eitaa logo
baghdad0120
1.2هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.3هزار ویدیو
31 فایل
#بسم_الله_قاصم_الجبارین ـــ ـ ـ ـــ🍃 مجموعه سایبری فرهنگی #بغداد٠۱۲٠ تاسیس: جمعه، ۱۳ دی ۱۳۹۸ #قاسم_بن_الحسن را در همه پیام رسان ها دنبال کنید #چ۴۵
مشاهده در ایتا
دانلود
✨️🇮🇷 ♦️وقت مماشات نیست؛ جواب سیلی، سیلی است. فرزند و نماینده مردم در خود نوشت: 🔹وقت نیست. همه کشورهای جهان، عوارض عبور از تنگه ها را می‌گیرند. امنیت را ایران تامین می کند و بابت امنیت کشتی هایش باید به ‎سپاه ما خراج دهد. جواب سیلی، سیلی است. @baghdad0120
✨️🇮🇷 🚨 شهادت یک مینی‌ بوس دانش آموز 🔹️روز اول ، اعضای گروه بر اثر اصابت در میان شعله‌های سهمگین سوختند و به همراه مربی و راننده و نود نفر از شهروندان قمی به رسیدند. 🔹️هواپیمای متجاوز بعثی که در سال ۶۵، آمریکایی-اروپایی را میان شهروندان ایراتی توزیع می کرد در سه راه قم، این دردناک را آفرید. 🔹️امروز آن هواپیمای متجاوز و همرزمانش پیر و فرسوده شده‌اند و پشت نشسته‌اند و دوباره دانش آموزان ایرانی را هدف گرفته‌اند اما اینبار با رها شده... @baghdad0120
✨️🇮🇷 🔺آقایان مسئول حواستون هست؟! ▪️کارمندان خانم توی آینه های این میکنن و عکس میگیرن و دیجی‌کالا هم با تشویقشون میکنه. هیچکس پیگیر این شرکت ها نیست؟ @baghdad0120 ✨🦋 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://splus.ir/baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🌸 ✨ بی ما تو به سر بری همه عمر من بی تو ،گمان مبر که یک دم... @baghdad0120
✨🇮🇷 امام على عليه السلام: «كُن أوثَقَ ما تَكونُ بنَفسِكَ، أحذَرَ ما تَكونُ مِن خِداعِها». «زمانى كه به نفْس خود بيشترين اعتماد را دارى، از فريب او بيشتر برحذر باش». غررالحكم حدیث7170 @baghdad0120
💠این نقل و نبات برای همه جا به درد نمی خورد❗️ 🔰ظاهراً عبارت «کار فرهنگی» مانند نقل و نبات در دهان برخی افراد در حال گردش است؛ در انتقادات به وضعیت هم عبارت «کار فرهنگی» نقش و یا پناهگاه به خود گرفته است❗️ ◀️پرسش اساسی این است که اگر شما 365 روز از سال، به صورت شبانه روزی انجام دهید، باز هم عده ای در هستند که اقدامات و غیر اخلاقی انجام می دهند و اعتنایی به کار فرهنگی شما نمی کنند؛ برای جلوگیری از آسیب رساندن آنها به جامعه و تنگ کردن عرصه بر این عده، چه کاری انجام می دهید❓ @baghdad0120 ✨🦋 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://splus.ir/baghdad0120
📸دیوارنگاره «پاسدار اقتدار ایرانیم» در میدان جهاد 🔹خانه طراحان انقلاب اسلامی بامداد امروز در پاسخ به اقدام بزدلانه اتحادیه اروپا و تروریست خواندن سپاه، از جدیدترین دیوارنگاره میدان جهاد تهران رونمایی کرد. @baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_هفدهم 🔹 گنبد روشن #حرم در تاریکی چشمانم می‌درخشید و از زیر روبنده از چشمان بسم
🔹 زیر دست و پای زنانی که به هر سو می‌دویدند خودم را روی زمین می‌کشیدم بلکه راه پیدا کنم. درد پهلو نفسم را بند آورده بود، نیم‌خیز می‌شدم و حس می‌کردم پهلویم شکاف خورده که دوباره نقش زمین می‌شدم. همهمه مردم فضا را پُر کرده و باید در همین هیاهو فرار می‌کردم که با دنیایی از درد بدنم را از زمین کندم. روبنده‌ام افتاده و تلاش می‌کردم با صورتم را بپوشانم، هنوز از درد روی پهلویم خم بودم و در دل جمعیت لنگ می‌زدم تا بلاخره از خارج شدم. 🔹 در خیابانی که نمی‌دانستم به کجا می‌رود خودم را می‌کشیدم، باورم نمی‌شد رها شده باشم و می‌ترسیدم هر لحظه از پشت، پنجه ابوجعده چادرم را بکشد که قدمی می‌رفتم و قدمی می‌چرخیدم مبادا شکارم کند. پهلویم از درد شکسته بود، دیگر قوّتی به قدم‌هایم نمانده و در تاریکی و تنهایی خیابان اینهمه وحشت را زار می‌زدم که صدایی از پشت سر تنم را لرزاند. جرأت نمی‌کردم برگردم و دیگر نمی‌خواستم شوم که تمام صورتم را با چادر پوشاندم و وحشتزده دویدم. 🔹 پاهایم به هم می‌پیچید و هر چه تلاش می‌کردم تندتر بدوم تعادلم کمتر می‌شد و آخر درد پهلو کار خودش را کرد که قدم‌هایم سِر شد و با زانو به زمین خوردم. کف خیابان هنوز از باران ساعتی پیش خیس و این دومین باری بود که امشب در این خیابان‌های گِلی نقش زمین می‌شدم، خواستم دوباره بلند شوم و این بدن در هم شکسته دیگر توانی برای دویدن نداشت که دوباره صورتم به زمین خورد و زخم پیشانی‌ام آتش گرفت. کف هر دو دستم را روی زمین عصا کردم بلکه برخیزم و او بالای سرم رسیده بود که مردانه فریاد کشید :«برا چی فرار می‌کنی؟» 🔹 صدای ابوجعده نبود و مطمئن شدم یکی از همان اجیرشده‌های آمده تا جانم را بگیرد که سراسیمه چرخیدم و او امانم نداد که کنارم نشست و به سختی بازخواستم کرد :«از آدمای ابوجعده‌ای؟» گوشه هنوز روی صورتم مانده و چهره‌ام به‌درستی پیدا نبود، اما آرامش صورت او در تاریکی این نیمه‌شب به‌روشنی پیدا بود که محو چشمان مهربانش مانده و پلکی هم نمی‌زدم. 🔹 خط پیشانی‌ام دلش را سوزانده و خیال می‌کرد وهابی‌ام که به نرمی چادرم را از صورتم کنار زد و زیر پرده اشک و خون، تازه چشمانم به خاطرش آمد که رنگ از رخش پرید. چشمان روشنش مثل آینه می‌درخشید و همین آینه از دیدن شکسته بود که صدایش گرفت :«شما اینجا چی‌کار می‌کنید؟» 🔹 شش ماه پیش پیکر غرق خونش را کنار جاده رها کرده و باورم نمی‌شد زنده باشد که در آغوش چشمانش دلم از حال رفت و ضجه زدم :«من با اونا نبودم، من داشتم فرار می‌کردم...» و درد پهلو تا ستون فقراتم فریاد کشید که نفسم رفت و او نمی‌دانست با این دختر میان این خیابان خلوت چه کند که با نگاهش پَرپَر می‌زد بلکه کمکی پیدا کند. می‌ترسید تنهایم بگذارد و همان بالای سرم با کسی تماس گرفت و پس از چند دقیقه خودرویی سفید کنارمان رسید. از راننده خواست پیاده نشود، خودش عقب‌تر ایستاد و چشمش را به زمین انداخت تا بی‌واهمه از نگاه نامحرمی از جا بلند شوم. 