eitaa logo
باب الحرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
11.2هزار دنبال‌کننده
59 عکس
241 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
با اشکای سحر هر شب... و توسل به حضرت سجاد علیه السلام ویژه ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ خدا رو شکر که اسمت هست، هنوزم رو لبم آقا خدا رو شکر دَرِ خونت، رسیدم امشبم آقا با اشکای سحر هر شب، چقدر عَجِّل فَرَج گفتم میدونم خیلی از وقتا، صدام کردی و نَشنُفتَم آقام آقام آقام.... اِلهی لٰا تؤاَدِبنی، چقدر بد زندگی کردم تمومِ عُمرِ من رفته، برات کم بندگی کردم خدایا غِفلَتام خیلی، دلم رو از تو دور کرده کاری کن این فراری باز، به آغوشِ تو برگرده اِلٰهَ العٰالَمین، مولا... فدایِ اون آقایی که، ابوحمزش پناهم داد دیگه بگذر اَزم امشب، به حقِ حضرتِ سجاد اِلٰهَ العٰالَمین، مولا... *شبِ چهارمِ، امشب دَرِ خونۀ آقامون زین العابدین عرض ادب کنیم...* آقایی که همه عُمرش،به یادِ کربلا بوده چهل منزل سَرِ باباش، جلوش رو نیزه ها بوده چهل منزل غُل و زنجیر، چهل سال با غمش سر کرد اگر شیر خواره دید یاد از، گلویِ خشک اصغر کرد حسین جانم،حسین جانم... *هرشب سَرِ سفره آقا زین العابدین علیه السلام،هرشب با دعای ابوحمزۀ آقا درخونۀ خدامیریم... اماامشب که سرسفرۀ آن حضرت هم هستیم ،عرضه بدارم : نزدیک به چهل سال، هرمنظره ای میدید که یادِ کربلا می افتاد، چنان اشک میریخت وناله میزد. غلامِ حضرت میگه: هرموقع آب میبردم برای آقا تجدیدِ وضو کنه، تا نگاهش به آب می افتاد شروع میکرد گریه کردن. این غلام میگه: یه بارمن عرضه داشتم آقاجان بس نشده، این همه سال نگاهت به آب می افته اشک میریزی؛ غذابراتون میارم گریه میکنی؛ طفل شیرخواره می بینی اشک میریزید. فرمود: وای برتو غلام، تو در خانۀ ما سَرِ سفرۀ قران بزرگ شدی، مگه نشنیدی یه پیراهن خون آلود از برادرم یوسف برای باباش آوردن، با عِلمی که خدا بهش داده میدونه یوسف هنوز زنده است، اما برای این پیراهن خون آلود آنقدراشک ریخت، چشماش نابینا شد. چطور به من میگی گریه نکنم؟ من که جلوی چشمام همه گل هامُ پرپرکردن، چطورمیتونم گریه نکنم؟ که جلوی چشمام سَربابامو رونیزه زدن، چطورمیتونم گریه نکنم؟ که جلوی چشمام، بابام قنداقۀ خونینِ علی اصغر رو رویِ دست گرفت. تو بازار قصّاب ها می اومد آقا می ایستاد، وقتی میدیدگوسفندی دارن ذبح میکنن، حضرت سوال میکرد،دست نگه دارید، بگید ببینم آب بهش دادین یانه؟ می گفتن: آقا! این چه سوالیِ، دستورِ دینِ ماست، اول باید آب بدیم بعد ذبحش کنیم. یه وقت میدیدن آقا یه آهی می کشید بعد شروع میکرد به اشک ریختن. می فرمود:بخدا بابامُ با لب تشنه کشتن، هرچی صدامیزد: آه! جگرم داره میسوزه؛ کسی یه قطره آبم به لبای خشک بابام نرسوند. هرکجا نشستی ... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌واعظ و مداح : 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam8
