چشمهایت جمع عین و سین و لام (عسل)
مثل موسیقی نابِ بی کلام
همچو شعر شهریار و مولوی
بوی مشروبی لبالَب توی جام
مرهمی بر غصههای بی کران
زخم ها و دردها را التیام
ای تو از که از آسمان افتادهای
چشمهایت باب میل است و به کام
صورتت زیباتر از زیبا شده
در تمام عضوها صاحب مقام
هرچهدر وصفت بگویم اندک است
بهترین خلق خدایی... والسلام
#بداهه
#علی_جعفری
@bahr_asheghi🌿
همه دنیا که از اینجا برود میمانم
سرِ بالینِ تو هر شب غزلی میخوانم
پیش تو زندگی انگار که معنا دارد
تو همانی که خدا داد به من،میدانم
#علی_جعفری
#بداهه
تو خودت باز شدی باعث ویرانیِ من
سالها بی خبری از غمِ پنهانیِ من
خنده از روی لبم محو نبود اما تو
چه خَط انداخته ای بر سر پیشانیِ من
#علی_جعفری
#بداهه
تا بود کنارم و غزل بود... که خواندم
خود را به جوارِ حرم عشق رساندم
او رفت و غزلهای مرا برد ز یادش
جان در بدنم هست،ولی زنده نماندم
#علی_جعفری
#بداهه
من و آیینه و این پنجره ها هم رازیم
با غم رفتن تو، سخت...ولی میسازیم
بی تو دنیا دگر از چشم همه افتاده
سالها منتظر فرصت یک پروازیم
#علی_جعفری
امشب سکوت مبهمی حاکم به اینجا بود
زآن لحظه که وارد شدم، این خوب پیدا بود
گویی همه از خستگیشان زود خوابیدند
این خستگی ها از ازل هم کار دنیا بود
از خستگی من هم پُرَم، اما چه باید کرد
دنیا سرِ ناسازگاری اش هم از ما بود
غافل مشو از دل خوشی های همین امروز
دیروز من رفت از کفم، امروز فردا بود
میخواستم شعری بگویم امشب هم اما
رفتم سراغ دفترم ، او نیز لالا بود
#علی_جعفری
@bahr_asheghi🌿
(((که چو دردم از تو آید، ز تو نیز چاره باید)))
که کسی نبود جز تو...که غم از دلم زدایَد...
تو همان نسیم صبحی که وزیده بر دل ما
و دل از تو کندن اصلا به مرام ما نیاید
و چه حیف شد که حافظ،نظری نکرده بر تو
که تمام عمر خود را دو سه دیوان بسُراید
دل ما ز غم شکسته، به ید همه خلایق
که دوباره التیامش فقط از ید تو آید
تو چناننجیب وخوبیکه خودم ز خویش غافل
که دگر مثال رویت به خدا فَلَک نَزایَد
#بداهه
#علی_جعفری
من با دل خرابم ، سرکرده با خیالت
با یاد تو نشستم، هر شب به رسم عادت
جمعه غروب و پاییز، بغضی میان سینه
من هر چه گریه کردم، جانِ دلم حلالت
سهممن از تو این است،یکقابعکس کوچک
یک چهرهی ملیح و... چشمان بی مثالَت
ای در دلم نشسته... گاهی بخوان برایم
یک صفحه شعر دیوان... قربان آن لبانت
دل را ز من گرفتی... ای نبض زندگانی
لطفا بمان برایم ... من را مَبر ز یادت🌱
#علی_جعفری
#بداهه
@bahr_asheghi🌿
من را به آغوشش کشیده دست پاییزی
ای کاش می شد تا بگویم از غمم چیزی
#علی_جعفری
.
عاشقت بودم ز پیشم رفته ای
مانده ام در خلوت تنهایی ام
چون کتابی که تو من را بسته ای
می شود بار دگر بگشایی ام؟
تو از آن روزی که رفتی از برم
من درون خلوتم زندانی ام
می درخشیدی شبی ای ماه من
کاشکی در این شب ظلمانی ام
هر چه میگیری تو از من فاصله
از نوایِ گریه می ترسانی ام
کاش میشید میشنیدی یک شبی
هِق هِق و این ناله ی پنهانی ام
رفته ای ای بی وفا، میدانمت
دوستت دارم...تو هم میدانی ام؟🌱
#علی_جعفری
@bahr_asheghi🌿
عمریست دلم بر مرض عشق دچار است
ای آنکه نگاهت غزلِ شور بهار است
چشمان تو چون مرکز منظومهی شمسی
با ذوق نگاه تو زمین رویِ مدار است
رخسار تو چون شعرِ پر از واژهی موزون
زیباست... به زیبایی اشعار نَزار است
گفتند کهلبخندِ تو چون خوشهی خرماست
مارا به بَم و خوشهی خرماش چه کار است
گر خلق بپرسند ز لبخند تو گویم
لبختد تو مانند ترک رویِ انار است🌱
#علی_جعفری
ای تو ای ناب ترین قافیهی اشعارم
من به امید تو که شعر شوی بیدارم
فکر محصور تو و لحظهی دلتنگیها
بغض در سینه و گهگاه کمی میبارم
لب بجنبان و کمی از ته دل حرف بزن
ای نفسهای من و جان من و دلدارم
نکند بغض کنی یا که ببارد چشمت
که من از تر شدن چشمِ تو هم بیزارم
تو هر اندازه مرا دوست بداری اما
من تورا دوستتَرَت دوستترت میدارم
#علی_جعفری
🟩