eitaa logo
baghdad0120
1.2هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.3هزار ویدیو
31 فایل
#بسم_الله_قاصم_الجبارین ـــ ـ ـ ـــ🍃 مجموعه سایبری فرهنگی #بغداد٠۱۲٠ تاسیس: جمعه، ۱۳ دی ۱۳۹۸ #قاسم_بن_الحسن را در همه پیام رسان ها دنبال کنید #چ۴۵
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🇮🇷 «اَلسَّیِّئُ الْخُلُقِ کَثیرُ الطَّیْشِ مُنَغَّصُ الْعَیْشِ.» آدم بد اخلاق بسیار خطا مى کند و زندگى‌اش تلخ مى‌شود. [غررالحکم، ح ۱۶۰۴] (امام على علیه السلام) @baghdad0120
✨️🇮🇷 🔺سازندگان داعش، نابود کنندگان داعش را تروریست نامیدند! ▪️نیوزویک: او (سردار سپاه) در حال له کردن داعش است. @baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق ✍ #دمشق_شهر_عشق #قسمت_پانزدهم 🔹 صورت بزرگ مرد زیر حجم انبوهی از ریش و سبیل خا
🔹 قدمی عقب رفتم و تیزی نگاه هیزش داشت جانم را می‌گرفت که صدای بسمه در گوشم شکست :«پس چرا وایسادی؟ بیا لباساتو عوض کن!» و اینبار صدای این زن فرشته نجاتم شد که به سمت اتاق فرار کردم و او شوهرش را حس کرده بود که در را پشت سرم به هم کوبید و با خشمی سرکش تشر زد :«من وقتی شوهرم کشته شد، زنش شدم! تو هم بذار جون شوهرت بالا بیاد بعد!» 🔹 ای کاش به جای این هیولا سعد در این خانه بود که مقابل چشمان وحشی‌اش با همان زبان دست و پا شکسته به گریه افتادم :«شوهرم منو کتک نزده، خودم تو کوچه خوردم زمین...» اجازه نداد حرفم تمام شود که لباسی را به سمتم پرت کرد و جیغش را در گلو کشید تا صدایش به ابوجعده نرسد :«اگه می‌خوای بازم شوهرت رو ببینی، بپوش بریم بیرون!» 🔹 نفهمیدم چه می‌گوید و دلم خیالبافی کرد می‌خواهد دهد که میان گریه خندیدم و او می‌دانست چه آتشی به جان شوهرش افتاده که با سنگینی زبانش به گوشم سیلی زد :«اگه شده شوهرت رو سر می‌بُره تا به تو برسه!» احساس کردم با پنجه جملاتش دلم را از جا کَند که قفسه سینه‌ام از درد در هم شکست و او نه برای نجات من که برای تحقیر داریا نقشه‌ای کشیده بود و حکمم را خواند :«اگه می‌خوای حداقل امشب نیاد سراغت با من بیا!» 🔹 و بهانه خوبی بود تا عجالتاً این زن جوان را از مقابل چشمان شوهرش دور کند که شمرده شروع کرد :«نمی‌دونم تو چه هستی که هیچی از نمی دونی و از رفتن شوهرت اینهمه وحشت کردی! اما اگه اونقدر به و رسولش ایمان داری که نمی‌خوای رافضی‌ها داریا رو هم مثل و و به کفر بکشونن، امشب با من بیا!» از گیجی نگاهم می‌فهمید حرف‌هایش برایم مفهومی ندارد که صدایش را بلندتر کرد :«این شهر از اول نشین بوده، اما چندساله به هوای همین حرمی که ادعا می‌کنن قبر سکینه دختر علیِ، چندتا خونواده مهاجرت کردن اینجا!» 🔹 طوری اسم رافضی را با چندش تلفظ می‌کرد که فاتحه جانم را خواندم و او بی‌خبر از حضور این رافضی همچنان می‌گفت :«حالا همین حرم و همین چندتا خونواده شدن مرکز فتنه که بقیه مردم رو به سمت کفر خودشون دعوت کنن! ما باید مقاومت رافضی‌ها رو بشکنیم وگرنه قبل از رسیدن ، رافضی‌ها این شهر رو اشغال می‌کنن، اونوقت من و تو رو به کنیزی می‌برن!» نمی‌فهمیدم از من چه می‌خواهد و در عوض ابوجعده مرا می‌خواست که از پشت در مستانه صدا رساند :«پس چرا نمیاید بیرون؟» 🔹 از نفسم بند آمد و فرصت زیادی نمانده بود که بسمه دستپاچه ادامه داد :«الان با هم میریم حرم!» سپس با سرانگشتش به گونه سردم کوبید و سرم منت گذاشت :«اینجوری هم در راه خدا می‌کنیم هم تو امشب از شرّ ابوجعده راحت میشی!» تمام تنم از زخم زمین خوردن و اینهمه وحشت درد می‌کرد و او نمی‌فهمید این جنازه جانی برای جهاد ندارد که دوباره دستور داد :«برو صورتت رو بشور تا من ابوجعده رو بپزم!» 