🔹 احساس می‌کردم تمام استخوان‌هایم در هم شکسته که زیرلب ناله می‌زدم و مقابل چشمان سر به زیرش پیکرم را سمت ماشین می‌کشیدم. بیش از شش ماه بود حس رهایی فراموشم شده و حضور او در چنین شبی مثل بود که گوشه ماشین در خودم فرو رفتم و زیر آواری از درد و وحشت بی‌صدا گریه می‌کردم. 🔹 مرد جوانی پشت فرمان بود، در سکوت خیابان‌های تاریک را طی می‌کردیم و این سکوت مثل خواب سحر به تنم می‌چسبید که لحن نرم مصطفی به دلم نشست :«برای اومده بودید حرم؟» صدایش به اقتدار آن شب نبود، انگار درماندگی‌ام آرامشش را به هم زده بود و لحنش برایم می‌لرزید :«می‌خواید بریم بیمارستان؟» ماه‌ها بود کسی با اینهمه محبت نگران حالم نشده و عادت کرده بودم دردهایم را پنهان کنم که صدایم در گلو گم شد :«نه...» 🔹 به سمتم برنمی‌گشت و از همان نیم‌رخ صورتش خجالت می‌کشیدم که ناله‌اش در گوشم مانده و او به رخم نمی‌کشید همسرم به قصد کشتنش به قلبش زد و باز برایم بی‌قراری می‌کرد :«خواهرم! الان کجا می‌خواید برسونیم‌تون؟» خبر نداشت شش ماه در این شهر و امشب دیگر زندانی هم برای زندگی ندارم و شاید می‌دانست هر بلایی سرم آمده از دیوانگی سعد آمده که زیرلب پرسید :«همسرتون خبر داره اینجایید؟» 🔹 در سکوتی سنگین به شیشه مقابلش خیره مانده و نفسی هم نمی‌کشید تا پاسخم را بشنود و من دلواپس حرم بودم که به جای جواب، معصومانه پرسیدم :«تو کسی کشته شد؟»... ✍️نویسنده: ✨🦋 @baghdad0120
✨🇮🇷 حجاب وپوشش درمفهوم عام و پوشش در مفهوم عام مقوله خصلتی انسانی داشته و تاریخ را برنمی‌تابد و شامل مرد و زن است. همین خصلت ، یکی از فلسفه‌های اصلی پوشش آدمی بوده و نمی‌تواند تنها برای حفاظت از سرما و گرما باشد. این مطلب، براساس های به جا مانده، و نقش برجسته‌های ، استنتاج گردیده است و تاریخ بشر قبل از میلاد و پس از آن، پوشش زن و مرد را نشان می‌دهد. نویسنده کتاب «تاریخ لباس» که محقّقی آمریکایی است، تاریخ پوشاک را تا سال ۱۹۵۰ میلادی بررسی کرده و از هر قوم و ملتی که سخن رانده، پوشش نسبتاً کامل آنها را نشان می‌دهد. هم‌چنین با مروری بر منابع تاریخی کتب ، نتیجه گرفته می‌شود که حجاب یکی از اساسی‌ترین مسائل و الهی به شمار می‌رود که اختصاص به دین اسلام ندارد و در تمام ادیان الهی از جمله ، و ، به لزوم رعایت آن تأکید شده است. «جُرجی زیدان» در کتاب «تاریخ تمدن اسلام» می‌نویسد: «اگر مقصود از حجاب پوشانیدن تن و بدن زن است که این وضع در پیش از ظهور و حتی پیش از دیانت مسیح معمول بوده و دیانت مسیح هم تغییری در آن نداده است و تا آخر در اروپا معمول بوده و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است»«ویل دورانت» وقتی از ثروت و ثروتمندان در جوامع غربی می‌نویسد، گویی حجاب امتیاز ویژه طبقه بالای جامعه بوده است. @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا