eitaa logo
بکگراند | 𝖣𝗂𝗌𝗇𝖾𝗒🌸 •
12.3هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
3هزار ویدیو
1 فایل
- 𝗜𝗻 𝘁𝗵𝗲 𝗻𝗮𝗺𝗲 𝗼𝗳 𝗚𝗼𝗱 • 💖 • - 𝗚𝗼 𝘄𝗵𝗲𝗿𝗲 𝘆𝗼𝘂𝗿 𝗱𝗿𝗲𝗮𝗺𝘀 𝘁𝗮𝗸𝗲 𝘆𝗼𝘂 • 🌈 • - 𝗕𝗶𝗿𝘁𝗵 : 28 𝗢𝗰𝘁𝗼𝗯𝗲𝗿 • 🧁 • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ♨عدالت دقیق و عجیب خداوند! ✍روزى حضرت موسى(ع) از كنار كوهى عبور مى‏كرد، چشمه‏اى در آن جا ديد، از آب آن وضو گرفت، به بالاى كوه رفت، و مشغول نماز شد. در اين هنگام ديد اسب سوارى كنار چشمه آمد و از آب آن نوشيد، و كيسه‏ اش را كه پر از درهم بود از روى فراموشى در آن جا گذاشت و رفت. پس از رفتن او، چوپانى كنار چشمه آمد تا آبی بنوشد چشمش به كيسه پول افتاد، آن را برداشت و رفت. سپس پيرمردى خسته، كه بار هيزمى بر سر نهاده بود كنار چشمه آمد، بار هيزمش را بر زمين گذاشت و به استراحت پرداخت. در اين هنگام، اسب سوار در جستجوى كيسه ی پول خود به چشمه بازگشت و چون كيسه‏اش را نيافت به سراغ پيرمرد كه خوابيده بود رفت و گفت: كيسه مرا تو برداشته ‏اى! چون غير از تو كسى اينجا نيست. پير مرد گفت: من از كيسه تو خبر ندارم. بحث بين اسب سوار و پير مرد شديد شد و منجر به درگيرى گرديد. اسب سوار، پيرمرد را كشت و از آن جا دور شد! موسى(ع) كه ظاهر حادثه را عجيب و بر خلاف عدالت مى‏ديد عرض كرد: پروردگارا! عدالت در اين امور چگونه است؟ خداوند به موسى(ع) وحى كرد: آن پيرمرد هيزم‏شكن، پدر اسب سوار را كشته بود، لذا امروز توسط پسر مقتول قصاص شد.‌ پدر اسب سوار به اندازه همان پولى كه در كيسه بود به پدر چوپان بدهكار بود، امروز چوپان به حق خود رسيد. به اين ترتيب قصاص و اداى دين انجام شد، و من داور عادل هستم. 📚 بحارالانوار، ج 61، ص 117 و 118 @Rahee_saadat
🔅 (علیه السلام): ✍️ منْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأهْلِهِ زاد الله فی عُمْرِهِ 🔴 هر که با خانواده خود خوش‌رفتار باشد، بر عمرش افزوده می‌شود. 📚 الکافی، جلد ۸، صفحه ۲۱۹ @Rahee_saadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 پـاییـز 🍂 در راه اسـت 🍁 صـدای قدمهـایش را 🍂 میشنـوی ؟ 🍁 اندکی از مهـر 🍂 پیـداسـت ، 🍁 حتـی در ایـن 🍂 دورانِ بـی مهـری 🍁 بـاز هـم 🍂 پـاییـز زیبـاسـت @Rahee_saadat
.🔴 توصیف سکرات موت در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام ✍ آنچه بر انسان در لحظة مرگ می‌گذرد، قابل وصف نیست. از طرفی سکرات مرگ و سختی جان دادن و از طرف دیگر غم و اندوهِ فرصت‌هایی که از دست داده اند، تمام وجودشان را می‌گیرد. در آن لحظات سخت اعضای بدن سست می‌گردد و رنگش تغییر می‌کند. با لحظه لحظه زیاد شدن آثار مرگ، زبان از کار می‌افتد و قدرت سخن گفتن سلب می‌گردد، ولی همچنان در بین اعضای خانوادة خود، آن‌ها را با چشم نگاه می‌کند و با گوش هایش می‌شنود. عقلش نیز سالم و فکرش باقی است. فکر می‌کند عمرش را در چه راهی تباه کرده و روزگارش را در اش می‌افتد، به طوری که از نشستن نزد او وحشت می‌کنند و از نزدیک شدن به او دوری می‌نمایند. در این حال دیگر نه گریه کننده ای او را یاری می‌کند و نه کسی جوابش را می‌دهد. سپس او را برداشته به سوی آخرین منزلگاهش، یعنی قبر می‌برند و او را در آنجا تنها می‌گذارند و به دست عملش می‌سپارند و از دیدارش برای همیشه چشم می‌پوشند. 