تو تاریکیِ قبرم ... و توسل به سیدالشهداء علیه السلام ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج محمد رضا طاهری ∞═┄༻↷↭↶༺┄═ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ وقتی میمیرم .. تا که به رویِ شونه جنازَمُ میارن نزدیک ترین رفیقام، به روم لَحَد میذارن تو تاریکیِ قبرم .. چشام در انتظاره دل خوشی من اینِ حسین هوامُ داره میگن: بگو آقات کیه؟ میگم: حسین، میگم: حسین دلیلِ گریه هات کیه؟ میگم حسین، میگم: حسین سَفینَةُ النِّجاة کیه؟ میگم: حسین، میگم: حسین *ان شاالله یه همچین حالی برامون اتفاق بیُفته* حتی تو قبرم از تو جدا نمیشم، منتظرت می میونم روضه هاتُ برا اون دو تا مَلَک میخونم *روضه ات رو میخونم، توقبرم روضه میخونم، روضه خونم دیگه، یه عمر روضه خوندم* میگم: صدایِ هَل مِن ناصِرِ تو شنیدن ولی با کامِ تشنه، سَر از تَنِت بُریدن ای پادشاهِ بی سپاه .. صَلّیٰ عَلَیک ، صَلّیٰ عَلَیک صد پاره بینِ قتلگاه .. صَلّیٰ عَلَیک ، صَلّیٰ عَلَیک شد خواهرِ تو بی پناه .. صَلّیٰ عَلَیک ، صَلّیٰ عَلَیک حسینِ من ، حسینِ من ... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
ای آشنای عبد گنهکار.. با خدا ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج محمدرضا طاهری ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر مشکل گشایِ هرچه گرفتار یا مجیر از من تمام عمر گنه دیدی و گنه شرمنده ام از همین تکرار یا مجیر از بس که تو ندیده گرفتی گناه من بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ای بهترین پناه منِ زار یا مجیر بالاترین عذاب برایم جدایی است کی میرسد زمان دیدار یا مجیر قربان دستهای تو یا ایها الطبیب دستی بکش بر این دل بیمار یا مجیر گر دیر حاجتم بدهی قهر می کنم ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر می ترسم از قیامت و از دوری حسین برگِ امان بده از نار یا مجیر *خوش به حاله اونایی که از مادرش زهرا امان گرفتن .. گفت هرچی بهش گفتم بیا بریم‌کربلا،‌ گفت اصلاً اعتقاد ندارم به زیارتِ ابی عبدالله .. گفتم بیچاره از دستت میره عمرت داره تموم میشه .. گفت شبِ جمعه شد اومدم برم سمت کربلا گفتم یه بار دیگه برم بهش بگم شاید اومدنی شد. گفت رفتم در زدم باهاش خداحافظی کنم، همسرش اومد جلو در گفتم فلانی نیست ، گفت نه" گفتم کجاست؟! گفت دیشب با عجله بار و بُنه رو بست گفت دارم میرم کربلا .. تعجب کردم گفتم کربلا!! اون که میگفت خرافاتِ این حرفا!؟ گفت نمیدونم برو از خودش سوال کن .. میگه اومدم تو حرم گشتم صحنِ ابی عبدالله، صورت رویِ خاک گذاشته هی میگه حسین جان به مادرت زهرا سفارشِ منو بکن .. گذاشتم گریه هاش تموم شد حاله خوشی داشت صورت از خاک برداشت، گفتم چی شد کربلایی شدی؟!.. گفت خدا خیرت بده بعد از حرفای تو دیشب تو عالم رویا دیدم هودجی از نور چند سوار در کنار و پشتِ سرش دارن حرکت میکنن ، گفتم چه خبره؟! یکی گفت مگه خبر نداری! گفتم نه" گفت شبِ جمعه ست شبِ زیادتی ابی عبدالله ست .. اون شخصی که داخلِ هودجِ مادرِ ابی عبدالله ست اون که جلو داره حرکت میکنه رسول خدا، امیرالمومنین، امام حسنِ همه دادن بدرقه ش میکنن ‌‌.. میگه غرقِ دیدنِ این صحنه بودم یه وقت دیدم از داخلِ این هودجِ نورانی یه برگه هایی رو این بانو داره پخش میکنه .. اومدم برم بردارم ، جلوم رو گرفتن گفتن نه! این برا زائرایِ حسینِ .. نگاه کردم دیدم با خط زر نوشته اَمانُ مِن النّار لِزوّارِ الحسین فی لَیلَهِ الْجمعه ..* امشب جوابِ سوز و نوای مرا بده دیگر براتِ کربُبَلای مرا بده ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج محمد طاهری •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ طرف اومد بره دید آقا امیرالمومنین سفرش پهنه، گفت آقا مهمون نمیخوای؟! حضرت فرمود تو نمیتونی از غذای من بخوری گفت چرا نمیتونم شما میخوری من نمیتونم! تا اومد دندون به این نون بزنه انگار میخواست دندونش بشکنه گفت: آقا این چه نونیه؟ حضرت فرمود من که گفتم تو نمیتونی بخوری اما دست خالی نمیری الان معرفیت میکنم یه جاسفرش پهنه همه چی سرسفرش هست برو اونجا دست خالی نمیری، نشونی داد رفت نشست سر سفره امام حسن .. آقا دید یه لقمه میخوره یه لقمه کنار میزاره" گفت عزیزم میخوای ببری ببر برا چی کنار میزاری؟! گفت تو راه میومدم یه آقایی یه نونی داشت میخورد نزدیک بود دندونم بشکنه میخوام برای اون ببرم .. حضرت شروع کرد به گریه کردن گفت سفره برای اون آقاست .. الهی بمیرم امشب خونه دخترش بود، یه خورده نمک آورد شیر آورد حضرت فرمود دخترم کی دیدی بابات با دو جور غذا افطار کنه؟! میگه اومدم گفتم خوب حالا بابا ناراحت میشه، ظرف نمکُ برداشتم فرمود نه بزار نمک باشه شیرُ بردار ببر انگار آقا میدونه بچه یتیما شیرمیارن چند روز غذاش فقط شیره .. میگه دیدم بابا افطار کرد،اومد تو صحن خانه هی نگاه به آسمون ها میکنه، هی صدامیرنه: انا الله واناالیه راجعون .. گفت بابا یه شب مهمون دخترت شدی دلم وخون کردی چرا انقدر آیه استرجا میخونی بابا .. صدا زد دخترم دیگه وقتشه خیلی وقته منتظر یه همچین لحظه ای ام .. دلم برای مادرت خیلی تنگ شده .. حیوانات سر راهشُ گرفتن، مرغابی ها هی میومدن عبایِ آقا رو میکشیدن، خیلی عجیبه والله آقایی که سفارش مرغابی ها رو کرد به دخترش سفارش مارونمیکنه؟!.. از‌ آبُ غذاشون گفت یادت نره دخترم دوباره اومد جلو در، قلاب در جلوی آقا رو گرفته اشیا همه میخوان یه کاری کنن مولا نره به سمت مسجد .. آخ بمیرم‌ .. هرجوری بود خودشُ رسوند مسجد بالایِ ماذنه رفت اذانُ گفت خود حضرت اومد قاتلُ بیدار کرد فرمود: اینطوری که خوابیدی خوابِ شیاطینِ .. الهی بمیرم عجب نمازی خوند .. هنوز اونایی میرن محراب مسجد کوفه کآن آخرین نماز علی رو میفهمن روح اون نمازِ آخر مولا هنوز تو مسجد کوفه هست، چنان نانجیب ابن ملجم ملعون با شمشیر بر فرقش .. گفت: ای تیغ همیشه بی خبر می آیی یک روز به شکل میخ در می آیی امروز تو شمشیری و فردا قطعاً در قالب یک تیر سه پر می آیی یک مرتبه کم شتاب باشی خوب است با قاعده با حساب باشی خوب است فکر دل فاطمه نبودی اما فکر جگر رباب باشی خوب است ناگهان دریای خون محرابُ منبر را گرفت جوی خون سرچشمه ساقی کوثر را گرفت تیغ آن ملعون به یک ضربت دو جا آمد فرود هم علی جان داد هم جان پیمبر را گرفت یک برادر سر به روی سینه بابا گذاشت یک برادر نیز بر زانوی خود سر را گرفت جامعه بعد از امیرالمومنین گمراه شد چون خدا از مردم ناشکر رهبر را گرفت حضرت سر داخل چاه می کرد میگفت خدا اینا لیاقت علیُ ندارن .. علیُ از این مردم بگیر .. هرکی لایقشونِ بر اینا حکومت بکنه .. برو تاریخُ بخون ببین بعد علی چه کسی حاکم شد .. همون که تو کوچه شمشیر به بازوی فاطمه زد تا مغیر اومد کوفه زینب گفت داداش بیا از این کوفه بریم .. حسن جان من دیگه اینجا نمیمونم .. جامعه بعد امیرالمومنین گمراه شد چون خدا از مردم ناشکر رهبر را گرفت وقت رفتن سوی مسجد میخ در مانع نبود دست زهرا بود آنکه شال حیدر را گرفت دست زهرا تا قیامت حافظ جان علیست مثل وقتی که میانِ شعله ها در را گرفت .. *میخوام بااین یه بیت روضه مُ بخونم:* تکیه ی زینب نباید متکی باشد به غیر پس نباید بازوان این دلاور را گرفت تا جلوی درخونه یه طرف زیر بغلشُ امام حسن گرفته، یه طرف ابی عبدالله.. اما تا در خونه رسیدن حضرت فرمود زیر بغل هامُ رها کنید .. چرا