🔹وقتی آثار نقاشان فلسطینی را مرور میکنیم، یک وجه اشتراک بین همهٔ آنها مییابیم و آن چیزی نیست جز «امید». یکی «امید» را با «مقاومت» و «مبارزه» نشان میدهد، دیگری با «شادی» و شخصی با «زندگی»؛ اما زنی نقاش مثل سُهاد الخطیب، از سیاهیِ «غم» به روشنیِ «امید» میرسد. او برای این کار از آب و مُرّکب استفاده میکند. آثار او ما را به یاد جملهای از نادر ابراهیمی در «آتش بدون دود» میاندازد:«ما، در هیچ حال، قلبهایمان خالی از غم نخواهد شد؛ چرا که غم ودیعهییست طبیعی که ما را پاک نگه میدارد. انسانهای بیاندوه، به معنای متعالی کلمه، هرگز انسان نبودهاند و نخواهند بود. از این صافی انسانساز نترس...»
🔹غم در آثار سُهاد الخطیب نمود بیشتری دارد. حتی درون نقاشیهای بهظاهر شاد او هم، اندوهی نهفته است. او در آثارش بیشتر از رنگ سیاه استفاده میکندکه گویی بدون غم، شادی معنا نخواهد داشت؛ همانطور که بدون جنگ و مقاومت، پیروزی معنایی ندارد. این تصویری که الخطیب از غم نقاشی میکند، حکایت از وضعیت هموطنان او در فلسطین دارد در سختی و مشقت زندگی میکنند اما جنس این غم با غمهای روزمرهای که تصور داریم فرق میکند. او از پسِ این سیاهی و غم، در جستجوی روشنی و امید است و غمِ افسردگی و ناامیدی نیست. آثار سُهاد به نوعی و هرکدام در نسبتی با آیۀ «إنَّ مَعَ الْعُسرِ یُسْراً» ارتباط برقرار میکنند؛ همچنان که محوریت یکی از نقاشیهایش، همین آیۀ پنجم از سورۀ مبارکۀ شرح است.
🔹او این امید را به رنگ طلایی که شبیه به خورشید و نمادی از روشنایی و صبح است، تصویر میکند.گاهی این «امید روشنیبخش طلاییرنگ»، قطرۀ اشکی درحال ریختن از چشمان مادری یا خون برزمینریختۀ شهیدی است. گاهی هم فرزند یتیم شهیدی است که عکس پدر را در آغوش گرفته یا حتی قرآنی که در دست رزمندههای مقاومت قرار دارد و گاهی خود بیتالمقدس است که همچون خورشیدی، امید را بر دل مردم فلسطین میتاباند و از آنان در مقابل تاریکیها و سیاهیها محافظت میکند. اینها امیدهایی هستند که هرکدام از آنها به حکم سنت الهی، بهتنهایی میتوانند خانۀ کفر را ویران کنند. اگرچه این نماد طلاییرنگ در آثار، نقطه کوچکی را دربرمیگیرد؛ اما آنقدر برجسته است که همۀ تیرگیِ رنگ سیاه را تحتالشعاع خود قرار میدهد.
🔹سُهاد الخطیب، نقاش مسلمان فلسطینی است که در اردن بزرگ شده است. وی هماکنون در کالیفرنیا زندگی میکند و مشغول به فعالیتهای هنری، ازجمله کارگردانی، نویسندگی و همچنین نقاشی است. در این فرسته، تعدادی از آثار او را گلچین کردهایم.
پینوشت: تیتر این فرسته از بیتی از محمدمهدی سیار وام گرفته شده است:
«ستارگان سحر پیشمرگ خورشیدند
ستاره سحرم پیشمرگ خورشیدم»
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
ابیاتی برای حضرت زهرا (س)
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
🔹در این روزهای شهادت حضرت زهرا (س)، زمزمه کردن یک بیت یا یک مصرع از شعری خوب، در عین حظ هنری، میتواند در گیر و دار مشغلههای روزمره، بهانهای برای توسل و عرض ارادت به آن بانوی مطهر باشد.
🔹در این فرسته، تعدادی از ابیات فاطمی را انتخاب کردهایم. امیدواریم خود این بیتها هم بهانهای باشد برای رجوع به شعر کاملِ این ابیات و حظّ کاملتر.
تَرا گَما میرزا کوچیکخانا!
