eitaa logo
باب الحرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
11.3هزار دنبال‌کننده
59 عکس
241 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تو رویِ خاک پا کشیدی عزیزم تنهاییِ منو دیدی عزیزم با این خجالتی که تو چشاتِ داری خجالتم میدی عزیزم دارم تمنا میکنم اباالفضل چشامُ دریا میکنم اباالفضل خودم میرم از زیرِ پایِ لشکر دستاتُ پیدا میکنم اباالفضل رسیده مادرم تو رو خدا پاشو بریم حرم به خاطر رباب به خاطر اشکای دخترم پاشو یه کاری کن ببین محاصره ام پاشو بریم حرم عمویِ خیمه نزار بریزه آبرویِ خیمه بعد زمین خوردن تو یه لشکر نگاهشون رفته بسویِ خیمه بالاسرت خیلی حالم خرابه دارن میخندن عزیزم به نالم داری منو تنها میزاری اما دلت میاد اسیر بشه سه سالم؟؟ ببین قیامته ، حرم آمادۀ اسارتِ تنها چیکار کنم هرکسی اینجا فکر غارتِ سرشو بالا آورد ، هر کسی از صبح رو زمین افتاد حسین آورد تو خیمۀ دارالحرب .. لب ها مثلِ ماهی بهم میخوره .. صورت خاک آلوده ، گفت آقا من تا حالا رو حرفت حرف نزدم .. گفت آقاجان اگه میشه منو سمتِ خیمه ها نبر .. عزیزم علی اکبرُ با اون وضعیت برگردوندم خیمه چرا میگی نه؟؟ ... گفت آخه از رویِ بچه هات خجالت میکشم .. (من یه چیز میگم نمیدونم چیکار میکنی!!..) فرمود: فاطمه جان یه عده ای میان مرداشون برا حسینت مثلِ زن جوان مرده داد میزنن!.. گفت آقا گریه م برا این نیست که دستمو بریدن ، چشممُ تیر زدن .. گریه م برا اینه من که نوکر شمام رو زمین افتادم شما بالاخره اومدی سرمو به دامن گرفتی اما ساعتی دیگه تو گودال .. تو تک و تنهایی .. کی سرت رو به دامن میگیره؟.. میخوام بگم اباالفضل ، سر حسینُ دامن نگرفتن ، سر حسینُ دست به دست گردوندن .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
ای غریبانِ جهان منتظرت .. و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای غریبانِ جهان منتظرت همه دل سوختگان منتظرت مرتضی ندبه برایت خواند فاطمه سینه زنان منتظرت کی بقیعِ حسن آباد شود جگرش ناله کنان منتظرت بی کفن از تو کفن میخواهد سر او رویِ سنان منتظرت زینب خسنه زمین افتاده در حرم قد کمان منتظرت یک سه ساله که زِ غم پیر شده در خرابه نگران منتظرت علم اُفتاده و ساقی بی دست مشکِ سقایِ جوان منتظرت •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خدا شاهده محاله کسی امشب از در خونه اباالفضل دست خالی برگرده.. از عالمایِ بزرگه میگه در مجاورت حرم ابی عبدالله خواب دیدم درعالم رویا ، رسول خدا دور تا دورشُ گرفتن ، ملائک هستند ، یه ملک نزدیک اومد عرض داشت یا رسوالله حامل پیغامم از آقازادتون قمربنی هاشم .