eitaa logo
بحر در کوزه
137 دنبال‌کننده
340 عکس
58 ویدیو
3 فایل
گــر بریزی بحــر را در کوزه‌ای چند گنجد قسمت یک روزه‌ای گاه‌نوشت‌هایی دربارۀ دین، رسانه، تربیت رسانه‌ای، روانشناسی، سبک‌زندگی و ادبیات.. پنجره‌ای رو به دغدغه‌های ذهنی من! ارتباط با من👇 @allikhosravi
مشاهده در ایتا
دانلود
دین، دین است اگر .. (به بهانۀ عید بزرگ مبعث) 🔻در این فقره حق با سعدی است که: خوردن برای زیستن است، نه زیستن برای خوردن. 🔻سعدی می‌گوید گاهی آدمیان چنان درگیر کار و شغل‌ می‌شوند که زندگی را فراموش می‌کنند؛ در کوچه و خیابان، برای یک لقمه نان، چنان روح و روان خود و دیگران را می‌آزارند و پای هم را گاز می‌گیرند و نان از دست یکدیگر می‌ربایند که یادشان می‌رود قرار بود شغل برای زندگی باشد، نه زندگی برای شغل، نان برای جان باشد، نه جان برای نان! به قول سنائی: «ای جانِ جانِ جانِ جان، ما نامدیم از بهر نان» 🔻ما در عصر حاضر این جابجایی نقش‌ها و جایگاه‌ها را در دین و دینداری هم می‌بینیم! 🔻 قرار است دین نیز برای رونق زیست معنوی یا خاکی انسان باشد، نه اینکه مسئله‌ای بر مسائل لاینحل بشری بیفزاید. 🔻 قرار است دین، به داد آدمیان برسد و گره از کار فروبستۀ او بگشاید، نه اینکه خود معادله‌ای سخت و پیچیده شود. 🔻قرار است دین، برای دوای دردهای بزرگ بشری باشد، نه خود به دردی دیگر مبدل و آدمیان را درگیر «درد دین» کند! 🔻به‌ قول مولوی، آب، آب است اگر بتواند آتش را فرونشاند؛ نه آنکه همچون نفت، آتش را مدد رساند: «آب، آتش را مدد شد همچو نفت!» 🔻دین، دین است اگر باری از دوش انسان بردارد، نه آنکه باری بر گردۀ او بگذارد؛ یار شاطر باشد، نه بار خاطر. 🔻در روزگار ما، این همه نزاع و اختلاف و جدال در دین و در میان دینداران، نشانۀ چیست؟ آیا دینی که پیامبر(ص) عرضه کرد، پیچیده و تفرقه‌انگیز و دشمن‌ساز بود؟ 🔻قرآن کریم(آل‌عمران/۱۰۳) می‌گوید: «یه یاد آرید که شما [پیش از بعثت] دشمنان یک‌دیگر بودید و خدا دل‌های شما را به هم نزدیک، و برادری را جانشین دشمنی کرد.» 🔻از همین‌ آیه می‌توان فهمید که آنچه باعث شقاق و دشمنی و دوری انسان‌ها از یک‌دیگر است، دین نیست؛ حتی اگر صدها استدلال و گزارۀ دینی پشتیبان آن باشد. 🔻اگر دین، آن است که اعراب جاهلی را از برادرکشی، خون‌ریزی، ظلم، اضطراب، غارت‌گری، پراکندگی و جنگ‌طلبی نجات داد(نهج البلاغه، خطبه ۹۱ و ۹۴)، امروز آنچه در میان ماست، اگر ما را به برادرکشی، خون‌ریزی، ظلم، اضطراب، غارت‌گری، پراکندگی و جنگ‌طلبی سوق دهد مسلم دین نیست، کفر و شرک و بی‌دینی است؛ حتی اگر میان آن دو، هزاران شباهت ظاهری وجود داشته باشد. ✍️ | 👇 ╭─── │🆔 ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢خوشا روزی که از «حراء» سرازیر شد .. 🔻با شعارهای بسیار ساده شروع کرد؛ از مردم مکه جز این نمی‌خواست که به یکتایی خدا گواهی دهند: «قولوا لااله‌الاالله‌ تفلحوا». 