🔴چه شد که یک فاضل حوزوی مقابل #ولایت ایستاد؟
#قسمت_هفتم
🔸اقدام و اظهار نظر احساسی در مباحث بنیادین و سرنوشت ساز، قبل از مطالعه و بررسی دقیق و موشکافانه
این ویژگی و نقصِ رفتاری از آقای منتظری به کرّات به چشم خورده است. مواردی همچون اعتماد و #حمایت_از_مجاهدین_خلق قبل از بررسی دقیق تفکرات آنان، از آن جمله است.
اظهارات شخص آقای منتظری در این باره را ملاحظه کنید:
«من قبل از اینکه این زندان اخیر که ۵/۳ سال زندان من طول کشید بروم، با آقایانی که منتسب به سازمان مجاهدین خلق هستند، از نزدیک تماس نداشتم و از دورادور #علاقه هم داشتیم برای اینکه با آن دولت سابق و حکومت طاغوتی دلمان می خواست افراد مبارزه بکنند و اینها خوب گروه متشکلی بودند…دورادور علاقه داشتم به سازمان شان و کتاب های شان را هم من مطالعه نکرده بودم. خوب گروه متشکلی بودند، تقریباً #مایه_امیدواری بودند که بتوانند آن حکومت را ساقط بکنند از طریق جنگ های چریکی…»
در مصاحبه روزنامه جمهوری اسلامی گفتند: «گناه من این است که قبل از زندان نتواستم بخوانم، در زندان که خواندم دیدم افکار، استقاطی و اغرافی است.»
همین #تجربه در جریان منافقین باید برای ایشان کفایت میکرد که در واکنش به مسئله مجازات و رسیدگی به جرائم سید مهدی هاشمی که چندین قتل نفس و اقدامات خلاف دیگر در پرونده داشت، احتیاط کرده و #اظهارنظری_سنجیدهتر کند.
ایشان باید میدانست که همیشه خداوند شرایطی مثل زندان دو ره شاه برایش فراهم نمیکند که در یک جا آرام بدور از #وسوسه_اطرافیان و بمباران گفته ها و شنیده ها، گناه دیگری مثل گناه #تبلیغ و #تایید_منافقین مرتکب نگردد.
لیکن در تجربه بعدی میبینیم که #سیدمهدی_هاشمی را با این همه اتهامات که حداقل ماجرای قتل مرحوم شمس آبادی که خود آقای منتظری آن را ناشی از اشتباه و زیاده روی در تنبیه آن مرحوم میداند؛ #متدین، #متقی، #مدیر و #مدبّر معرفی کرد!
پرونده ویژه #آسیبشناسی_حیات_طلبگی_شیخحسینعلیمنتظری را در بهانه بخوانید.
@bahaneee
هدایت شده از بهانه
🔴چه شد که یک فاضل حوزوی مقابل #ولایت ایستاد؟
#قسمت_هفتم
🔸اقدام و اظهار نظر احساسی در مباحث بنیادین و سرنوشت ساز، قبل از مطالعه و بررسی دقیق و موشکافانه
این ویژگی و نقصِ رفتاری از آقای منتظری به کرّات به چشم خورده است. مواردی همچون اعتماد و #حمایت_از_مجاهدین_خلق قبل از بررسی دقیق تفکرات آنان، از آن جمله است.
اظهارات شخص آقای منتظری در این باره را ملاحظه کنید:
«من قبل از اینکه این زندان اخیر که ۵/۳ سال زندان من طول کشید بروم، با آقایانی که منتسب به سازمان مجاهدین خلق هستند، از نزدیک تماس نداشتم و از دورادور #علاقه هم داشتیم برای اینکه با آن دولت سابق و حکومت طاغوتی دلمان می خواست افراد مبارزه بکنند و اینها خوب گروه متشکلی بودند…دورادور علاقه داشتم به سازمان شان و کتاب های شان را هم من مطالعه نکرده بودم. خوب گروه متشکلی بودند، تقریباً #مایه_امیدواری بودند که بتوانند آن حکومت را ساقط بکنند از طریق جنگ های چریکی…»
در مصاحبه روزنامه جمهوری اسلامی گفتند: «گناه من این است که قبل از زندان نتواستم بخوانم، در زندان که خواندم دیدم افکار، استقاطی و اغرافی است.»
