کتاب : سلام بر ابراهیم ...زندگی نامه و خاطرات پهلوان بی مزار ..شهید ابراهیم هادی 🌹👆👆👆👆
راوی : رضا هادی 🌹
قسمت : پنجم🌹
هدایت شده از بصیـــــــــرت
4_5938445598490362349.mp3
2.29M
❖✨﷽✨❖
درد و دلِ🌷 #شهید_سید_مجتبی_علمدار🌷
با #شهدا
چقدر سخت است
حال عاشقی ڪہ نمی داند
محبوبش نیز هـوای او را دارد یا نه
ولادت: ۱۱ دی ۱۳۴۵
#شهادت: ۱۱ دی ۱۳۷۵ 🌹
🥀به یاد جانباز شهید سید مجتبی علمدار
اگر حال وهوای دلتون شهدایی شد ما رو هم دعا کنید🙏
#خاطرات_شهدا
هر وقت برای مرخصی می آمد ،
همین که می رسید دم در خانه و مرا می دید،
با خنده می گفت:
سلام پدرِ شهید .... خوبی پدرِ شهید...؟!!
با خنده دنبالش میکردم که نگو
این حرف رو پسر ...!
اما حالا که همه بهم میگن :
سلام پدرِ شهید ... دیگه یوسفی نیست
که بخوام دنبالش کنم
شهادت دردرگیری با گروهک تروریستی پژاک
📌راوی : پدرشهید
💚 #شهید_یوسف_فدایی_نژاد
#شهدا_را_یاد_کنید_با_یک_صلوات
💔
وقتی وارد سردخانه شدم پاهایم سست شده بود
وارد اتاق شدیم، نفسم بند می آمد ..
اگر جای من بودید چه حالی پیدا می کردید؟
بعد از 16 سال جنازه ای را از زیر خروارها خاک بیرون آورده بودند، بالاخره او را دیدم نورانی و معطر بود،
موهای سر و محاسنش تکان نخورده بود،
چشمهایش هنوز با من حرف می زد، بعثی های متجاوز بعد از مشاهده جنازه محمدرضا برای از بین رفتن این بدن آن را 3 ماه زیر آفتاب داغ قرار داده بودند باز هم چهره او به هم نخورده بود،
فقط بدنش زیر آفتاب کبود شده بود، حتی می گفتند یک نوع پودری هم ریخته بودند ولی اثر نکرده بود!
یاد حرف رفیقش افتادم که میگفت
هروقت روضه ای میخواندیم و گریه میکردیم
او اشک هایش را به سر و صورت و بدنش میمالید ...
#شهیدمحمدرضاشفیعی
#یادشهداباذکرصلوات 🌺🍂