🔻درخواست‌اش از اهل یثرب، جز این نبود که از شرک بیزاری بجویید، از من اطاعت کنید، فرزند‌کشی، دزدی و بهتان را ترک کنید. 🔻روزی که آمد، بردگان شاد شدند؛ زنان یک گام بزرگ به سوی آزادی برداشتند و انسان دانست که هیچ شی‌ء و شخصی سزاوار پرستیدن نیست، جز خدایی که در آشیانۀ رحمان و رحیم، نام‌گذاری کرده است. 🔻سخنش به روشنی آب، زلال و به زیبایی عشق، دلربا بود. 🔻گریبان مردم را از چنگ نزاع‌های قبیله‌ای و جنگ‌های بی‌پایان بیرون آورد و خون آدمی را محترم شمرد و حرمت انسان را عزیزتر از کعبه خواند. 🔻مردم را از هرزگی و مستی به اعتدال و پرهیزگاری، از بی‌قانونی به نظم و نظام‌مندی، و از سیاهی و تباهی به شرافت و نیک‌اندیشی هدایت کرد. 🔻تا بود از جاهلیت کاست و بر عقلانیت افزود. 🔻آدمیان را از خدایان بی‌شمار و بی‌اخلاقی و نافراموشی معاد رهانید؛ و این مهمترین درس بشر از مدرسۀ نبوت او بود. 🔻آفتاب مرامش، پرده‌های جاهلیت را درید، ظلمت بیداد را آبرو ریخت و شمشیر انتقام و خشونت را بر دیوار تدبیر آویخت و آفاق مهربانی‌اش را تا قاف و عنقا برکشید. 🔻وقتی دست به شمشیر می‌برد که راهی جز آن باقی نمی‌ماند، و به جنگ روی نمی‌آورد مگر آنجا که چاره‌ای جز آن نبود. 🔻مدينۀ او آغاز مدنيّت ما بود. 🔻او اگر پایان نبوت است، آغاز کرامت بنی‌ آدم است؛ مرحلۀ گذار انسان از شنیدن به اندیشیدن؛ دورۀ دست به زانو بردن و ایستادن و پایان «دستم بگرفت و پابه‌پام برد». 🔻آنگاه كه شهر او [پس از عروجش] جولانگاه گرگان و سگان شد، همچنان اميدی جز ياد و نام او و اهل‌بیت(ع) او نبود. 🔻پس از او بر دین او افزودند و افزودند و آن را که او آورده بود، زیر خروارها سیره و سخن و افسانه دفن کردند؛ اما تا در نگاه آدمی، امید است، روی فضیلت سوی این خورشید است. 🔻خوشا روزی كه از حرا سرازير شد و خوشا آن شام روشن كه ياران را نزد خود خواست و گفت: من آنچه دانستم و توانستم كردم. مباد كه دوباره پای جاهليت را به ميان خود باز كنيد. 🟢 مبعث‌اش بر همۀ آنان که حقیقت، پاکی،راستی و آزادگی را دوست می‌دارند، مبارک‌باد .. ✍️ | 👇 ╭─── │🆔 ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
. گرانی .. شک ندارم اگر در گوش یک گاو هلشتاین قبراق، مدام از فزونی قیمت کاه و یونجه و رکود بازار لبنیات و حق‌العمل بالای سزارین و احتمال هجوم کرگدن‌های دهات بالا و پایین و گرانی لحظه به لحظۀ آغل، و آیندۀ مبهم گوساله‌ها و .. بگویند بی‌تردید دچار افسردگی می‌شود و محتاج دیازپام! آدمی‌زاده که جای خود دارد .. ✍️ | 👇 ╭─── │ ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
. وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُکَ شعبان ماه زمزمه‌های درگوشی‌ با خداست؛ ماه آشتی کنان.. می‌گویم: بشنو.. و تو چنان«گوش» می‌سپاری که گویا فقط من را داری... ✍️ | 👇 ╭─── │🆔 ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. استکبار .. مستکبران برای رفتارهای خود معيارهای کاملاً مشخصی دارند. آنها می‌گويند: «یا با من و در خدمت من هستید یا علیه من! با من کنار بياييد تا باقی بمانيد، سلطه من را بپذيريد تا از يورش مرگبار من در امان باشيد». هر کانون فعاليت که به اين تسليم بلاشرط گردن نگذارد حوزه عملش هر چه می‌خواهد باشد يک کانون خطر محسوب می‌شود، و اگر نتواند بقای خود را بر قلدرها تحميل کند کاری جز اين ندارد که در انتظار حمله نابودکننده بنشيند. در این میان هيچ چيز برای این مستکبران خوشحال‌کننده‌تر از اين نيست که فرد برای‌شان قربانی بی‌آزاری باشد. يا بايد به هر ضربه با ضربه‌ای پاسخ داد يا از سنگر بيرون آمد و پرچم برافراشت. و این کلام امیرالمومنین علیه‌السلام که هيچ مرگی بيش از در سنگر ماندن و تسلیم شدن زودرس نيست: «فَالْمَوْتُ فِي حَيَاتِكُمْ مَقْهُورِينَ وَ الْحَيَاةُ فِي مَوْتِكُمْ قَاهِرِينَ» پس مرگ(حقيقىّ) در زندگانى شما است اگر مغلوب شويد، و (حقيقت) زندگانى در مرگ شما است آنگاه كه غالب آئيد. (نهج‌البلاغه/خ۵۱) ✍️ | 👇 ╭─── │🆔 ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نور امید .. 🔻آدمی بعد از تغذیه و اکسیژن، بيش از هر چيز به «اميد» نياز دارد. در روزگار ما بسیاری اميد خود را از دست داده‌ یا در حال از دست دادنند، به همین دلیل هرگاه به يكديگر می‌رسند، ابتدا روح و روان خود و سپس، پيكر بی‌جان اميدواری را زخمی‌تر کرده و غم‌های خود را جار می‌زنند و چنان از اوضاع شخصی و احوال عمومی می‌نالند كه عزم و اميد را در دل‌های ديگران می‌ميرانند. 🔻گویا آسمان در این کشور تیره و تاریک است و خورشيد در آن نمی‌خندد و قطار سرنوشت از ريل امنيت و اطمينان خارج شده است؛ کشور بدون امید کشور نیست، گور دسته‌جمعی است!! 🔻بله، از اندوه دل با ديگران گفتن، آدمی را سبک‌بار می‌كند؛ اما از اين‌همه ناليدن و از درد و غم و ناکامی حرف زدن و جان آزرده دیگری را گرانبار از درد و رنج و شکایت کردن و آنها را در غم‌های خود شريک کردن چه سود؟ 🔻ما همان‌قدر كه محتاج امنیت و سلامت هستيم، به نشاط و اميد هم احتياج داريم. آينده را دست اميد می‌سازد و پای همت. چرا عادت کرده‌ایم مدام همدیگر را بی‌دست و پا كنيم؟! 🔻گفته‌اند: به جای فرياد عليه تاريكی، شمعی روشن كنيد؛ ما تا می‌توانيم بايد به خود و ديگران اميد داده و نوری بر دل‌های تیره‌بخت بتابانیم! 🔻هیچ چیزی مثل افسردگی و نااميدی آدمی را به خاک سياه نمی‌نشاند و حتی جسم آدمی را تلنبار از انواع «بیماری‌های روان‌تنی» چون تیروئید، ام‌اس، زخم‌معده، دیابت و فشارخون و ... نمی‌کند! 🔻شايد شرایط و روزهای سخت‌تری در پيش باشد؛ اما چه باک! هنوز خورشيد، وقت‌شناس است و هر روز از بالای ديوار همسايه به حياط خانه ما می‌ريزد؛ هنوز در باغچه‌های ما گل‌های سرخ و سفيد و نارنجی می‌رويد؛ هنوز دماوند هر روز صبح، سينه سفيد و ستبرش را صاف می‌كند و به شهر سلام می‌دهد. كارون هنوز راه‌های پر پيج‌وخم را می‌كوبد و پيش می‌رود؛ فرزندان ما بازی می‌كنند؛ دفتر تاريخ هنوز برگ‌های سفيد بسياری دارد كه انتظار قلم ما را می‌كشند. ما هنوز زنده‌ايم و زندگی را دوست داريم. 🔻اميد به آينده انرژی‌زا است، كيميا است، و ملتی که اين كيميا ندارد، نيازی به دشمن ندارد. به قول بانوی شعر ایران: سرسبز آن درخت، که از تیشه ایمن است فرخنـده آن «امید»، که حـرمان نمی‌شود خوش آن رمزی که عشقی را نـوید است خوش آن دل کاندر آن «نور امید» است! ✍️ | 👇 ╭─── │🆔 ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
. شده دست پاچه شوید وقتی کسی را صدا می‌زنید؟ نه برای وجود خود آن آدم، بلکه برای اسمش. دیده‌اید گاهی چه دلبری می‌کنند این نام‌ها؟ شده نامی را چند بار پیاپی تکرار کنید و دل‌تان آرام بگیرد؟ این نام‌ها دنیایی دارند برای خودشان. حس دارند، حرف می‌زنند. خیره می‌شوند توی چشم آدم‌ها. گاهی دور و غریب می‌شوند، پس می‌زنند خواننده و شنونده را. گاهی می‌شوند دست نوازش، مهر می‌ورزند. گرم و سرد دارند. حسرت و آه هم دارند. گاهی خوف می‌اندازند به دل، تحقیر می‌کنند. گاهی هم می‌شوند خودِ خودِ عشق، بی‌قرات می‌کنند .. مثل نام شما، آقاجان! | 👇 ┏⊰✾🌸✾⊱━━━──━━┓ 🇮🇷 @bahr_dar_koze ┗━━──━━━⊰✾🌸✾⊱┛
. به منطقۀ غرب آسیا نگاه کنید. در جغرافیایی که دست تبهکار بیگانه(غرب) تنور نزاع و درگیری‌های نظامی آن را شعله‌ور کرده و هر روز از کشته، پشته می‌سازد، بزرگ‌ترین خدمت آیت‌الله خامنه‌ای به ایران، تولید «قدرت نظامی» و «امنیت پایدار» برای کشور در این نقطۀ پـرآشوب است؛ هر چند «حجاب‌معاصرت» و پروپاگاندای بدخواهان بسیاری از گوش‌ها و چشم‌های کوته‌بین، در رابطه با او را کر و کور کرده است اما مطمئنم، آیندگان قدر او را بیشتر خواهند دانست .. | 👇 ┏⊰✾🌸✾⊱━━━──━━┓ 🇮🇷 @bahr_dar_koze ┗━━──━━━⊰✾🌸✾⊱┛
. جهل تاریخی!! متن‌ بالا و تصویرش این روزها مصداق بارز ضرب‌المثل «آب سربالا و آواز ابوعطای قورباغه» است که پهلویست‌ها به مدد آشفته بازار اقتصادی ایران، به وفور آن را در مجازی منتشر می‌کنند؛ نماد «جهل تاریخی» و تحریک عاطفۀ عوام و تنقیص عاقلۀ خواص! ماجرای دستمال و چشم‌های تر پهلوی در این عکس، مربوط به سفر شاه به آمریکا و دیدارش با کارتر در محوطۀ کاخ سفید در آبان ۵۷ است. در حاشیۀ این سفر، ایرانیان مقیم ایالات متحده و مخالفان نظام شاهی، در برابر کاخ سفید دست به اعتراض زدند و پلیس آمریکا برای متفرق کردن آنها از گاز اشک‌آور استفاده کرد؛ وزش باد، آن گازها را به محل توقف شاه و فرح در محوطۀ داخلی کاخ سفید برد و این وضع غریب را پدید آورد. همگان، چه ایرانیان داخل از طریق پخش مستقیم تلویزیونی و چه آمریکایی‌های حاضر دیدند که در حین انجام مراسم استقبال، «شاه» دستمال به دست گرفته و اشک‌های خود را بخاطر «گازهای اشک‌آور» پلیس آمریکا پاک می‌کند. در این ماجرا نه مناجات با خدا در کار بود و نه دست انتقام الهی از ملت و ایران بخاطر چشم تر پهلوی!! | 👇 ┏⊰✾🌸✾⊱━━━───━━┓ 🇮🇷 @bahr_dar_koze 🇮🇷 ┗━━───━━━⊰✾🌸✾⊱┛