🔹 البته از قرائن کلام حضرت بر می‌آید که این نوع جان دادن مربوط به کسی است که حلال و حرام را در زندگی رعایت نکرده و عمرش را تباه نموده، وگرنه برای مؤمنانی که اهل مراقبت و مراعات شئون دینی و الهی بوده اند، صحنه صحنة دیگری است. 📚 کتاب از احتضار تا عالم قبر @Rahee_saadat
🔆 ✍ قانون کامیون حمل زباله 🔹روزی سوار یک تاکسی شدم و به سمت فرودگاه رفتیم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می‌کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد! راننده ماشینِ دیگر، سرش را ناگهان برگرداند و شروع کرد سر ما فریاد زدن. 🔸راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد. بنابراین، از او پرسیدم: "چرا شما آن رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشینتان را از بین ببرد و ما را به بیمارستان بفرستد!" 🔹در آن هنگام بود که راننده تاکسی درسی را به من داد که اینک به آن می‌گویم: "قانون کامیون حمل زباله." 🔸او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون‌های حمل زباله هستند. آنها سرشار از ناکامی، خشم و ناامیدی (زباله) اطراف می‌شوند. وقتی زباله در اعماق وجودشان تلنبار می‌شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی می‌کنند. 🔹به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید و بروید. زباله‌های آنها را نگیرید و به افراد دیگر‌ی در سرکار، منزل یا توی خیابان‌ها پخش نکنید. 🔰حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی‌دهند که کامیون‌های زباله روزشان را بگیرند و خراب کنند. افرادی که با شما خوب رفتار می‌کنند را دوست داشته باشید و برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند، دعا کنید. @Rahee_saadat
🌸✨ شیخ بهائی : هر ڪه این دعا را با خود دارد از جمیع بلیات محفوظ می ماند @Rahee_saadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☕️عمرمان هر لحظه 🍒خواهدگذشت ☕️چه سخت وچه آسان 🍒چه تلخ و چه شیرین ☕️امیدوارم 🍒در آخرین عصر دوشنبه تابستان ☕️همه لحظه های زندگیمون 🍒به نیکی و سلامتی ☕️و خبرهای خوب بگذره 🍒عصرزیباتون بخیر @Rahee_saadat
• چیزی که از دست دادنش یا بدست نیاوردنش ما را به غمهای مفرط مبتلا می‌کند، • و یا بدست آوردنش ما را به هیجانات بسیار و شادمانی‌های کاذب دچار می‌کند؛ و حواس ما را از خدا و لذت بردن از او پرت می‌کند: ✘ دنیای ماست! حتی اگر چهره مقدس داشته باشد.