‌ گفت آقاجان عباس سلام رسوند میگه همسر حاجی "آل کبه" تو حرم من پناهنده شده بچه ش از دنیا رفته اما چنان داره ضجه میزنه میگه عباس من کاری به این حرفا ندارم از تو برمیاد بخوای مرده ام رو زنده کنی .. آقا چیکارکنم .. پیغمبرفرمود اجازه بده از محضر حق تعالی باید سوال کنم ‌... سوال کردن خبرآوردن یارسول الله به عباس سلام برسون بگو عمر این جون دیگه تمون شده .. این ملک با احترام این پیامُ گرفت رفت حرم اباالفضل . این عالم میگه دارم میبینم این صحنه هارو دوباره دیدم این ملک اومد سرشُ پایین انداخت عرضِ داشت یا رسول الله ، اباالفضل یه پیغام دیگه ام داده ؛ میگه به خدا بگو یا منصبِ باب الحوائجی رو از من بگیر .. یا اگه کسی مثل این مادر دلسوخته اومده درِ خونم گره شُ باز کنه .. آخه من جوابِ ناله های این زنُ چی بدم .. میگه پیغام رسوندن. حق تعالی سلام رسوند به اباالفضل بگو نه ما منصبی که بهت دادیم ازت پس نمیگیریم .. عمر این جوان تموم شده بود ، اما به عشقِ تو سی سال به عمرش اضافه میکنم .. میگه از خواب بیدارشدم ، گفتم برم ببینم چه خبره حاجی آل کپه معروف بود سراغشُ گرفتم اومدم درِ خونش دیدم مشغول عزاداری اند گفتم چی شده؟ گفتن جوانِ حاجی دیشب از دنیا رفته ... منتظریم مردم جمع بشن برا تشیع جنازه.. گفتم جون کجاست؟.. گفتن تو اتاق مجاور کفن کردن آمادۀ تشییعِ .. گفت من یه همچین خوابی دیدم حاجی آل کپه کجاست؟.. آوردنش ، سلام کردم گفتم حاجی همسرت کجاست؟.. گفت مثل دیوانه ها رفت تو حرم اباالفضل .. هی هرچی بهش گفتم زن ، عمرش تموم شده .. گفت من کار ندارم از عباس برمیاد مرده زنده کردن .. گفتم حاجی من یه خوابی دیدم حتماً ناله هاش کاری شده .. اومدیم تو اتاقی که جوانُ کفن کرده بودن .‌. دیدم این پسر نشته داره این بندی که به دهانش بستن رو باز میکنه .. حاجی به گریه افتاد .. یه مرتبه دیدم خانمش داره از حرم برمیگرده .. گفت حاجی دیدی شفایِ پسرمُ گرفتم .. گفتم تو از کجا خبرداری ..‌ تو که هنوز پسرتُ ندیدی .. گفت تو حرم انقد ناله زدم از هوش رفتم یه وقت دیدم یه آقایی بی دست بالا سرم ایستاده .. فرمود پاشو مادر ، بچه ت خوب شده .. خدا عمر دوباره بهش داده .. آره عزیز دلم هرکی دم خونه عباس بره نا امید برنمیگرده .. اما بمیرم برای این آقایی که خودش نا امید داشت میومد.. امید عباسُ نا امید کردن.. مشکُ به دندان گرفته .. وقتی نانجیبا دست از بدنش قطع کردن .. عجب عبارتی براش به کار بردن اباالقربه .. یعنی بابایِ مشک .. خودشُ روی مشک انداخته یعنی با زبان بی زبانی داره میگه اگه تیر دارید به من بزنید .. بزارید این آبُ برا رباب ببرم .. بزارید این آبُ برا رقیه ببرم .. اما یه لحظه وقتی نانجیب تیر به مشک زد .. عبارتی که نوشته بعضی از مقاتلِ ، چهار هزار تیرانداز بودن .. کاری با عباس کردن مقاتل نوشتن "کلقنفذ" مثل جوجه تیغی این بدن پر از تیر شده ... میگن ابی عبدالله وقتی اومد نشست روی خاک ها .. دیدن یک به یک این تیرهارو داره جدا میکنه.. بعضی از روایات نوشت مشک به سینه دوخته شده بود... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