باباجان؟! فرمود نمیخوام زینب منو با این حال ببینه .. فکر نکنی فقط علی به فکر دل زینب بود! مادرش زهرا هم وقتی تو بستر بود همین امیرالمومنین کنار بستر نشسته بود داشت گریه میکرد، عرضه داشت علی جان نمیگم گریه نکن گریه کن اما نگاهت به در باشه زینبم نیاد تورو با این حال نبینه ‌‌.. همه مراعات دل زینبُ کردن .. بعضی ها نوشتن پاره های جگرش داخل تشت بود تا صدای پای خواهر شنید فرمود ببرید خواهر نبینه .. همه میدونستن این خواهر چی قراره ببینه همه منتظر این لحظه بودن ، همه دل نگران این لحظه بودن، یه لحظه اومد بالای گودال نگاه کرد: والشِمرُ جالس علی صَدرِک .. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌واعظ و مداح : 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam8
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌واعظ و مداح : 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam8
⛔روش دسترسی آسان به کلیه مطالبِ ماه محرم و صفر 👌با تایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک بر روی عبارات پایین (متن آبی رنگ) علامتی (↑ و ↓) شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت . یا: 👌با توجه به واعظ و مداح : 👌با توجه به مناسبت ها : 👌مناجات و دعا : 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
⛔روش دسترسی آسان به کلیه مطالبِ ماه محرم ، صفر و فاطمیه 👌با تایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا کلیک بر روی عبارات پایین (متن آبی رنگ) علامتی (↑ و ↓) شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت . یا: 👌با توجه به واعظ و مداح : 👌با توجه به مناسبت ها : 👌مناجات و دعا : 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج محمد طاهری •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ طرف اومد بره دید آقا امیرالمومنین سفرش پهنه، گفت آقا مهمون نمیخوای؟! حضرت فرمود تو نمیتونی از غذای من بخوری گفت چرا نمیتونم شما میخوری من نمیتونم! تا اومد دندون به این نون بزنه انگار میخواست دندونش بشکنه گفت: آقا این چه نونیه؟ حضرت فرمود من که گفتم تو نمیتونی بخوری اما دست خالی نمیری الان معرفیت میکنم یه جاسفرش پهنه همه چی سرسفرش هست برو اونجا دست خالی نمیری، نشونی داد رفت نشست سر سفره امام حسن .. آقا دید یه لقمه میخوره یه لقمه کنار میزاره" گفت عزیزم میخوای ببری ببر برا چی کنار میزاری؟! گفت تو راه میومدم یه آقایی یه نونی داشت میخورد نزدیک بود دندونم بشکنه میخوام برای اون ببرم .. حضرت شروع کرد به گریه کردن گفت سفره برای اون آقاست .. الهی بمیرم امشب خونه دخترش بود، یه خورده نمک آورد شیر آورد حضرت فرمود دخترم کی دیدی بابات با دو جور غذا افطار کنه؟! میگه اومدم گفتم خوب حالا بابا ناراحت میشه، ظرف نمکُ برداشتم فرمود نه بزار نمک باشه شیرُ بردار ببر انگار آقا میدونه بچه یتیما شیرمیارن چند روز غذاش فقط شیره .. میگه دیدم بابا افطار کرد،اومد تو صحن خانه هی نگاه به آسمون ها میکنه، هی صدامیرنه: انا الله واناالیه راجعون .. گفت بابا یه شب مهمون دخترت شدی دلم وخون کردی چرا انقدر آیه استرجا میخونی بابا .. صدا زد دخترم دیگه وقتشه خیلی وقته منتظر یه همچین لحظه ای ام .. دلم برای مادرت خیلی تنگ شده .. حیوانات سر راهشُ گرفتن، مرغابی ها هی میومدن عبایِ آقا رو میکشیدن، خیلی عجیبه والله آقایی که سفارش مرغابی ها رو کرد به دخترش