eitaa logo
پایگاه جامع شناخت بهائیت
141 دنبال‌کننده
58 عکس
9 ویدیو
6 فایل
ارتباط با ما: @Parhizgar
مشاهده در ایتا
دانلود
فاحشه بابی، نماد آزادی خواهی زن بهائی بهائيت، طاهره قره العين را نماد تجدد طلبي و آزادي خواهي معرفي مي كند و گفتار و رفتار او را سرمشق و الگوي زنان بهائي قرار مي دهد. اين جريان بر خلاف شعارهاي تساوي حقوق زن و مرد و …، جاذبه هاي جنسي زن را مي خواهد، نه خودش را. زنان بهائي اين سخن را با گوشت و پوست و استخوان خود درك كرده اند. حسينعلي نوري (بها) از تقدم مردان بر زنان سخن می‌راند: «هر چند نساء با رجال در استعداد و قواء شريکند؛ ولي شبهه‌اي نيست که رجال اقدمند و اقوي. حتی درحیواناتمانند کبوتران وطاووسان و امثال آنان هم این امتیاز مشهود».(۱) و پسرش عباس افندی (عبدالبها) زنان را بی‌استعداد، بی‌لیاقت و هیچ می‌‌خواند: «اي کنيزان عزيز الهي نظر  به استعداد و لياقت خود نکنيد، بلکه اعتماد بر الطاف و عنايات جمال مبارک داشته باشيد، زيرا آن فيض ابدي گياه را شجره مبارکه نمايد و سراب را بارد و شراب کند، ذرّه‌ مفقود را جوهر وجود نمايد و نمله معدوم را اديب دبستان علوم فرمايد. از خار گُل بروياند و از خاک سياه رياحين معطّر پر بها انبات نمايد؛ سنگ را لعل بدخشان کند و صدف دريا را مملو از گوهر تابان فرمايد».(۲) با توجه به آنچه گذشت، زن به خودي خود در بهائيت ارزشي ندارد؛ پس چه شد كه زن جواني همچون فاطمه زرين تاج، القابي همچون طاهره و قره العين گرفت و نماد زن تجدد طلب و آزادي خواه بهائيت شد؟ پاسخ را در گزارش واقعه بدشت بيابيد: فاطمه زرين‌تاج (قره العين) حجاب خود را برداشت و با آرايش پشت پرده‌اي آمد که پيش از آن براي بابيان سخنراني مي‌کرد.(۲) او درباره نسخ شريعت اسلام گفت: «اي احباب گوش کنيد، اي اغيار بدانيد: احکام شريعت محمّدي اکنون بواسطه ظهور باب منسوخ کشته، احکام شريعت جديد باب هنوز به ما نرسيده و اکنون اشتغال شما به نماز و روزه و زکات و ساير آنچه را که محمّد آورده است، همه اعمالي لغو و افعالي باطل است و بدانها کسي جز غافلان و نادانان عمل نمي‌کند. به زودي مولاي ما، باب بلاد را فتح مي‌کند، عباد را مسخر مي‌سازد؛ به زودي اقاليم هفت‌گانه مسکون روي زمين در مقابل وي تسليم مي‌شوند و او تمام اديان موجود روي زمين را يکي مي‌سازد تا ديني جز يک دين بر روي زمين باقي نماند و آن دين حق جديد باب و شريعت تازه اوست که هنوز جز اندکي از آن به دست ما نرسيده است؛ پس اکنون من به شما مي‌گويم و گفته من حق است: امروز امر و تکليف و نهي و تضييقي وجود ندارد و اکنون ما در زمان فترت واقعيم، پس از حالت تنهايي به حال اجتماع بيرون بياييد و اين حجابي را که ميان شما و زنان مانع از استفاده و استمتاع است، پاره کنيد؛  آنان را در کارهاي خودتان شريک سازيد و کارها را در ميان خودتان و زنان بعد از آن که کام دل از آن‌ها برداشتيد، تقسيم کنيد؛ با آن‌ها آميزش داشته باشيد، آن‌ها را از خانه‌ها به انجمن‌ها ببريد، زنان گل‌هاي زندگي دنيا مي‌باشند، گل را بايد از شاخ بچينيد و ببوئيد، زيرا گل براي چيدن و بوئيدن آفريده شده و شايسته نيست که آن را آماده بداريد و بدان نيک نظر نداريد، آن‌ها را با لذت تمام ببوييد، گل و شکوفه را بايد چيد و براي دوستان به ارمغان فرستاد... زنان خود را از دوستانتان دريغ مداريد، زيرا اکنون رادع و مانع و حد و تکليفي وجود ندارد و کسي نمي‌تواند جلو کسي را بگيرد، پس حظ و نصيب خود را از اين حيات و زندگي برداريد».(۳) اين سخنراني قره العين، كشف حجاب در بدشت و روابطي كه با مردان بابي از جمله حسين علي نوري و محمد علي بارفروشي داشت، او را نماد زن آزادي خواه و تجدد طلب كرد و سپس شاخصه زن بهائيت ساخت. آيا حقيقتاً اين جايگاهي است كه هر زني مي خواهد به آن برسد؟ آيا اين شخصيتي است كه بهائيان مي خواهند به زن بدهند؟ آيا اين جملات و اين نگاه به زن، جز نگاهي ابزاري به جاذبه هاي جنسي زن است؟ چرا بهائيت به خود اجازه مي دهد كه حقيقت زن را تحريف كرده و او را ابزاري براي هوسراني تعريف كند كه بايد ميان مردان دست به دست شود؟ غير از اين است كه زن هم يك انسان است مي تواند به كمال حقيقي و هدف خلقت خود برسد؟ جالب است بدانيد بابيان در ابتداي دعوت خود، فاطمه زرين تاج (قره العين) را رجعت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) معرفي مي كردند و مردم مذهبي را به وسيله او به عنوان حضرت زهرا (س) و حسينعلي نوري به عنوان رجعت حسيني به سوي بابيت دعوت مي كردند كه در مقاله جداگانه اي به آن مي پردازيم. پانوشت ۱.گلزار تعاليم بهايي، ص ۲۸۸. ۲.مکاتيب عبد البهاء، ج ۷، ص ۱۳۵ ـ ۱۳۶. ۳. مطالع الانوار، ص ۲۶۲ ـ ۲۶۴. ۴. مفتاح باب الابواب، ص ۱۳۳ ـ ۱۳۴. منبع: پایگاه جامع شناخت بهائیت
قره العین طاهره یا فاجره فاطمه زرين تاج (معروف به طاهره قره العين) برترين و شناخته شده‌ترين زن در بابيت و بهائيت است. بهائيان با جوسازی و تبلیغات گسترده رسانه‌ای او را زنی آزادی‌خواه و دارای جمیع کمالات انسانی معرفی می‌کنند. حقیقت چیست؟ واقعیت آن است که فاطمه زرين تاج از طريق عمويش با افكار شخيه آشنا شد و از طريق نامه نگاري با كاظم رشتي ارتباط گرفت تا آنجا كه او، فاطمه را قره العين خواند و سبب شد زرين تاج براي ديدنش همسر و دو فرزندش را رها كند و به عراق برود؛ ليكن دير رسيد و علي محمد شيرازي را به عنوان جانشين او به فاطمه معرفي كردند. او ارتباط خود را با علي محمد ادامه داد تا آنجا كه او نيز با غلو در حق فاطمه، او را طاهره خواند.(۱) البته در باره اينكه چه كسي لقب طاهره را به فاطمه داد، اقوال گوناگوني هست، برخي از علي محمد شيرازي و برخي از حسين علي نوري نام آورده اند.(۲) اباحه گري‌هاي قره العين او مشهورترين زن بي بند و بار تاريخ معاصر ايران است. وي همان كسي است كه در سفرش به عراق، به سبب بد حجابي و بی‌بند و باری و ارتباطهاي مشكوك، اعتراض مؤمنين و علماي عراق را بلند كرد.(۳) تاريخ بهائيت با گزارش بي بند و باري‌هاي او، از مهماني دو ماهه او در خانه آلوسي نيز سخن رانده است.(۴) همچنين گزارش مي‌كند كه هنگام بازگشت از عراق، پیکی از سوی شوهرش آمد كه او را به خانه بازگرداند، ليكن با بدگويي و فحاشي او رو به رو شد.(۵) از جمله اباحه‌گري‌هاي او مي‌توان به كشف حجاب او در بدشت،(۶) ارتباط با مردان بيگانه (۷) و حتي همخوابگي با محمد علي بارفروشي اشاره كرد.(۸) او در سخنرانی تاریخی خود در بدشت، مردان را به فحشا و اشتراک گذاشتن همسرانشان توصیه کرده و می گوید: «زحمت بيهوده بر خويش روا نداريد و زنان خود را مضاجعت طريق مشارکت بسپاريد.»(۹) به اعتقاد قره العین، زن متعلق به شوهر خود نیست، بلکه ابزار مشترک و در دسترسی است که هر هوسرانی می‌تواند شهوت خود را با او آرام سازد؛ البته او این دیدگاه خود را در عمل نیز با ترک خانه و خانواده‌اش و معاشرت و خلوت با بیگانگان به نمایش گذاشت. براساس این مستندات، قره العین نه تنها طاهره نبود، بلکه فاجره‌ای بود که برای ارضاع هوای نفسش از خانه و کاشانه خود بیرون آمد و به بهانه نسخ اسلام، حجاب را از سر خود برداشت و به معاشرت با مردان بیگانه پرداخت و برای عادی‌سازی ارتباط‌های خود با بیگانگان، مردان را به معاشرت مشترک با زنان سفارش می‌کرد. بهائیان چنین زنی را الگوی طهارت و آزاده‌خواهی قرار داده و به دیگران معرفی می کنند. پانوشت: ۱. عباس افندی. تذکره الوفا. ۲۹۸. ۲. محمدحسینی، شرح حیات و آثار منظوم و منثور قرّة العین،۲۵۷-۲۸۷. ۳. ظهور الحق، فاضل مازندراني، ص ۳۲۵. ۴. عبد الحسین آیتی، الکواکب الدریه، ص ۶۴. ۵. نبیل زرندی، تاریخ، ص ۲۳۷. ۶. شوقی افندی، قرن بديع، ص ۹۴. ۷. نبیل زرندی، تاريخ، ص ۲۳۷. ۸. میرزا جانی کاشانی، نقطه الکاف، ص ۱۵۴. ۹. افراسیابی، تاریخ جامع بهائیت، ص ۹۵. منبع: پایگاه جامع شناخت بهائیت