مانده ام بعد تو ای ماهِ.. و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مانده ام بعد تو ای ماهِ دل آرا چه کنم ماهِ من گر که نیایم به تماشا چه کنم ای علمدار مرا بی تو علمداری نیست دیده بستی و نگفتی منه تنها چه کنم پسر اُم بنین هر طرفی ریخته ای کرده دشمن همه جا هلهله برپا چه کنم *میگن ابی عبدالله کنارِ بدن خم شد همه لشکر دارن نگاه میکنن.. ببین حسین چیکار میخواد بکنه؛ عباس با اون وضع رو زمین افتاده باز این بدن میترسن .. کسی جرأت نکرد بیاد جلو ببینه چی شده کاره عباس تموم شده یانه ‌.. همه منتظرن ببین ابی عبدالله چجور حرف میزنه.. میگن دیدن تا خم شد رو زمین ، دست به کمر گرفت .. گفت : *الان انکسر ظهری* دیگه کمرم شکست .. *فبكى بكاءً شدیداً عالیاً ..* هرچی بلند بلند ناله میزد گریه میکرد ، برای اینکه گریه حسین به دل بعضی از اینا اثر نکنه یه مرتبه دستور داد گفت همه کف بزنید .. همه هلهله کنید.. میگن یه نفر تا ابی عبدالله کنارِ بدن نشست هی میگفت واعباسا .. یه مرتبه یه نانجیب گفت : های حسین چیشد اون عباست که بهش می نازیدی؟.. علمدارت چیشد؟.. یه نفر از اون طرف بلند شد داد زد گفت علمدار رو زمین افتاد هرکی میخواد سمت خیمه ها بره دیگه میتونه .. یه مرتبه دیدن ابی عبدالله دستُ و پا گم کرد .. عباسم هی داره خودشُ رو زمین تکون میده گفت داداش برو ‌.. گر بمانم به حرم پس که تو را جمع کند؟ پیش تو گر که بمانم حرمم را چه کنم؟ هرچه گشتم منِ سرگشته سرت نیست که نیست نه سری مانده تو را ، نه قد و بالا چه کنم عضو عضو بدنت رابه کناری چیدم تازه اندازۀ اصغر شدی سقا چه کنم مَحرَمَم خیمۀ من پر شده از نامحرم گر به غارت برود زیورِ زن ها چه کنم ای به قربان سرت فکر سر بازارم گربه به بازار رود زینب کبری چه کنم فرمود هر سواری بخواد از اسب به زمین بیوفته اول دستاشُ جلو میاره صورت آسیب نبینه .. اما برای گریه کنام بگو تمام تنم پر از تیر بود .. تیر توی چشمم دست در بدن نداشتم .. وقتی با عمود آهن به فرقم زد .‌. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
رباب تویِ خیمه میخونه.. و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یاعباس .. رباب تویِ خیمه میخونه لالایی هنوز داره اون داره میگه با آب میایی دو تا دستات اینجاست خودت پس کجایی؟.. یاعباس .. هنوز باورم نیست کنارت رسیدم از اون قامتِ پهلوانِ رشیدم روی خاکا چیزِ زیادی ندیدم کنار تو آخر قدم خم شدعباس چجوری زدن که تنت کم شد عباس میدونی که راهی به جز این ندارم سرت رو نگه دار تیر و در بیارم اباالفضل .. اباالفضل .. یاعباس .. پاشو تا ببینن هنوز لشکری هست پاشو تا تویِ خیمه ها دختری هست پاشو تا که روی سرها معجری هست یاعباس .. پاشو تا رقیه نرفته خرابه از الان رو با زوی زینب طنابه ته این اسرات به بزم شرابه پاشو تا نبینی رو نیزه سرم رو زیرِ سم اسبا تنِ دخترم رو پاشو تا کسی چشم به خیمه ندوزه پاشو تا تو آتیش رقیه نسوزه •┄┅══༻○༺══┅┄ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ شبِ توسل به قمر منیر بنی هاشم بزرگواری که مظهرِ ادبِ ، مظهرِ اطاعتِ .. ان شالله نظر کنه ما هم دست خالی از جلسه بیرون نریم .. یه بزرگی این مطلب رو فرمود گفته بود که اگه رفتید کربلا مواظب باشید