💠 نگاه از زاویه نقادانه به جشنواره جایزه جهانی امام خمینی(ره)؛
وقتی سکوت، عمیقتر از جشنواره سخن میگوید
🔸 آنچه امروز به نام جایزهها، جشنوارهها و آیینهای پرزرقوبرق فرهنگی ـ بهویژه در ایران ـ برگزار میشود، الزاماً به «شناساندن» نمیانجامد؛ گاه درست برعکس، به محجورتر شدن شخصیتها کمک میکند. منطق این آیینها غالباً بیرونی، رسمی و مناسکی است؛ درحالیکه برخی چهرهها اساساً با این منطق ناسازگارند. نه از آن رو که بزرگتر از ستایشاند، بلکه از آن جهت که افق فهم آنان در قالبهای رایج ستایشپذیر نیست.
🔹 شخصیتی مانند امام خمینی(ره)، پیش و بیش از هر چیز، واجد ساحتی عرفانی، درونی و وجودی است. ساحتی که نه همه آن گفتنی است و نه هر گفتنیاش قابل عرضه در اجتماع. دقیقتر بگوییم، برخی از حقیقتها اگر به صحنه عمومی کشانده شوند، ناگزیر دچار تقلیل، سوءفهم یا حاشیهسازی میشوند. عرفان، اگر به آیین افتتاحیه و اختتامیه تقلیل یابد، از معنا تهی میشود؛ و اگر با زبان سیاست روز ترجمه شود، مصادره میگردد.
🔸 بزرگترین نگرانی در چنین رویکردی، مصادره به مطلوب شخصیتی است که اساساً پیشاسیاسی و فراسیاسی است. در جامعهای که بخش عمده مسائل اجتماعیاش مصادره سیاسی میشود، نگرانی آن جاست که امام خمینی(ره) نیز نه آنگونه که هست، بلکه آنگونه که «به کار برخی میآید» معرفی شود. این دقیقاً همان نقطهای است که فاصله میان مردم و حقیقت شخصیت ایشان بیشتر میشود؛ نه از سر عناد، بلکه از سر سوءشناخت.
🔹 به تعبیر برخی از اهل نظر، اگر گروهی در باب امامین انقلاب سکوت کنند، نه سکوت از سر انفعال، بلکه سکوتی آگاهانه و مسئولانه، مردم خود راه شناخت را پیدا خواهند کرد. چهبسا شیفتگی برآمده از کشف، صادقانهتر و ماندگارتر از شیفتگیِ القایی باشد. شناختی که از زیست فکری، از متن آثار، از سلوک و از نسبت وجودی یک انسان با رنجها و امیدهای جامعه شکل میگیرد، نیازمند بودجه و تشریفات نیست.
🔸 ردیف بودجه ساختن، جشنواره برپا کردن و تولید افتخارهای نمادین برای عدهای خاص، اگر به این ظرافتها بیاعتنا باشد، نه خدمت که ظلم است. ظلمی ناخواسته اما واقعی؛ زیرا شخصیت را به مناسبت فرومیکاهد، به قاب بدل میکند و از سیلان تاریخی و وجودیاش بازمیدارد. گاه بزرگداشت حقیقی، در پرهیز از بزرگداشت رسمی است. گاه وفاداری، در عقبنشینیِ متواضعانه نهادهاست تا مجال فهمِ بیواسطه برای مردم فراهم شود.
🔹 شاید زمان آن رسیده باشد که بهجای تولید رویدادها، به میدان دادن به متنها، تجربهها و سکوتها فکر کنیم. شخصیتهایی از جنس امام خمینی، بیش از آنکه به معرفی نیاز داشته باشند، به رهایی از معرفیهای تقلیلگر نیازمندند.
✍️ جواد جعفری
#یادداشت_اختصاصی
📝بهانش | بهانهاے براے نوشتن✿
✏️@bahanesh
2.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ریل
🇮🇷 ایرانیترین مسلمان ایرانی
#رهبر_نویسندگان
#غیرت_ملی
📝بهانش | بهانهاے براے نوشتن✿
✏️@bahanesh
💠 هنر دینی
🔸 نکته دیگری که آن را یادداشت کردهام و در بیانات آقایان هم مطرح شده بود، بحث هنر دینی است. من میخواهم این را عرض کنم که هنر دینی بههیچوجه به معنای قشریگری و تظاهر ریاکارانهی دینی نیست و این هنر لزوماً با واژگان دینی به وجود نمیآید.
🔹 ای بسا هنری صددرصد دینی باشد، اما در آن از واژگان عرفی و غیردینی استفاده شده باشد. نباید تصوّر کرد که هنر دینی آن است که حتماً یک داستان دینی را به تصویر بکشد یا از یک مقوله دینی - مثلاً روحانیت و غیره - صحبت کند.
