زیر باران خزان آنچه نباید دیدم
نیمهی گم شدهام بود ولی کامل بود...
#فرامرز_عرب_عامری
@bahr_asheghi🌿
دَر نبودت، خوب خیاطی شدم
صبح تا شب چشم میدوزم به دَر
#فرامرز_عرب_عامری
@bahr_asheghi🌿
برایت مثل یک رزمنده جنگیدم ولی هرگز
نفهمیدم که تو با دشمنانم پای یک میزی (:
#فرامرز_عرب_عامری
ببین چقدر صمیمانه در تو حل شده ام
تو قهوه میخوری و من نمیبرد خوابم...!
#فرامرز_عرب_عامری
من از خدا کــــه تـــو را آفرید، ممنونم
از آن که روح به جسمت دمید، ممنونم
از آن که مثل بت کوچکی تراشت داد
از آن که طــرح تنت را کشید ممنونم
تو راه می روی اندام شهر می لرزد
من از تمــام درختان بیـــد ممنونم
در این غروب، در این روزهای تنهایـی
از اینکه عشق به دادم رسید، ممنونم
من از کسی که عزیز مرا به چاه انداخت
و آن کـــه آمد و او را خریـد، ممنونــــم
من از نگاه پریشان آن زلیخـــایی
که خواب پیرهنم را درید، ممنونم
چقدر خوب و قشنگی! چقدر زیبایی!
من از خدا کـــه تـــو را آفرید، ممنونم
#فرامرز_عرب_عامری
@bahr_asheghi🌿
این روزها چه قدر هوای تو می کنم
حتی غروب، گریه برای تو می کنم
گاهی کنار پنجره ام می نشینم و
چشمی میان کوچه، رهای تو می کنم
خیره به کوچه می شوم اما تو نیستی
یاد تو، یاد مهر و وفای تو می کنم
خود نامه ای برای خودم می نویسم و
آن را همیشه پست به جای تو می کنم
وقتی که نامه می رسد از سوی من به من
می خوانم و دوباره هوای تو می کنم
#فرامرز_عرب_عامری
من از خدا که تو را آفرید ممنونم
از آنکه روح به جسمت دمید ممنونم
از آنکه مثل بت کوچکی تراشت داد
از آنکه طرح تنت را کشید ممنونم
تو راه می روی اندام شهر می لرزد
من از تمام درختان بید ممنونم
در این غروب در این روزهای تنهایی
از اینکه عشق به دادم رسید ممنونم
من از کسی که عزیز مرا به چاه انداخت
و آنکه آمد و او را خرید ممنونم
من از نگاه پریشان آن زلیخایی
که خواب پیرهنم را درید ممنونم
چنان گداخته ی شاهرود چشم توام
که از ابوالحسن و بایزید ممنونم
تمام مردم این شهر دوستت دارند
من از حسین و رضا و مجید ممنونم
چقدر خوب و قشنگی چقدر زیبایی
من از خدا که تو را آفرید ممنونم
#فرامرز_عرب_عامری