کم نرید زیارت قمربنی هاشم ، توازن برقرار کنید بین زیارتِ قمربنی هاشم و زیارتِ سیدالشهدا . نه فقط ام البنین ناراحت میشه که زهرایِ اطهر ناراحت میشه .. مظهرِ اطاعتِ .. چون زمانِ معصومین کشته شده حرف نداره اصلاً ، تو تاریخ نگاه کنید هیچ سخنی ازش پیدا نمیکنید. ساکتِ ، مطیعِ محضِ .. لذا سیدالشهدا روش انقدر حساب میکنه.. همه عالم ، انبیاء گذشته با ماجرای سیدالشهدا دلشون محکم‌شده فراوان کتاب نوشته شده در رابطه با اینکه چه پیغمبری چی شنیده راجبِ سیدالشهدا.. همه عالم دستشون سمتِ سیدالشهداست .. ولی میگیم *یا کاشف الکرب عن وجه الحسین* اون کاری که باباش برا پیغمبر انجام میداد . خیلی شباهت به پدرش داره .. همونجور که پیغمبر اکرم روحی له الفدا دلگرم بود به امیرالمومنین ، مضطر میشد در نبود امیرالمومنین ، سفر میرفت امیرالمومنین میفرمود *اللهم لا تمت ابني، حتى ..* اون جایگاه رو قمر بنی هاشم برا سیدالشهدا داده .. لذا مصیبتش برا سیدالشهدا سنگینِ .. مصیبتِ داغِ برادر فقط نیست مصیبتِ داغِ تکیه گاهِ .. *يوم‌ البوالفضل‌ الستجاره‌ بهي‌ الهدي‌ ..* *یا کاشف الکرب عن وجه الحسین انظر الینا ..* ما با حاجت اومدیم تو مجلست .. هم مریض سفارش کرده هم امثالِ من مریضی روحی داریم سرطانِ گناه داریم .. نگرانِ عاقبتمون هستیم .. یا کاشف الکرب عن وجه الحسین .. به اون امیدی که بچه های سیدالشهدا به تو بستن ما رو از درِ خونت ناامید نکن .. همه رفتن میدان جنگیدن علمدارِ سپاه سیدالشهدا قمر بنی هاشم مونده .. همه رفتن (خیلی این تلخ بود برا قمر بنی هاشم) فرمانده زنده بمونه همه نیروهاش به بدترین شکل ظاهری کشته بشن .. ما گاهی دیدیم یه فرمانده گردان از خاطرات جنگ تعریف میکنه میگه مثلا پنج تا از بچه هام موندن نتونستم برشون گردونم زار میزد .. غیرت مثلِ غیرت حضرت عباس که پیدا نمشه . یک یک نیروهای لشگرش برن میدان اینطور پرپر بشن .. دیگه وقتی دید امام حسین سلام الله علیه تنها شده ، چند تا وظیفه سنگین دیگه هم داشت ؛ حفاظتِ از خیام .. یه وظیفه دیگه ام داشت که بهش میگیم *ابوالقربه ..* پدرِ مشک .. هر کدوم این بچه ها که از خیمه میومدن بیرون تو نگاهشون توقع بود ازش .. صدای العطش دلِ امام حسین رو میسوزوند ولی عباس رو آب میکرد .. توقع ازش داشتن .. صدای العطش بچه ها اذیتش میکرد ..وقتی دیدامام حسین تنها شده .. قربونِ ادبت برم .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اومد فاصله شُ حفظ کرد از سیدالشهدا ، قدش بلند بود جلو زیاد نمی اومد .. سر مبارکش رو هم پایین انداخت .. عرض کرد *فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ..* سینه ام سنگینی میکنه .. صدای العطش بچه ها منو اذیت میکنه .. از این دنیا خسته شدم .. بزار برم جونم رو فدات کنم .. این تعبیر استثناییِ برا سیدالشهدا که تا اذن گرفت *بک الحسین بکا شدیدا ..* فرمود: *يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي..* لشگر می پاشه .. (کار کرد لشگر چیه؟! کارکرد لشگر اینه که جلو هجوم رو میگیره تا یدونه عباس داشت خیمه ها امنیت داشت ..) لذا درست فرمود : أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي.. سیدالشهدا یه نگاهی کرد فرمود حالا که میخوای بری *فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ ..* بال درآورد .. وارد میدان شد .. *لا أرهب الموت إذا الموت رقا ..* بترسم از مرگ!! مرگ منو بالا میبره در راهِ این آقا .. *حتى أواري في المصاليت لقي* میام که زیرِ شمشیرهاتون دفن بشم .. *نفسي لنفس المصطفى الطهر وقا..* اومدم جونم رو فدای پیغمبر و بچه ی پیغمبر کنم .. *إني أنا العباس أغدو بالسقا..* اومدم آب ببرم فعلا با شما کاری ندارم .. *ولا أخاف الشر يوم الملتقى..* از مرگ نمی ترسم .. شریعه طوری که اطرافش رو آب گرفته گلِ نمیشه نزدیک شد . از چند جای خاص فقط میشد نزدیک شد لذا راحت میشد اونجا رو کمین گرفت و بست از چهار هزار تیرانداز عبور کرد .. وارد شریعه شد . اسب واردِ آب شد ، پر کرد مشکُ .. دستِ من خورد به آبی که نصیبِ تو نشد داشت از شریعه میومد بیرون چهار هزار تیرانداز او رو کمین گرفتن .. وقتی اسب داره میاد بالا از این اسکله کوچیک به اسم (مسنا) اولین چیزی که به چشم میاد سر و صورتِ .. شروع کردن به تیر اندازی ‌.. سیدالشهدا یه لحظه دید صداش بلند شد .. وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني .. بمیرم برات حسین جان .. ببینید اون لحظه امام حسین تو چه شرایطی بود .. لحظاتی گذشت ، *قد قطعوا ببغيهم يساري ..* جلوتر اومد ، آقای ما سیدالشهدا به سمتش اومد .. سیدالشهدا از اسب پیاده شد مرحوم مقرم میگه که دیدن اتفاقاتی افتاد اونجا .. صدای همهمه داره میاد اونجا لبیک میگن .. تکبیر میگن .. گفتن کارش رو ساختیم .. با یه تیر دو نشون زدیم .. میگه دیدیم حسین ابن علی داره برمیگرده به سمت خیمه ها.. با آستین اشک هاش رو پاک میکنه .. اومد نزدیکِ خانم ها مرحوم مجلسی میگه که بچه ها حیرت زده اند چرا بابا تنها اومد .. اومد نزدیک شد به زینب کبری آهسته نزدیکه گوشش فرمود زینب جان به بچه ها بگو معجرها رو محکم گره بزنن ... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به نفس حاج حسن شالبافان ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیرُ أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَأتُوبُ إلَيهِ به اون ساعتی که تا به دنیا اومد ، انقدر مادرش با ادبه وقتی بدنیا اومد قنداقه شُ خودش روش نشد بیاره محضرِ مولا حدود بیست و یک سال تفاوت سنی خانوم حضرت زینب با حضرت اباالفضل سلام الله علیه هست .. میگن بی بی جانمون این قنداقه رو آورد محضر باباشون امیرالمومنین .. مولا تا یک نگاه کرد دیدن اول از همه دستاشُ از قنداق در آورد .. هی دستاشو میبوسید .. اسمشُ گذاشت ، لقبشو گذاشت ، تا لقبشُ خواهرش شنید گذاشته سقا ، گفت بابا مگه شغل داداشم آب آوردنه؟.. مگه اینه شغلش؟ .. مولا یه نگاهی کرد ، یه سری تکون داد گفت دخترم یه روزی میاد مجبور میشه بره آب بیاره .. یا رب نکن امید کسی را تو نا امید به ناامیدی عباس دو دستت رو بیار بالا .. من دیگه امشب روم نمیشه بگم به بی دست کربلا .. اگه کار داری باهاش شروع مجلس هر شب ما همین بوده به بی دست کربلا الهی العفو .. بگذار به عشق تو گرفتار بمیرم مگذار که از دوری تو خار بمیرم بگذار دمی پایِ نگاهت بشینم مگذار که در حسرت دیدار بمیرم بی مایه ترینم به خریداری یوسف دیدن پیرزنه ی کلاف دست گرفته بعضیا بهش خندیدن گفتن تو چی میخوای تو این صف؟ نمیبینی کیا اومدن یوسف بخرن؟ بار طلا رو نمیبینی؟ کسی با این کلاف به تو یوسف میده؟؟ ی نگاه کرد گفت میدونم کسی با این کلاف یوسف به من نمیده اما دلم خوشه اسمم تو لیست خریدارای یوسفه ... اقاجان شب تاسوعاست یابن الحسن بی مایه ترینم به خریداری یوسف بگذار در این گوشۀ بازار بمیرم مگذار اجل جای دگر دیدنم آید بگذار که در کوی تو دلدار بمیرم ای کاش نگارا وسط روضه ی ارباب یا در دل سینه زنی یار بمیرم من هم به اباالفضل قسم هست امیدم در راه وصالت چو علمدار بمیرم حالا صداش بزن .. یابن الحسن .. السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ .. ای کاش الان جلو حرمش بودیم .. خوش بحال اونایی که الان دستاشونُ تو پنجره هایِ کفُ العباس گرفتن ..* •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به نفس حاج حسن شالبافان ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ انا فتحنای خدا یعنی اباالفضل بی دست ما فوق دستها یعنی اباالفضل هرکس گرفتار آمده آسوده باشد دارالادای قرضِ ما یعنی اباالفضل *هرکی گرفتاری داره ، ذکر اباالفضل میگیره نداره هیچ راه چاره ، ذکر اباالفضل میگیره* یا کاشف الکرب الحسین ما کلید است رمز قبولی دعا یعنی اباالفضل نیم دلش وقف حسن نیمی حسین است جمع شجاعت با سخا یعنی اباالفضل دست ردش را ارمنی ها هم ندیدن باهر غریبه آشنا یعنی اباالفضل هرجا که شد حرف از کرم یعنی حسن جان هرجا که شد حرف از سخا یعنی اباالفضل بر شان او کل شهیدان غبطه دارند بالانشین اولیا یعنی اباالفضل اصلا علی را در وجودش جمع کردن آیینۀ حیدر نما یعنی اباالفضل یاد قدیمی ها دوباره دم گرفتیم سقای دشت کربلا اباالفضل حاجات این جمع کن روا اباالفضل آبی رسان بر خیمه ها اباالفضل روی لبم واویلا کسی ندیده توی دنیا که با لبای تشنه سقا بمیره در کنار دریا یار و علمدار من منو نزاری تنها ای کاش به فکر غصه هایِ من باش یه کاری کن غریبم داداش پاشو ببین ای سقا که حرمله سه شعبه داره میشه رباب دیگه بیچاره تلظی میکنه شیرخواره داداش ببین این لشکر چه نقشه های شومی دارن همه میان به سمتِ خیمه به شوقِ غارت گوشوارم بعد تو عباسِ من ، تنم میمونه زیر مرکب دیگه میره اسیری زینب نداره محرمی از امشب از سر نی میبینی داره میره خرابه زینب به دستُپاش تنابه زینب تو مجلس شرابه زینب *گفت داداش دیگه طاقت ندارم همه رفتن عباس مونده .. عاشورا اون موقعی که حضرت ابوالفضل میخواست بره یه ابی عبدالله بود یه حضرت ابوالفضل یه عبدالله ابن حسن امام