امیرالمؤمنین علیه السلام:
هيچ كس با اين قرآن ننشست، مگر آن كه با افزايشى يا كاهشى از كنارش برخاست: افزايش در هدايت و يا كاستى از كورى [ کوری دل و باطن]
ما جالَسَ هذَا القُرآنَ أحَدٌ إلّا قامَ عَنهُ بِزِيادَةٍ أو نُقصانٍ؛ زِيادَةٍ في هُدىً أو نُقصانٍ مِن عَمىً
غررالحكم حدیث9680
✳️ @bahjat_alabd
✅فرزند شیخ رجبعلی خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی ازدوستان پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که #موی_بلند و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند
⭕️از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می گوید چشمتان رااز #نامحرم برگردانید و خود ایشان اینطور نگاه میکند!
✴️نگاهی به من کرد و فرمـود: توهم میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین!
☑️نگاه کردم دیـدم همینطور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین میریزد و آتش او به کسانی که #چشم هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند .
⭕️ شیخ رجبعلی فرمـود این زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به آتش جهنـم می بَرَد .
📚کتاب بوستان حجاب صفحه ۱۰۹
✳️ @bahjat_alabd
مڪاید شیطان
💠آیت اللہ جوادے آملے مےفرمایند:
مڪاید شیطان عبارت است از:
🔴شیطان گاهے انسان را بوسیلہ گناہ از خدا دور مےڪند.
🔴گاهے بوسیلہ مڪروہ انسان را از مسیر باز مےدارد.
🔴گاهے با عمل مستحبے از اعمال واجب غافل مےڪند.
🔴گاهے شیطان با عمل واجب از اعمال اوجب باز مےدارد.
⬅️در نتیجہ،
شیطان هر ڪسے را با یڪ طریقے از خداوند متعال دور مےڪند و گرفتار غفلت مےنماید.
🌸جلسہ تفسیر
✳️ @bahjat_alabd
﷽
📍 دعا در خواست فقیر از غنی است ❗️
📌جهت این است که دعا «درخواست» است؛ دعا «پناهبردن» است. در قالب اصطلاح، درخواستِ فاقد از واجد؛ فقیر از غنی و نادار از دارا است. ما باید این معنا را در نظر بگیریم. که نسبت عبد با پروردگارش چه نسبتی است. آیهٔ شریفه می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد». ای مردم! همه بدانید! رابطهٔتان با خدا رابطۀ ندار با دارا است؛ رابطهٔ فاقد با واجد است؛ رابطهٔ تهیدست با غنی است. این خطاب قرآن به همه است: «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد».
چه بسا این کلام که مخلوق، فقیر است، مسامحه باشد؛ چرا که مخلوق، «فقر محض» است. سراپای من و تو هیچ است. هرچه هست از او است. سراپای من و تو فقر است؛ نه اینکه من خودم یک چیزی هستم و خدا یک چیزی و من فقیرهستم و او غنی؛ خیر، همین که گفتی من کسی هستم، همینجا اشتباه کردی. تو کسی نیستی. اصلاً هستیِ تو برای اوست. به تعبیر معروف، قرآن خیلی به ما احترام گذاشته که فرموده است.
1️⃣سورهٔ مبارکۀ فاطر، آیهٔ 15
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #مجموعه_حقیقت_بندگی
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
✳️ @bahjat_alabd
تاثیرات گناه
انسان گناه می کند و خیال می کند در جای خلوتی گناه کرده و تمام شد و رفت.....
#آیت_الله_مشکینی
✳️ @bahjat_alabd
* #شب_قدر #امام_زمان
💠 ارتباط امام زمان ارواحنا فداه و قرآن در شب قدر
🔻شب قدر، شب قرآن و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ زیرا این دو با هم مربوطند. طبق فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در حدیث ثقلین، این دو از هم جدا شدنی نیستند و بنابر فرموده امام صادق علیه السلام سوره قدر، سوره اهل بیت علیهم السلام است.
🔸 شب امضای پرونده و مقدرات سال آینده توسط حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ لذا شب ارتباط با قرآن همراه با توسل به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
🔹 در روایات، خواندن دعای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در همه وقت، مورد سفارش قرار گرفته است؛ یعنی باید در همه حالات، متوجه و متذکر امام بود.
(منبع: نرمافزار الهادی← مراقبات ماهرمضان)
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
✳️ @bahjat_alabd
🔸️ چگونه خداوند صاحب فضل و رحمت بندگانش را به قهر و کیفر می گیرد؟
✳️ @bahjat_alabd
💠امام خمینی(رحمةاللهعلیه)
✨دهه آخر ماه رمضان به احتمال زیاد شب قدر است. شبی است که احیای آن سنت الهی است و قدر و منزلت آن از هزار ماه منافقان والاتر است.