سفارش مارونمیکنه؟!.. از‌ آبُ غذاشون گفت یادت نره دخترم دوباره اومد جلو در، قلاب در جلوی آقا رو گرفته اشیا همه میخوان یه کاری کنن مولا نره به سمت مسجد .. آخ بمیرم‌ .. هرجوری بود خودشُ رسوند مسجد بالایِ ماذنه رفت اذانُ گفت خود حضرت اومد قاتلُ بیدار کرد فرمود: اینطوری که خوابیدی خوابِ شیاطینِ .. الهی بمیرم عجب نمازی خوند .. هنوز اونایی میرن محراب مسجد کوفه کآن آخرین نماز علی رو میفهمن روح اون نمازِ آخر مولا هنوز تو مسجد کوفه هست، چنان نانجیب ابن ملجم ملعون با شمشیر بر فرقش .. گفت: ای تیغ همیشه بی خبر می آیی یک روز به شکل میخ در می آیی امروز تو شمشیری و فردا قطعاً در قالب یک تیر سه پر می آیی یک مرتبه کم شتاب باشی خوب است با قاعده با حساب باشی خوب است فکر دل فاطمه نبودی اما فکر جگر رباب باشی خوب است ناگهان دریای خون محرابُ منبر را گرفت جوی خون سرچشمه ساقی کوثر را گرفت تیغ آن ملعون به یک ضربت دو جا آمد فرود هم علی جان داد هم جان پیمبر را گرفت یک برادر سر به روی سینه بابا گذاشت یک برادر نیز بر زانوی خود سر را گرفت جامعه بعد از امیرالمومنین گمراه شد چون خدا از مردم ناشکر رهبر را گرفت حضرت سر داخل چاه می کرد میگفت خدا اینا لیاقت علیُ ندارن .. علیُ از این مردم بگیر .. هرکی لایقشونِ بر اینا حکومت بکنه .. برو تاریخُ بخون ببین بعد علی چه کسی حاکم شد .. همون که تو کوچه شمشیر به بازوی فاطمه زد تا مغیر اومد کوفه زینب گفت داداش بیا از این کوفه بریم .. حسن جان من دیگه اینجا نمیمونم .. جامعه بعد امیرالمومنین گمراه شد چون خدا از مردم ناشکر رهبر را گرفت وقت رفتن سوی مسجد میخ در مانع نبود دست زهرا بود آنکه شال حیدر را گرفت دست زهرا تا قیامت حافظ جان علیست مثل وقتی که میانِ شعله ها در را گرفت .. *میخوام بااین یه بیت روضه مُ بخونم:* تکیه ی زینب نباید متکی باشد به غیر پس نباید بازوان این دلاور را گرفت تا جلوی درخونه یه طرف زیر بغلشُ امام حسن گرفته، یه طرف ابی عبدالله.. اما تا در خونه رسیدن حضرت فرمود زیر بغل هامُ رها کنید .. چرا باباجان؟! فرمود نمیخوام زینب منو با این حال ببینه .. فکر نکنی فقط علی به فکر دل زینب بود! مادرش زهرا هم وقتی تو بستر بود همین امیرالمومنین کنار بستر نشسته بود داشت گریه میکرد، عرضه داشت علی جان نمیگم گریه نکن گریه کن اما نگاهت به در باشه زینبم نیاد تورو با این حال نبینه ‌‌.. همه مراعات دل زینبُ کردن .. بعضی ها نوشتن پاره های جگرش داخل تشت بود تا صدای پای خواهر شنید فرمود ببرید خواهر نبینه .. همه میدونستن این خواهر چی قراره ببینه همه منتظر این لحظه بودن ، همه دل نگران این لحظه بودن، یه لحظه اومد بالای گودال نگاه کرد: والشِمرُ جالس علی صَدرِک .. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل جانسوز ایام شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام حسی غریب دور و برم را گرفته است آتش حوالی جگرم را گرفته است بغضی هوای چشم ترم را گرفته است غصه به روی شانه، سرم را گرفته است امشب که شمعِ حجلۀ دارالعزا شدم آتش به جانِ روضۀ ابن الرضا شدم *یا امام رضا! مدد آقا،از جگر گوشه ات میخوام بخونم....فرمود:هر وقت کار سخت میشه،یا حاجت مهمی دارید،روبروی گنبد امام رضا که می ایستید،گردن کج کن بگو:آقا! تو رو به جانِ جوادت...* با رنج و غم گذشت همه زندگانی اش خون گشت لحظه لحظه دل آسمانی اش قاتل نشسته فاتحه خوانه جوانی اش له کرده زیر پای حسد مهربانی اش ای نور چشم فاطمه، عالم فدای تو ای حضرت جواد بمیرم برای تو *چرا میگی بمیرم برای تو؟ آخه اگه خوب گوش بدی،از داخل یه حجره ی در بسته،داره صدای ناله اش میاد،مثل جد غریبش هی میگه:آه جگرم...* بی فایده است با تو مدارا نمی کند مظلوم تر از تو که پیدا نمی کند اینقدر در نزن بخدا وا نمی کند شرم و حیا ز حضرت زهرا نمی كند دارند به حال محتظرت خنده می كنند به آه پشت درت خنده می كنند *همه ی کنیزها رو جمع کرده،گفته بیایید پشت در هلهله کنید،دست بزنید،شادی کنید...* جان كندن تو را به تماشا گذاشته بر آیه آیه های دلت پا گذاشته حالا بنای خنده و هورا گذاشته ناخن كشیدنت به زمین جا گذاشته بر پای كوبی است و جوابت نمی دهد خواهش نكن كه جرعه ی آبت نمی دهد از درد دست و پا چقدر جمع می كنی از حجره پاره های جگر جمع می كنی خاكستری كه مانده ز پر جمع می كنی خود را به پیش چشم پسر جمع می كنی جان بر لبت رسیده و دیگر قرار نیست شكر خدا كه دور و برت نیزه دار نیست در آفتاب سایه ی مادر نداشتی دور برت به غیر كبوتر نداشتی زخم سنان و نیزه به پیكر نداشتی چیزی برای غارت لشكر نداشتی نور و حرارتی به خراش تنت نخورد دست كسی به گوشه ی پیراهنت نخورد نقش زمین شدی سرت اما جدا نشد یك بار هم هجای تنت جابجا نشد رأس مطهرت سر سر نیزه ها نشد رزازی از قطار سُم اسب ها نشد بعد از سه روز گریه ی هر مرد و زن شدی در بین بوریا نه، به قرآن كفن شدی *** شبیه جد مظلومت لبِ تو تشنه ی آبِ تنت رو پشت بوما و به زیر نور آفتابِ داری پا میکشی رو خاک، کسی هم بی قرارت نیست بمیرم همسری مثلِ، رباب اما کنارت نیست غریب آقا،غریب آقا... یه حس غریبی تویِ ناله هاتِ یه کرب و بلا غم، تو موجِ صداتِ دوباره تو چشمات خروشِ فراتِ آقایِ غریبم.... کنارت مادرت زهرا،نگاهش غرق آشوبه چقدر خوب که نمی بینه،تنت آقا لگد کوبه غریب آقا،غریب آقا... چقدر خوب سایه میندازن،رو جسم تو کبوترها نمیشه پیکرت زخمی،به پیش چشم خواهرها غریب آقا،غریب آقا... تنت توی گودال کشیده نمیشه با پنجه ی گرگ ها دریده نمیشه دیگه سرت از پشت بریده نمیشه *میون این همه هلهله ها یه وقت اُم فضل دید یه کنیزی یه ظرف آب دستش گرفته،داره نزدیک حجره میشه،با تعجب گفت:کجا؟آب برا چی داری می بری؟ گفت:دارم برا پسر فاطمه می برم،جگرم رو ناله هاش آتیش زده،ببین هی داره میگه آه جگرم...ظرف آب رو گرفت محکم رو زمین زد،گفت:اینجا ایستادم ببینم با لب تشنه جون میده...آی گریه کن ها! کربلا هم انگار فقط یه نفر صدای حسین رو شنید،هلال سپرش رو پر از آب کرده،نزدیک گودال یه وقت دید نانجیب از گودال بیرون اومد،همه بدنش داره میلرزه،سئوال کرد،کجا داری میری؟آب برا کی داری می بری؟گفتم:برای پسر فاطمه می برم،دستارش رو باز کرد،گفت: بیهوده زحمت کشیدی،سر ابی عبدالله رو نشون داد...گفتم:نانجیب تو که کار خودت رو کردی،دیگه چرا بدن نحست داره میلرزه؟گفت:هلال!گوشه ی گودال لحظه ی آخر،هیچ خانومی نبود،اما وقتی خنجر روی گلو گذاشتم،یه وقت دیدم یه صدایی میاد:"بُنیَّ قَتَلوکَ عَطشانا"...حسین..."صلی الله علیک یا سیدناالمظلوم یااباعبدالله..."اشکای چشمت رو روی دست بگیر،دستای التماس و گداییت رو بالا ببر،خدایا به جگر گوشه ی امام رضا،عجل لولیک الفرج... بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔴متن‌ روضه،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam https://eitaa.com/joinchat/3082289152Ce3420f2c1c