردند در همین لحظات دیدم یه ملعونی پشت یه نخلی پنهان شد ، بابام متوجه او شد اما عمدا تغافل کرد یعنی من تورو ندیدم ، اونم اومد از پشت با نیزه بابام رو زد ... خیلی متعجب بودم که این چه کاری بود ، بابام چرا به روی خودش نیاورد ! وقتی امامت به من منتقل شد متوجه شدم اون لحظه بابام نگاه کرد (والله باید بمیریم ) هفتاد پشت او یه شیعه حسینی بود... حضرت نزدن تا اون شیعه بیاد یه یاحسین بگه ... رفقا یه مطلبی که هست اینه که کی می‌دونه اون شیعه ای که ابی عبدالله بخاطرش نیزه خورده من نیستم ؟! تو نیستی ؟! کی می‌دونه؟! کی می‌تونه با قسم حضرت ابالفضل بگه من نیستم ، کی میدونه؟! حسین حسین گفتنت خیلی خرج برداشته ... اینجا نشستن خیلی گرون تموم شده رفقا... سینه زدنت خیلی خرج برداشته ... ماییم حاکم همه‌ی هستی از ألست پنداشتی که راه مرا لشکر تو بست!؟ تدبیر امر عالم ایجاد کار ماست خلقت تمام قد، همه در اختیار ماست اراده کنم بگم خاک بگیرتتون ، میگیره ... اما حرف اینجاست ... وقتی مقام صبر و رضا ، راه ما گرفت در اولین مکالمه چشمم تورا گرفت بخدا چشمش تک تک شماهارو گرفته که الان اینجا نشستیم میگیم حسین ... کجا بودی الان سر از اینجا پیدا کردی ، کجا بودی الان سر از هیأت در آوردی ... رفقا بیایید یه کاری کنیم آقا رومون دست بذاره بگه اینو می‌خوام امسال اربعین کربلا باشه .. روضه آخر من باشه .. خیلی جگر زینب آتش گرفت .. کِی ؟! اون زمانی که کار تموم شده .. عمر سعد دستور داد یه عده برن نعل اسبارو عوض کنن ، دستور داد بدنهای شهدارو .. الله اکبر .. عشیره حر خبردار شدن اومدن بدن حر رو برداشتند بردند ، جلو چشم زینب اونوقت زینب موند و گودال موند و بدن ابی عبدالله موند و ده تا اسب موند و چهل تا نعل موند و .. حسین .. جان‌های عالم فدای تو حسین‌گو .. سه مرتبه همه با هم لبیک یا حسین .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam