eitaa logo
باب الحرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
11.3هزار دنبال‌کننده
59 عکس
240 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
من اُم البنینِ بی بنینم.. تقدیم به حضرت اُم البنین علیها السلام و همهٔ مادران شهداء به نفس حاج مهدی رسولی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ باور ندارم بی دست و بی مشک، نقش زمین شی باور ندارم سروِ رشیدم، با خاک عجین شی سخته برا من باور کنم که بی بال و پر شی دستت رو دادی تا افتخارِ اُمُّ البنین شی با عطشِ خیمه ها بی تاب شدی،عبّاسم! ساقیِ بچّه هایِ ارباب شدی،عبّاسم! اما خبر رسیده که مشکت رو، تیر زدن تو علقمه از خجالت آب شدی،عباسم! آه،مِن بعد با غصه هم نشینم آه،من اُم البنینِ بی بنینم وَیلی،وَیلی... عَلَی شِبلی.. بعد از تو عباس یک شب نشد که راحت بخوابم فکرِ عمودُ فرقِ تو مادر میده عذابم شمعم که ذره ذره غم تو می کنه آبم تا روزِ محشر من شرمسار از روی ربابم به دنیا اومدی علمدار بشی ای رودُم برا حسین یارِ وفادار بشی ای رودُم ای شیرِ مرتضی ندارم باور، یک روزی زخمیِ چنگِ گرگ و کفتار بشی ای رودُم آه،می سوزم با آهِ حزینم آه،من اُم البنینِ بی بنینم وَیلی،وَیلی... عَلَی شِبلی.. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
اُم البنین شدم که شوم یاورِ.. و توسل تقدیم به حضرت اُم البنین علیها السلام و همهٔ مادران شهداء به نفس حاج سید محمد جوادی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اُم البنین شدم که شوم یاورِ حسین تا گل بیاورم بشوم پرپر حسین .. قصدم نبود این که شوم مادرِ حسین هستند دخترانِ علی در بَرِ حسین هستند مثلِ مادرشان مضطرِ حسین شد شاملم دعایِ سحرهای فاطمه روشن شدم به نورِ قمرهایِ فاطمه تاجِ سرِ من اند گوهرهای فاطمه اولادِ من کجا و پسرهایِ فاطمه هستند هر چهار پسر نوکرِ حسین *صدات رو آزاد کن .. یه روزی میخوای بگی حسین دیگه نفست بالا نمیاد .. داری برا مادری گریه میکنی که چهار پسر فرستاده کربلا .. ان شالله حرم اباالفضل عرض ارادت کنی ..* جریان گرفته اند کنارِ ابوتراب از آل هاشمند نه قوم بنی کلاب اصلاً نیاز نیست به ترس و به اضطراب عباسِ من شده به علمداری انتصاب او هست یک تنه همۀ لشکرِ حسین .. حسین جان .. حسین جان .. *دلِ شب قافله داره از مدینه راه می افته ، هرکی داره یه گوشه وداع میکنه .. یه گوشه لیلا با علی اکبر خداحافظی میکنه .. یه گوشه اُم البنین داره با عباس خداحافظی میکنه .. عباسم با حسین میری .. اگه حسین برگشت باحسین بر میگردی .. عباس نکنه بهش بگی داداش .. فقط میگی سیدی و مولای .. مشغول خداحافظی اند مادر و پسر .. دیدن زود دستاشُ انداخت گفت دیگه برو پسرم .. (دلایِ آماده .. خوش به حالت برا مادرِ عباس داری گریه میکنی ..) مادر چی شد یه دفعه گفتی برو؟!!! گفت یه لحظه چشمم افتاد دیدم حسین داره نگاه میکنه .. گفت آخه بمیرم حسین مادر نداره .. اینا جلو چشمشون مادرشون سیلی خورده .. (رحمت خدا به این ناله ها .. خوش به حاله اونایی که میتونن اشک بریزن ، میتونن ناله بزنن .. ) همه جا گفت سیدی و مولای .. اما یه جا صدا زد داداش دیگه بیا .. ابی عبدالله با عجله خودشُ رسوند بالاسرِ عباس .. * عاقبت لشکری از تیر گرفتارش کرد به زمین خوردنِ در علقمه وادارش کرد اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد تن بی دست خجالت زده از یارش کرد ترگِ خشکِ لبش رو نمی انداخت به آب غم چندین لبِ تاول زده ناچارش کرد آبرو در خطر و مشک به دندانش بود عاقبت تیر به یک طفل بدهکارش کرد *گفت زینب باورم نمیشه ، تو عرب کسی جرأت نداشت جلو پسرِ من بایسته .. نگاه میکرد کسی رو یارای این نبود که تو چشماش نگاه کنه .. گفت آره والا ، اما اول دستاشُ قطع کردن .. اومدن گفتن امیر دست در بدن نداره ولی نگاه میکنه لشکر عقب عقب میره .. نانجیب گفت تیر به چشماش بزنید .. تیر به چشمش زدن ، دست نداره تیرُ بیرون بیاره دیدن رو اسب خم شد، انتهای تیر رو بین دو تا زانوهاش گذاشته .. همچین که خم شد کلاه خود از سرش افتاد .. یه وقت یه نانجیب جلو آمد ، چنان با عمود به فرقِ عباس زد .. از بالا بلندی با صورت رو خاک ها افتاد .. حالا دیگه دست نداره .. دشمن جرات پیدا کرد اومدن جلو دورش کردن .. یه وقت یکی جلو آمد گفت عباس تویی؟! کو اون دستای بلندی که بهش می نازیدی ..* پای عدو به خیمه ها وا شده، اباالفضل قامتِ زینب به خدا تا شده، اباالفضل پاشو ببین دارن به من میخندن، اباالفضل دیر برسی گوشواره ها رو کندن، اباالفضل ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌واعظ و مداح : 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam8
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌واعظ و مداح : 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam8
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌واعظ و مداح : 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam8
⛔روش دسترسی آسان به کلیه مطالبِ ماه محرم و صفر 👌با تایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک بر روی عبارات پایین (متن آبی رنگ) علامتی (↑ و ↓) شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت . یا: 👌با توجه به واعظ و مداح : 👌با توجه به مناسبت ها : 👌مناجات و دعا : 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
⛔روش دسترسی آسان به کلیه مطالبِ ماه محرم ، صفر و فاطمیه 👌با تایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا کلیک بر روی عبارات پایین (متن آبی رنگ) علامتی (↑ و ↓) شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت . یا: 👌با توجه به واعظ و مداح : 👌با توجه به مناسبت ها : 👌مناجات و دعا : 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
قسم به گریه ی صاحب عزایِ اُمِّ بَنین من آفریده شدم با دعای اُمِّ بَنین قسم به کعبه که از کعبه حُرمتم بیش است چنان که سوختم از ماجرایِ اُمِّ بَنین پس از ظهور اگر آمدم مدینه رفیق قرارمان دَمِ ایوان طلایِ اُمِّ بَنین به جانِ دستِ قلم،در جزا نمی سوزد دلی که سوخت در نینوایِ اُمِّ بَنین مکان گریه برای حسین اگر حرم است مگو بقیع، بگو کربلایِ اُمِّ بَنین شبیه مشک اباالفضل می چکد اشکم به پای غربتِ بی انتهایِ اُمِّ بَنین اگر چه دست ندارد به تن،ز راه کرم گرفته دستِ مرا،مرتضایِ اُمِّ بَنین به یادِ چادر زهراست،بالِ شان خاکی کبوترانِ حریمِ هوایِ اُمِّ بَنین *می اومد پشت بقیع می نشست،مدینه ای ها می اومدن،کربلایی ها می اومدن،دورِ اُمُّ البَنین حلقه می زدند،شروع می کرد روضه خواندن،یه جمله اُمُّ البَنین می گفت،زینب گریه می کرد،یه جمله زینب می گفت، اُمُّ البَنین گریه می کرد،اما اونی که اون وسط روضه رو به هم می ریخت ناله زدن های سکینه بود،ناله می زد،ناله می زد،می گفت: اُمُّ البَنین منو حلال کن، من مشک رو دادم دستِ عباست* نخورد آب زمانی که روضه می خوانده گرفته بوده یقیناً صدایِ اُمِّ بَنین "محمّدقاسمی" تو زیبا شدی،کوه و دریا شدی یه باغی پُر از عطرِ گُل ها شدی یه همدم تو غم ها برایِ علی یه زهرا ترین بعدِ زهرا شدی تو موندی کنار علی یک تنه تو گفتی که زهرا پناهه منه نذاشتی علی بهت بگه فاطمه نذاشتی که زینب دلش بشکنه *اصرار کرد،علی جان! دیگه منو فاطمه صدا نزن...چرا؟ چون هر وقت میگی:فاطمه! این بچه ها زانوهاشون رو بغل می گیرند،یاد مادرشون می افتند...* نخِ چادُرت دلبری میکنه تو رو فاطمه یاوری میکنه واسه بچه هاش مادری کَردیُ برا بچه هات مادری میکنه چقدر مثل زهرا شده شوکتت چقدر مثل زهرا شده غیرتت ان شاءالله نشه دست و بازوت کبود ان شاءالله که نیلی نشه صورتت ان شاءالله که آتیش نیاد سویِ تو نشینه غلافی رو بازویِ تو بمونی همیشه کنارِ علی نره میخِ در تویِ پهلویِ تو الهی نبینی غمِ حیدر رو نبینی غمِ ساقیِ کوثر رو نداره دلی خوش زدیوار و در امیری که کنده دَرِ خیبر رو می ترسم بخونم برات روضه من فقط اینه دیگه دعام دائماً ان شاءالله توی کوچه عباسِ تو نبینه چیزایی که دیده حسن خدا گر زحکمت ببندد دری زرحمت گشاید دَرِ دیگری خدا محسنُ بُرده پیشِ خودش به جاش داده عباسِ نام آوری *نیمه شب که کاروان از مدینه حرکت کرد،یه خورده که از شهر فاصله گرفت،دو نفر خودشون رو رساندند به قافله،یکی عبدالله بود،دست بچه هاشو گرفته بود رسوند به قافله،اینقدر زینب خوشحال شد،گفت:عبدالله خدا خیرت بده،دستِ خالی نیستم کربلا،قربونی هایِ منو آوردی،نکنه رباب هدیه داشته باشه من نداشته باشم،نکه نجمه هدیه داشته باشه من نداشته باشم،خدا خیرت بده...بچه هارو گرفت برد.. نفر دوم هم،ابی عبدالله نگاه کرد دید یه خانوم بلند قامتی داره خودش رو میرسونه به قافله،نگاه کرد دید اُم البنینِ داره میاد،گفت:عباسم مادرتون داره میاد،با شما کار داره،عباس که برگشت،سریع برگشت داداش هاشو خبر کرد،مادر اومده با ما کار داره،چهار برادر اومدن،دور مادر حلقه زدن،ابی عبدالله داره از دور این منظره رو میبینه،لذت میبره،قند تو دل حسین داره آب میشه،دور مادر که حلقه زدن،گفت:عباسم!عونم،عزیزانم،دارید با حسین می روید کربلا،اگه حسین برگشت حق دارید برگردید،اگه حسین برنگشت حق ندارید برگردید،نکنه شما باشید یه مو از سر حسین کم بشه،پای شما ایستادم برای اینچنین روزی،عباسم! نکنه من شرمنده ی فاطمه بشم،نکنه من خجالت زده بشم،همه دغدغه اش اینه کربلا میرن میتونن روی مادر رو سفید کنند یا نه؟ گذشت،گذشت،حالا از کربلا قافله برگشته،کربلایی ها از این طرف با محوریت زینب،مدینه ای ها از طرف دیگر با محوریت اُم البنین،راه باز کردن این دو مادر شهید رسیدن به هم،دست به گردن هم انداختن،نشستن زمین،ام البنین به زینب سر سلامتی میده،زینب به ام البنین،این دوتا شروع کردن برا هم روضه خواندن،هر کار کرد زینب که از عباس بگه،ام البنین نذاشت،هی می گفت:عباسم رو رها کن،از حسینم چه خبر؟ خیلی که اصرار کرد زینب گفت: بهت بگم ام البنین چه خبر شد؟ فقط بگم خوب شد کربلا نیومدی،برو ببین رباب رو ، چه حال و روزی داره،دیگه از زیر آفتاب نمیآد تو سایه،گفت: بیشتر توضیح بده زینب جان،گفت:آمدم بالای یک بلندی ایستادم دیدم دور حسینم حلقه زدن، نیزه دار با نیزه میزد،شمشیر دار با شمشیر میزد،اونی که شمشیر و نیزه نداشت سنگ میزد،اُم البنین! نگاه کردم دیدم پیرمردها دارن با عصا میزنند،حسین.... بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔴متن‌ روضه،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam https://eitaa.com/joinchat/3082289152Ce3420f2c1c
دگر این کاروان یاسی ندارد *کاروان داره میاد سمت مدینه....ام البنین منتظره....* دگر این کاروان یاسی ندارد که با خود شور و احساسی ندارد بیا ام البنین برگشته زینب *بیا استقبال زینبت...بیا دختر امیرالمومنین رو به آغوش بگیر...مادر برگشته از رسالت انجام داده ام...اونقَدَر به ما سنگ زدند بی بی...بی بی....* بیا ام البنین برگشته زینب ولی افسوس عباسی ندارد.... *حسین جان.....* مزن آتش به جان، ای نورِ عینم مخوان از ماهِ مَـقطُوع الیدَینم *زینب من یه سوال دیگه دارم! * چه شد در کربلا هستیِ زهرا؟ حسینم وا حسینم وا حسینم *یه جواب داده خانم زینب....مادر!ام البنین!* دلم را تا ابد در خون کشیدند حسینم را به مقتل سر بریدند بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔴متن‌ روضه،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam https://eitaa.com/joinchat/3082289152Ce3420f2c1c
السلام علیکِ یا اُمَّ البنین یا زوجَةَ امیرِ المومنین السلام علیکِ یا امَّ اَبی الفضل العباس ... دیگر مرا ام البنین نخوانید زیرا که من دیگر پسر ندارم .... --------------------------- او ماند و دخترانِ یتیم قبیله اش ام البنینِ بی پسر ؛ ام البنات شد ---------------------------- قدم اگر خمید ، فدای سر حسین جانم به لب رسید ، فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید ، فدای سر حسین از بعد کربلا کسی از مردمان شهر لبخند من ندید ، فدای سر حسین هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید ، فدای سر حسین گلچین چهار تا گل گلخانۀ مرا چه وحشیانه چید ، فدای سر حسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید ، فدای سر حسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید ، فدای سر حسین *رباب جان من شرمنده ت شدم ... حسین ....* عباس پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید ، فدای سر حسین گویند جا شده به مزارِ محقری *شنیدم دست و پاتو بریدن ....* گویند جا شده به مزارِ محقری آن قامت رشید ، فدای سر حسین *حسین جان .... حسین جان ... بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔴متن‌ روضه،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam https://eitaa.com/joinchat/3082289152Ce3420f2c1c
حالا سر سال است و من کوچه‌نشین هستم من سائلِ هر سالۀ اُم البنین هستم *گفت چی می خوای ؟ گفت هر ساله میومدم خرجِ سالمو از آقام می گرفتم و میرفتم .. گفت میتونی مشخصاتشُ بگی ؟ گفت دستای مهربون و رشیدی داشت .. نگاهِ نافذی داشت ... گفت اون دستا رو بریدن .. آی خانوم .. میومد تو قبرستانِ بقیع عکسِ چهار قبر می کشید به یادِ بچه هاش گریه می کرد ...* چارتاییشون بویِ علی میدادن خیلی برا فاطمه جون میدادن یادش بخیر دور و برم که بودن همه منو بهم نشون میدادن دلم شکسته میدونم شکسته قدم کمونه گمونم شکسته روزا میام تو آفتاب میشینم از چهار طرف سایبونم شکسته کبوتر مدینه پر نداره خونم ستاره و قمر نداره دیگه منو اُم البَنین نخونید اُم البَنین دیگه پسر نداره اُم البَنین شدن چه دردسر داشت تابوتشو معلوم نشد کی برداشت؟ غریبی امروزشو نبینید اُم البنین یه روز چهار پسر داشت *آی مادرای شهدا ...* دیگه بهم شیرآفرین نمیگن داره منو میکشه این نمیگن اُم البَنین چقدر بهم میومد دیگه بهم اُم البَنین نمیگن کشته شدن ولی خبر نداشتم به هیچ کدومشون نظر نداشتم تا منو می‌بینید بگید حسین جان اصلاً خیال کنید پسر نداشتم همش میگفت برام گلاب نیارید دیگه منو پیشِ رباب نیارید سر مزارِ من اگه اومدید هر چی آوردید ولی آب نیارید ... *هی صدا میزد عروسِ فاطمه ... گیسو سفیدِ این قبیله منم ... رویِ منو نزن ای رباب .. بسه دیگه برو به زیرِ سایه ... ای رباب ای رباب ...* اینجا که میشینی و لالا میگی تا آسمون گریه‌هایِ من میره تو گریه بر بچۀ خود میکنی آبروی بچه‌هایِ من میره .... بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔴متن‌ روضه،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam https://eitaa.com/joinchat/3082289152Ce3420f2c1c