☑️ مهربون باشیم
🔺 مهربونی با دیگران باعث میشه که حال خودتون هم بهتر بشه
🍊 @baharnarenj251
✨﷽✨
#پندانه
✍ حواسمان باشد
🔻با " زبان " می شود ناسزا گفت،
با " زبان " می شود حمد و ستایش پروردگار را گفت.
🔻با" زبان " می شود سکوت کرد،
با" زبان" می شود ذکر گفت.
🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ،
با "ﺯباﻥ" میشود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ.
🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ،
با "ﺯباﻥ" میشود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ.
🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ،
با "ﺯباﻥ" میشود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ.
🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ،
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ.
🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود جدایی انداخت،
با "زبان" میشود وصل کرد.
🔻با "زبان" میشود آتش زد،
با "زبان" میشود آتش را خاموش کرد.
حواسمان به زبانمان باشد:
"آلودهاش نکنیم"
🍊 @baharnarenj251
🦋✨🦋✨🦋✨
🦋✨🦋✨
🦋✨
✨
🤔خنــــــــــــــده بــه چـــــه قیمــــــت؟
#قسمت_چهارم
دیگه خیلی داشت حرفای بدی میزد 😐
نغمه :
ببخشید نمیدونستم شما این چیزها رو نمیفهمی 😏
تو دلم گفتم دونستن این چیزها هنر نیست....
😤🙁ولی اون منو تحقیر کرد با این حرفش و من هم از سر لج گفتم :
😏میدونم خوبشم میدونم بیشتر از توهم میدونم و میفهمم.. 😤
******
اون روز نحس بالاخره تموم شد...
نغمه تا آخر درصد شارژ گوشیم داشت با اون پسره چت میکرد اون پسره هم که نگم براتون...
😑 آخرش هم بلاکش کرد و خندید.
حس بدی داشتم خیلی تحقیر شده بودم!😥
انگار بچم!
انگار فقط اون بلده از این کارا....
هع نغمه خانم کور خوندی 😬 من ته این خطام ..
نشونت میدم!!🤨😏
عصر یک چالش گذاشته بودم که وقتی تموم شد یکی از شرکتکننده ها بهم پیام داد.
انگار با هزار ترفند میخواست مخ منو بزنه !
منم که از خدا خواسته سوژه پیدا کرده بودم...
اونم چه سوژه ای 😏
شروع کردم روش کار کردن...
با هم آشنا شدیم سپهر 16 و جالب اینکه همشهری هم بودیم...
با سپهر دوست شدم البته با هزار تا ناز.... 😔
همیشه وقتی به خودم میگفتم خدا؟! امام زمان؟!
بعدشم باز خودمو توجیح میکردم که من که قصد بدی ندارم🤷♀ فقط میخوام بخندم
دو روز با سپهر دوست بودم، با خودم قرار گذاشتم بکشمونمش سر قرار و اون بیاد و من بهش بخندم و بعدش بلاکش کنم...
براش ویس میدادم اونهم ویس میداد... سپهر توی تیم فوتبال بودم و کلی هم مدال داشت..
#خنده_به_چه_قیمت؟
#سرگذشتی_که_از_سر_گذشت
#داستانهای_واقعی
🍊 @baharnarenj251
✳️〽️ بهارنارنجی های عزیز🍑🍋
برای اردوی فردا حتماً جانماز ، مهر وچادر نماز همراهتون باشه .
قصد داریم به یاد مدرسه نماز جماعت بخونیم.
🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کافیه دستت رو روی قلبت بگذاری💗
🔸حالا نه تنها میشنوی
بلکه حس میکنی بودنش رو
لمس میکنی حضورش رو
اونی که درکش کردی
💫صدای قدمهای خداست
قدمهائی که به سمت توست
و برای توست
خدایی که در درون توست
با تو راه میرود، مینشیند
کلام میگوید، صدایت میزند
و بودن را به تو هدیه میدهد
چرا که دوستت دارد💗
💫روز خوبی داشته باشین باعشق به پروردگار❤️❤️❤️
🍊 @baharnarenj251
شنیدنی هایی از شهید بهشتی🌷🕊
👇👇
🕊🌷 شهید بهشتی:
♻️طلبه جوان هر روز میرفت دبیرستانها درس انگلیسی میداد. پولش هم میشد مایه امرار معاش. میگفت اینطوری استقلالم بیشتره، نواقص حوزه رو بهتر میفهمم و با شجاعت بیشتری میتونم نقد کنم. بهشتی تا آخر هم با حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش زندگی میکرد.✅
از بهشتی پرسید؛ روحانی هم میتونه تو شورای شهر بره❓گفت: روحانی همه جا میتونه بره به شرط اینکه علم اون رو داشته باشد نه اینکه تکیهاش به علوم حوزوی باشه.
گفت: صرف روحانی بودن به فرد صلاحیت ورود به هر کاری رو نمیده.✅
بنیصدر که فرار کرد زنش رو گرفتند. زنگ زد که زن بنیصدر تخلفی نکرده باید زود آزاد بشه. آزادش نکردند. گفت با اختیارات خودم آزادش میکنم. بهشتی میگفت: هر یک ثانیه که در زندان باشه گناهش گردن جمهوری اسلامیه✅
الآن بهترین موقعیته، برای کمک به پیروزی انقلاب هم هست! نیت بدی هم که نداریم. آمار شهدای ١۵خرداد رو بالا میگیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم میچسبه❗️
بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ میخواهید از اسلام دفاع کنید❓ اسلام با صداقت رشد میکنه نه دروغ❗️
✅
بهشتی اسم جوان رو داده بود برای شورای صدا و سیما. گفته بودند ولی این مخالف شماست، کلی علیه شما دنبال سند بوده! گفت: او جویاست و کنجکاو. چه اشکالی دارد که سندی پیدا کند و مردم رو آگاه کند.✅
همه جمع شده بودند برای جلسه. باهنر رو فرستاده بودند که بهشتی رو بیاره. اومده بود که آماده شید بریم؛ همه منتظر شمایند. بهشتی عذر خواسته بود. گفته بود جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم گردش.
اخم باهنر رو که دید گفت: بچهها منتظرند، سلام برسونید، بگید فردا در خدمتم✅
به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت میروی ساک خود را به همراهت میدهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی.»
قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات...✅
مترجم ترجمه کرد؛ «هیأت کوبایی میخواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! پرسید مگه شما نمیآیی؟ گفت: همه میدونند من تودهایم، برای شما بد میشود. خندید؛ باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! کادر کامل شد.
✅
با بیادبی بلند شد به توهین کردن به شریعتی. بهشتی سرخ شد و گفت: حق نداری راجع به یک مسلمان اینطور حرف بزنی.
هول شدند و چند نفر حرف تو حرف آوردند که یعنی بگذریم. گفت: شریعتی که جای خود! غیر مسلمان را هم نباید با بیادبی مورد انتقاد قرار بدیم.
✅
اومده بودند در خانه بهشتی که یک مقام سیاسی خارجی میخواهد شما را ببیند. گفت: قراره به فرزندم دیکته بگویم. جمعهام متعلق به خانواده است.
نرفته بود. «بابا آب داد». بنویس پسر بابا❗️
✅
صبح بود، یه اتوبوس آدم پیاده شدند جلوی خونه بهشتی. یه نگاهی و براندازی کردند و دوباره سوار شدند و رفتند. نگو دعوا شده بود، یکی گفته بود خونه بهشتی کاخه! یکی دیگ.ه گفته بودند هشت طبقه است! راننده بهشتیشناس بود. همه رو آورده بود دم خونه گفته بود حالا ببینید و قضاوت کنید‼️
منبع: کتاب صد دقیقه تا بهشت
#معرفی_شهید
🍊 @baharnarenj251
[• #منبر_مجازی 📿 •]
✨:
همہ مےگویند: خوش بحآل
فلانے #شهید شد اما هیچ
کس حواسش نیست ڪہ
فلانے برایِ #شهید شدن شهید
بودن را یاد ڱرفت...😉✋🏻
#معرفی_شهید
🍊 @baharnarenj251