🔸 هنر دینی آن است که بتواند معارفی را که همه ادیان - و بیش از همه، دین مبین اسلام - به نشر آن در بین انسانها همت گماشتهاند و جانهای پاکی در راه نشر این حقایق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه کند و در ذهنها ماندگار سازد. این معارف، معارف بلند دینی است. اینها حقایقی است که همه پیامبران الهی برای آوردن آنها به میان زندگی بشر، بارهای سنگینی را تحمّل کردند. نمیشود ما اینجا بنشینیم و تلاشهای زبدهترین انسانهای عالم را - که مصلحان و پیامبران و مجاهدان راه خدا بودند - تخطئه کنیم و نسبت به آن بیتفاوت بگذریم.
🔹هنر دینی این معارف را منتشر میکند؛ هنر دینی عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفی میکند؛ ولو شما هیچ اسمی از دین و هیچ آیهای از قرآن و هیچ حدیثی در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید. مثلاً هیچ لزومی ندارد که در محاورات سینمایی یا در تئاتر، نام و یا شکلی که نماد دین است، وجود داشته باشد تا حتماً دینی باشد؛ نه. شما میتوانید در باب عدالت، رساترین سخن را در هنرهای نمایشی بیاورید. در این صورت به هنر دینی توجّه کردهاید.
🔸 آن چیزی که در هنر دینی بهشدّت مورد توجّه است، این است که این هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحاله هویّت انسان و جامعه قرار نگیرد. جامعه ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی احساس هویّت کرد؛ یعنی شخصیت خودش را باز یافت. ما به عنوان جزء نودونهم در امواج حرکات جهانی، غرق و گم بودیم. انقلاب ما را زنده کرد و به ما شخصیت داد. انقلاب به ما آموخت که یک ملت میتواند در اساسیترین مسائل جهانی، سخن و موضعی داشته باشد و آن را با صراحت و بدون توجّه به اینکه قدرتمندان و قلدرهای عالم چه میخواهند، ابراز کند و پای آن بایستد.
🔹 ارزش یک ملت در جامعه بینالملل به این چیزهاست، نه به دنبالهروی کورکورانه؛ آن هم نه از چیزهای خوب، بلکه از نقاط منفی. برای یک ملت، بلهقربانگوی دولتهای گردن کلفتتر و قویتر و ثروتمندتر بودن، ارزش نیست؛ این را انقلاب به ما داد؛ این به برکت اسلام به ما رسید.
🔸 امروز هم با قدرتِ تمام، نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران در صحنه جهانی به عنوان یک ملت شجاع که در زمینه مسائل گوناگون صاحب ایدهاند، مطرحند. درعینحال ما بیاییم با کمک هنر خود، دائماً از کنار این معنا بساییم، یا آن را به انواع حرفها و لجنها آغشته کنیم. این درست است؟ هنر نباید در این جهت قرار گیرد.
🗓️ بیانات در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر، ۱۳۸۰/۰۵/۰۱
#رهبر_نویسندگان
#نویسنده_متعهد
#هنر_دینی
📝بهانش | بهانهاے براے نوشتن✿
✏️@bahanesh
❗نشخوار
🤳🏻 خیلی وقتها که به شبکههای اجتماعی سر میزنم، فضا و حال و هوا را شبیه بازاری میبینم پررونق اما کساد. چه دکانهای ردیفی، چه تابلوهای رنگ و روداری، چه بیا برویی و چه شور و حالی؛ ولی عرضه و تقاضا و فروشنده و مشتری بیشتر به یک کالا میل و رغبت دارند. هر چه بساط فرهنگ و هنر و دانش، خالی و کممشتری است، جنس «خبرها و تحلیلهای سیاسی» جور و بدهبستانها جورتر. هر کس شده یک بلندگو و در فضای واقعی و مجازی یکبند از سیاست و مشتقات آن میگوید؛ به هر چیزی از این چشم مینگرند که شاهان، رهبران، رؤسا، وزرا، وکلا و مسئولان و نامسئولان. این تکمحصولی بودن بازار اجتماعی همان مرضی است که باید نامش را گذاشت سیاستزدگی. مرضی مثل قند، شیرین؛ اما مرگ گامبهگام ذائقه جمعی. سیاست اگر به درد بشر نمیخورد که درست نمیشد؛ مثل خیلی چیزهای دیگر. ضرورت آن جای خود؛ ولی مصرفگرایی در آن هم جای خود. آیا چه میزان؟ آیا کسی به آن نگاه و توجه میکند؟ چه کسانی به تنور آن میدمند؟ چه کسانی به بوی نان آن خو میگیرند و به دود آن معتاد میشوند؟ مگر همه چیز ما و همهی زندگی ما این است که بدانیم کی، کی و کجا عزل و نصب شد؟ تهدیدها و تطمیعها جنگها و صلحها دید و بازدیدها بین اشخاص حقیقی و حقوقی چقدر و چگونه نوسان دارد؟ نمودارهای بازار، پروندههای قضایی، حبسها، اعدامها و هر چیزی از این قماش چقدرش به کار زندگی و ترفیع شخصیت ما میآید؟ کم؟ بیشتر از کم؟ چقدر؟ اینهمه رویداد جورواجور با این همه سکوهای انتشار و بیشترش نشخوار دنیای سیاست از ما چه میسازد؟ آیا چیزی فراتر از موجوداتی دهانجنبان؟ جویدن آدامس یا مکیدن پستانک، کدام شکم گرسنه را سیر میکند؟ زندگی با طعم همیشگی سیاست کمکم چه میکند با ما؟ با روح ما؟ کی میشود درست زندگی کنیم؟ بهنظر میرسد جامعه ما هنوز هم با فرهنگ و هنر، فرسنگها فاصله دارد.
