بافتار
🔹 داغ بیتسلّی سوگنوشتههای شهید آوینی در رحلت امام خمینی (ره) 🔺رسانه بافتار 🆔https://eitaa.com
🔹«با همان عشقی که اباذر با محمد بیعت کرد، ما به امام خمینی پیوستیم و برادر، او را ندیدهای: دست خداست بر زمین؛ آن همه به صفات خداوندی آراسته است که هنگامی که دست محبتش را بر سر شیفتگان بالا میآورد، سایهاش زمین و آسمان را میپوشاند و آن زمان که از حکمت و عرفان سخن میگوید، میبینی که او خود نفْس حقیقت است. من بوی خوشش را از نزدیک شنیدهام و صورتش را دیدهام که قهر موسی را دارد و لطف عیسی را و آرامش سنگین محمد را، برادر!».
این، بخشی از نامهٔ سید مرتضی آوینی به برادرش محمد است. نامهای که در اولین ماههای پیروزی انقلاب اسلامی و نخستین روزهای شکلگیری «جهاد سازندگی» نوشته شده است. سید مرتضی آوینی، در نامهای سرشار از شور و شوق یک تازهایمان، از «دستِ خدا بر روی زمین» مینویسد. این عاشق خمینی، همان کسی است که در سالهای آینده قصهٔ «بسیجیهای خمینی» را برای مردم روایت میکند.
🔹 ده سال پس از نوشتن این نامه، در خرداد ۱۳۶۸ سید مرتضی آوینی، بعد از سپری کردن روزهای جنگ، میانهسالی سرد وگرمچشیده روزگار شده است. جنگ تمام شده، اما مبارزه هنوز ادامه دارد و «نشریه سوره» در امتداد «روایت فتح» شکل میگیرد. هنوز سه شماره از نشریه تازهتاسیس سوره منتشر نشده که آن «خبر عظیم»، رستاخیزی در سراسر ایران برپا میکند: «ابتدا ضربهٔ جگرسوز بیماری ستونهای هستی ما را لرزاند، و ما لرزیدیم؛ اما گمان افتادن و فروریختن نمیبردیم. اما اندکاندک، خبر عروج در تمام اجزای هستی ما رسوخ کرد و بنیان صبوری را برانداخت و اکنون از زیر کدام سنگ، اشک آتشناک نمیجوشد؟» ( بخشی از گفتار متن مجموعه مستند «روایت فتح»).
🔹در این فرسته، به مرور بریدههایی از متنهای سید مرتضی آوینی در سوگ امام خمینی (ره) پرداختهایم. بریدههایی که از دو سرمقالهٔ نشریه سوره، «داغ بیتسلی» و «مبشر صبح» گزیده شدهاند.
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 خانواده، گرافیک و فلسطین
۴ پوستر از حامد مغروری و همسرش زینب ربانیخواه
(بازنماییشده از اتفاقات واقعی در غزه)
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
بافتار
سه بچه قد و نیمقد دارد. دو دختر و یک پسر. با این همه، علاقه هنریاش را نیز دنبال میکند و در میان گرافیستها، نه یک هنرمند معمولی، که از کاربلدان این عرصه حساب میشود. این مادرِ گرافیست قصه ما، زینب ربانیخواه است که معمولاً عمده آثارش را با همکاری همسرش «حامد مغروری» خلق میکند و هردو از هنرمندان اهل اصفهانند. آثاری که از آنها سراغ داریم، بیشتر با تکنیک «فتومونتاژ» است؛ آثاری که معمولاً با «تایپوگرافی» نیز، جزئیات و پیچیدگیهای زیادی به خود میگیرند. این زوج هنرمند گرافیست، با داشتن سابقه طولانی و آثاری که به چشم همه ما آشناست، با شروع «طوفانالاقصی» و نسلکشی در غزه، از همان روزهای اول، شروع به تولید آثاری کردند که متفاوتتر از کارهای پیشینشان بود. این بار به سراغ بازسازی عکسها و فیلمهایی از غزه رفتند که متفاوتتر از بقیه عکس و فیلمها، بیشتر صاحب «آن» بودند و نمایانگر مظلومیت و توکل و مقاومت. لحظاتی که در فضای مجازی هم بیشتر مورد توجه بود و به صِرف دیدن پوسترِ بازآفرینیشده، یاد واقعه اصلی را زنده میکرد و آن لحظه تاریخی را برجستهتر و ماندگارتر.
