eitaa logo
بهارانه اشعار ناب
177 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
937 ویدیو
0 فایل
مانند بَنان، الهه‌یِ نازِ منی... آری به خدا همیشه دلتنگِ تواَم...🍃 آیدی مدیر در ایتا.. @Matinp198 https://eitaa.com/joinchat/877724074C00e564207a
مشاهده در ایتا
دانلود
همچون نسیمِ صبح لرزان و بی قرار وزیدم به سوی تو اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز هم در سینه هیچ نیست بجز آرزوی تو...  
•••┈✾~😍~✾┈••• در حال دوست داشتنِ توام مثل پیچک به دیوار... ؛)
. به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد صبح را با تمام وجود نفس خواهم کشید. خستگی‌ام را در رختخواب رخوت خواهم پیچید. کفش‌هایم را به صبح‌های تازه آشنا خواهم کرد. من هم‌صدا با همه پرنده‌ها به خوشبختی لبخند خواهم زد. آغوشم را از آرامش صبح پر می‌کنم تا آغاز شوم مانند روزهای آفتابی من به صبح، نزدیک‌تر از همه آفتاب‌ها هستم... درود  🌺صبحتون_‌مملو_از_عشق حضورت گرامى ❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
♥ ‌ ꪶⅈ𝕜ꫀ در ببندید و بگویید که من جز از او از همه کَس بُگسستَم، كَس اگر گفت چرا؟ باکَم نیست! فاش گویید که عاشق هستم @bahr_asheghi🌿
🖇♥️ از یک جایی به بعد همین میشه که میگه: "تازگی‌ها، در برابر بی مهری آدمَ‌ها هیچ نمی‌گویم ! سکوت و سکوت و سکوت ... انگار که لال شده باشم؛ شاید هم کور و کر ! دیگر نه انرژی توضیح دادن دارم و نه حتی حوصله‌اش را ..."
زندگی شاید... عبور گیج رهگذری باشد که کلاه از سر بر می‌دارد و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می‌گوید: ❤️ @bahr_asheghi🌿
دل گمراه من چه خواهد کرد با بهاری که می‌رسد از راه؟ با نیازی که رنگ می‌گیرد در تن شاخه‌های خشک و سیاه؟
گاهی اوقات قرارست که در پیله ی درد نم نمک "شاپرکی" خوشگل و زیبا بشوی... گاهی انگارضروری ست بِگندی درخود تا مبدل به" شرابی" خوش و گیرا بشوی... گاهی ازحمله ی یک گربه،قفس میشکند تا تو پرواز کنی،راهی صحرا بشوی... گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی... گاهی ازچاه قرارست به زندان بروی آخرقصه هم آغوش زلیخا بشوی... @bahr_asheghi🌿
چقدر زیباست کسی را دوست بداریم نه برای نیاز نه از روی اجبار و نه از روی تنهایی فقط برای اینکه ارزشش را دارد...! سلام.صبحتون ب عشق❤️ @bahr_asheghi💐
آسمان همچو صفحه‌ی دلِ من روشن از جلوه های مهتاب است امشب از خواب خوش، گریزانم که خیالِ تو خوشتر از خواب است
♡ اولین باری که دیدمش، حدود یک ساعت با هم نشستیم و چای خوردیم........وقتی بلند شد بره پرسید راستی تو چند سالت بود؟ به چشماش نگاه کردم و گفتم یک ساعت … ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کسی می‌آید کسی می‌آید کسی که در دلش با ماست در نفسش با ماست درصدایش با ماست...
♡ اولین باری که دیدمش، حدود یک ساعت با هم نشستیم و چای خوردیم........وقتی بلند شد بره پرسید راستی تو چند سالت بود؟ به چشماش نگاه کردم و گفتم یک ساعت … ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کسی می‌آید کسی می‌آید کسی که در دلش با ماست در نفسش با ماست درصدایش با ماست...