انسان شناسی ۳۱۴.mp3
12.05M
۳۱۴ | وقتی توی یه مشکلی/ غمی/ مصیبتی گیر می‌کنم، یا وقتی یه اتفاق خیلی عالی برام میفته و هیجان زده میشم، انگار کلّاً خدا رو گم می‌کنم! ذهن و قلبم یکسره معطوف اون اتفاق میشه و نمی تونم رابطه‌ام با خدا رو مدیریت کنم! چرا من اینجوری‌اَم؟ منبع : کارگاه انسان شناسی پیشرفته @Rahee_saadat
✨إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ ✨وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ ✨الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا ﴿۹﴾ ✨قطعا اين قرآن به آيينى كه ✨خود پايدارتر است راه مى ‏نمايد ✨و به آن مؤمنانى كه كارهاى ✨شايسته مى كنند مژده مى‏ دهد ✨كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود (۹) 📚سوره مبارکه الإسراء ✍آیه ۹ @Rahee_saadat
✨﷽✨ 🌼امانت داری عبدالرحمن بن سیابه می گوید: هنگامی که پدرم از دنیا رفت، یکی از دوستان پدرم به منزل ما آمد و بعد از تسلیت گفت: آیا از پدرت ارثی باقی مانده است تا بتوانی به وسیله آن امرار معاش کنی؟ گفتم: نه. او کیسه ای که محتوی هزار درهم بود، به من تحویل داد و گفت: این پول را بگیر و از سود آن زندگی خود را اداره کن. بعدا اصل پول را به من برگردان! من با خوشحالی پیش مادرم دویدم و این خبر را به وی رساندم. هنگام شب پیش یکی دیگر از دوستان پدرم رفتم و او زمینه تجارت را برایم فراهم کرد. به این ترتیب که با یاری او مقداری پارچه تهیه کرده، در مغازه ای به تجارت پرداختم. به فضل الهی کار معامله رونق گرفت و من در اندک زمانی مستطیع شدم و آماده اعزام به سفر حج گردیدم. قبل از عزیمت پیش مادرم رفتم و قصد خود را با او در میان گذاشتم. مادر به من سفارش کرد که پسرم! قرضهای فلانی را (دوست پدرم) اول بپرداز، بعد به سفر برو! من نیز چنین کردم. با پرداخت وجه، صاحب پول چنان خوشحال شد که گویا من آن پولها را از جیب خودم به وی بخشیدم و به من گفت: چرا این وجوه را پس می دهی، شاید کم بوده؟ گفتم: نه، بلکه چون می خواهم به سفر حج بروم، دوست ندارم پول کسی نزدم باشد. عازم مکه شدم و بعد از انجام اعمال حج در مدینه به حضور امام صادق (ع) شرفیاب شدم. آن روز خانه امام(علیه السلام) خیلی شلوغ بود. من که در آن موقع جوان بودم، در انتهای جمعیت ایستادم. مردم نزدیک رفته و بعد از زیارت آن حضرت، پاسخ پرسشهایشان را نیز دریافت می کردند. هنگامی که مجلس خلوت شد، امام به من اشاره کرد و من نزدیک رفتم. فرمود: آیا با من کاری داری؟ عرض کردم: قربانت گردم من عبدالرحمن بن سیابه هستم. به من فرمود: پدرت چه کار می کند؟ گفتم: او از دنیا رفت. حضرت ناراحت شد و به من تسلیت گفت و به پدرم رحمت فرستاد. آن گاه از من پرسید: آیا از مال دنیا برای تو چیزی به ارث گذاشت؟ گفتم: نه. فرمود: پس چگونه به مکه مشرف شدی؟ من نیز داستان آن مرد نیکوکار و تجارت خود را برای آن بزرگوار شرح دادم. هنوز سخن من تمام نشده بود که امام پرسید: هزار درهم امانتی آن مرد را چه کردی؟ گفتم: یابن رسول الله! آن را قبل از سفر به صاحبش برگرداندم. امام با خوشحالی گفت: احسنت! سپس فرمود: آیا سفارشی به تو بکنم؟ گفتم: جانم به فدایت! البته که راهنماییم کنید! امام فرمود: عَلَیک بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ تَشْرَک النَّاسَ فِی أَمْوَالِهِمْ هَکذَا وَ جَمَعَ بَینَ أَصَابِعِه؛ بر تو باد راستگویی و امانت داری، که در این صورت شریک مال مردم خواهی شد. سپس امام انگشتان دستانش را در هم فرو برد و فرمود: این چنین. عبدالرحمن بن سیابه می گوید: در اثر عمل به سفارش امام، آن چنان وضع مالی من خوب شد که در مدتی کوتاه سیصد هزار درهم زکات مالم را به اهلش پرداختم. 📙 کتاب بحارالانوار،ج 47، ص 384 @Rahee_saadat
🔵 شاه کلید سعادت ✍ جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رفت وگفت : سه قفل در زندگی من وجود دارد وسه کلید از شما می خواهم. قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم ، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد ، و قفل سوم این که دوست دارم عاقبت بخیر شوم. آیت الله نخودکی اصفهانی فرمود : برای قفل اول ، نمازت را اول وقت بخوان . برای قفل دوم ، نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان ! جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟ شیخ فرمود: نماز های پنجگانه در اول وقت ، شاه کلید است. @Rahee_saadat