در عکس و فیلمهای اصلی، کلیاتی از صحنه را میبینیم و یا بخشی از تصویر را؛ اما در بازسازی هنری، شاهد جزئیات بیشتری هستیم و حتی بخشیهایی را در پوستر میبینیم که در تصویر اصلی نبوده و طراح با خیالپردازی آن لحظه، بخشهایی را به آن اضافه کرده است. این زوج گرافیست، به بازسازی صِرفِ عکس و فیلم صحنه واقعی نمیپردازند، بلکه از آن، برداشت هنرمندانه خود را دارند و از زاویهای دیگر به آن نگاه میکنند. به عنوان مثال تصویری از دست سوخته شهید غزه منتشر شد که در لحظه شهادت، انگشت اشاره سوختهاش را به سمت آسمان گرفته. مغروری و همسرش، همین صحنه را بازسازی کرده و از این عکس، نمادی از توکل و مقاومت ساختهاند. آنها از دل تصاویری که شاید در نگاه اول، معمولی به نظر برسند و هر روز شاهد آن در غزه و فلسطین باشیم، وجه تازه و هنرمندانهای را به مخاطب نشان میدهند و با برجسته کردن آن لحظات، اجازه نمیدهند که از کنار آنها به سادگی عبور کنیم.
خلق این پوسترها با حضور حامد مغروی و زینب ربانیخواه تمام نمیشود. آنها دست بچههای خود را هم گرفته و به این آثار کشاندهاند.
در یکی از پوسترهای بازآفرینیشده، عکس دو بچه فلسطینی در یک تخت بیمارستان را میبینیم که شهید شدهاند و مادری بالای سر آنها ایستاده و دکتر در حال نوشتن اسم آنها روی پیکرشان است تا در صورت بروز واقعه یا انفجاری، گمنام دفن نشوند و شناسایی شوند. مغروری در رابطه با این اثر و ایدهای که به آن رسیدهاند، میگوید: «دیروز صبح که این فیلم از صفحات فلسطینیها به دستم رسید و استوری کردم، تا شب صدای نالههای «حبیبی یا اُمّای» این مادر شهیدان لیلی و محمد توی سرم پیچید و امان از ما برید. از طرفی حقیقتا تشابه لیلی و محمد از لحاظ سنی با فرزندانم مزید بر علت شد که شاید بتوان صدای درد و فریاد آن مادر مظلوم بود. [...] بر آن شدم تا با کودک و همسر خود، آن صحنه غمانگیز را بازسازی کنیم تا بماند و بدانند مادرهایمان ما را با داستانهای طفلان مسلم بزرگ کردهاند تا امروز، ما راوی داستانهای مستند دیگر از طفلانهای اسلام باشیم که به دستان یزید زمان به شهادت میرسند.» آنها گویا خود در آن موقعیت بودهاند و از نگاه این که بچه خودشان است، به موضوع نگاه میکنند و برای این کار، فرزندان خود را در کار سهیم میکنند. خود این نگاه و فکر کردن به این که بچههای ما با بچههای غزه فرقی ندارند، روح خاصی به اثر بخشیده است.
حامد مغروری و زینب ربانیخواه جزو هنرمندان پابهکاریاند که همیشه در صحنه مبارزه با ظلم حاضر بودهاند و در موقعیتهای تاریخی مانند «طوفانالاقصی» بیشتر. حامد مغروری، در میدان تخصصی خود در دفاع از حق با همه توان و زن و بچه حاضر شده و این هنر خانوادگی را به نمایش گذاشته است.
در این فرسته، تعدادی از آثار این زوج هنرمند را که بعد از طوفانالاقصی با محوریت یک تصویر واقعی تولید شده، مرور میکنیم.
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
🔹 خردهروایتهای رئیسجمهوری
۵ برش از زندگی شهید رجایی
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35