۲ نسخه از تیتراژ سریال «کوچک جنگلی»
به مناسبت سالگرد شهادت میرزاکوچکخان جنگلی
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
🔹در فشار سرمای کوههای تالش، مردی در تنهایی به شهادت رسید که با رهبری هیئت «اتحاد اسلام» در گیلان، جنبشی ستمستیزانه در جنگل بر پا ساخت: میرزایونس کوچک جنگلی. در رثایش ترانهها و قطعههای موسیقایی گوناگونی خلق شده که یکی از نمونههای بهیادماندنیشان موسیقی متن مجموعۀ تلویزیونی «کوچک جنگلی» (۱۳۶۶-۱۳۶۳) به نویسندگی ناصر تقوایی و کارگردانی بهروز افخمی است. سیدمحمد میرزمانی (آهنگساز موسیقی متن مجموعه) یکی از لالاییهای بومی و ریشهدار گیلان را به پیشنهاد افخمی برای عنوانبندی پایانی این موسیقی برگزید. سپس نغمۀ آن را که از زندهیاد فرخلقا هوشمند (هنرپیشۀ سینما و تلویزیون) دریافت کرده بود برای مجموعهسازهای کلاسیک و آواز تکخوان و همسرایان تنظیم کرد. در آغاز، این قطعه با صدای تورج زاهدی ضبط و در عنوانبندی پخش شد؛ اما بهخاطر فاصلۀ خوانش او با گویش گیلکی، اعتراض فرهیختگان و مردم گیلان را در پی داشت. به همین خاطر، ناصر مسعودی که خود زادۀ رشت و از خردسالی با آن لالایی آشنا بود به بازخوانی تحسینبرانگیز آن قطعه پرداخت.
🔹به مناسبت سالگرد شهادت میرزاکوچکخان جنگلی، دو نسخه از موسیقی عنوانبندی پایانی «کوچک جنگلی»، تقدیم به مخاطبان ارجمند شدهاند. همچنین در ادامه، متن سرودۀ آن بههمراه ترجمۀ فارسی درج شده است:
«چِقَد جَنگلَ خوسی، ملتَ وَسی؟ خستا نُبُسی؟! می جان جانانا
تَرا گَمَا میرزاکوچیکخانا!
(چقدر در جنگل برای مردم می خوابی! خسته نشدی؟! / جان جانانم، با توام ای میرزاکوچکخان!)
خدا دانِه که من نَتانَم خفتن، از ترس دشمن، می دیل آویزانا
تَرا گَمَا میرزاکوچیکخانا!
(خدا میداند که من نمیتوانم از ترس دشمن بخوابم/ دلم آویزان است (نگرانم)، با توام ای میرزاکوچکخان!)
چِرِ زوتَر نایی؟ تندتر نایی؟ تنها بَنایی گیلان ویرانا
تَرا گَمَا میرزاکوچیکخانا!
(چرا زودتر نمیآیی؟ تندتر نمیآیی؟ / گیلان ویران را تنها گذاشتی، با توام ای میرزاکوچکخان!)
اَمَه رشتی جَغَلان، ایسیم تی فرمان، کنیم اَمی جان، تی پا جیر قربانا
تَرا گَمَا میرزاکوچیکخانا!»
(ما بچههای رشت، به فرمان تو هستیم/ جانمان را به پایت قربانی میکنیم. با توام ای میرزاکوچکخان!)
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
Kouchak-e Jangali (Masoudi).mp3
2.08M
🎼 موسیقی عنوانبندی پایانی مجموعۀ تلویزیونی «کوچک جنگلی» (۱۳۶۶-۱۳۶۳)
براساس یکی از لالاییهای بومی گیلان
آهنگساز و تنظیمکننده: سیدمحمد میرزمانی
خواننده: ناصر مسعودی
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
Kouchak-e Jangali (Zahedi).mp3
2.75M
🎼 موسیقی عنوانبندی پایانی مجموعۀ تلویزیونی «کوچک جنگلی» (۱۳۶۶-۱۳۶۳)
براساس یکی از لالاییهای بومی گیلان
آهنگساز و تنظیمکننده: سیدمحمد میرزمانی
خواننده: تورج زاهدی
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
جلال؛ فریادی بر سکوت روشنفکری
۹ برش از «در خدمت و خیانت روشنفکران»
به مناسبت صدمین سال تولد جلال آل احمد
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35