eitaa logo
میخوام از بچه مردم یاد بگیرم!😒
1.8هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
188 فایل
اینجا هستیم تا آرزوی والدینو برآورده سازیم! یعنی کمک کنیم تا بچه های مردم ، بچه های شما شوند. #فرزند_برتر 🍭تب و درخواست مشاوره : @m_haydarii 🍭لینک گروه: eitaa.com/joinchat/1650000142Cdf273bcf12 🌿تبلیغات و خدمات: @hich_club
مشاهده در ایتا
دانلود
مصرف اب و اب بازی - @mer30tv.mp3
3.58M
مصرف آب و آب بازی 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴 👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
🔸️مجموعه شعر‌های 🔸️این قسمت: قله کوه 🌸گروه کوهنوردان 🌱با شور و شوق و لبخند 🌸با کوله‌بار بسیار 🌱رو قله ایستاده‌اند 🌸رو قله و دامنه 🌱نشسته برف انبوه 🌸خورشید خانم رسیده 🌱بالای قله کوه 🌸یکی از اون‌ها اون‌جا 🌱اذون میگه چه زیبا 🌸سپس همه می‌خوانند 🌱نماز ظهر و عصر را 🌸خداجون مهربون 🌱هر جا باشیم پیش ماست 🌸حرف زدن ما با اون 🌱چه راحت و چه زیباست 👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
🌼ابراهیم و گنجشک نقل می کنند که وقتی حضرت ابراهیم (ع) را در آتش انداختند ایشان مشاهده کرد که گنجشکی مرتب بر فراز آتش پرواز می کند از او پرسید: ای پرنده چه کار می کنی پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی است و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم. حضرت ابراهیم (ع) گفت: ولی حجم آتش در مقایسه آبی که تو می توانی بیاوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد. پرنده پاسخ داد: می دانم ولی من به تکلیفم عمل می کنم و می خواهم اگر روز قیامت از من سوال شد روزی که پیامبر خدا در آتش بود تو چه کار کردی، بگویم هر آن چه می توانستم انجام دادم... ...بعد از جواب دادن به ابراهیم(علیه السلام) گنجشک با خودش فکر کرد:" حتما ابراهیم می دانست که من با چه قصدی، این کار را انجام می دهم؛ ولی با پرسیدن می خواست حجت تمام شود! خواست قلبش در این معرکه آتش آرام بگیرد". بعد از این فکر که به کسری از ثانیه از مغز کوچک کنجشگ گذر کرد؛ او دوباره به سمت چشمه رفت . دوباره منقار کوچک خود را از آب زلال چشمه پر کرد. چند بار همین اتفاق افتاد. چشمه... آتش... آتش...چشمه... دیگر بال های گنجشک طاقتی برای بال زدن نداشت! با توان کمی که داشت، سعی می کرد؛ باز هم یک بار دیگر، به سمت چشمه برود و آب را در منقار بگیرد و روی آتش بزرگ کفر بریزد. در آخرین بار که با سختی بال می زد؛ وقتی هنوز بالای آتش بزرگ بود، دیگر توانش تمام شد و کمی ، فقط کمی، ارتفاعش کم شد. هنوز از روی آتش بزرگ رد نشده بود . به خاطر همین چندتا از پرهایش شروع به سوختن کرد. درد زیادی را در بالش احساس می کرد. اما سعی کرد با سریع تر بال زدن، آتش را خاموش کند.کمی از بالش سوخته بود و بوی گوشت سوخته به مشامش می رسید؛ ولی گنجشک به این سختی ها اهمیتی نمی داد! برای او انجام ظیفه اش مهم تر بود! با تمام سختی ای که داشت یک بار دیگر به سمت چشمه رفت و باز هم به اندازه یک منقار آب برداشت. داشت به پاهای کم رمقش فشار می آورد که بلند شود و پرواز را شروع کند؛ تا بتواند اوج بگیرد و آب را بر روی آتش عظیم بریزد. اما دیگر توانش به او اجازه نداد. گنجشک با پرهای سوخته و منقاری که دیگر نمی توانست آب را نگه دارد؛ به صورت بر زمین خورد! منقارش تیر کشید. بال های سوخته اش هم درد زیادی داشت؛ ولی هیچ دردی برایش از این سخت تر نبود که ابراهیم اش در آتش بسوزد! همین طور به آتش در حال زبانه کشیدن نگاه می کرد و اشک از گوشه چشمان کوچکش سرازیر بود. با نگاه بی رمقش در بین آتش به دنبال ابراهیم بود تا شاید بتواند در آخرین لحظه های حیات کوتاهش باز هم ولی خدا را ببیند! گنجشک نگران و نیمه جان به سمت آتش نگاه می کرد. کم کم چشم هایش بسته می شدند که ناگهان نسیم خنکی وزید! - آه خدایا چه نسیم ملایمی! چه قدر زیباست که چشمهایم را باز کنم و خود را در بهشت تو ببینم! با همین خیال گنجشک چشمان خود را باز کرد و به یکباره در مقابل چشمان خود زیباترین باغی را که تا به حال می توانست ببیند؛ دید! باغی که از تمام تصورات گنجشک کوچک زیباتر بود! _خدای مهربان من یعنی من در بهشتم؟ همین سوال باعث شد که برای پرواز تکانی به خود بدهد! اما درد...درد... _آآه... در بهشت که درد نیست! با کمی دقت متوجه شد که تمام چوب هایی که تا لحظه ای قبل، خود هیزم آتش کفر بودند، تبدیل به این باغ زیبا شده بودند و اینجا همان معرکه آتش کفر است! _ابراهیم! ابراهیم کجاست؟ به دنبال خلیل خدا گشت و او را سلامت دید؛ که سراسیمه از آتش بیرون آمده و به سمت گنجشک می آید. ابراهیم(علیه السلام) گنجشگ کوچک نیمه جان را بر روی دستان خود بلند کرد. چشمان گریان ابراهیم، گنجشک کوچک نیمه سوخته را تماشا می کرد و لبخندی مهربان بر لب های خلیل خدا بود. گنجشک که دیگر توانی برای ماندن نداشت با آوازی محزون این طور خواند: بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خم می سلامت شکند اگر سبویی 👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
پروتئین بالا کره بادام زمینی منبع خوبی از پروتئین گیاهی است و پروتئین برای ترمیم و رشد عضلات پس از ورزش و فعالیت بدنی ضروری است. اگر ورزش می‌کنید، سعی کنید این کره را در برنامه غذایی‌تان قرار دهید. 👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرتاب امتیازی در این بازی تعدادی صندلی رو کنار هم بچینید تا یک مسیری برای عبور توپ ایجاد بشه در انتهای این مسیر چند ظرف با امتیازهای مختلف قرار بدید بچه ها باید توپ رو طوری بندازن که از این مسیر عبور کنه و داخل ظرف ها بیفته 👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
هدایت شده از برادر شهیدم♡
ارسال برای 30 نفر_01.mp3
7.03M
نظرسنجی‌های دور دوم آمده و سرنوشت ۸ سال بلکه چند دهه پیش‌رو دست ماست. 👈 از الآن تا جمعه ساعت ۲۴.۰۰ چه کار کنیم؟ یادمون باشه دل‌ها دست خداست. با مردم از روی محبت صحبت کنیم 🕊⃟🇮🇷 @baradar_shahidam •••❥⊰🥀
مسؤولیت اشتباه خود را بپذیرید تا فرزندتان از شما یاد بگیرد.. مثلا بگویید: «درست است، تو حق داری. من اشتباه کردم. اجازه بده تا خطای خود را جبران کنم.» گاهی پیش می آید مثلا در بازی، توپ از دست شما می افتد، این گونه خطاها این فرصت را به شما می دهد تا مسائلی همچون پذیرفتن کارهای خود و درست کردن شرایط را به کودک خود بیاموزید. این کار، اعتماد به نفس کودک را نیز افزایش می دهد. والدین با این کار احساس خویشتن پذیری را به کودک القا می کنند. 👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
بهترین روش برای برخورد با لجبازی کودکان چیست؟ ▪️ هماهنگ بودن پدر و مادر ▪️ داشتن برنامه ریزی روزانه غذا خوردنش بازی کردنش و خوابیدنش ▪️ خواسته موجه کودک را حتما پاسخگو باشیم یعنی به او یاد بدهیم که قصد ما لجبازی کردن نیست ▪️ یه جاهایی بهش حق انتخاب بدهیم ▪️ جایگزین کردن مثلا بگیم اگه جیغ نزنی میریم و اینکارو میکنیم ▪️ جملات خبری باشه تا دستوری مثلا بگیم وقته ناهاره نگیم الان باید ناهار بخوری ▪️ گوش دادن فعالانه موثرترین روش است باید با بچه ها همدلی کنیم مثلا جیغ زد بهش بگیم چی میخوای عزیزم گرسنه ای؟ خوابت میاد؟ میخوای بازی کنیم؟ ▪️ با کودکان بالای ۴ سال میتوان در مورد رفتارش صحبت کرد اول باید تذکر داد مثلا در جمع توی گوشش بگیم،در مرحله دوم تنبیه متناسب با عملش و حال و هوای کودک تنبیه کودک باید محروم کردن از چیز دلخواهش باشد. 👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
🌀والدین بیشتر آرزوهای شان را برای فرزند اول برنامه ریزی می‌کنند. 🔸می‌خواهند او مؤدب ترین، تمیزترین، کامل ترین کودک روی زمین باشد. 🔹او را در کلاس های فوق برنامه ثبت نام می کنند. 🔸می‌خواهند در همه چیز اول باشد( موسیقی، زبان، ورزش و...) . 🔹اما توان کودک به اندازه یک کودک است و نه بیشتر پس، همیشه احساس ناتوانی و حقارت می کند. 🔸ضعف عزت نفس و حسادت به همین دلیل در فرزندان اول بیشتر است. 👧🏻🍡↝•|@bach_mardm