✍🏻 استاد سعید احمدی
#یادداشت_اختصاصی
#فضای_مجازی
📝بهانش | بهانهاے براے نوشتن✿
✏️@bahanesh
1.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👀 در دورههای نویسندگی بهانش چه میگذرد؟!
🎯 ایستگاه پایانی دوره مقدماتی نویسندگی
✨ شوق نوشتن
🔹 شما چقدر میل به نوشتن دارید؟
منتظر برگزاری مجدد دوره هستید؟
🔸 منتظر پیامهای شماییم:
🔗 https://daigo.ir/secret/2811666419
#گزارشها
📝بهانش | بهانهاے براے نوشتن✿
✏️@bahanesh
📝 چگونه نوشتن، موجب مفیدتر اندیشیدن میشود؟
🔸 اهمیت نوشتن در این است که شما با افکارتان مواجه میشوید. چالشهای درونی و ذهنیتان را میشناسید و میتوانید کارکرد ذهن، مسیر و جریانهای فکری و نحوهی رسیدن به استدلالهایتان را از بالا نظارت، عیبیابی و اصلاح کنید.
🔻 با این حساب میشود گفت: نوشتن، همان ابزار جادویی برای استفادهی سالم و حداکثری، از مغز است. 🔺
🧠 نوشتن تفکر به همراه میآورد. برای بهتر نوشتن نیازمند فکر و برای تفکر بهتر نیازمند نوشتنیم. تفکر و نوشتن لازم و ملزوم یکدیگرند. چرا که تفکری که با نوشتن همراه باشد از عمق و وضوح چشمگیری برخوردار میشود.
🔸 انسان یعنی انتخابگر. ما مدام و دائم در حال انتخاب هستیم. بین خوابیدن و نخوابیدن. رفتن و نرفتن. نگاهبهچپ یا نگاهبهراست. ما تصمیماتی هستیم که پا داریم و راه میرویم و تصمیمات جدیدی روی دوش میاندازیم و باز راه میرویم.
🔹 ما فکر میکنیم تا بتوانیم تصمیم بگیریم و تصمیم میگیریم تا بتوانیم زندگیمان را به سمتی که به نظرمان مطلوب است بکشانیم.
🔻 بنابراین با نوشتن میتوان شناخت، احساس کرد و خود را ارتقا داد. 🔺
#راهنمای_نویسندگی
#دلیل_نوشتن
✿📝بهانش | بهانهاے براے نوشتن✿
✏️@bahanesh
☝🏻 انذاری از پدرم دریافت کردم که: نورِدیده! از این شب بیداریها و نوشتنها مجنون خواهی شد؛ مگر از روشنای روز محرومی؟
🌙 عرضه داشتم: پدر! سیاهی شب، مُرکبی است بر این قلم... روز نوشتن را نتْوانم.
✏️ آنگاه که با خشمکی روبهرو شدم؛ به یاد آوردم که بشر، دستساختهای به نام مداد و خودکار دارد... قلم و مرکب چه کار آید...
✍🏻 راضیه واحدی
#متن_کوتاه
📝بهانش | بهانهاے براے نوشتن✿
✏️@bahanesh
🙋🏻 سلام و ادب
صبح قشنگتون به خیر باشه
📝 بعد از اینکه همه تمرینهای بمبنویس انجام شد و دلسوزانه توسط خانم واحدی ارزیابی شد، از همدیگه قدردانی کردیم و آقای نجفی خبر پایان دوره رو اعلام کردند.
💪🏻 البته که این مسیر، به لطف خدا با قوّت بیشتر ادامه داره و این نقطه تازه شروع کاره.
#گزارشها
✿📝بهانش | بهانهاے براے نوشتن✿
✏️@bahanesh