baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_بیست_و_یکم 🔹 کنار حوض میان حیاط صورتم را شست، در آغوشش مرا تا اتاق کشاند
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_بیست_و_دوم
🔹 نگاهش میدرخشید و دیگر نمیخواست احساسش را پنهان کند که #مردانه به میدان زد :«از دیشب یه لحظه نتونستم بخوابم، فقط میخوام ازتون مراقبت کنم، حالا بذارم برید؟»
دلم لرزید و پای رفتنم دل او را بیشتر لرزانده بود که نفسش در سینه ماند و صدایش به سختی شنیده شد :«من فقط میخواستم بدونم چه احساسی به #همسرتون دارید، همین!»
🔹 باورم نمیشد با اینهمه #نجابت بخواهد به حریم من و سعد وارد شود که پیشانیام از شرم نم زد و او بیتوجه به رنجش چشمانم نجوا کرد :«میترسیدم هنوز دوسش داشته باشید!»
احساس تهنشین شده در صدایش تنم را لرزاند، در برابر چشمانی که گمان میکردم هواییام شدهاند، شالم را جلوتر کشیدم تا صورتم کمتر پیدا باشد.
🔹 انگار دیگر در این خانه هم امنیتی نبود و باید فرار میکردم که با خبرش خانه خیالم را به هم ریخت :«صبح موقع نماز سیدحسن باهام تماس گرفت. گفت دیشب بچهها خروجی #داریا به سمت حمص یه جنازه پیدا کردن.»
با هر کلمه نفسش بیشتر در سینه فرو میرفت و من سختتر صدایش را میشنیدم که دیگر زبانش به سختی تکان میخورد :«من رفتم دیدمش، اما مطمئن نیستم!»
🔹 گیج نگاهش مانده و نمیفهمیدم چه میگوید که موبایلش را از جیب پیراهن سفیدش بیرون کشید، رنگ از صورتش پرید و مقابل چشمانم به نفس نفس افتاد :«باید هویتش تأیید بشه. اگه حس میکردم هنوز دوسش دارید، دیگه نمیتونستم این عکس رو نشونتون بدم!»
همچنان مردد بود و حریف دلش نمیشد که پس از چند لحظه موبایل را مقابلم گرفت و لحنش هم مثل دستانش لرزید :«خودشه؟»
🔹 چشمانم سیاهی میرفت و در همین سیاهی جسدی را دیدم که روی زمین رها شده بود، قسمتی از گلویش پاره و خون از زیر چانه تا روی لباسش را پوشانده بود.
سعد بود، با همان موهای مشکی ژل زده و چشمان روشنش که خیره به نقطهای ناپیدا مانده بود و قلبم را از تپش انداخت. تمام بدنم رعشه گرفته و از سفیدی صورتم پیدا بود جریان #خون در رگهایم بند آمده که مصطفی دلواپس حالم مادرش را صدا زد تا به فریادم برسد.
🔹 عشق قدیمی و #زندانبان وحشیام را سر بریده و برای همیشه از شرّش خلاص شده بودم که لبهایم میخندید و از چشمان وحشتزدهام اشک میپاشید.
مادرش برایم آب آورده و از لبهای لرزانم قطرهای آب رد نمیشد که خاطرات تلخ و شیرین سعد به جانم افتاده و بین برزخی از #عشق و بیزاری پَرپَر میزدم.
🔹 در آغوش مادرش تمام تنم از ترس میلرزید و #تهدید بسمه یادم آمده بود که با بیتابی ضجه زدم :«دیشب تو #حرم بهم گفت همین امشب شوهرت رو سر میبره و عقدت میکنه!» و نه به هوای سعد که از وحشت ابوجعده دندانهایم از ترس به هم میخورد و مصطفی مضطرب پرسید :«کی بهتون اینو گفت؟»
سرشانه پیراهن آبی مادرش از اشکهایم خیس شده و میان گریه معصومانه #شهادت دادم :«دیشب من نمیخواستم بیام حرم، بسمه تهدیدم کرد اگه نرم ابوجعده سعد رو میکشه و میاد سراغم!»
🔹 هنوز کلامم به آخر نرسیده، خون #غیرت در صورتش پاشید و از این تهدید بیشرمانه از چشمانم شرم کرد که نگاهش به زمین افتاد و میدیدم با داغیِ نگاهش زمین را آتش میزند.
مادرش سر و صورتم را نوازش میکرد تا کمتر بلرزم و مصطفی آیه را خوانده بود که به چشمانم خیره ماند و خبر داد :«بچهها دیشب ساعت ۱۱ پیداش کردن، همون ساعتی که شما هنوز تو #حرم بودید! یعنی اون کار خودش رو کرده بود، چه شما حرم میرفتید چه نمیرفتید دستور کشتن همسرتون رو داده بود و ...» و دیگر نتوانست حرفش را ادامه دهد که سفیدی چشمانش از عصبانیت سرخ شد و گونههایش از #خجالت گل انداخت.
🔹 از تصور بلایی که دیشب میشد به سرم بیاید و به حرمت حرم #حضرت_سکینه (سلاماللهعلیها) خدا نجاتم داده بود، قلبم به قفسه سینه میکوبید و دل مصطفی هم برای محافظت از این #امانت به لرزه افتاده بود که با لحن گرمش التماسم میکرد :«خواهرم! قسمتون میدم از این خونه بیرون نرید! الان اون حرومزاده زخمیه، تا زهرش رو نپاشه آروم نمیگیره!»
شدت گریه نفسم را بریده بود و مادرش میخواست کمکم کند تا دراز بکشم که پهلویم در هم رفت و دیگر از درد جیغ زدم. مصطفی حیرتزده نگاهم میکرد و تنها خودم میدانستم بسمه با چه قدرتی به پهلویم ضربه زده که با همه جدایی چندسالهام از هیئت، دلم تا #روضه در و دیوار پر کشید.
🔹 میان بستر از درد به خودم میپیچیدم و پس از سالها #حضرت_زهرا (علیهاالسلام) را صدا میزدم تا ساعتی بعد در بیمارستان که مشخص شد دندهای از پهلویم ترک خورده است.
نمیخواست از خانه خارج شوم و حضورم در این بیمارستان کارش را سختتر کرده بود که مقابل در اتاق رژه میرفت مبادا کسی نزدیکم شود...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✨🦋
@baghdad0120
baghdad0120
✨️🇮🇷 🔴 چند روز همه رسانهها از #اینترنشنال، #منوتو تا بقیه تبلیغات کردند که بزرگترین نشست سران مخال
✨️🇮🇷
🔴۲۲ بهمن اعجاب آور و روسیاهی دوباره سران فتنه
🔹حضور کم نظیر #ملت_ایران، همچنان که موجب #یاس و نا امیدی #آمریکا و #انگلیس و #اسرائیل و دیگر دشمنان شد، #سران_فتنه از جمله #خاتمی را عزادار کرد.
♦️میزان حضور مردم در جشن امسال پیروزی انقلاب به نحوی بود که یکی از رکوردهای بالای دهه گذشته را به ثبت رساند. خباثت دشمنان ملت ایران و جریانهای #نفاق در چند ماهه گذشته موجب شده بود تا مردم با احساس مسئولیت و جدیت و شادابی بیشتری در #راهپیمایی و جشن 22 بهمن امسال حضور به هم برسانند.
🔹این جشن بزرگ در حالی رقم خورد، که خاتمی و #موسوی_خوئینیها اخیرا به حرم مطهر حضرت #امام_خمینی(ره) رفته بودند و خاتمی در آنجا گفته بود: "امروز نمیدانیم آیا باید به خاطر پیروزی انقلاب #جشن بگیریم و خوشحال باشیم یا آنکه به خاطر انحرافی که در مسیر آن ایجاد شده #عزادار باشیم؟!".
♦️اظهارات منافقانه خاتمی در حالی است که وی در کنار موسوی، از سران فتنه شورش اشرافیت علیه جمهوریت و اسلامیت در سال 1388 (به بهانه تقلب) بود و ننگی بزرگ در همراهی با نقشه آمریکا و انگلیس و اسرائیل را در کارنامه خود به ثبت رساند.
🔹از سوی دیگر، ارکان مکتب امام خمینی(ره) در زمینه پایبندی به #اسلام_ناب_محمدی (ص)، بیزاری از #استکبار_بزرگ و آمریکا و اسرائیل، پافشاری بر #اصل_ولایت_فقیه به عنوان #پشتیبان اصلی کشور در مقابل آسیبها، خدمت به محرومان و وفاداری به ولینعمتان انقلاب و بیزاری از اشراف، روشن و تفسیر ناپذیر است و خاتمی در این زمینه نیز مسیری جز همراهی و حمایت از معارضان با خط امام(ره) نپیموده است.
♦️سخنان گزافه خاتمی در حرم امام در حالی است که #سید_حسن_خمینی با وجود این که به غلط او را در حرم امام همراهی کرده بود، اما دیروز درباره جشن با شکوه پیروزی انقلاب گفت: "حضور کم نظیر بلکه بینظیر مردم در مراسم #راهپیمایی امسال، خیلی معنادار است. باید در مقابل #عظمت و #نجابت مردم ایران سر تعظیم فرود آورد. جا دارد که این حضور با شکوه را به مردم عزیز و #رهبر_انقلاب تبریک بگویم".
🔹در همین حال #خبرگزاری_اصلاح_طلب #جماران، در گزارشی نوشت: میزان شرکت مردم «اعجابآور» بود و جالب اینکه، جمعیت حتی پس از اذان ظهر همچنین به سمت محل راهپیمایی میآمد... گویا همه علیه یک #دشمن_مشترک صف بسته بودند».
♦️"خبرآنلاین"، دیگر خبرگزاری وابسته به طیف اصلاحطلبان هم در گزارشی نوشت: "حضور پرشور ملت ایران در راهپیمایی۲۲ بهمن: نمایش #وحدت_ملی در خیابان/ توهم #اختلافات_خانوادگی به پایان رسید. راهپیمایی پرشور پیروزی انقلاب اسلامی در تمام شهرهای ایران در شرایطی برگزار شد که از روزها قبل موج تبلیغی بزرگی علیه انقلاب توسط #رسانههای_بیگانه شکل گرفته بود. گزارشها حاکی از حضور گسترده مردم در این رویداد دارد. ".
#لبیک_یا_خامنه_ای #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120