eitaa logo
بچه محل(محله ی مهربانی کلاک_احمدیه)
484 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
141 فایل
بچه محل های کلاک واحمدیه
مشاهده در ایتا
دانلود
🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉 ♻️جشن خواهر برادری به مناسبت فرارسیدن دهه کرامت😍 ♻️پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت؛ساعت۱۶_۱۸ 🕌خیمه های معرفت امامزاده حیدر(ع) ♻️پذیرای دلبندان(دختر وپسر) ۳_۱۲ ساله هستیم👌 ♻️ مسابقات شاد وجوایز ارزنده😍 https://eitaa.com/bache_mahal
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 اتفاقا به همه ربط داره👌 ‼️اینم جواب اونی که میگه به خودم ربط داره و حق ندارین تذکر بدین !!! ◉الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج♡ 🆔@Bidari_Andishe_313@bache_mahal
11.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥این شخص 1000نفر از اهل تسنن را وهابی کرده؛ در ادامه فعالیتش می خواسته یک بچه را کنه... اما ماجرا برعکس میشه... ببینید خیلی جالبه‼️ (شما هم با پخش این کلیپ کمک کنید حق، گسترش پیدا کنه، نکنه اینقدر کم توفیق باشیم که در راستای پخش این کلیپ بخل داشته باشیم! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ◉الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج♡ 🆔@Bidari_Andishe_313@bache_mahal
🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊 همگی دعوتید به همایش پیاده روی خانواگی و جشن دهه کرامت😍 ✅همراه با مسابقه تیراندازی ودارت و.....با کلی جوایز🏹🥇🥈🥉 ✅میزبان خادمین حرم امام رضا(ع)هستیم با گروه دمام زنی🎷🎷 ✅برپایی جشنواره اش محلی وکیک با حضور داوران بین المللی وجوایز نفیس🎁🎁 ✅ پذیرایی با ۵ تن اب دوغ خیار محلی😍😋چای زغالی وشربت ✅قرعه کشی حضور:پنج کمک هزینه سفر مشهد مقدس💸💰💵 ✅مداحی ومشاوره ✅مسابقات شاد مادروکودک ✅ برپایی ازمایشات علمی ✅همراه با نورافشانی ⏰یکشنبه:۳۰اردیبهشت؛ساعت ۹صبح الی ۱۷ 🏡مکان: انتهای حصار؛کارخانه خلاقیت وفن اوری قبل از اولین تونل جاده چالوس 🌟یه روز شاد ویک دورهمی به یاد موندنی رو با ماتجربه کنین🌟 برای هماهنگی وثبت نام ففط درایتا به شماره تماس:۰۹۹۰۰۷۰۲۳۱۰ @Pary_1402:آیدی https://eitaa.com/bache_mahal
🍂🍃🍂🍃 📜 📌پارت بیست و هفتم 🚔 اداره آگاهی_ اتاق بازجویی احمد: - خب ادامه اش رو بگو سپهر: _ بعد از اینکه با شاهین رفتیم، درگیری بالا گرفت و یه مأمور با باتوم محکم زد تو سرم دیگه چیزی نفهمیدم. به هوش که اومدم تو بیمارستان بودم، از شاهین هم خبری نبود، تا الان که پیش شما هستم. تروخدا احمد آقا به دخترتون چیزی نگین. من بخاطر مادرم مجبور شدم قبول کنم، چاره ای نداشتم.. - توی درگیری دنبال چی بودی؟ - والا بالله غلط کردم اشتباه کردم فکر میکردم اینجوری میتونم یه پولی از اون کفار لامصب بگیرم برای درمان مادرم اصلا هم نمیخواستم ادامه بدم یا جلوی کشور و نظام و این چیزا باشم - ولی اگه جمعت نمیکردیم همون کار رو میکردی! کارت هموت تاثیر رو داشت! -آخه.. - الانم خودم خواستم بازجویی ات کنم چون میشناختمت و الا .. بگذریم وقتی دخترم بهم زنگ زد که توی زخمی ها آوردنت بیمارستان، چند نفر دیگه هم باهات بودن این هم عکساشون، ببین کدوما رو میشناسی. - آقا به جان پدرم من اصلا کاری .. - به جان پدرت قسم نخور. بابات هم یه زمانی داعیه دار جبهه و جنگ بود نمیدونم چی شد که نتیجه زندگی اش به این راه دچار شده عکسها رو بهم نشون داد. - اینا رو نمی شناسم فقط این دختره یه مقدار برام آشناست. اولی که اومدیم توی خیابون با شاهین اومده بوده. - خدا بهتون رحم کرد که الان زنده هستین. اون مأمور قلابی رو هم که زد تو سرت گرفتیم. در واقع تو این قضیه قرار بود بعد از انجام مأموریتت، توسط همون مأمور قلابی کشته بشی، که نیروهای ما سره بزنگاه رسیدن... اونم تا صدای آژیر شنیده با تمام توانش زده تو سرت که یه کشته، به کشته های دیگه اضافه کنن و به اصطلاح خودشون، با کشته سازی، نظام رو وحشی نشون بدن... _ حالا چی میشه، چه بلایی قراره سرم بیاد؟ _ نگران نباش، هر بلایی سرت بیاد، به پای اون بلایی که میخواستن سرت بیارن، نمیرسه! _ مادرم چی؟ واقعا حالش بده! _ به دخترم میگم پیگیری کنه، فعلا باید آب خنک بخوری تا ببینیم اوضاعت چی میشه. همه اظهاراتت رو بنویس و آدرس خونتون رو هم بنویس تا از طرف بیمارستان بگم به مادرت سر بزنن بعد از اینکه اعترافات رو نوشتم، دیگه همون لحظه پایان زندگیمو دیدم. هیچی بدتر از این نبود که دوست قدیمیه بابا ، بشه مأمور بازجویی از من! اگر از دست اینا زنده بیرون بیام ، قطعا بابا بفهمه، میکشم😔 چند روزی تو بازداشتگاه بودم. اون تو هم آدمهایی مثل من بودن که قرار بود بهشون پول بدن...عده ای هم اصلا روحشون از این قضیه خبر نداشته و به خاطر هیجانات ‌و لات بازی اومده بودن...درواقع معترض بودن، نه اغتشاشگر! اون چند روزی که بازداشتگاه بودم، کوچیکترین بی احترامی ندیدم از هیچکدوم از مأمورا... پس اونا چی میگفتن که مأمورا وحشی ان، قاتلن! تمام این مدت به این فک میکردم که شاهین کجاست واقعا؟ چی شد؟ بر اثر ضربه ای که به سرم خورده بود کله ام شکسته بود، گه گاهی بدجور سرگیجه میگرفتم! از پدره ریحانه شنیدم که مادرمو بستری کردن و دارن کارای شیمی درمانیشو انجام میدن. خیالم که از بابت مامان راحت شد ،دیگه برام مهم نبود چه سرنوشتی در انتظارمه... یکی از چیزایی که میترسیدم باهاش روبرو بشم، ریحانه بود‌. قلبا دوسش نداشتم. میخواستم بهش نزدیک بشم که اطلاعات از باباش بگیرم. اما خب بدجوری ضایع شدم جلوش🤦🏽 ادامه دارد... 📚رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 🍂🍃🍂🍃 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
37.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود همخوانی استوری👌 بزرگوارانی که امروز برای جشن دهه کرامت تشریف میارن؛سرود بالا رو ذخیره کنن ؛قراره همه باهم توورزشگاه انقلاب همخونی کنیم👏😍 ❌اتوبوس راس ساعت ۱ونیم جلوی حوزه بسیج سرخیابان برق شمالی اماده حرکت میباشد..نهایت هم تا ساعت۲ منتظر عزیزان میشیم وراس ساعت ۲ حرکت میکنیم.‌.‌‌لطفا دیر نکنین تا جا نمونین..❌❌❌ https://eitaa.com/bache_mahal
✅گزارش تصویری ااز جشن خواهر وبرادری به مناسبت دهه کرامت🎊🎉 ✅رنگ امیزی برگه های نقاشی با مضمون های مناسبتی واحادیث ✅پرده خوانی درمورد قصه های قرانی:سوره ماعون وسوره همزه وطرح سوال پیرامون قصه ها و اهدای جوایز ✅مسابقه مادر وفرزندی ؛مسابقه خواهر وبرادری ✅پذیرایی با کیک و بستنی ولقمه ✅اهدای بادکنک و جایزه به همه بچه ها ⏰پنج شنبه ۱۴۰۳/۲/۲۷