همین #تجربه در جریان منافقین باید برای ایشان کفایت میکرد که در واکنش به مسئله مجازات و رسیدگی به جرائم سید مهدی هاشمی که چندین قتل نفس و اقدامات خلاف دیگر در پرونده داشت، احتیاط کرده و #اظهارنظری_سنجیدهتر کند.
ایشان باید میدانست که همیشه خداوند شرایطی مثل زندان دو ره شاه برایش فراهم نمیکند که در یک جا آرام بدور از #وسوسه_اطرافیان و بمباران گفته ها و شنیده ها، گناه دیگری مثل گناه #تبلیغ و #تایید_منافقین مرتکب نگردد.
لیکن در تجربه بعدی میبینیم که #سیدمهدی_هاشمی را با این همه اتهامات که حداقل ماجرای قتل مرحوم شمس آبادی که خود آقای منتظری آن را ناشی از اشتباه و زیاده روی در تنبیه آن مرحوم میداند؛ #متدین، #متقی، #مدیر و #مدبّر معرفی کرد!
پرونده ویژه #آسیبشناسی_حیات_طلبگی_شیخحسینعلیمنتظری را در بهانه بخوانید.
@bahaneee
🔴 فرق #تعلیم با #تبلیغ
افاضات امام خامنهای حفظه الله تعالی
حدیث :دوشنبه13/ 93/11
عن علیٍّ«علیهالسلام» قال:
🔻قال رسولُ الله«صلیاللهعلیهوآله»: اللهم ارحَم خُلفائی ثلاثاً.
سه مرتبه حضرت فرمودند: اللهم ارحم خُلَفائی.
🔻قیل: یا رسولَ الله! وَ مَن خُلَفائُک؟ قال: الذین یُبلِّغونَ حدیثی و سنّتی ثمّ یُعَلِّمونها امّتی.
کسانی که سخن مرا و سنّت مرا، آنچه را که در رفتار پیغمبر تحقق پیدا کرده است، چه با بیانِ لسانی، چه با عمل، این را به مردم میرسانند یعنی مبلِّغِ سخنان پیامبر به مردم هستند.
ثمّ یعلّمونها امّتی؛ یعلّمونها با تبلیغ چه فرقی دارد؟ این که میفرماید: تبلیغ میکنند بعد آن را به امّت من تعلیم میدهند، به نظر میرسد مراد این است که آنرا در خارج تحقق میبخشند. تعلیم دادن به این معنا باشد که آنچه را از معارف، با زبان، با نوشتن، با تبلیغ به گوش این و آن رسیده است، این را میآموزند؛ آموزشِ عملی، در عمل آنرا تحقق میبخشند. که البته تحقق عملی دو نحو ممکن است باشد: یکی اینکه: انسان معلّم و مبلّغ در رفتارِ شخصیِ خود روشی را انتخاب بکند که مردم از او فرا بگیرند؛ کونوا دُعاةَ الناس بغیرِ السنتِکم، با زبان میشود مطالبی را تعلیم داد اما بهتر از آن، این است که انسان با عملِ خود حقایق دینی را تعلیم بدهد، در عمل خود آنها را منعکس کند. احتمال دیگر این است، با ایجاد نظام و جامعۀ اسلامی آنها را تحقق دهد. وقتی جامعۀ اسلامی بوجود آمد، نظامات اسلامی حاکمِ بر زندگیِ جمعیِ مردم شد، این، بهترین روشِ تعلیم است؛ یعنی مردم را حرکت میدهد در آن مسیری که حدیث پیغمبر و سنّت پیغمبر، برای مردم مشخص کرده است. احتمال دارد که این ثمّ یعلّمونها امّتی، با توجه با تعبیر امّت، به امّت من آنرا تعلیم میدهند، احتمال دارد که این معنای دوّم اقوی و اظهر باشد.
@bahaneee