🔹 من میان اتاق ماندم و او رفت تا شوهرش را فراری دهد که با کلماتی پُرکرشمه برایش ناز کرد :«امروز که رفتی نیت کردم اگه سالم برگردی امشب رافضی‌ها رو به نجاست بکشم! آخه امشب وفات جعفر بن محمدِ و رافضی‌ها تو حرم مراسم دارن!» سال‌ها بود نامی از ائمه بر زبانم جاری نشده و دست خودم نبود که وقتی نام (علیه‌السلام) را از زبان این وهابی اینگونه شنیدم جگرم آتش گرفت. 🔹 انگار هنوز مادرم در جانم زنده مانده و در قفس سینه پَرپَر می‌زد که پایم برای بی‌حرمت کردن لرزید و باید از جهنم ابوجعده فرار می‌کردم که ناچار از اتاق خارج شدم. چشمان گود ابوجعده خمار رفتنم شده و می‌ترسید حسودی بسمه کار دستش دهد که دنبال‌مان به راه افتاد و حتی از پشت سر داغی نگاهش تنم را می‌سوزاند. 🔹 با چشمانم دور خودم می‌چرخیدم بلکه فرصت پیدا کنم و هر قدمی که کج می‌کردم می‌دیدم ابوجعده کنارم خرناس می‌کشد. وحشت این نامرد که دورم می‌چرخید و مثل سگ لَه‌لَه می‌زد جانم را به گلویم رسانده و دیگر آرزو کردم بمیرم که در تاریکی و خنکای پس از باران شب داریا، گنبد مثل ماه پیدا شد و نفهمیدم با دلم چه کرد که کاسه صبرم شکست و اشکم جاری شد. 🔹 بسمه خیال می‌کرد هوای شوهر جوانم چشمم را بارانی کرده که مدام از اجر جهاد می‌گفت و دیگر به نزدیکی حرم رسیده بودیم که با کلامش جانم را گرفت :«می‌خوام امشب بساط کفر این مرتدها رو بهم بزنی! با هم میریم تو و هر کاری گفتم انجام میدی!»... ✍️نویسنده: @baghdad0120
✨️🇮🇷 🛑ارتش: دست در دست سپاه از ایران صیانت می‌کنیم . بیانیه‌‌ ارتش: 🔹یک بار دیگر عناد و کینه‌ورزی دشمنان علیه نظام اسلامی نمایان شد. اقدام که مدعی مبارزه با است، علیه نهادی ضدتروریسم، از سر استیصال و ناکامی در حمایت و پشتیبانی از اخیر در است. 🔹بدون تردید پیشنهاد قرار دادن نام در فهرست ساختگی و ریاکارانه گروه‌های تروریستی ناشی از تسلیم و تبعیت کورکورانه از سیاست‌های خصمانه علیه انقلاب اسلامی و بیانگر وابستگی و سرسپردگی سران اروپایی به آمریکا و است. 🔹 منسجم تر از گذشته، دست در دست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از و مردم ایران، نظام جمهوری اسلامی و ثبات منطقه حراست و صیانت می‌نماید. @baghdad0120
✨️🇮🇷 ▪️این 9 نماینده به تروریستی اعلام شدن رای منفی دادن و به همین دلیل در شبکه‌های اجتماعی توسط عوامل مهربان دارن به میشن! حامی آدمکش‌های ... ✍″سیدعلی عابدی″ @baghdad0120
✨🇮🇷 «قهرمانانی که عاشقانه از میان ما رفتند» یاد و خاطره ی شهدای پلاسکو گرامی باد✨ @baghdad0120
✨️🇮🇷 ⭕️ کشف ده‌ها ابزار تقلب در کنکور ۱۴۰۱ 🔸️ پورعباس، رئیس سازمان سنجش، در حاشیه بازدید از حوزه آزمون سراسری: 🔹️ در کنکور ۱۴۰۱ تا به امروز ۳۵۷ شبکه مدعی تقلب شناسایی و ۵۹ ابزار تقلب کشف شده است. @baghdad0120
✨️🇮🇷 🔰 کارزاری علیه آموزش جنسی، در مورد ، توسط در آغاز شده است. 🔸این طومار اخیراً ۱۰۲هزار امضا را پشت سر گذاشته و به سرعت کرده است. 🔹تعداد قابل توجهی از غیر مسلمانان نیز از این‌کارزار حمایت کرده اند. @baghdad0120
✨️🇮🇷 به تولید کنندگان و که به‌عنوان یکی از سیاسی‌ترین جشنواره‌های فیلم شناخته می‌شود، اعلام کرد: تمامی ، و اجازه حضور در دوره آتی این رویداد سینمایی را نخواهند داشت. این تنها اقدام درست و بجای این جشنواره بود که اتفاقا بابت آن باید خدا را شکر کرد. بر اساس این تصمیم، فیلم‌های سیاه و ضدایرانی اجازه حضور در را از دست دادند. 👤 حمید رسایی @baghdad0120