✨شبی است که مقدرات خلق در آن شب پایهریزی میشود. روز قدس که همجوار شب قدر است لازم است که در بین مسلمانان احیا شود و مبدا بیداری و هوشیاری آنان باشد، و از غفلتهایی که در طول تاریخ خصوصاً سدههای اخیر شده است بیرون آیند تا آن روز هوشیاری و بیداری از دهها سال ابرقدرتها و منافقان جهان والاتر باشد، و مسلمانان جهان مقدرات خود را خود به دست قدرت خود پیریزی و پایهگذاری کنند.
۱۳۶۰/۰۵/۱۰
◽️تهران- حسینیهی جماران
✳️ @bahjat_alabd
📚امانت داری
عبدالرحمن بن سیابه می گوید: هنگامی که پدرم از دنیا رفت، یکی از دوستان پدرم به منزل ما آمد و بعد از تسلیت گفت: آیا از پدرت ارثی باقی مانده است تا بتوانی به وسیله آن امرار معاش کنی؟ گفتم: نه. او کیسه ای که محتوی هزار درهم بود، به من تحویل داد و گفت: این پول را بگیر و از سود آن زندگی خود را اداره کن. بعدا اصل پول را به من برگردان! من با خوشحالی پیش مادرم دویدم و این خبر را به وی رساندم. هنگام شب پیش یکی دیگر از دوستان پدرم رفتم و او زمینه تجارت را برایم فراهم کرد. به این ترتیب که با یاری او مقداری پارچه تهیه کرده، در مغازه ای به تجارت پرداختم. به فضل الهی کار معامله رونق گرفت و من در اندک زمانی مستطیع شدم و آماده اعزام به سفر حج گردیدم.
قبل از عزیمت پیش مادرم رفتم و قصد خود را با او در میان گذاشتم. مادر به من سفارش کرد که پسرم! قرضهای فلانی را (دوست پدرم) اول بپرداز، بعد به سفر برو! من نیز چنین کردم. با پرداخت وجه، صاحب پول چنان خوشحال شد که گویا من آن پولها را از جیب خودم به وی بخشیدم و به من گفت: چرا این وجوه را پس می دهی، شاید کم بوده؟ گفتم: نه، بلکه چون می خواهم به سفر حج بروم، دوست ندارم پول کسی نزدم باشد.
عازم مکه شدم و بعد از انجام اعمال حج در مدینه به حضور امام صادق (ع) شرفیاب شدم. آن روز خانه امام(علیه السلام) خیلی شلوغ بود. من که در آن موقع جوان بودم، در انتهای جمعیت ایستادم. مردم نزدیک رفته و بعد از زیارت آن حضرت، پاسخ پرسشهایشان را نیز دریافت می کردند.
هنگامی که مجلس خلوت شد، امام به من اشاره کرد و من نزدیک رفتم. فرمود: آیا با من کاری داری؟ عرض کردم: قربانت گردم من عبدالرحمن بن سیابه هستم. به من فرمود: پدرت چه کار می کند؟ گفتم: او از دنیا رفت. حضرت ناراحت شد و به من تسلیت گفت و به پدرم رحمت فرستاد. آن گاه از من پرسید: آیا از مال دنیا برای تو چیزی به ارث گذاشت؟ گفتم: نه. فرمود: پس چگونه به مکه مشرف شدی؟ من نیز داستان آن مرد نیکوکار و تجارت خود را برای آن بزرگوار شرح دادم. هنوز سخن من تمام نشده بود که امام پرسید: هزار درهم امانتی آن مرد را چه کردی؟ گفتم: یابن رسول الله! آن را قبل از سفر به صاحبش برگرداندم. امام با خوشحالی گفت: احسنت!
سپس فرمود: آیا سفارشی به تو بکنم؟ گفتم: جانم به فدایت! البته که راهنماییم کنید! امام فرمود:
عَلَیک بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ تَشْرَک النَّاسَ فِی أَمْوَالِهِمْ هَکذَا وَ جَمَعَ بَینَ أَصَابِعِه؛
بر تو باد راستگویی و امانت داری، که در این صورت شریک مال مردم خواهی شد. سپس امام انگشتان دستانش را در هم فرو برد و فرمود: این چنین. عبدالرحمن بن سیابه می گوید: در اثر عمل به سفارش امام، آن چنان وضع مالی من خوب شد که در مدتی کوتاه سیصد هزار درهم زکات مالم را به اهلش پرداختم.
📚 کتاب بحارالانوار،ج 47، ص 384
✳️ @bahjat_alabd