eitaa logo
بهارانه اشعار ناب
223 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
0 فایل
مانند بَنان، الهه‌یِ نازِ منی... آری به خدا همیشه دلتنگِ تواَم...🍃 آیدی مدیر در ایتا.. @Matinp198 https://eitaa.com/joinchat/877724074C00e564207a
مشاهده در ایتا
دانلود
هر گاه ز بیگانه بُریدی برگرد از دامن او دست کشیدی برگرد عمری­‌است مرا از سر خود وا کردی حالا که به جایی نرسیدی برگرد @bahr_asheghi🌿
وقت وداع حسرت خود را نشان بده دستی برای لحظه‌ی آخر تکان بده در من توان از تو گذشتن نبود و نیست قدری به من برای جدایی زمان بده یا با کسی مگو که دل از من بریده‌ای یا پاسخی به سرزنش این و آن بده گاهی به جای شکوه سکوت اختیار کن بگذار من هم از تو بگویم ! امان بده تا بعد تو برای کسی درد دل کنم آیینه‌ای به این دل بی‌ هم‌زبان بده @bahr_asheghi🌿
نمی‌دانم سرانجام دل بی آرزویم چیست ولی هرگز بدون عشق در دنیا نباید زیست به چشم مستت ایمان داشتم اما ندانستم دوای دردهایم این دروغ خنده‌آور نیست چنان این روزها از چشم دنیا عشق افتاده‌ست که تنها راه عاشق زیستن امروز تنهایی‌ست در این دریای طوفانی تو هستی و خدای خود مپرس ای کشتی در هم شکسته ناخدایت کیست همیشه آن که دل کنده است را نفرین نباید کرد کسی که بی‌محابا دل ببند کم مقصر نیست ...! @bahr_asheghi🌿
چگونه از نگاهِ تو ، بدونِ آه بگذرم؟ مرا چگونه یافتی؟ من از تو مبتلاترم! به هیچ‌کس نمی‌دهم حالِ خرابِ خویش را ولی غمِ فراق را به جانِ خویش می‌خرم قبول کن کنارِ تو ، به آسمان رسیده‌ام که‌ هرچه سنگ می‌زنی زِ بامِ تو نمی‌پرم اگرچه بی‌وفایی و جنون به انتخاب نیست دلِ خرابِ خویش را، جای دگر نمی‌برم به آب طعنه می‌زند زلالیِ نگاهِ تو به دل مگیر گریه را، من از خودم مکدرم چقدر واژه ساختم که‌ موجِ زلفِ دوست را مگر به جبرِ قافیه به نظم دربیاورم @bahr_asheghi🌿
چگونه از نگاهِ تو ، بدونِ آه بگذرم؟ مرا چگونه یافتی؟ من از تو مبتلاترم! به هیچ‌کس نمی‌دهم حالِ خرابِ خویش را ولی غمِ فراق را به جانِ خویش می‌خرم قبول کن کنارِ تو ، به آسمان رسیده‌ام که‌ هرچه سنگ می‌زنی زِ بامِ تو نمی‌پرم اگرچه بی‌وفایی و جنون به انتخاب نیست دلِ خرابِ خویش را، جای دگر نمی‌برم به آب طعنه می‌زند زلالیِ نگاهِ تو به دل مگیر گریه را، من از خودم مکدرم چقدر واژه ساختم که‌ موجِ زلفِ دوست را مگر به جبرِ قافیه به نظم دربیاورم @bahr_asheghi🌿
میلم به گفتگوست ولی قیل‌وقال نه عاشق سکوت می‌کند اما جدال نه... .
میلم به گفتگوست ولی قیل‌وقال نه عاشق سکوت می‌کند اما جدال نه ما با دروغ راه به جایی نمی‌بریم گفتی که می‌رسم به تو؟ با این روال نه! عمری به حال عالم و آدم گریستی اما به حال این دلِ آشفته‌حال نه ای برکه‌ای که بوسه به مهتاب می‌زنی نازک‌خیال باش ولی خوش‌خیال نه بیچاره من که موجم و ساحل تویی، ببین: حق می‌دهی به رفتنم اما مجال نه ای دل بلند باد غرورت که پای عشق خونت حلال گشت ولی پایمال نه گفتی شبیه آینه و آه، با همیم شاید مناسبیم ولی ایده‌آل نه
✨️ کاش آن کس که به تو حق قضاوت می داد به من سوخته دل فرصت صحبت می داد چه نیازی است به خون خواهی دشمن وقتی به گنهکاری ما دوست شهادت می داد دل بریدی ز من و عهد شکستی، آری عشق هرجا که نباید به تو جرات می داد تا پر و بال بگیری و به جایی برسی چه کسی بیشتر از من به تو فرصت می داد؟ هرکه از نام تو پرسید همین را گفتم: گل سرخی که فقط بوی نجابت می داد 🔹
ما کاسبان حجره ی تنهایی خودیم هر شب خمار نغمه‌ی لالایی خودیم چون ابر با شکسته دلی خو گرفته ایم دلبسته ی غرور مقوایی خودیم شاید به چشم هیچ کس اینجا نیامدیم آیینه‌ایم و خیره به زیبایی خودیم آتش گرفته‌ایم و جنون کسب و کار ماست پروانه‌وار پیرو شیدایی خودیم از عیب خلق بی خبریم و عجیب نیست عاشق شدیم و در پیِ رسوایی خودیم! دریا شدن جواب گذشتن ز سنگ‌هاست رودیم و وام دار توانایی خودیم نفرین نمی کنیم کسی را به غیر خویش ما کشتگان آه مسیحایی خودیم
سرِّ پیوستن به تو از خود بریدن بود و بس شاه بیت وصل گاهی لب گزیدن بود و بس سهم ما از بارش باران زیبای بهار گاه‌گاهی رعدِ برقی را شنیدن بود و بس پاسخ من در جوابت سردمِهری های تو گاه روی طعنه‌هایت خط کشیدن بود و بس بین تنهایی و تو باید یکی را برگزید اشتباه آینه خود را ندیدن بود و بس راز دیدار تو در دل کندن از دیدار بود گرچه دل همواره دنبال رسیدن بود و بس عشق حتی در مقام حرف هم دیوانگی‌ست حاصل این حرف تنها دل‌بریدن بود و بس
نمی‌دانـم سرانجــام دل بی‌آرزویم چیــست ولی هرگز بدون عشق در دنیا نباید زیست