سجادم که تو خیمه افتاده تو تب داره میسوزه .. وقتی گفت من برم ، گفت داداش تو بری همه لشکرم از هم میپاشه .. گفت دیگه سینه م طاقت نداره حسین .. قربون این آقا برم ارباب یه نگاه بهش کرد گفت عباسم میشه بری آب بیاری برا بچه ها .. تا عباس این امر رو قبول کرد اول از همه خانوم سکینه تو خیمه ی بچه ها گفت عمو عباسم قراره آب بیاره .. یه نفر دوید تو خیمه ی رباب گفت رباب غصه نخور عباس داره میره آب بیاره.. زدبه دلِ شریعه وقتی صدای تکبیر آخر عباس بلند شد یعنی من رسیدم به شریعه ابی عبدالله وسط لشکر ایستاده بود یه وقت یه نامردی داد زد به خیمه های حسین حمله کنن .. ارباب ما سراسیمه برگشت از صبح عاشورا وقتی ابی عبدالله میرفته به سمت میدان و بر میگشت هشت بار ابی عبدالله وداع کرده هرباری که بر میگشت صدای حسین بلند میشد به تکبیر .. زینب کبرا میگفت الحمدالله حسین برگشت حواست هست چی گفتم؟ الحمدالله داداشم اومد .. اینجا ارباب اومد دید نههیچکسی به خیمه ها حمله نکرده اینا دروغ گفتن .. عباس سراسیمه مشکُ بر از آب کرد از جا که بلند شد گفت مسیرمو عوض میکنم زودتر آبُ به لبای اصغر برسونم از وسط نخلستونا اومد یه نامردی رفت پشت یک نخلی اول از همه دست راستشو زدن .. (روضه شروع شده ها ) عباس داره میاد دست چپشو زدن مشکو به دندان گرفت شروع کردن به تیر زدن یه تیر به مشک آب زدن دیگه نرفت سمت خیمه ها اینجا دیگه نوشتن ایستاد مسیرشُ عوض کرد .. (الهی بفهمیم چی دارم..) میگم رفت تو دل دشمن همه فرار کردن شمر یه وقت گفت کجا میرید؟ کجا فرار میکنید؟ گفتن مگه نمیبینی عباس داره میادگفت برگرد اون که دست نداره گفتن یه طوری نگاه میکنه همه از ترس دارن فرار میکنن .. ای وای .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به نفس حاج حسن شالبافان ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خدا لعنتش کنه گفت صبر کنید الان درستش میکنم .. حرمله ! چیه امیر؟ گفت چشماشو بزن ..‌ نامرد نشست تیرُ تو کمانش گذاشت یه تیر زد تو چشم آقا .. گفت سید ابراهیم هر چی سرمو تکون دادم تیر بیرون نیومد خم شدم تیرُ بین دو تا زانوهام گذاشتم کلاه خود از سرم افتاد یه نامردی چنان با عمود زد ... خورد با صورت زمین .. تا خورد زمین همۀ جوهرۀ صداشو جمع کرد فرمود یا اخی .. یه وقت بندِ دل حسین پاره شد .. چرا؟ تا حالا منو اینطوری صدا نزده بود ... ابی عبداله اومد دورشُ گرفته بودن یه وقت یه نامرد داد زد گفت حسین داره میاد همه فرار کردن .. ابی عبدالله صدا زد کجا فرار میکنید؟ پاشو علمدار حرم ... دید انقدر تیر به این بدن زدن زخم هایی که بر بدن ابی عبدالله هست همه جای تیر و مخصوصا شمشیر و بعدم نیزه ست اما بر بدن حضرت عباس هرچی زخم بود فقط جای تیر بود.. (میدونی یعنی چی؟ یعنی جرات نمیکردن به عباس نزدیک بشن..) لذا تا افتاد بعضیا شیر شدن اومد بالاسرش گفت ها .. چیه .. پاشو آب که نتونستی ببری لاقل پاشو بجنگ .. ابی عبدالله نشست کنارش اول از همه سرشُ برداشت گذاشت رو زانوش گفت داداش اومدی ؟..