eitaa logo
بچه محل(محله ی مهربانی کلاک_احمدیه)
480 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
141 فایل
بچه محل های کلاک واحمدیه
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ این شماره‌ ها رو یادت نره! 🟢 @ravi_khabar راوی
🔸حدود شرعی و حد ترخص شهر کرج https://eitaa.com/bache_mahal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_293413254921716319.mp3
4.27M
🎧 تندخوانی جزء هفتم ، قرآن کریم 🎧 همچنین می‌توانید به صورت آنلاین گوش بدید: http://j.mp/2bFRIZC التماس دعا🤲 @bache_mahal
♦️برای گروهی آغاز سال، اول فروردین است. یک نوجوان اول فروردین تلاش می‌کند برای خود لباس نو تهیه کند. 🔹 درخت‌ها اول سالشان فروردین است که لباس‌های نو و تازه دربر می‌کنند. 🔸اول سال کشاورز پاییز است که درآمد مزرعه را حساب می‌کند. 🔹مرحوم سید بن طاووس می‌گوید: «اهل سیر و سلوک، اول سالشان، ماه رمضان است». 🔸 برای سالکان الى الله، ماه محاسبه است. ✍ آیت الله جـوادی آملی https://eitaa.com/bache_mahal
سلام بر روزه دارای عزیز✋ الهی که طاعات و عبادات و روزه هاتون قبول درگاه حق باشه🤲☺️ میگم تا حالا فکر کردین اجر روزه دار فقط محدود به اون موقع که گرسنه و تشنه هست نمیشه اون لحظات نزدیک به اذان صبح از همه اجرش بیشتره وقتی هر کی به یه سمتی میدوه که بخورد و بیاشامد😁 خدا با ذوق به ملائکه میگه بیاین نگاه کنید چجوری دارن میدوند و میخورن بهم فقط برای اینکه تسلیم امر من باشند و یک ثانیه از امر من تخطی نکنند بنظرم تصاویر ما از اون بالا خیلی خنده داره و خدا هم میخنده اصلا ماه مبارک رمضان ماه گرفتن ثواب مفته ببخشیدا یعنی آدم تف می‌کنه ثواب داره نخند جدی میگم شما یه نصف برنج مونده لایه دندونت میری تف میکنی خدا میگه ببینید حال کنید اندازه ی یه نصف برنجم از فرمان من سرپیچی نکرد برای این تف براش ثواب بنویسید اصلا ماه مبارک رمضان یه جوریه شما بخاطر اینکه ماه شعبان روزه نگرفتی هم بهت جایزه میدن جدی میگم خدا میگه نگاه کنین این بنده ای که کل شعبان خواست روزه بگیره نتونست از خواب پاشه سحری بخوره ببین از اول ماه مبارک رمضان چجوری سر وقت پا میشه اینو تا دیروز با لگد می‌زدی نمی‌تونست پاشه ولی توی این ماه چون من دستور دادم ساعت ۴صبح پا میشه دو پرس قرمه سبزی و هشت لیوان آب میخوره لذا بخاطر اون نتونستن و این تونستنش براش ثواب بنویسید😜 حتی طرف روزه نگرفته اشتباه کرده دم افطار روزه دارا افطار میکنن این حسرت میخوره خدا میگه آخی ببینین بنده ام حسرت خورد به اینم یه چیزی بدید بره . خلاصه در این ماه ما بخوایم و نخوایم مورد رحمت و مغفرت هستیم فقط کافیه لج نکنیم همین اصلا طرف دلش درد میگیره خدا میگه بنویس ملائکه میگن خداجان چی رو بنویسیم یارو دلش خب درد می‌کنه میگه وردار قلمتو بنویس این طفلک انقدر سحری خورد دلش درد گرفت ملائکه میگن بابا خب کمتر میخورد خدا میگه خب حالا نمیدونسته آپشن ذخیره ی آب فقط مال شتره😅 ولی در هر صورت چون برای اطاعت از امر من خورده بنویس مورد داشتیم طرف داشته با خودش شکلک در می‌آورده خدا گفته بنویس فرشته ها گفتن انصافا دیگه این ثواب نداره خدا گفته این چون از شدت گرسنگی رد داده براش حسنه بنویسید 😂 جدی میگم رحمت خدا بی انتهاست توی ماه مبارک چون انسان با یک فریضه ی طولانی ۲۴ساعته مواجه میشه لایق رحمت دائم میشه به فرشته ها هم میگه اینقدرم سر روزه دار جماعت با من چونه نزنید روزه دار جماعت خط قرمز منن ،عزیز دل منن حواستونو جمع کنین اینا تکون خوردن شما فقط بنویسین بعدا خودم یه دلیلی پیدا میکنم که بهشون پاداش بدم.😊 . لحظه هاتون خدایی 💚 دلتون شاد☺️ الهی همیشه لبهاتون خندون باشه 🤲😉 امیدوارم اگه با خوندن این متن شما هم خندید، برای منم ثواب نوشته بشه 😂😂😂 @bache_mahal
«کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ.»١؛ (هر کدام از شما مسئول هستید و درباره افرادی که به سخن شما گوش می‌دهند بازخواست خواهید شد). @bache_mahal
سربازانِ شیطان بیهوده تلاش نکنید؛ نور خدا خاموش شدنی نیست! پروفسور «هنری کلاسن» استاد مشهور چشم پزشکی دانشگاه کالیفرنیا، فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد و پیتسبورگ و پیشگام و مبدع در زمینه سلول‌های بنیادی و بازسازی شبکیه، به دین اسلام گروید. @bache_mahal
18.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰بازتاب رفتار حرفه‌ای بانوی آمر به معروف در صداوسیما 🔺برخورد مناسب یک خانم با چند مرد قانون شکن در مترو!!!😉 📌 هر روز 🕗 ساعت ۱۹:۴۵ 📺 شبکه دو سیما 🔴 پاورقی @bache_mahal
هدایت شده از حافظین نیوز
7.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من این کلیپ رو‌دیدم از حضور خانم لیلا اوتادی در شهرستان تربت حیدریه برای آزادی نه نفر اززندانیان غیر عمد از حجاب این بانو و‌ عمل نیکش لذت بردم👌👌 💠صبح صادق مهدوی 🇮🇷@Sobhesadegh_ir ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄
🍁 🔴 رمان ســارا پارت هشتم بابا امروز زودتر اومده بود خونه تا لیست خرید مامان رو تهیه کنه و البته یکم تو کاره خونه کمکمون کنه.. دو روز مونده تا جمعه. تقسیم کار کردیم، هرکی مشغول کاری شد. بعد از سه چهار ساعت کار، خسته و گرسنه، شام خوردیم. و منم رفتم تو اتاقم که بخوابم. دراز کشیدم رو تختم، باخودم فکر میکردم... _یعنی چه شکلیه؟ یعنی اگه منو ببینه خوشش میاد؟ وای اگه نشه چی؟! نمیدونم چرا اینقد امید دارم که میشه... اگه نپسندید، قرص میخورم، مسموم شم، تا ببینم اگه به گوشش برسه چیکار میکنه! اگه نگرانم بشه خب یعنی دوسم داره دیگ... کلا قبل از این قضیه همیشه دوست داشتم یه بار خودکشی کنم، ببینم اطرافیانم چقد نگرانم میشن... خیلی خسته بودم، زودتر از چیزی که فکرش رو میکردم خوابم برد. با تابش مستقیم نور به اتاقم و احساس سوزش صورتم بلند شدم. یه جوری آفتاب تند و تیز می‌تابید که انگار از آدم طلب داره!! ساعت ۸ صبح بود. از اتاق رفتم بیرون دیدم مامان داره املت درست می کنه. رفتم تو آشپزخونه، نشستم پشت میز. سلام دادم، بابا هم بعد از من اومد. سر میز نشسته بودیم مشغول خوردن صبحانه که مامان گفت: _ زودتر صبحانه ات رو بخور بریم بیرون یه لباس مناسب بخریم بعد از خوردن صبحانه با مامان رفتیم بیرون. یه پاساژ بزرگ نزدیک خونمون بود. با وسواس چند دست لباس پرو کردم. بالاخره یه لباس بلند تا نوک پا پیدا کردم، خیلی خوشگل بود تو تنم. بیشتر از رنگش خوشم اومد؛ گلبهی با نگین کار شده روی آستینش. خیلی شیک بود. وقتی از اتاق پرو مامان و صدا زدم که بیاد نظر بده گفت: _ مگه بله برونته؟! این خیلی مجلسیه، یه ساده تر بردار اما من خیلی چشمم گرفته بودش، گفتم : _هرچی میخوای خودت بردار، اما من اینو حتما برمیدارم _ باشه صبر کن ببینم چی پیدا می کنم پاساژ بزرگی بود مطمئن بودم قطعا یه چیزه مناسب پیدا میکنه... ادامه دارد... رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