بگم یاد کجا افتادم؟ بگم حسین یاد کجا افتاد؟ یاد اون لحظه ای که باباش سر مادرُ از رو زمین برداشت ... گفت علی جان اومدی منتظرت بودم.. حضرت سه تا خواسته داشت .. گفت داداش میتونم یه خواهش کنم؟گفت اگه میشه منو بر نگردون گفت چرا؟ گفت آخه خجالت میکشم از رباب .. یه خواستۀ دیگه شم این بود گفت تیرو از چشمم در بیار خون هارو از چشمم پاک کن بزار یه بار دیگه ببینمت .. بعد یهو میدونید حضرت چی گفت؟ گفت داداش پاشو برو .. اینا فهمیدن من افتادم الان به خیمه هات حمله میکنن ... ابی عبدالله بلند شد (این روضه م به قصد فرج باشه..) دیگه وقتی بابا از خیمه اومد همه زن و بچه منتظر بودن یه وقت یکی گفت بابا داره میاد .. نزدیک که شد دیدن ای وای .. یه دست به کمر گرفته با یه دست داره اسبُ میاره .. دیگه کسی جرات نکرد بره جلو .. دیدن رقیه رو صدا کردن یا خانوم سکینه ... نمیدونم خانوم زینب گفت برو از بابا سوال کن .. (اول از همه اونایی که دختر دارن میفهمن .. دختر خیلی عاطفیِ اومد جلو بابا .. آروم صدا زد عموم کجاست .. یه وقت دیدن رفت سمتِ خیمه عباس عمود خیمه رو خوابوند .. یعنی برید آماده اسارت بشید .. از سر نی میبینی داره میره خرابه زینب به دستُپاش تنابه زینب تو مجلس شرابه زینب دستایِ نامحرم هابلند میشه به رویِ زینب یه بغضی تو گلوی زینب آتیش میگره موی زینب .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
علمدارم بمون .. و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ علمدارم بمون ، سپهدارم بمون درتاب و در تبم ، ابالفضل زمین خوردم پاشو ، کم آوردم پاشو کفیل زینبم ، ابالفضل کم آورده ، پیشت مردی علمدارم ، وفاکردی فقط میخوام ، که برگردی گلامون ، آبرو میخوان نمیخوان آب ، عمو میخوان نمیخوان مشک ، سبو میخوان تا از دستات ، عَلَم افتاد توو خیمه خواهرم افتاد چه ترسی توو ، حرم افتاد میخونه روضه گوشواره داره میلرزه گهواره منو راحت نمیذاره غمت ، چیشده پرچمت "عباس باوفا ، سقای کربلا" ای قمرِ علی ، یادآورِ علی ای هاشمی نَسَب ، ابالفضل فقط یه طور داداش ، تکون بخور یواش لشگر میره عقب ، ابالفضل ببین دارن کجا میرن سراغ از خیمه میگیرن مگه از جونشون سیرن پاشو غوغای تو میشم خودم‌ دستای تو میشم قد و بالای تو میشم دلم داره گله پاشو جلوی حرمله پاشو ببین شد ولوله پاشو میاد از خیمه‌ها فریاد جواب زجر و باید داد رقیه از نفس افتاد نرو ، قسم میدم ‌تو رو "عباس باوفا ، سقای کربلا" ای خواهش حرم ، آرامش حرم امیدِ خواهرم ، ابالفضل دارم سوال ازت ، بهم بگو فقط اینجا بود مادرم ، ابالفضل شنیدی مس چه آهی داشت نوای قتلگاهی داشت زیرِ چشماش سیاهی داشت شده بازوت مثل بازوش یه روز که رد شدن از روش جای در موند روی پهلوش بابا حیدر تنش میسوخت جلو چشماش زنش میسوخت یه زن که دامنش میسوخت یه زخمی که نمک میخورد جلو مردش کتک میخورد همینطور داشت تَرَک میخورد جلو چشماش کتک میخورد شاعر: •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam